صراط: «بازار کتاب کساد است. همین. چون زمینههای عرضه کتاب خوب و ارزان محدود
است. کاغذ کمیاب و گران است. نوشتههای تازه برای کتاب اندک است.
کتابخوانها بتدریج تحلیل میروند و ناشران دست و دلشان برای نشر کتاب تازه
به کار نمیرود».
جام جم در ادامه با طرح چند پرسش نوشت، آیا این جملات برای شما آشنا نیست؟ در سال چند مرتبه این ساختار آشنا را در گزارش های مربوط به کتاب و کتابخوانی و سرانه مطالعه می شنوید؟ این جملات قطعا متعلق به مرداد 93 نیستند، 92؟ 82؟ یا شاید 72؟
در بخش دیگری از این نوشته از قول یک ناشر آمده است: «متاسفانه مطالعه برای مردم ما به صورت یک نیاز مبرم درنیامده و کتاب را به عنوان یک کالای ضروری، همچون غذا و پوشاک و مسکن به حساب نمی آورند». به نظر من که این جملات بیش از اندازه امروزی و این زمانی اند.
معما چندان پیچیده نیست، اینها گزیده جملاتی از گزارشی است که در صفحه هشت روزنامه کیهان در بیست و نهم دی ماه 1359 منتشر شده و نشانه ای بر دیرپایی دغدغه «کم شدن جمعیت کتابخوان» و «بی اعتنایی جمعی ایرانیان به مطالعه» است.
جستجوها نشان می دهد از سال 1377 بود که اصطلاح «سرانه مطالعه» برای بیان میزان کتابخوانی فارسی زبانان در مطبوعات کثیرالانتشار استفاده شد. سالیانی است که سرانه مطالعه و کار مفید، کلیشه بیان کم خوانی و کم کاری ایرانیان شده است.
از دیگرسو آشفتگی تعاریف و اغتشاش آمارها هرگونه نتیجه گیری دقیق درخصوص این مسأله را غیرممکن کرده است. از خود اصطلاح «سرانه مطالعه» گرفته که تعاریف متعددی برای آن آورده می شود تا عددهای ضد و نقیضی که گهگاهی از سوی یکی از مراجع متعدد ذی ربط در این خصوص ابراز می شود و بر ابهام ها دامن می زند.
چالش های معنای مطالعه
سرانه مطالعه اشاره به زمانی دارد که هر فرد به طور میانگین در روز صرف مطالعه می کند. وقتی سخن از سرانه مطالعه به میان می آید، نخستین پرسش این است که مطالعه چه چیزی؟ کتاب؟ روزنامه؟ محتواهای اینترنتی؟
آمار نهاد کتابخانه های عمومی کشور نشان می دهد این نهاد «کتاب های مجازی و مکتوب»، «روزنامه های مجازی و مکتوب»، «نشریات غیرروزانه مجازی و مکتوب» و «قرآن و ادعیه» را از محتواهای خواندنی قابل محاسبه در سرانه مطالعه کشور تلقی می کند.
در نقطه مقابل مرکز آمار ایران، که متولی اصلی فراهم کردن داده های آماری کشور است و بنا به گفته خود مرکز از ابتدای دهه 80 تهیه آمار حوزه های فرهنگی را برعهده دارد، هیچ تعریفی از «سرانه مطالعه» در فراداده های خود ارائه نکرده است. در شیوه نامه طرح های مربوط به گذران وقت هیچ اشاره ای به مطالعه در میان فعالیت های 15گانه مربوط به گذران وقت نشده است، شاید مطالعه را بتوان در ردیف «استفاده از رسانه های جمعی» و در کنار تماشای تلویزیون و شنیدن رادیو گنجاند.
