محمد جواد جزینی، نخستین نویسندهای كه 27 آبان در شبهای داستان برج میلاد داستان خواند، در سخنانی گفت: وقتی داستاننویسی و تدریس آكادمیك و علمی داستان در یك كشور متولی نداشته باشد، نتیجه این میشود كه علاقهمندان به داستان، مجبور هستند در فرهنگسراها، خانههای فرهنگ، دفاتر انتشارات یا حتی منازل شخصی خود، جمعهای كوچكی را تشكیل دهند و جای خالی فضاهای آكادمیك را پر كنند و تجربیات خود را در حوزه داستان و داستاننویسی به اشتراك بگذارند.
وی ادامه داد: شاید عدهای كه داستاننویسی را به شكل آكادمیك تجربه كردهاند، این نقد را به كارگاههای داستاننویسی وارد كنند كه این نوع آموزش داستاننویسی، ابتدایی است ولی چون شكل منطقی و درست آن در كشور ما وجود نداشته، كارگاهها جا افتادهاند و بسیاری از نویسندههای جامعه امروز ما حاصل همین فضاها هستند.
نویسنده كتاب «آب باد آتش» همچنین گفت: البته كارگاههای داستاننویسی در كنار تمام فوایدشان، آسیبها و مضراتی هم دارند ولی سود آن بیشتر از آسیبهایش است. حتی ممكن است در این جمعها، بحثهای خصوصی هم شكل بگیرد و نویسندهها از دغدغههای خود نیز بگویند ولی این مساله را كه كارگاههای داستان نویسی به كپیكاری ختم میشود، به كلی رد میكنم، چون دو ذهن متفاوت داستانها را مینویسد و این كارگاهها شاید فقط سلایق و تجارب را به هم نزدیك كند.
جزینی در بخش دیگری از سخنانش تاکید کرد: اساسا اینكه از كارگاههای داستاننویسی انتظار داشته باشیم که قصهنویس تولید كنند، اشتباه است چون كلاسهای داستاننویسی، دانشی عمومی از داستان را آموزش میدهد و باقی فاكتورها، چون ذوق و سلیقه و استعداد، را نمیتواند در افراد ایجاد كند.
او پیش از اینكه داستان «زنی كه پپسی دوست میدارد» از مجموعه داستان چاپ نشده «موقعیت شهید پری دریایی» را بخواند، گفت: آموزش داستان و كارگاههای داستاننویسی، اتفاق تازهای نیست و از دوره محمدعلی جمالزاده شكل گرفته و پس از او، نویسندگان دیگری چون چوبك و هدایت هم این تجربه را داشتهاند.
داستانهای مذهبی مدام بازنویسی میشوند
علیالله سلیمی، نویسنده و روزنامهنگار، دیگر نویسندهای بود كه داستانی با عنوان «سفارش» با نگاهی به قیام عاشورا را خواند.
نویسنده كتاب «زنی شبیه حوا» درباره ترفندهای نویسنده برای نگارش جذاب داستانهای مذهبی گفت: نگارش داستانهای مذهبی در كشور ما سابقهای دیرینه دارد ولی نویسندگان این داستانها تلاش نكردهاند تا این قصهها را از روایت به داستان تبدیل كنند بلكه اكثراً همان داستانهای گذشته را با تغییراتی جزئی بازنویسی كردهاند.
وی افزود: در بسیاری از داستانهای مذهبی، مخاطب میتواند به راحتی پایان داستان را بفهمد ولی من در داستانهایم سعی كردهام خواننده را با یك پایانبندی تكراری اذیت نكنم.
برای خودمان مینویسیم و ترجمه میكنیم
علیرضا سیفالدینی، نویسنده و مترجم ادبیات ترک، نیز كه در دومین شب از شبهای داستان شركت كرده بود، به مقایسه ادبیات تركیه و ایران پرداخت و گفت: من بارها گفتهام كه اگر ادبیات تركیه، رشد كرده، اورهان پاموك و خیلی نویسندههای دیگر را دارد كه همه دنیا آنها را میشناسند و به این دلیل است كه با همه دنیا ارتباط برقرار كردهاند.
