صراط: فتنه 88 که در افق نهایی خود، براندازی نظام جمهوری اسلامی را تعریف کرده بود، محصول همگرایی جریان اصلاحات با ضدانقلاب و بیگانگان بود که خیلی زود ناتوانی خود را از دستیابی به اغراض براندازانهاش نشان داد و سخنرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی در 29 خردادماه حکایت از آن داشت که نظام مقتدر جمهوری اسلامی تسلیم زیادهخواهی و مطالبات غیرقانونی فتنهگران نخواهد شد.
در همان روز، آنهایی که اندک هوشیاری لازم و شناخت کافی از نظام اسلامی داشتند، فهمیدند که تداوم آشوبها دستاوردی را برای فتنهگران ندارد و سناریوی کودتای مخملین با شکست مواجه شده است. این افراد در حالی که سران فتنه بر طبل توخالی بیانیهنویسی و آشوبهای خیابانی میکوبیدند، بهتدریج خود را از میانه میدان به حاشیه راندند و تلاش کردند تا با نگاهی به فردا، آینده سیاسی خود را بیش از این تخریب نکنند و راهی برای بازگشت به سیاست و حفظ حیات سیاسی خود باز گشایند!
انتخابات خردادماه سال 1392 و به روی کار آمدن دولت یازدهم را باید سرآغازی برای عملیاتیکردن سناریوی بازگشت به قدرت کسانی دانست که دامن آنان هنوز هم از اتهام فتنهگری پاک نشده بود. فتنهگران که از ناکامی نامزدهای اصولگرا به وجد آمده بودند، پس از خردادماه برنامه گام به گام خود را چنین تعریف کردند:
1ـ سهمخواهی از دولت و نفوذ در بدنه اجرایی کشور: این جریان که نامزد مستقلی در انتخابات نداشت، با نزدیک کردن خود به پیروز انتخابات، تلاش کرد تا نتیجه انتخابات را مصادره به مطلوب نماید و از فردای 24 خردادماه، رئیسجمهور منتخب را وامدار خود معرفی کند. سناریوی بازگشت به قدرت، با مطالبات سهمخواهانه را شکلگیری کابینه شدت یافت و این جریان تلاش همهجانبهای را آغاز کرد تا بیشترین سهم از کابینه را به خود اختصاص دهد. در این مسیر بیش از هر جای دیگر چشم طمع به وزارتخانههای فرهنگی چون وزارت آموزشو پرورش و علوموفناوری بود. حتی برخی شواهد از تشکیل کمیتهای برای در اختیار گرفتن قطعی وزارتخانه کلیدی علوم و فناوری حکایت داشت، چراکه در سناریوی بازگشت به قدرت، مدیریت فضای دانشگاه نقش کلیدی داشته و سهم قابل ملاحظهای برای فعالیت جنبش دانشجویی در نظر گرفته شده است.
این سناریو متأسفانه همچنان با تلاش برای نفوذ افراد وابسته به این جریان در سطوح میانی مدیران وزارتخانههای مختلف در حال دنبال شدن است که باید به این حرکت خزنده حساس بود.
2ـ تلاش برای تطهیر فتنهگران و سران فتنه: یکی از موانع جدی پیش روی بازگشت فتنهگران به میدان سیاست، سوابق سیاهی بود که در کارنامه آنان ثبت شده بود. این وضعیت نوعی بیاعتمادی جامعه را برای آنان به همراه دارد که مانعی جدی برای حضور این جریان در فعالیتهایی چون انتخابات خواهد بود، از این رو ضروری مینمود تا در اولین گام برای تطهیر فتنهگران بهویژه سران فتنه در افکار عمومی اقدام شود.
در همین راستا به عنوان نمونه به اظهارات آقای رسول منتجبنیا، قائممقام دبیرکل حزب اعتماد ملی اشاره میشود که وی در دیدار با برخی جوانان این حزب در مورد مهدی کروبی میگوید: «دبیرکل حزب اعتماد ملی شخصیتی است که در دیانت، تقوا و اعتقادش به تفکر امام و انقلابی بودن و خدمت به مردم کمنظیر است.
حزب اعتماد ملی هم درون نظام و انقلاب بوده و هست و مصالح نظام را نادیده نگرفته و نمیگیرد؛ کاری به اتهاماتی که میزنند نداریم.»
منتجبنیا در ادامه تأکید کرد: «یک تار موی کروبی در خیلی از مدعیان انقلاب و انقلابیگری وجود ندارد. ایشان تمام وجودش در انقلاب و نظام و مردم خلاصه میشود. اینطور نیست که بگوید به من ظلم کردند پس من ساختار را بشکنم؛ خیر.»!
این اظهارات سفسطهگونه در حالی ایراد میشود که جمله معروف بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(ره) که میفرمایند: «میزان در هر کس حال فعلی او است» میتواند گشاینده مغالطاتی اینچنینی باشد.