شاید هم در زمره فعالیت های فرهنگی و تفریحی گنجانده می شود. از یاد نبریم که «آمار مطالعه در کشورهای اروپایی و برخی کشورهای غیراروپایی به صورت گزارش هایی در قالب «گذران وقت» سنجیده می شود.»1
این همه در حالی است که مرکز آمار، به گواهی برخی گزارش های خود، متولی ارائه آمار سرانه مطالعه ایرانیان نیز هست.
مرکز افکارسنجی و رصد فرهنگی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات اسلامی، وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در دو ساله نخست تاسیس خود، 89 ـ 1387، مبادرت به تهیه آماری پیمایشی از میزان مطالعه کشور کرد. در این پژوهش «کتاب های درسی و غیردرسی، روزنامه، نشریات، منابع مکتوب اینترنتی و رایانه ای، مطالعات کاری و کتاب های دینی مانند قرآن و نهج البلاغه» از مصادیق مطالعه شمرده شدند. تفاوت هایی در این تعریف با تعریف مطالعه در پژوهش نهاد کتابخانه های عمومی دیده می شود. گرچه نهاد کتابخانه های عمومی محتواهای رسمی مجازی(کتاب، روزنامه و نشریات غیرروزانه) را در تعریف مطالعه گنجانده، مرکز افکارسنجی به صورت عام از منابع مکتوب اینترنتی و رایانه ای سخن می گوید. در تعریف دوم وبلاگ خوانی، ایمیل خوانی، فعالیت در شبکه های اجتماعی و از این قسم در میان مواد مطالعه دیده می شود، اما دشوار بتوان همه مطالعات پای رایانه را در زمره آمار نخست مرقوم کرد.
علاوه بر این در آمار دوم، مطالعات کاری نیز به سرانه مطالعه افزوده شده است، در حالی که این قبیل مطالعات در شمار سرانه مطالعه نهاد کتابخانه های عمومی کشور نیامده است. به این ترتیب کارمندی که در سر کار خود بولتن یا طرح کاری را مطالعه می کند یا این که اساسا با پرونده های مکتوب سر و کار دارد، به رشد سرانه مطالعه کشور کمک می کند، اما این قبیل مطالعات از نظر نهاد کتابخانه های عمومی کشور مورد اعتنا نیست.
شورای عالی انقلاب فرهنگی، اما در مصوبه «سند نهضت مطالعه مفید» مصوب 30/9/1389، مطالعه را «خواندن هر نوع متن مکتوب (نوشتاری: چاپی یا الکترونیکی)» تعریف کرده است. این تعریف از مطالعه شامل خواندن زیرنویس های تلویزیون، خواندن تراکت ها و بنرهای تبلیغاتی، خواندن پیامک و... اموری از این قبیل نیز می شود. این مصوبه در عین حال شاخص دیگری با عنوان «مطالعه مفید» مطرح و آن را این گونه تعریف کرده است: «مطالعه ای مفید است که اولا معطوف به اثر و نتیجه بوده و دستاوردی علمی، عملی(رفتاری)، ذهنی و یا قلبی داشته باشد؛ و ثانیا آن دستاورد برای تربیت انگیزه، افزایش تعهد، ارتقای توانایی ذهنی، توسعه دانش کاربردی، ارتقای مهارت عملی و نهایتا در جهت پرورش و تعالی فرد در راستای به فعلیت رساندن استعدادهای الهی وجود او در یکی از چهار زمینه مذکور باشد».
در این سند که هدف از تنظیم آن ارتقای سرانه مطالعه کشور عنوان شده، هیچ شاخصی برای اندازه گیری مطالعه مفید کشور عرضه نشده است و دستگاه های دولتی نیز به همان شاخص های پیشین اندازهگیری سرانه مطالعه اکتفا کرده اند؛ شاخص هایی که البته تعریف مطالعه را تا حد تعریف این سند گسترده نمی کند.
