«واجب بودن» امربه معروف و نهی از منکر، تقریباً برای همه ی مؤمنان به دین، آشکار است؛ لکن اقلیتی از آنها اهل انجام این فریضه اند. ادای این واجب فراموش شده، مسئولیتی است که از ناحیه ی شارع مقدس به گردن مکلَّف نهاده شده تا با انجام آن، جامعه ی اسلامی را از گزند انحراف، حفظ و صیانت کند. لذا هر مسلمانی، هر مؤمنی مسئولیت شرعی دارد که در مقابل منکَرات، بی تفاوت و تماشاچی نباشد، بلکه باید با احساس دغدغه و دردمندی نسبت به جامعه ی اسلامی-که رسول الله(صلّی الله علیه و آله) آن را تشبیه به کشتی کردند- این کشتی را از خطر غرق شدن در گرداب گناهان و انحرافات گوناگون نجات دهد. حفظ سلامت جامعه ی اسلامی و استقامت بر صراط مستقیم، در دوران حاکمیت نظام اسلامی، علاوه بر مسئولیت شرعی، مسئولیت انقلابی و سیاسی را نیز شامل می شود. اگر در دوران حاکمیت نظام طاغوت، مسئولیت آحاد جامعه صرفاً حفظ سلامت دین بود، در دوران حاکمیت نظام اسلامی علاوه بر این، مسئولیت حفظ حکومت نیز موضوعیت پیدا می کند. در صورت وجود یک حکومت مقتدر اسلامی است که انجام فریضه ی امربه معروف و نهی ازمنکر، اولاً علاوه بر مرحله ی لسانی، تحقق مرتبه ی عملی آن نیز میسر می شود؛ ثانیاً در سطحی گسترده تر و فراگیرتر از مرزهای کشور اسلامی، ممکن می شود و این اثرگذاری مثبت در سطح بین الملل را در پی دارد.
با این مقدمه ی مختصر اگر وارد فضای دانشگاهی شویم،
امید است که از یکسو بخش قابل توجهی از دردمندان و دلسوزان، بیش از پیش
احساس مسئولیت کنند و جدّیت و قاطعیت را بر انفعال و به گوشه ای خزیدن و
صرفاً غُر زدن ترجیح دهند؛ از سوی دیگر تلنگری زده شود به برخی عاملین به
فریضه ی امربه معروف و نهی ازمنکر تا هدف از ادای این فریضه را فراموش
نکنند و سعی در اصلاح روش خود نمایند. بنابراین در اینجا دو دسته مورد توجه
هستند: برخی متدیّنین که در ادای این فریضه سستی می کنند و برخی عاملین که
از نحوه ی ادای این فریضه ناآگاهند.
1. باید از برخی مؤمنانی که
اهتمام به ادای این فریضه ندارند و یا حساسیت کمتری دارند، پرسید که در
مواجهه ی با منکرات، چرا سکوت!؟ چرا انفعال!؟ چرا انزوا و خودخوری!؟ چرا
میدان دادن به گناهکاران و هنجارشکنان!؟ چرا عرصه را خالی کردن!؟" رهبر
انقلاب می فرمایند: «باید در محیط دانشگاهى خودتان، اسلام را به حدّ اعلى
پاس بدارید. کارى کنید غریبهها - آنهایى که از انقلاب و اسلام غریبهاند -
احساس نکنند که کار زیر نگین آنهاست.» «اگر کسى به یک دختر چادرى یا
باحجاب، با نظر تحقیر نگاه مىکند، تحقیرش کنید؛ ملاحظه نکنید. اگر کسى به
جوان حزباللهى که ریش دارد، با نظر تحقیر نگاه مىکند و دورش مىکند[حالا
اگر این گزارش هایى که گاهى از گوشه و کنار به ما رسیده، راست باشد. اگر
راست نیست، که هیچ] این را تحقیرش کنید.» «اجازه ندهید که اینها بتوانند
افکار فاسد را منتشر کنند.» امیرالمؤمنین(علیه السلام) هشدار داده بودند
که اگر امربه معروف و نهی ازمنکر ترک شود، بَدان و نااهلان مسلّط می شوند.
در محیط دانشگاه نیز دانشجویان متدین و حزب اللهی طوری باید فضای دانشگاه
را هدایت کنند که [به تعبیر رهبر انقلاب] غریبه ها و غیرخودی ها جرأت و
مجال عرضه ی اندام نکنند، نتوانند مکاتب و افکار انحرافی و الحادی را ترویج
کنند، نتوانند پایه های اعتقادی دانشجویان را سست کنند، نتوانند دانشگاه و
دانشجو را به مسائل حاشیه ای برانند، نتوانند در حرکت علمی دانشگاه وقفه
ایجاد کنند، نتوانند دانشجویان را در مقابل نظام اسلامی قرار دهند، نتوانند
یأس و بی اعتمادی به آینده را در روح دانشجویان تزریق کنند. اینها از جمله
بزرگ ترین و مهمترین منکرات در فضای دانشگاهی است که باید متدیّنین را به
ادای قاطعانه ی فریضه ی امربه معروف و نهی ازمنکر در رابطه با مسائل مذکور
ترغیب و تحریض کند.
2. اما دسته ی دیگر کسانی هستند که یک مرحله
از ساکت ها جلوترند. عامل به فریضه ی امربه معروف و نهی ازمنکر هستند، لکن
در نحوه ی انجام آن دقت و آگاهی لازم را ندارند. انجام این فریضه ظرافت
خاصی را می طلبد؛ طوری که اگر رعایت نشود، ممکن است اثر معکوس بگذارد و نه
تنها شخص گناهکار را متنبّه نکند بلکه او را به کلی از دین و اهل دین منقطع
و متنفّر سازد. عمده ی آسیب هایی که متوجه عاملین ناآگاه این فریضه می
شود، یکی در تشخیص و اولویت بندی مصادیق منکرات و دیگری در نحوه ی مواجهه
با شخص گناهکار مرتکب منکر است.