با همین معیار و شاخصه کلیدی حضرت امام(ره) خطاب به هواداران سران فتنه باید گفت که حال فعلی موسوی و کروبی، ایستادن در برابر نظام اسلامی و ملت بزرگ ایران و قرار گرفتن در اردوگاه ضدانقلاب است و در این اوضاع، یادآوری پیشینه آنان چندان گرهگشای بازگشت اعتماد ملت و نظام به آنان نخواهد بود!
در همین راستا داستان تحریف حقایق و حوادث اتفاق افتاده در سال 88 نیز در دستور کار اصحاب فتنه قرار گرفته است و این در حالی است که هنوز بیش از پنج سال از آن نگذشته و اذهان عمومی حوادث تلخ آن روزها و ساختارشکنی آنان علیه نظام را به یاد دارند.
3ـ انسجام بدنه اجتماعی: اقدام فتنهگرانه سال 88، آسیبهای جدی بر بدنه اجتماعی این جریان وارد ساخته و موجب ریزشها و از همگسیختگیهایی شده است. فتنهگران بهخوبی میدانند که بدون ساماندهی و همراهی و حمایت هواداران و بدنه اجتماعی، بازگشت به قدرت هموار نخواهد شد. از این رو تلاشهای فراوانی برای ساماندهی و نظم بخشیدن ایشان آغاز شده است که اغلب از طریق پایگاهها و شبکههای اجتماعی پیگیری میشود. اقدامات انجام شده در حوزه دانشگاه و جنبش دانشجویی را نیز باید در ذیل همین اقدام تعریف کرد.
4ـ فعالسازی احزاب: یکی از عوارض پر هزینه فتنهگری درسال 88، انحلال و انفعال احزاب و گروههای سیاسی و دستگیری بخشی از فعالان سیاسی این جریان است که عملاً ساختار تشکیلاتی و مراکز تصمیمگیری این اردوگاه را با مشکل همراه ساخته است. این جریان برای بازگشت به قدرت بهشدت نیازمند بازسازی تشکیلاتی است، از این رو فعالسازی احزاب منفعل و راهاندازی تشکیلات جدید و پوستاندازی حزبی را در دستور کار خود قرار داده است که در همین راستا، میتوان به فعال شدن حزب اعتماد ملی، مجمع روحانیون مبارز، حزب کارگزاران سازندگی و ... و آغاز به کار حزب ندای ایرانیان اشاره کرد.
همه این اقدامات فتنهگران با هدف فتح مجلس دهم و خبرگان پنجم و تحقق «رویای بازگشت به قدرت» در این ایام دنبال شده است. موفقیتی که اگر در اسفندماه 94 محقق شود، آنگاه مرحله نهایی «عبور از روحانی» نیز در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم کلید خواهد خورد.
اما نکته قابل ملاحظه در این مسیر آن است که طی این مرحله با موانع عدیدهای مواجه است.
اول آنکه فتنهگران باید بدانند در قبال جرائمی که انجام دادهاند، باید پاسخگو باشند و تاوان پس دهند. کسانی که در روزگاری نه چندان دور قانون کشور را زیر پا گذاشتهاند و تسلیم خواست ملت نشدهاند، حال چگونه بدون ابراز ندامت خواهند توانست در رقابت انتخاباتی شرکت کنند؟ چه تضمینی وجود دارد که بار دیگر دست به بلوا و فتنهگری نزنند و تسلیم قانون و رأی ملت شوند؟
دومین نکته آنکه آنچه موجب شکلگیری این انحراف جدی در اردوگاه اصلاحطلبان شد، عدم شفافسازی و تلاش برای حفظ مرزبندی بین این جریان و جریان ضدانقلاب و بیگانگان بود. امروز این اردوگاه بخش چشمگیری از فعالان سیاسی خود را در اردوگاه ضدانقلاب میبیند، بدون آنکه در مورد چنین ریزشهای گستردهای بیندیشد و بدون آنکه تلاش کند تا ضمن شفافیت، مرزهای خود را با دشمنان ملت بهطور روشن تعریف کند. از این رو همین عدم شفافیت بهشدت این جریان را در معرض تهدید نفوذ و استحاله قرار داده است که ادامه کار این جریان سیاسی در عرصه قدرت را ناممکن میسازد.
منبع:بصیرت
در همان روز، آنهایی که اندک هوشیاری لازم و شناخت کافی از نظام اسلامی داشتند، فهمیدند که تداوم آشوبها دستاوردی را برای فتنهگران ندارد و سناریوی کودتای مخملین با شکست مواجه شده است. این افراد در حالی که سران فتنه بر طبل توخالی بیانیهنویسی و آشوبهای خیابانی میکوبیدند، بهتدریج خود را از میانه میدان به حاشیه راندند و تلاش کردند تا با نگاهی به فردا، آینده سیاسی خود را بیش از این تخریب نکنند و راهی برای بازگشت به سیاست و حفظ حیات سیاسی خود باز گشایند!