اغتشاش در تعریف به اینها ختم نمی شود، تعاریف علمی در تحقیق ها و پژوهش های دانشگاهی هم باز تفاوت هایی با همه این تعاریف برشمرده شده دارند. به عنوان مثال سمانه نوذر و محسن حاج زین العابدینی در مقاله «بازاندیشی در مفاهیم مطالعه کتاب و سنجش سرانه مطالعه»2مطالعه را حتی از حدی که گفته شد هم گسترده تر تعریف می کنند. این دو پژوهشگر در چکیده تحقیق خود می نویسند: «مطالعه عبارت است از یادگیری مطالب جدید و نادانسته ها، به طوری که در پی آن تغییر رفتار حاصل شود».
به همین دلیل «زمانی که متن به صورت های دیگر مانند صوتی و تصویری درآید و متنی همراه نداشته باشد، گوش کردن و دیدن آن هم مطالعه محسوب می شود».
این دو پژوهشگر اظهار می کنند: «در اکثر پژوهش هایی که به اصطلاح به سرانه مطالعه پرداخته اند، خواندن، معادل مطالعه قرار گرفته، در صورتی که بار معنایی مطالعه با توجه به مطالبی که در بالا ذکر شد، بیشتر از خواندن است، در نتیجه در سنجش سرانه مطالعه باید هر نوع مطالعه ای لحاظ شود.»
این نتیجه مبتنی بر گزارش پژوهشی دیگری است که به صورت دقیق تر موادی که استفاده از آنها را می توان مطالعه تلقی کرد، بیان می دارد: «نتایج نشان می دهد که علاوه بر مطالعه انواع منابع چاپی، جزوه، بروشور، اعلامیه، نقشه، سند(چاپی، خطی و...)، بریده جراید، اسلاید، شفاف برگه، ریز فیلم، ریز برگه، کره جغرافیایی، بازدید از وبگاه اطلاعاتی، بازدید از وبگاه خبری، بازدید از وبگاه شخصی، بازدید از وبگاه سیاسی، بازدید از وبگاه ویکی، بازدید از وب نوشت(وبلاگ)، قصه گویی(عضوی از خانواده ـ پرستار ـ مربی) برای کودک، داستان خوانی (عضوی از خانواده ـ پرستار ـ مربی) برای کودک، کتابخوانی گروهی(قرآن خوانی، شاهنامه خوانی و...)، رجوع موردی به لغتنامه ها و به طور کلی منابع مرجع، کتاب های الکترونیکی (ebook) در قالب لوح فشرده (CD)، لوح ویدئویی دیجیتال (DVD)، فایل های اینترنتی و فایل های تلفن همراه، چک کردن پست های الکترونیکی (email) با محتوای نوشتاری علمی، ادبی، هنری، فرهنگی، گوش دادن به برنامه های مستند رادیو/ فایل های صوتی (بجز تفریحی و سرگرمی)، تماشای برنامه های مستند تلویزیون/ ماهواره و فایل های صوتی ـ تصویری (بجز تفریحی و سرگرمی) می توانند به عنوان مولفه های سنجش سرانه مطالعه قرار گیرند.»3
اختلاف در تعاریف طبیعتا سبب ایجاد تفاوت های آماری در بیان سرانه مطالعه ایرانیان می شود. با این حال گاهی در خواندن آمار سرانه مطالعه باید به این نکته توجه داشت که ممکن است این آمار درصدد بیان سرانه مطالعه یکی از موارد قابل مطالعه باشند. به عبارتی بنا به آمار نهاد کتابخانه های عمومی در حالی که سرانه مطالعه کتاب های مجازی و مکتوب طی سال های 1387 تا 1390 حدود 18 دقیقه بوده است، اما آمار کلی و مجموع در همین فاصله حدود 70 دقیقه بوده است.
