جیغ بلندی میزند به حدی که صدای او در خانه بزرگ طباطباییها در کاشان میپیچد.
داریوش فرهنگ میگوید: براوو ... ! خیلی خوب بود.
***
ساعت حرکت هشت صبح از تهران است. حوالی ظهر به کاشان میرسیم. لوکیشن خانهی طباطباییها مقصد اصلی ما در کاشان است؛ این لوکیشن آنقدر زیباست که وقتی از دور به آن خیره میشوی، انگار ماکت است.
به گزارش صراط،در یک روز زمستانی میهمان اهالی سریال «همه خانواده من» در کاشان است تا روند تولید این سریال را از نزدیک مشاهده کند.
***
کمی آن طرفتر صدایی آشنا میشویم که بلند میگوید: «حاضر ... ساکت...! جلوی نور کسی رفت و آمد نداشته باشد.»
نزدیکتر که میشویم چهرهی داریوش فرهنگ با عوامل سریال را در مطبخ قدیمی خانهی طباطباییها میبینیم که مشغول تصویربرداری سکانسی با بازی فریده سپاه منصور هستند.
در محل تصویربرداری، دیوارهای کاهگلی، دیگهای مسی قدیمی که روی هم چیده شدهاند، کاسههای سفالی، ادویههایی که داخل ظرفهای سفالی در طاقچه چیده شدهاند، بوی سبزی روی میز ساده چوبی، همه و همه ...، نوستالژی یک مطبخ قدیمی و دوست داشتنی را برای ما زنده میکند.
*** داریوش فرهنگ ادامه میدهد؛ حاضر، حرکت، بزن!
پس از اینکه صدای فریده سپاه منصور در خانه بزرگ طباطباییها در کاشان میپیچد، داریوش فرهنگ به او توضیح میدهد که بیشتر کولی بازی دربیاورد و از همان ابتدا غرغرهایش را شروع کند.
در حالی که عوامل در پشت صحنه از خنده روده بر شدهاند، فریده سپاه منصور میگوید ببخشید صدای جیغم خیلی بلند بود! گروه همین طور پر انرژی مشغول کار هستند و داریوش فرهنگ میگوید: آخرین تمرین بدون خون فعلا! حاضر و ساکت، صدا، تمرین، حرکت ...
در این سکانس خاله عزت که نقش خالهی خانوادهی فرشچیان را ایفا میکند، بر اثر بیاحتیاطی دستش را میبرد.
همه خانواده من
*** در «همه خانواده من» نوروز را برجسته کردهایم
بلافاصله پس از اینکه وارد لوکیشن خانهی طباطباییها شدیم، با استقبال احمد زالی، تهیهکننده «همه خانواده من» روبهرو شدیم. در حیاط بزرگ همان لوکیشن با او به گفتوگو نشستیم.
او میگوید: داریوش فرهنگ با توجه به حساسیتهایی که داشت، با دیدن این فیلمنامه سر ذوق آمد.
تهیهکننده سریال نوروزی شبکه سه سیما دربارهی لوکیشنهای سریال «همه خانواده من» میگوید: با توجه به این که لوکیشنها در کاشان است، علاوه بر لوکیشنهای اصلی به سمت جاهایی رفتیم که هنوز تصویری از آن دیده نشده است. جاهایی مثل حمام فین و خانه طباطباییها را اکثر مردم دیدهاند، اما ما از جاهایی مثل خانه منوچهری که کمتر اسم آن شنیده شده است، استفاده کردهایم.
*** داریوش فرهنگ وسواسش بیشتر شد
زالی ادامه میدهد: داریوش فرهنگ، زمانی که در این فضا قرار گرفت وسواسش بیشتر شد و به سختی از پلان و سکانسی به سادگی عبور میکرد.
این تهیهکننده میافزاید: این سریال یک اتفاق خوب برای تلویزیون خواهد بود، به دلیل اینکه یک کار کاملا با شخصیت و هویت ایرانی ساخت میشود؛ چیزی که سالها جایش در تلویزیونی خالی بود از حال و هوای نوروز گرفته تا آیینها و سنتهای دید و بازدیدها، همهی اینها سالهاست جایش در تلویزیون خالی است.
