سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۶ مرداد ۱۳۹۲ - ۲۳:۵۷
حیدر رحیم‌پور ازغدی

انجمن شهر

کد خبر : ۱۲۸۸۰۵
"صراط" - پس از آن که اروپا قید و بندهایی را که کلیسا به دست و پایش بسته بود، بگشود و به راه افتاد، با توانی که به دست آورد به کشورگشایی و استحمار سران بی‌خرد کشورها و استثمار آن‌ها به نام استعمار می‎پرداخت .چون گرگ گرسنه‌ای برای دریدن گوسفندان به هر دری می‌زد و در نهایت آمریکا را که تمدن‌اش به مراتب از اروپا کم سابقه‌تر بود کشف و مردمانش را کشتند، آن‌جا را تصاحب کردند و پس از آن به جان یکدیگر افتادند.  به اجبار دولتی تشکیل دادند تا نظام و نظمی را بیافریند و برای شهروندان شهردارهایی را منصوب کردند و شهرداران به اقتضاء یانکی بودن‌شان، زورگویی می‌کردند تا این که مقرر شد مردم شهر برای مقابله با زورگویی‌های شهرداران، نمایندگانی برگزینند تا  از حقوق‌شان دفاع کنند و نخستین انجمن‌های شهر تاسیس و آنان به راستی هم از حقوق  شهروندان دفاع می‌کردند؛ لیکن استکبار خیلی زود انجمن‌ها را شکار کرد و انجمنی‌ها را به خدمت گرفت .
 
اکنون اگر مردمی که به راستی به استقلال رسیده‌اند، بدانند انجمن شهر بر چه پایه‌ای تاسیس شده است و تنها وظیفه نمایندگان دفاع از حقوق شهروندان است، هرگز ابزار زور‌گویی‌ها و زورگیری‌های شهرداری نمی‌شدند.
 
من نمونه‌ای از مدیریت نمایندگان انجمن شهر کشوری را که هنوز تا این حد مچاله‌ی دست صهیونیزم جهانی نشده بود، گزارش می‌دهم تا دریابید اجتهاد آنان چه کرد و تقلید کور ما چه می کند.
 
نخست به مدیریت انجمن شهر خودمان که شکار فرهنگ وارداتی گشته است، می‌پردازم. شخصی می‌گوید مصمم شدم خانه‌ی کلنگی خود را که در آن شش نفر سکونت داریم خراب و به جای‌اش یک آپارتمان شش واحدی بسازم و تمام فرزندانم را به آن‌جا آورده و منزل‌های‌شان را که گرانی‌های دست‌ساز حکومت بهای آن‌ها را چندین میلیارد گردانیده است، بفروشم و با پول‌اش تاسیسات تولیدی راه بیندازم و چهار فرزندم مهندس‌ام تولیدی را بگردانند و در حقیقت تاسیساتی ایجاد کنم تا به سهم خود با کالاهای وارداتی چینی رقابت کند.
 
به شهرداری رفتم و از من سه میلیارد تومان به عنوان مجوز ساختمان و فروشگاهی که برای فروش کالاهای همان تولیدی‌ که در نظر داشتم راه‌اندازی کنم، مطالبه کردند و چون پرسیدم چرا؟ پاسخ دادند زیرا نمایندگانی که خودتان انتخاب کرده‌اید این قانون را امضا کرده‌اند.
 
حال نظری به تمدن کشورهایی افکنید که بر پایه‌ی اجتهادشان به امور داخلی خود می‌پردازند. دوستی دو وطنه برایم تعریف کرد من در منطقه‌ای خلوت، کارخانه‌ی کوچکی داشتم که کنارش چند هکتار زمین بیکار افتاده بود و شهرداری هنوز طرحی برای آن منطقه در نظر نگرفته بود.
 
روزی طمع بر من غلبه کرد و چون می‌دانستم زمینی که کاربردش از نظر شهرداری مشخص نشده است اگر چیزی در آن جا بسازی که بر خلاف مصلحت باشد در ظرف سه روز خراب می‌کنند و در غیر این صورت، باید جریه‌اش را بپردازی. آزمایشی بخشی از زمین را خط‌کشی و اندکی مصالح ریختم تا نتیجه را ببینم و چون سه روز گذشت و لودر به سراغم نیامد، دانستم جریمه می‌شوم و تن به جریمه دادم؛ پس از ساخت و ساز تجهیزات یک شرکت تولیدی، قبض جریمه‌ای به مبلغ 20 میلیون دلار برای‌ام فرستاده شد، من گستاخ‌تر شدم کوره راه تولیدی خود را با زمین‌های اطراف آن تا شاه‌راهی، خیابان‌کشی کرده و برای پرداخت جریمه و دریافت مجوز کار به شهرداری رفتم. شهرداری قبض جریمه 20 میلیاردی را به من داد و گفت برای مجوز پرداخت به انجمن نمایندگان شهر بروید. با ترس به آن‌جا رفتم، مرا نزد رییس انجمن فرستادند و رییس با چهره‌ای گشاده با من دست داد و کنار خودش نشاند، چیزهایی زیر قبض شهرداری نوشت و مرا به حسابداری فرستاد. حسابداری با احترام چکی به مبلغ 6 میلیون تومان تقدیم من کرد!
 
من گفتم آقا اشتباه شده، من آمده‌ام 20 میلیون جریمه بپردازم نه این که پولی دریافت کنم! او چنین پاسخ داد: جریمه 20 میلیون تومانی شهرداری به جا و درست بود ولی انجمن شهر پس از آن که شما آن خیابان زیبا و مهندسی‌ساز را کشیدید و در زمین‌های بایر منطقه به ابتکار خودتان، تاسیساتی تولیدی مناسبی ساختید، برای شهرداری 260 میلیون درآمد آفریدید. شهرداری موظف است طبق قانون، یک دهم از درآمدی را که برایش ایجاد کردید؛ مبلغ 26 میلیون دلار به شما بپردازد، شما 20 میلیون دلار به شهرداری بدهکار و شهرداری موظف است 6 میلیون دلار اضافه را تقدیم‌تان کند.
 
من چون این ماجرا را با ماجرایی که پیش‌تر نوشتم، مقایسه کردم به زیان‌های تقلید و مزایا درآمدهای اجتهاد و ابتکار، بیشتر پی برده و به حال و روز خودمان افسوس خوردم. و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.
منبع: رجا نیوز