بازاندیشی در مفهوم مطالعه، نیل به تعریف واحد و قابل اتکا برای تمامی دستگاه های دولتی و ایجاد وحدت در نهاد متولی محاسبه سرانه مطالعه، بتواند وضع مطالعه در ایران را دقیق تر از آنچه که اکنون هست، نمایش دهد. شاید یک کلیشه چرایی توسعه نیافتگی ایران با مطالعه دقیق سرانه مطالعه شکسته شود. (ضمیمه چمدان)
جام جم در ادامه با طرح چند پرسش نوشت، آیا این جملات برای شما آشنا نیست؟ در سال چند مرتبه این ساختار آشنا را در گزارش های مربوط به کتاب و کتابخوانی و سرانه مطالعه می شنوید؟ این جملات قطعا متعلق به مرداد 93 نیستند، 92؟ 82؟ یا شاید 72؟
در بخش دیگری از این نوشته از قول یک ناشر آمده است: «متاسفانه مطالعه برای مردم ما به صورت یک نیاز مبرم درنیامده و کتاب را به عنوان یک کالای ضروری، همچون غذا و پوشاک و مسکن به حساب نمی آورند». به نظر من که این جملات بیش از اندازه امروزی و این زمانی اند.
معما چندان پیچیده نیست، اینها گزیده جملاتی از گزارشی است که در صفحه هشت روزنامه کیهان در بیست و نهم دی ماه 1359 منتشر شده و نشانه ای بر دیرپایی دغدغه «کم شدن جمعیت کتابخوان» و «بی اعتنایی جمعی ایرانیان به مطالعه» است.
جستجوها نشان می دهد از سال 1377 بود که اصطلاح «سرانه مطالعه» برای بیان میزان کتابخوانی فارسی زبانان در مطبوعات کثیرالانتشار استفاده شد. سالیانی است که سرانه مطالعه و کار مفید، کلیشه بیان کم خوانی و کم کاری ایرانیان شده است.
از دیگرسو آشفتگی تعاریف و اغتشاش آمارها هرگونه نتیجه گیری دقیق درخصوص این مسأله را غیرممکن کرده است. از خود اصطلاح «سرانه مطالعه» گرفته که تعاریف متعددی برای آن آورده می شود تا عددهای ضد و نقیضی که گهگاهی از سوی یکی از مراجع متعدد ذی ربط در این خصوص ابراز می شود و بر ابهام ها دامن می زند.
چالش های معنای مطالعه
سرانه مطالعه اشاره به زمانی دارد که هر فرد به طور میانگین در روز صرف مطالعه می کند. وقتی سخن از سرانه مطالعه به میان می آید، نخستین پرسش این است که مطالعه چه چیزی؟ کتاب؟ روزنامه؟ محتواهای اینترنتی؟
آمار نهاد کتابخانه های عمومی کشور نشان می دهد این نهاد «کتاب های مجازی و مکتوب»، «روزنامه های مجازی و مکتوب»، «نشریات غیرروزانه مجازی و مکتوب» و «قرآن و ادعیه» را از محتواهای خواندنی قابل محاسبه در سرانه مطالعه کشور تلقی می کند.
در نقطه مقابل مرکز آمار ایران، که متولی اصلی فراهم کردن داده های آماری کشور است و بنا به گفته خود مرکز از ابتدای دهه 80 تهیه آمار حوزه های فرهنگی را برعهده دارد، هیچ تعریفی از «سرانه مطالعه» در فراداده های خود ارائه نکرده است. در شیوه نامه طرح های مربوط به گذران وقت هیچ اشاره ای به مطالعه در میان فعالیت های 15گانه مربوط به گذران وقت نشده است، شاید مطالعه را بتوان در ردیف «استفاده از رسانه های جمعی» و در کنار تماشای تلویزیون و شنیدن رادیو گنجاند.
شاید هم در زمره فعالیت های فرهنگی و تفریحی گنجانده می شود. از یاد نبریم که «آمار مطالعه در کشورهای اروپایی و برخی کشورهای غیراروپایی به صورت گزارش هایی در قالب «گذران وقت» سنجیده می شود.»1
این همه در حالی است که مرکز آمار، به گواهی برخی گزارش های خود، متولی ارائه آمار سرانه مطالعه ایرانیان نیز هست.