همه خانواده من
*** این سریال کمتر از کارهای علی حاتمی نیست
تهیهکننده سریال «همه خانواده من» با بیان این مطلب که در این سریال نوروز را برجسته کردهاند، خاطرنشان میکند: میتوان گفت این سریال یک کار مینیاتوری از اقلیم کاشان و معماری کاشان است؛ به نظرم این کار و سلیقهای که فرهنگ داشته است، نه اینکه در حد کار آقای حاتمی باشد ولی کمتر از آن هم نیست.
زالی همچنین با اشاره به اینکه کل قصه در کاشان میگذرد تا تماشاگر بتواند از معماری این منطقه لذت کامل ببرد، میگوید: کاشان را ما انتخاب کردیم تا بتوانیم از ظرفیتهای سنتی این شهر اعم از کار گلاب، فرش و بناهای تاریخی استفاده کنیم البته لوکیشنهای فرعی دیگر هم داشتیم که میتوانیم در تهران کار را ادامه دهیم اما خواستم تاثیر این فضا دوپاره نشود.
*** چرا سیمافیلم آنتن مشخصی ندارد؟
تهیهکننده «همه خانواده من» با اشاره به اینکه سیمافیلم آنتن مشخصی ندارد، خاطرنشان میکند: یکی از دلمشغولیهای تهیهکنندهها در
سیمافیلم برای پخش کارهایشان همین آنتن است و اینکه نمیدانیم لذت دیدن کاری که میسازیم چه زمانی نصیبمان میشود.
*** خوش شانس بودم که توانستم با آقای فرهنگ کار کنم
در ادامه هدی زینالعابدین و افسانه ناصری (بازیگران سریال) را میبینیم که آمادهی بازی، پس از این پلان میشوند. در این فاصله که هدی زینالعابدین خود را آماده میکند، به سراغش میرویم.
او اینگونه از نقشش میگوید: من نقش «شاپرک» را بازی میکنم. شاپرک نوهی لطف الله خان با بازی فرهاد آییش، دختری است که سعی دارد فضای خانواده را آرام کند؛ هر جایی که شاپرک است، پدربزرگش احساس آرامش بیشتری دارد.
او در ادامه میگوید: بسیار خوش شانس بودم که توانستم در سریال کارگردان خوبی مانند آقای فرهنگ کار کنم. اگر چه کار سختی است، اما سختیها را به جان خریدم.
داریوش فرهنگ با حساسیت خاصی کارش را پیش میبرد و گروه همچنان مشغول تصویربرداری این سکانس هستند.
*** کارگردانی داریوش فرهنگ رنگآمیزی قشنگی به سریال داد
همه خانواده من
در ادامه به سراغ کاوه خداشناس میرویم که در گوشهای از حیاط زیبای خانه طباطباییها استراحت میکند؛ او که تجربهی همکاری با فرهنگ را در تئاتر گالیله دارد، دربارهی نقشش توضیح میدهد: داستان مربوط به دو خانواده گلابچیان و فرشچیان و من نقش نو، خانواد گلابچیان را ایفا میکنم.
او درباره نقشش میگوید: حال و هوای قصه «همهی خانواده من» در کنار معماریهای کاشان، کارگردانی داریوش فرهنگ و وجوه مختلف شخصیتها در کنار هم، رنگآمیزی قشنگی به سریال داده است.
خداشناس در زمینه همکاریاش با داریوش فرهنگ و حضورش در یک سریال مناسبتی، اظهار میکند: با توجه به اینکه تجربه کار با داریوش فرهنگ را در تئاتر «گالیله» داشتم و اعضای گروه هم از دوستان قدیمی تئاتر بودند، همه چیز دست به دست هم داد که با آرامش و بدون هیچ استحکاکی در این سریال ایفاگر نقش حامد باشم.
*** نقشم ظاهرا یک زن سنتی است
کمی آن طرفتر افسانه ناصری را میبینیم که کارش در این سکانس به پایان رسیده و فرصتی دست میدهد تا با او گفتوگو میکنیم.
او نقشش را چندان سخت و پیچیده نمیداند و میگوید: نقشم یک زن سنتی است که شخصیت ملموسی دارد و یک مادر است.
او میگوید: نقشم ظاهرا یک زن سنتی است که خیلی در معاصر نیست، اما خیلی هم از فضا دور نیفتاده است اما وجه مادر بودنش غالب است.