2-1. تشخیص مصادیق: رهبر انقلاب
در توضیح معنای اسلامی کردن دانشگاه ها تذکر دادند که: «همه خیال مىکنند
دانشگاه اسلامى که مىگوییم، یعنى حجابها اینطورى باشد، پسرها آستین
کوتاه نپوشند و زلفها بلند نباشد؛ اینها که معناى دانشگاه اسلامى نیست!
دانشگاه اسلامى از لحاظ ایمان، انگیزه، شور مقدس، رفتار اسلامى و علمآموزى
مؤمنانه، اینها شرط دانشگاه اسلامى است» همچنین تأکید کردند که: «من
منظورم از [اسلامی کردن دانشگاه ها] این نبود که ببینید زلف چه کسی از
دخترها بیرون است، با عنف با او برخورد کنند و با فلان جوان که مثلاً
بازوهایش بیرون است، آن جور کنند! این نبوده. اینها چیزهای کوچکی است،
اینها ظواهر و مظاهر هستند، اهمیتی هم ندارند. بحث بر سر اعتقادات و
باورهای دینی و آن ایمان درخشان و ارزشمند و بسیار کارآمد دینی است که وقتی
با روح جوانی و با همّت و نیروی جوانی همراه می شود، می تواند کوه های
گران را از جا بکند. بحث سر آن است؛ آن را مراقب باشید که مورد تهاجم
است.» با توجه به بیانات صریح رهبر معظّم انقلاب، مشخص می شود که برخی از
عاملین به فریضه ی امربه معروف و نهی ازمنکر، صرفاً به مصادیق کم اهمیت و
بی اولویت یعنی ظواهر و مظاهر می پردازند. البته به اصلاح ظواهر و مظاهر هم
باید پرداخت، اما این بدان معنا نیست که فریضه ی امربه معروف و نهی ازمنکر
را خلاصه و مختص کنیم در بدحجابی و بدپوششی و... . درحالی که منکرات بسیار
خطرناک تر و مهمتری نیز هستند که چه بسا ریشه ی بدحجابی و بی حیایی و سایر
مظاهر ناهنجار و ضدّارزشی نیز در آنهاست، و آن انحراف در ایمان، باورها و
اعتقادات است. لذا باید در تشخیص مصادیق منکَر و اولویت بندی کردن آنها
بیشتر دقت شود.
2-2. کیفیت ادای فریضه: «مسأله ی امر به معروف و
نهىازمنکر، مثل مسأله ی نماز است. یادگرفتنى است. باید بروید یاد بگیرید.
مسأله دارد که کجا و چگونه باید امر به معروف و نهىاز منکر کرد.» برخی از
آمرین به معروف و ناهیان از منکر، از بی اثر بودنِ نهی از منکر گلایه
دارند! ضمن اینکه بخشی از این بی اثری یا کم اثری مربوط می شود به تکبر،
تعصب، جهل، تعارض های تربیتی و سایر عوامل دخیل در روحیات شخص مَنهی از
منکر، اما آگاهی و طرز برخورد شخصی ناهی از منکر نیز در این امر، دخالتی
اساسی دارد. شخص ناهی از منکر، قبل از هر چیز، خود باید به آنچه می گوید
عمل کند، منکر و معروف را خوب بشناسد، قوت بیان و نفوذ کلام داشته باشد،
قضاوت عجولانه نکند، از منکَر انتقاد کند نه از منکِر، اهل منطق و استدلال
باشد[با استدلال قوی و متقَن، طرف مقابل خاضع می گردد، در غیر این صورت،
پایبندی اش به حقانیت مسیر غلط خود بیشتر می شود]، با احترام، محبت، عاطفه و
از روی دلسوزی نهی از منکر کند نه با خشونت و پرخاشگری، خود را عاری از
عیب و خطا و برتر از طرف مقابل نبیند، سعه ی صدر داشته باشد و نهایتاً
اینکه "انجام تکلیف" را مدنظر داشته باشد نه حصول نتیجه را.
می
دانیم که عمده دلیل انحراف جامعه ی اسلامی پس از رحلت رسول الله(صلّی الله
علیه و آله)، بی تفاوتی و سستی خواص اهل حق نسبت به سرنوشت دنیای اسلام و
نیز ترک فریضه ی امربه معروف و نهی ازمنکر در بین آحاد جامعه بود، که به
تدریج جامعه را از صراط مستقیم و از ریل اسلام ناب، منحرف و خارج کرد که
نهایتاً برای حفظ و نجات اسلام، راهی جز فداشدن سیدالشهدا(علیه السلام)
نبود.
حال، دو دسته ی مذکور اگر این مسئولیت شرعی، انقلابی و
سیاسی خود را لحظه ای فراموش نکنند، از هدف و غایت متعالی این فریضه غافل
نشوند و رسالت خود را به طور صحیح انجام دهند، دانشگاه از انحرافات مصون
خواهدشد. و وقتی که دانشگاه-که کارخانه ی آدم سازی است- مصون شد، بر آحاد
جامعه نیز اثر می گذارد. به تعبیر امام(ره) اگر دانشگاه اصلاح شود، مملکت
اصلاح می شود. اینجاست که می بینیم دانشجوی متدیّن دغدغه مند و پیگیر حتی
می تواند بر مقدّرات کشور هم اثرگذار باشد.