مرکز افکارسنجی و رصد فرهنگی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات اسلامی، وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در دو ساله نخست تاسیس خود، 89 ـ 1387، مبادرت به تهیه آماری پیمایشی از میزان مطالعه کشور کرد. در این پژوهش «کتاب های درسی و غیردرسی، روزنامه، نشریات، منابع مکتوب اینترنتی و رایانه ای، مطالعات کاری و کتاب های دینی مانند قرآن و نهج البلاغه» از مصادیق مطالعه شمرده شدند. تفاوت هایی در این تعریف با تعریف مطالعه در پژوهش نهاد کتابخانه های عمومی دیده می شود. گرچه نهاد کتابخانه های عمومی محتواهای رسمی مجازی(کتاب، روزنامه و نشریات غیرروزانه) را در تعریف مطالعه گنجانده، مرکز افکارسنجی به صورت عام از منابع مکتوب اینترنتی و رایانه ای سخن می گوید. در تعریف دوم وبلاگ خوانی، ایمیل خوانی، فعالیت در شبکه های اجتماعی و از این قسم در میان مواد مطالعه دیده می شود، اما دشوار بتوان همه مطالعات پای رایانه را در زمره آمار نخست مرقوم کرد.
علاوه بر این در آمار دوم، مطالعات کاری نیز به سرانه مطالعه افزوده شده است، در حالی که این قبیل مطالعات در شمار سرانه مطالعه نهاد کتابخانه های عمومی کشور نیامده است. به این ترتیب کارمندی که در سر کار خود بولتن یا طرح کاری را مطالعه می کند یا این که اساسا با پرونده های مکتوب سر و کار دارد، به رشد سرانه مطالعه کشور کمک می کند، اما این قبیل مطالعات از نظر نهاد کتابخانه های عمومی کشور مورد اعتنا نیست.
شورای عالی انقلاب فرهنگی، اما در مصوبه «سند نهضت مطالعه مفید» مصوب 30/9/1389، مطالعه را «خواندن هر نوع متن مکتوب (نوشتاری: چاپی یا الکترونیکی)» تعریف کرده است. این تعریف از مطالعه شامل خواندن زیرنویس های تلویزیون، خواندن تراکت ها و بنرهای تبلیغاتی، خواندن پیامک و... اموری از این قبیل نیز می شود. این مصوبه در عین حال شاخص دیگری با عنوان «مطالعه مفید» مطرح و آن را این گونه تعریف کرده است: «مطالعه ای مفید است که اولا معطوف به اثر و نتیجه بوده و دستاوردی علمی، عملی(رفتاری)، ذهنی و یا قلبی داشته باشد؛ و ثانیا آن دستاورد برای تربیت انگیزه، افزایش تعهد، ارتقای توانایی ذهنی، توسعه دانش کاربردی، ارتقای مهارت عملی و نهایتا در جهت پرورش و تعالی فرد در راستای به فعلیت رساندن استعدادهای الهی وجود او در یکی از چهار زمینه مذکور باشد».
در این سند که هدف از تنظیم آن ارتقای سرانه مطالعه کشور عنوان شده، هیچ شاخصی برای اندازه گیری مطالعه مفید کشور عرضه نشده است و دستگاه های دولتی نیز به همان شاخص های پیشین اندازهگیری سرانه مطالعه اکتفا کرده اند؛ شاخص هایی که البته تعریف مطالعه را تا حد تعریف این سند گسترده نمی کند.
اغتشاش در تعریف به اینها ختم نمی شود، تعاریف علمی در تحقیق ها و پژوهش های دانشگاهی هم باز تفاوت هایی با همه این تعاریف برشمرده شده دارند. به عنوان مثال سمانه نوذر و محسن حاج زین العابدینی در مقاله «بازاندیشی در مفاهیم مطالعه کتاب و سنجش سرانه مطالعه»2مطالعه را حتی از حدی که گفته شد هم گسترده تر تعریف می کنند. این دو پژوهشگر در چکیده تحقیق خود می نویسند: «مطالعه عبارت است از یادگیری مطالب جدید و نادانسته ها، به طوری که در پی آن تغییر رفتار حاصل شود».