*** یک اتفاق خوب در این سریال افتاد
ناصری در ادامه از همکاریاش با داریوش فرهنگ میگوید و خاطرنشان میکند: هر دوی ما احساسات متفاوتی را تجربه میکنیم با آقای فرهنگ در سریال «راه شب» همکاری داشتم و خیلی با شیوه و عملکرد کارگردانی و فیلمسازی او بیگانه نبودم. اما یک اتفاق خوبی که در این سریال افتاد و خوب است در سریالهای دیگر هم بیفتد این است که جغرافیای مختلف را میبینیم همه استانها و شهرها آثار قدیمی زیادی دارند و یکی از وجوه کار همین است.
*** اگر بعد از دو ماه از هم جدا بشویم گریه میکنیم
همه خانواده من
پس از گفتوگو با افسانه ناصری به سراغ فریده سپاه منصور میرویم؛ با استقبال گرمی از طرف او روبه رو میشویم اما در عین حال میگوید: دربارهی کاری که هنوز پخش نشده، اطلاعات نمیدهم.
سپاه منصور از همکاری اش با عوامل سریال داریوش فرهنگ میگوید و خاطرنشان میکند: گروه بینهایت عالی داریم؛ از آن گروههایی که خیلی خیلی خوباند و اگر بعد از دو ماه از هم جدا بشویم گریه میکنیم.
این بازیگر درباره لوکیشنهای این سریال میگوید: با افتخار در این خانههای تاریخی راه میروم و به هر حال آثار تاریخی ماست.
او اظهار میکند: خوب است که زندگیهای سنتی قدیمی را نشان میدهند از جهتی میبینیم که چه چیزهای سنتی قدیمی داشتیم و همه را از ما گرفتند. خوب است که از تهران بیرون بیاییم لوکیشنهای تهران همه تکراری شدهاند.
***
بار دیگر تصاویر حیاط و اتاقها را در ذهن مرور میکنیم. در این خانههای قدیمی، انگار تمام اتاقها، سقفهای بلند و پنجرههای رنگارنگ با تو حرف میزنند؛ نکته جالب این است که همین پنجرههای رنگارنگ قدیمی فرکانسهایی دارند که حشرات را از بین میبرد.
*** نقشم از سن واقعی من بیشتر است
کمی آن طرفتر شکوفه هاشمیان، بازیگر نقش سارا، عروس فرشچیان را در این سریال میبینیم. او به آرامی ما را به اتاق کوچکی در این خانه قدیمی راهنمایی میکند و سپس دربارهی نقشش میگوید: سارا و حبیب، پسر و عروس خاندان فرشچیان هستند تهران زندگی میکنند و هر از گاهی به کاشان سر میزنند.
او درباره همکاریاش با داریوش فرهنگ میگوید: چندی پیش تئاتری را بازی میکردم که نقش من را دید و من را برای بازی در این سریال انتخاب کرد.؛ البته این نقش از سن واقعی من بیشتر است که یکی دو جلسه تست گریم داشتیم تا به چهره نهایی که میخواهیم برسیم.
او در پایان میگوید: تنها سختی کار ما، دوری از خانواده است.
*** سالها در سینما و تلویزیون جای این تم خالی بود
پس از تصویربرداری سکانس تقریبا طولانی «همه خانواده من»، به سراغ تصویربردار این سریال میرویم.
شهرام نجاریان با وجود خستگی، به گرمی از ما استقبال میکند و دربارهی این سریال میگوید: «همه خانواده من» تم خاصی است که سالها در سینما و تلویزیون البته بیشتر در تلویزیون، جایش خالی بوده است؛ با حضور کارگردانی که سابقهای طولانی در ساخت سریال دارد.
او دربارهی فضای کلی این پروژه میگوید: فضای کلی کار یک فضای کاملا سنتی ایرانی و حفظ احترام سنتهاست که شامل مکان روابط انسانی و ... است؛ در نتیجه کار کردن با تمی که جایش به این شکل خالی است، خیلی جذاب است. حضور در این سریال، فرصت مغتنمی بود که در کنار کسی که تجربه ۴۰ ساله دارد قرار بگیرم و برایم فرصتی بود تا خودم را به لحاظ حرفهای ارتقاء بدهم و فکر میکنم توانستم در کنار داریوش فرهنگ ابزار بصری که میخواست با دوربین و نور برآورده کنم.