وی اضافه كرد: من بارها گفتهام كه ادبیات ما باید وارد فضای مكتوب شود چون اگرچه ما كتاب چاپ میكنیم ولی همیشه این ذهنیت برای نویسندگان و مترجمان وجود دارد كه دارند برای خود و دوستانشان مینویسند و ترجمه میكنند ولی این اتفاق در تركیه نیفتاده است و آنها با اروپا ارتباط خوبی دارند و ترجمههای بهروزی را هم ارائه میكنند.
نویسنده «پلنگ خانم تنها نیست» در بخش دیگری از سخنانش گفت: ارتباط ما با مراكز فرهنگی ادبی مهم، كم است و باید اصلاح شود. درواقع ما باید وارد یك دیالوگ ادبی با دنیا شویم و نشان دهیم كه چه در چنته داریم و اجازه دهیم كه نوشتههای مكتوب با یكدیگر صحبت كنند.
سیفالدینی اضافه كرد: اینكه آثار نویسندهها به صورت تكتك و گاه به گاه ترجمه شود، ادبیات ما را معرفی نمیکند؛ ادبیات ایران باید در یك مجموعه و به طور منظم ترجمه شود.
مترجم «زخمی» در بخش دیگری از سخنانش گفت: اورهان پاموك كه دو كتاب او را ترجمه كردهام، درباره كشور خودش و مسائل مربوط به مردمش مینویسد ولی در بخش تكنیكهای قصهگویی از تكنیكهای اروپایی استفاده كرده تا بتواند رمانش را برای ملتهای دیگر خواندنی كند.
این نویسنده افزود: پاموك با استفاده از نقاشیهای ایرانی و عناصر دیگر در رمانش، نشان میدهد كه شرق، ظرفیت و قابلیت مطرح شدن را دارد. به علاوه، خود پاموك هم یك آدم نیمه شرقی، نیمه غربی است اما نگاهش به شرق است.
وی ادامه داد: به نظر من نه باید مرعوب ادبیات غرب شویم و نه ضد آن. باید خط اعتدالی متصور شویم كه هم از دستاوردهای آن استفاده كنیم و هم حرمت خودمان را نگه داریم كه اگر این اتفاق بیفتد، ادبیات ما هم جایگاه جهانی خود را پیدا میكند.
سیفالدینی در پایان، داستان «شبی از شبهای داستان» را از احمد حمدی تامپینار خواند؛ نویسندهای كه به گفته سیفالدینی، از نویسندگان مطرح پیش از پاموك به حساب میآید.
مرجان جامی، كارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، یکی از نویسندگان مهمان دوره دوم شبهای داستان برج میلاد بود كه داستان «هاوار» را در حضور نویسندگان و مخاطبان خواند.
پس از او نیز شیوا مقانلو، نویسنده و مترجم، داستان «پری ماهی» را از مجموعه «آنها کم از ماهیها نداشتند» خواند. وی گفت: قصد داشتم داستانی از چهارمین مجموعه داستانم که آماده چاپ است بخوانم ولی به نظرم چون فضای تکصدایی ندارد، بهتر است به صورت مکتوب خوانده شود. به همین دلیل ترجیح دادم داستان «پری ماهی» را بخوانم.
نویسنده «دود مقدس» در پاسخ به جواد عاطفه – مجری برنامه - درباره تاثیرپذیری از نویسندههایی چون بارت و بارتلمی گفت: اگرچه من داستانهای این نویسندهها را ترجمه كرده و میكنم و هر دو نیز از نویسندگان محبوب من هستند ولی هیچ گاه تصمیم نگرفتم از شیوه نگارش آنها استفاده كنم. اگر هم تاثیری بوده، كاملاً ناخوداگاه بوده است.
قرار بود در این شب مرجان شیرمحمدی هم داستان بخواند که به دلیل حضور در فیلمبرداری فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» در این برنامه حاضر نشد.
شبهای داستان برج میلاد در شب سوم (28 آبان) میزبان رضیه انصاری، حامد حبیبی، علی چنگیزی و کاوه میرعباسی خواهد بود. این برنامه هر شب ساعت 18 در مرکز همایشهای برج میلاد برگزار میشود.
پنجمین شب از سلسله شبهای داستان برج میلاد با حضور رضا رضایی، محمد کشاورز، علی شروقی و آیدا مرادی آهنی برگزار می شود. در این برنامه که ساعت 18 پنجشنبه 30 آبان برگزار می شود، رضا رضایی یکی از ترجمه هایش و سه نویسنده دیگر از داستان های خود برای حاضران خواهند خواند.