به همین دلیل «زمانی که متن به صورت های دیگر مانند صوتی و تصویری درآید و متنی همراه نداشته باشد، گوش کردن و دیدن آن هم مطالعه محسوب می شود».
این دو پژوهشگر اظهار می کنند: «در اکثر پژوهش هایی که به اصطلاح به سرانه مطالعه پرداخته اند، خواندن، معادل مطالعه قرار گرفته، در صورتی که بار معنایی مطالعه با توجه به مطالبی که در بالا ذکر شد، بیشتر از خواندن است، در نتیجه در سنجش سرانه مطالعه باید هر نوع مطالعه ای لحاظ شود.»
این نتیجه مبتنی بر گزارش پژوهشی دیگری است که به صورت دقیق تر موادی که استفاده از آنها را می توان مطالعه تلقی کرد، بیان می دارد: «نتایج نشان می دهد که علاوه بر مطالعه انواع منابع چاپی، جزوه، بروشور، اعلامیه، نقشه، سند(چاپی، خطی و...)، بریده جراید، اسلاید، شفاف برگه، ریز فیلم، ریز برگه، کره جغرافیایی، بازدید از وبگاه اطلاعاتی، بازدید از وبگاه خبری، بازدید از وبگاه شخصی، بازدید از وبگاه سیاسی، بازدید از وبگاه ویکی، بازدید از وب نوشت(وبلاگ)، قصه گویی(عضوی از خانواده ـ پرستار ـ مربی) برای کودک، داستان خوانی (عضوی از خانواده ـ پرستار ـ مربی) برای کودک، کتابخوانی گروهی(قرآن خوانی، شاهنامه خوانی و...)، رجوع موردی به لغتنامه ها و به طور کلی منابع مرجع، کتاب های الکترونیکی (ebook) در قالب لوح فشرده (CD)، لوح ویدئویی دیجیتال (DVD)، فایل های اینترنتی و فایل های تلفن همراه، چک کردن پست های الکترونیکی (email) با محتوای نوشتاری علمی، ادبی، هنری، فرهنگی، گوش دادن به برنامه های مستند رادیو/ فایل های صوتی (بجز تفریحی و سرگرمی)، تماشای برنامه های مستند تلویزیون/ ماهواره و فایل های صوتی ـ تصویری (بجز تفریحی و سرگرمی) می توانند به عنوان مولفه های سنجش سرانه مطالعه قرار گیرند.»3
اختلاف در تعاریف طبیعتا سبب ایجاد تفاوت های آماری در بیان سرانه مطالعه ایرانیان می شود. با این حال گاهی در خواندن آمار سرانه مطالعه باید به این نکته توجه داشت که ممکن است این آمار درصدد بیان سرانه مطالعه یکی از موارد قابل مطالعه باشند. به عبارتی بنا به آمار نهاد کتابخانه های عمومی در حالی که سرانه مطالعه کتاب های مجازی و مکتوب طی سال های 1387 تا 1390 حدود 18 دقیقه بوده است، اما آمار کلی و مجموع در همین فاصله حدود 70 دقیقه بوده است.
بازاندیشی در مفهوم مطالعه، نیل به تعریف واحد و قابل اتکا برای تمامی دستگاه های دولتی و ایجاد وحدت در نهاد متولی محاسبه سرانه مطالعه، بتواند وضع مطالعه در ایران را دقیق تر از آنچه که اکنون هست، نمایش دهد. شاید یک کلیشه چرایی توسعه نیافتگی ایران با مطالعه دقیق سرانه مطالعه شکسته شود. (ضمیمه چمدان)