این تصویربردار همچنین میافزاید: این سریال بر اساس جغرافیای شهر کاشان و معماریاش بنا شد. در این سریال حدود دو لوکیشن اصلی و چهار تا پنج لوکیشن متفرقه داشتم.
*** مردم ۳۰ سال پیش از «سلطان و شبان» استقبال کردند
همه خانواده من
سرانجام پس از ساعتها کار، میتوانیم برای چند دقیقه داریوش فرهنگ را راضی به گفتوگو کنیم.
داریوش فرهنگ دربارهی ایدهی این سریال گفت: ۳۰ سال پیش سریالی ساختم، به اسم «سلطان و شبان» که خوشبختانه نه تنها زمانی که در سال ۶۲ پخش شد، خیابانها خلوت شد و مردم استقبال کردند و شور عجیبی در سریال و سریالسازی راه افتاد، بلکه بعد از ۳۰ سال نزدیک به ۲۰ بار پخش شد و همه زبانهای مختلف از مازندرانی، گیلکی، لری و ... جواب گرفتهاند. حال پس از ۳۰ سال هنوز جان دارد و جان شیرین خوش است.
این کارگردان در ادامه با اشاره به اینکه «همه خانواده من» به احساسش «سلطان و شبان» مدرنتر است، اظهار میکند: یک بار دیگر مخاطبان شاهد «سلطان و شبان» مدرنتر خواهند بود.
فرهنگ همچنین با اعتقاد بر اینکه «همه خانواده من» سریالی جذاب و باسلیقه بصری بالاست، میگوید: عوامل این سریال با شور و شوق تمام، ۴۸ روزی که از تصویربرداری گذشته، هنوز انگیزهی روز اول را دارند، این مساله من را خوشحال میکند؛ به دلیل اینکه سریال درباره حفظ آثار میراث فرهنگی، هنری ملی و حتی غرور یک ملت است.
فرهنگ همچنین به فیلمنامه سریال «همه خانواده من» اشاره میکند و میگوید: متن این سریال روایتی است از من، بر اساس نوشته دو جوان که تا به حال آنها را ندیدهام. این، روایت من از «جشن تولد» است که یک بار دیگر آن را نوشتم و اکنون عنوان آن «همه خانواده من» است. به یک مفهوم عمیقتر و والاترش «همه خانواده من»، یعنی همه مردم ایران و این یک ملک و عمارت تاریخی است که از آن یاد میشود یعنی خود ایران.
داریوش فرهنگ در بخش دیگری از صحبتهایش در پاسخ به پرسشی دربارهی لوکشینهای این سریال، پاسخ میدهد: زیبایی فقط یک وجه این لوکیشنهاست. خانهای که اساس کار آن یکی از کاراکترهای اصلی است که صاحبخانه آن شخصی به نام لطفالله خان است که فرهاد آییش نقشش را بازی میکند. همان گونه که او پوسیده میشود این عمارت تاریخی هم پوسیده میشود. پس ما باید هم مراقب مرام و منش خانواده و ارزشهای خانواده باشیم و هم مراقب میراثی که از گذشتگان بر ما رسیده است که نام آن کشور ایران است.
این کارگردان همچنین در پاسخ به اینکه آیا داریوش فرهنگ را کارگردان سریال طنز بدانیم یا نه، با توجه به اینکه این سریال درونمایهای از طنز دارد؟ اظهار میکند: بنده فیلم عاطفی، اجتماعی و تاریخی ساختهام. نمیخواهم یک عنوان مشخص به این سریال ببخشم و بگویم طنز است اما میتوانم کلمه مفرح را به کار ببرم.
او در ادامه با بیان اینکه هرگز در هیچ لحظهای قصد خنداندن نداریم، میافزاید: شرایطی فراهم میکنیم که خودش مفرح است و لبخند بر روی لب میآورد و مهمتر از آن در این سریال از یک بچه کوچک و یک پیرمرد ۸۰ ساله حضور دارند.
***
نزدیک غروب است و حیاط خانهی طباطباییها دیگر شلوغی قبل را ندارد. در داخل خانه هنوز اعضای «همه خانواده من» مشغول تصویربرداری سکانسهای داخلی هستند. پایان کار هنوز برایمان مشخص نشده اما داریوش فرهنگ را با گروهش در کاشان تنها میگذاریم و در راه برگشت به تهران، نگارش گزارشمان را شروع میکنیم.
«ساعت حرکت از تهران هشت صبح بود. حوالی ظهر بود که ...»
داریوش فرهنگ میگوید: براوو ... ! خیلی خوب بود.
***
ساعت حرکت هشت صبح از تهران است. حوالی ظهر به کاشان میرسیم. لوکیشن خانهی طباطباییها مقصد اصلی ما در کاشان است؛ این لوکیشن آنقدر زیباست که وقتی از دور به آن خیره میشوی، انگار ماکت است.
به گزارش صراط،در یک روز زمستانی میهمان اهالی سریال «همه خانواده من» در کاشان است تا روند تولید این سریال را از نزدیک مشاهده کند.
***
کمی آن طرفتر صدایی آشنا میشویم که بلند میگوید: «حاضر ... ساکت...! جلوی نور کسی رفت و آمد نداشته باشد.»
نزدیکتر که میشویم چهرهی داریوش فرهنگ با عوامل سریال را در مطبخ قدیمی خانهی طباطباییها میبینیم که مشغول تصویربرداری سکانسی با بازی فریده سپاه منصور هستند.
در محل تصویربرداری، دیوارهای کاهگلی، دیگهای مسی قدیمی که روی هم چیده شدهاند، کاسههای سفالی، ادویههایی که داخل ظرفهای سفالی در طاقچه چیده شدهاند، بوی سبزی روی میز ساده چوبی، همه و همه ...، نوستالژی یک مطبخ قدیمی و دوست داشتنی را برای ما زنده میکند.
*** داریوش فرهنگ ادامه میدهد؛ حاضر، حرکت، بزن!
پس از اینکه صدای فریده سپاه منصور در خانه بزرگ طباطباییها در کاشان میپیچد، داریوش فرهنگ به او توضیح میدهد که بیشتر کولی بازی دربیاورد و از همان ابتدا غرغرهایش را شروع کند.
در حالی که عوامل در پشت صحنه از خنده روده بر شدهاند، فریده سپاه منصور میگوید ببخشید صدای جیغم خیلی بلند بود! گروه همین طور پر انرژی مشغول کار هستند و داریوش فرهنگ میگوید: آخرین تمرین بدون خون فعلا! حاضر و ساکت، صدا، تمرین، حرکت ...
در این سکانس خاله عزت که نقش خالهی خانوادهی فرشچیان را ایفا میکند، بر اثر بیاحتیاطی دستش را میبرد.
همه خانواده من
*** در «همه خانواده من» نوروز را برجسته کردهایم
بلافاصله پس از اینکه وارد لوکیشن خانهی طباطباییها شدیم، با استقبال احمد زالی، تهیهکننده «همه خانواده من» روبهرو شدیم. در حیاط بزرگ همان لوکیشن با او به گفتوگو نشستیم.
او میگوید: داریوش فرهنگ با توجه به حساسیتهایی که داشت، با دیدن این فیلمنامه سر ذوق آمد.
تهیهکننده سریال نوروزی شبکه سه سیما دربارهی لوکیشنهای سریال «همه خانواده من» میگوید: با توجه به این که لوکیشنها در کاشان است، علاوه بر لوکیشنهای اصلی به سمت جاهایی رفتیم که هنوز تصویری از آن دیده نشده است. جاهایی مثل حمام فین و خانه طباطباییها را اکثر مردم دیدهاند، اما ما از جاهایی مثل خانه منوچهری که کمتر اسم آن شنیده شده است، استفاده کردهایم.
*** داریوش فرهنگ وسواسش بیشتر شد
زالی ادامه میدهد: داریوش فرهنگ، زمانی که در این فضا قرار گرفت وسواسش بیشتر شد و به سختی از پلان و سکانسی به سادگی عبور میکرد.
این تهیهکننده میافزاید: این سریال یک اتفاق خوب برای تلویزیون خواهد بود، به دلیل اینکه یک کار کاملا با شخصیت و هویت ایرانی ساخت میشود؛ چیزی که سالها جایش در تلویزیونی خالی بود از حال و هوای نوروز گرفته تا آیینها و سنتهای دید و بازدیدها، همهی اینها سالهاست جایش در تلویزیون خالی است.
همه خانواده من
*** این سریال کمتر از کارهای علی حاتمی نیست
تهیهکننده سریال «همه خانواده من» با بیان این مطلب که در این سریال نوروز را برجسته کردهاند، خاطرنشان میکند: میتوان گفت این سریال یک کار مینیاتوری از اقلیم کاشان و معماری کاشان است؛ به نظرم این کار و سلیقهای که فرهنگ داشته است، نه اینکه در حد کار آقای حاتمی باشد ولی کمتر از آن هم نیست.
زالی همچنین با اشاره به اینکه کل قصه در کاشان میگذرد تا تماشاگر بتواند از معماری این منطقه لذت کامل ببرد، میگوید: کاشان را ما انتخاب کردیم تا بتوانیم از ظرفیتهای سنتی این شهر اعم از کار گلاب، فرش و بناهای تاریخی استفاده کنیم البته لوکیشنهای فرعی دیگر هم داشتیم که میتوانیم در تهران کار را ادامه دهیم اما خواستم تاثیر این فضا دوپاره نشود.
*** چرا سیمافیلم آنتن مشخصی ندارد؟
تهیهکننده «همه خانواده من» با اشاره به اینکه سیمافیلم آنتن مشخصی ندارد، خاطرنشان میکند: یکی از دلمشغولیهای تهیهکنندهها در
سیمافیلم برای پخش کارهایشان همین آنتن است و اینکه نمیدانیم لذت دیدن کاری که میسازیم چه زمانی نصیبمان میشود.
*** خوش شانس بودم که توانستم با آقای فرهنگ کار کنم
در ادامه هدی زینالعابدین و افسانه ناصری (بازیگران سریال) را میبینیم که آمادهی بازی، پس از این پلان میشوند. در این فاصله که هدی زینالعابدین خود را آماده میکند، به سراغش میرویم.
او اینگونه از نقشش میگوید: من نقش «شاپرک» را بازی میکنم. شاپرک نوهی لطف الله خان با بازی فرهاد آییش، دختری است که سعی دارد فضای خانواده را آرام کند؛ هر جایی که شاپرک است، پدربزرگش احساس آرامش بیشتری دارد.
او در ادامه میگوید: بسیار خوش شانس بودم که توانستم در سریال کارگردان خوبی مانند آقای فرهنگ کار کنم. اگر چه کار سختی است، اما سختیها را به جان خریدم.
داریوش فرهنگ با حساسیت خاصی کارش را پیش میبرد و گروه همچنان مشغول تصویربرداری این سکانس هستند.
*** کارگردانی داریوش فرهنگ رنگآمیزی قشنگی به سریال داد
همه خانواده من
در ادامه به سراغ کاوه خداشناس میرویم که در گوشهای از حیاط زیبای خانه طباطباییها استراحت میکند؛ او که تجربهی همکاری با فرهنگ را در تئاتر گالیله دارد، دربارهی نقشش توضیح میدهد: داستان مربوط به دو خانواده گلابچیان و فرشچیان و من نقش نو، خانواد گلابچیان را ایفا میکنم.
او درباره نقشش میگوید: حال و هوای قصه «همهی خانواده من» در کنار معماریهای کاشان، کارگردانی داریوش فرهنگ و وجوه مختلف شخصیتها در کنار هم، رنگآمیزی قشنگی به سریال داده است.
خداشناس در زمینه همکاریاش با داریوش فرهنگ و حضورش در یک سریال مناسبتی، اظهار میکند: با توجه به اینکه تجربه کار با داریوش فرهنگ را در تئاتر «گالیله» داشتم و اعضای گروه هم از دوستان قدیمی تئاتر بودند، همه چیز دست به دست هم داد که با آرامش و بدون هیچ استحکاکی در این سریال ایفاگر نقش حامد باشم.
*** نقشم ظاهرا یک زن سنتی است
کمی آن طرفتر افسانه ناصری را میبینیم که کارش در این سکانس به پایان رسیده و فرصتی دست میدهد تا با او گفتوگو میکنیم.
او نقشش را چندان سخت و پیچیده نمیداند و میگوید: نقشم یک زن سنتی است که شخصیت ملموسی دارد و یک مادر است.
او میگوید: نقشم ظاهرا یک زن سنتی است که خیلی در معاصر نیست، اما خیلی هم از فضا دور نیفتاده است اما وجه مادر بودنش غالب است.
*** یک اتفاق خوب در این سریال افتاد
ناصری در ادامه از همکاریاش با داریوش فرهنگ میگوید و خاطرنشان میکند: هر دوی ما احساسات متفاوتی را تجربه میکنیم با آقای فرهنگ در سریال «راه شب» همکاری داشتم و خیلی با شیوه و عملکرد کارگردانی و فیلمسازی او بیگانه نبودم. اما یک اتفاق خوبی که در این سریال افتاد و خوب است در سریالهای دیگر هم بیفتد این است که جغرافیای مختلف را میبینیم همه استانها و شهرها آثار قدیمی زیادی دارند و یکی از وجوه کار همین است.
*** اگر بعد از دو ماه از هم جدا بشویم گریه میکنیم
همه خانواده من
پس از گفتوگو با افسانه ناصری به سراغ فریده سپاه منصور میرویم؛ با استقبال گرمی از طرف او روبه رو میشویم اما در عین حال میگوید: دربارهی کاری که هنوز پخش نشده، اطلاعات نمیدهم.
سپاه منصور از همکاری اش با عوامل سریال داریوش فرهنگ میگوید و خاطرنشان میکند: گروه بینهایت عالی داریم؛ از آن گروههایی که خیلی خیلی خوباند و اگر بعد از دو ماه از هم جدا بشویم گریه میکنیم.
این بازیگر درباره لوکیشنهای این سریال میگوید: با افتخار در این خانههای تاریخی راه میروم و به هر حال آثار تاریخی ماست.
او اظهار میکند: خوب است که زندگیهای سنتی قدیمی را نشان میدهند از جهتی میبینیم که چه چیزهای سنتی قدیمی داشتیم و همه را از ما گرفتند. خوب است که از تهران بیرون بیاییم لوکیشنهای تهران همه تکراری شدهاند.
***
بار دیگر تصاویر حیاط و اتاقها را در ذهن مرور میکنیم. در این خانههای قدیمی، انگار تمام اتاقها، سقفهای بلند و پنجرههای رنگارنگ با تو حرف میزنند؛ نکته جالب این است که همین پنجرههای رنگارنگ قدیمی فرکانسهایی دارند که حشرات را از بین میبرد.
*** نقشم از سن واقعی من بیشتر است
کمی آن طرفتر شکوفه هاشمیان، بازیگر نقش سارا، عروس فرشچیان را در این سریال میبینیم. او به آرامی ما را به اتاق کوچکی در این خانه قدیمی راهنمایی میکند و سپس دربارهی نقشش میگوید: سارا و حبیب، پسر و عروس خاندان فرشچیان هستند تهران زندگی میکنند و هر از گاهی به کاشان سر میزنند.
او درباره همکاریاش با داریوش فرهنگ میگوید: چندی پیش تئاتری را بازی میکردم که نقش من را دید و من را برای بازی در این سریال انتخاب کرد.؛ البته این نقش از سن واقعی من بیشتر است که یکی دو جلسه تست گریم داشتیم تا به چهره نهایی که میخواهیم برسیم.
او در پایان میگوید: تنها سختی کار ما، دوری از خانواده است.
*** سالها در سینما و تلویزیون جای این تم خالی بود
پس از تصویربرداری سکانس تقریبا طولانی «همه خانواده من»، به سراغ تصویربردار این سریال میرویم.
شهرام نجاریان با وجود خستگی، به گرمی از ما استقبال میکند و دربارهی این سریال میگوید: «همه خانواده من» تم خاصی است که سالها در سینما و تلویزیون البته بیشتر در تلویزیون، جایش خالی بوده است؛ با حضور کارگردانی که سابقهای طولانی در ساخت سریال دارد.
او دربارهی فضای کلی این پروژه میگوید: فضای کلی کار یک فضای کاملا سنتی ایرانی و حفظ احترام سنتهاست که شامل مکان روابط انسانی و ... است؛ در نتیجه کار کردن با تمی که جایش به این شکل خالی است، خیلی جذاب است. حضور در این سریال، فرصت مغتنمی بود که در کنار کسی که تجربه ۴۰ ساله دارد قرار بگیرم و برایم فرصتی بود تا خودم را به لحاظ حرفهای ارتقاء بدهم و فکر میکنم توانستم در کنار داریوش فرهنگ ابزار بصری که میخواست با دوربین و نور برآورده کنم.
این تصویربردار همچنین میافزاید: این سریال بر اساس جغرافیای شهر کاشان و معماریاش بنا شد. در این سریال حدود دو لوکیشن اصلی و چهار تا پنج لوکیشن متفرقه داشتم.
*** مردم ۳۰ سال پیش از «سلطان و شبان» استقبال کردند
همه خانواده من
سرانجام پس از ساعتها کار، میتوانیم برای چند دقیقه داریوش فرهنگ را راضی به گفتوگو کنیم.
داریوش فرهنگ دربارهی ایدهی این سریال گفت: ۳۰ سال پیش سریالی ساختم، به اسم «سلطان و شبان» که خوشبختانه نه تنها زمانی که در سال ۶۲ پخش شد، خیابانها خلوت شد و مردم استقبال کردند و شور عجیبی در سریال و سریالسازی راه افتاد، بلکه بعد از ۳۰ سال نزدیک به ۲۰ بار پخش شد و همه زبانهای مختلف از مازندرانی، گیلکی، لری و ... جواب گرفتهاند. حال پس از ۳۰ سال هنوز جان دارد و جان شیرین خوش است.
این کارگردان در ادامه با اشاره به اینکه «همه خانواده من» به احساسش «سلطان و شبان» مدرنتر است، اظهار میکند: یک بار دیگر مخاطبان شاهد «سلطان و شبان» مدرنتر خواهند بود.
فرهنگ همچنین با اعتقاد بر اینکه «همه خانواده من» سریالی جذاب و باسلیقه بصری بالاست، میگوید: عوامل این سریال با شور و شوق تمام، ۴۸ روزی که از تصویربرداری گذشته، هنوز انگیزهی روز اول را دارند، این مساله من را خوشحال میکند؛ به دلیل اینکه سریال درباره حفظ آثار میراث فرهنگی، هنری ملی و حتی غرور یک ملت است.
فرهنگ همچنین به فیلمنامه سریال «همه خانواده من» اشاره میکند و میگوید: متن این سریال روایتی است از من، بر اساس نوشته دو جوان که تا به حال آنها را ندیدهام. این، روایت من از «جشن تولد» است که یک بار دیگر آن را نوشتم و اکنون عنوان آن «همه خانواده من» است. به یک مفهوم عمیقتر و والاترش «همه خانواده من»، یعنی همه مردم ایران و این یک ملک و عمارت تاریخی است که از آن یاد میشود یعنی خود ایران.
داریوش فرهنگ در بخش دیگری از صحبتهایش در پاسخ به پرسشی دربارهی لوکشینهای این سریال، پاسخ میدهد: زیبایی فقط یک وجه این لوکیشنهاست. خانهای که اساس کار آن یکی از کاراکترهای اصلی است که صاحبخانه آن شخصی به نام لطفالله خان است که فرهاد آییش نقشش را بازی میکند. همان گونه که او پوسیده میشود این عمارت تاریخی هم پوسیده میشود. پس ما باید هم مراقب مرام و منش خانواده و ارزشهای خانواده باشیم و هم مراقب میراثی که از گذشتگان بر ما رسیده است که نام آن کشور ایران است.
این کارگردان همچنین در پاسخ به اینکه آیا داریوش فرهنگ را کارگردان سریال طنز بدانیم یا نه، با توجه به اینکه این سریال درونمایهای از طنز دارد؟ اظهار میکند: بنده فیلم عاطفی، اجتماعی و تاریخی ساختهام. نمیخواهم یک عنوان مشخص به این سریال ببخشم و بگویم طنز است اما میتوانم کلمه مفرح را به کار ببرم.
او در ادامه با بیان اینکه هرگز در هیچ لحظهای قصد خنداندن نداریم، میافزاید: شرایطی فراهم میکنیم که خودش مفرح است و لبخند بر روی لب میآورد و مهمتر از آن در این سریال از یک بچه کوچک و یک پیرمرد ۸۰ ساله حضور دارند.
***
نزدیک غروب است و حیاط خانهی طباطباییها دیگر شلوغی قبل را ندارد. در داخل خانه هنوز اعضای «همه خانواده من» مشغول تصویربرداری سکانسهای داخلی هستند. پایان کار هنوز برایمان مشخص نشده اما داریوش فرهنگ را با گروهش در کاشان تنها میگذاریم و در راه برگشت به تهران، نگارش گزارشمان را شروع میکنیم.
«ساعت حرکت از تهران هشت صبح بود. حوالی ظهر بود که ...»