انتخابات خردادماه سال 1392 و به روی کار آمدن دولت یازدهم را باید سرآغازی برای عملیاتیکردن سناریوی بازگشت به قدرت کسانی دانست که دامن آنان هنوز هم از اتهام فتنهگری پاک نشده بود. فتنهگران که از ناکامی نامزدهای اصولگرا به وجد آمده بودند، پس از خردادماه برنامه گام به گام خود را چنین تعریف کردند:
1ـ سهمخواهی از دولت و نفوذ در بدنه اجرایی کشور: این جریان که نامزد مستقلی در انتخابات نداشت، با نزدیک کردن خود به پیروز انتخابات، تلاش کرد تا نتیجه انتخابات را مصادره به مطلوب نماید و از فردای 24 خردادماه، رئیسجمهور منتخب را وامدار خود معرفی کند. سناریوی بازگشت به قدرت، با مطالبات سهمخواهانه را شکلگیری کابینه شدت یافت و این جریان تلاش همهجانبهای را آغاز کرد تا بیشترین سهم از کابینه را به خود اختصاص دهد. در این مسیر بیش از هر جای دیگر چشم طمع به وزارتخانههای فرهنگی چون وزارت آموزشو پرورش و علوموفناوری بود. حتی برخی شواهد از تشکیل کمیتهای برای در اختیار گرفتن قطعی وزارتخانه کلیدی علوم و فناوری حکایت داشت، چراکه در سناریوی بازگشت به قدرت، مدیریت فضای دانشگاه نقش کلیدی داشته و سهم قابل ملاحظهای برای فعالیت جنبش دانشجویی در نظر گرفته شده است.
این سناریو متأسفانه همچنان با تلاش برای نفوذ افراد وابسته به این جریان در سطوح میانی مدیران وزارتخانههای مختلف در حال دنبال شدن است که باید به این حرکت خزنده حساس بود.
2ـ تلاش برای تطهیر فتنهگران و سران فتنه: یکی از موانع جدی پیش روی بازگشت فتنهگران به میدان سیاست، سوابق سیاهی بود که در کارنامه آنان ثبت شده بود. این وضعیت نوعی بیاعتمادی جامعه را برای آنان به همراه دارد که مانعی جدی برای حضور این جریان در فعالیتهایی چون انتخابات خواهد بود، از این رو ضروری مینمود تا در اولین گام برای تطهیر فتنهگران بهویژه سران فتنه در افکار عمومی اقدام شود.
در همین راستا به عنوان نمونه به اظهارات آقای رسول منتجبنیا، قائممقام دبیرکل حزب اعتماد ملی اشاره میشود که وی در دیدار با برخی جوانان این حزب در مورد مهدی کروبی میگوید: «دبیرکل حزب اعتماد ملی شخصیتی است که در دیانت، تقوا و اعتقادش به تفکر امام و انقلابی بودن و خدمت به مردم کمنظیر است.
حزب اعتماد ملی هم درون نظام و انقلاب بوده و هست و مصالح نظام را نادیده نگرفته و نمیگیرد؛ کاری به اتهاماتی که میزنند نداریم.»
منتجبنیا در ادامه تأکید کرد: «یک تار موی کروبی در خیلی از مدعیان انقلاب و انقلابیگری وجود ندارد. ایشان تمام وجودش در انقلاب و نظام و مردم خلاصه میشود. اینطور نیست که بگوید به من ظلم کردند پس من ساختار را بشکنم؛ خیر.»!
این اظهارات سفسطهگونه در حالی ایراد میشود که جمله معروف بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(ره) که میفرمایند: «میزان در هر کس حال فعلی او است» میتواند گشاینده مغالطاتی اینچنینی باشد.
با همین معیار و شاخصه کلیدی حضرت امام(ره) خطاب به هواداران سران فتنه باید گفت که حال فعلی موسوی و کروبی، ایستادن در برابر نظام اسلامی و ملت بزرگ ایران و قرار گرفتن در اردوگاه ضدانقلاب است و در این اوضاع، یادآوری پیشینه آنان چندان گرهگشای بازگشت اعتماد ملت و نظام به آنان نخواهد بود!
در همین راستا داستان تحریف حقایق و حوادث اتفاق افتاده در سال 88 نیز در دستور کار اصحاب فتنه قرار گرفته است و این در حالی است که هنوز بیش از پنج سال از آن نگذشته و اذهان عمومی حوادث تلخ آن روزها و ساختارشکنی آنان علیه نظام را به یاد دارند.
3ـ انسجام بدنه اجتماعی: اقدام فتنهگرانه سال 88، آسیبهای جدی بر بدنه اجتماعی این جریان وارد ساخته و موجب ریزشها و از همگسیختگیهایی شده است. فتنهگران بهخوبی میدانند که بدون ساماندهی و همراهی و حمایت هواداران و بدنه اجتماعی، بازگشت به قدرت هموار نخواهد شد. از این رو تلاشهای فراوانی برای ساماندهی و نظم بخشیدن ایشان آغاز شده است که اغلب از طریق پایگاهها و شبکههای اجتماعی پیگیری میشود. اقدامات انجام شده در حوزه دانشگاه و جنبش دانشجویی را نیز باید در ذیل همین اقدام تعریف کرد.
4ـ فعالسازی احزاب: یکی از عوارض پر هزینه فتنهگری درسال 88، انحلال و انفعال احزاب و گروههای سیاسی و دستگیری بخشی از فعالان سیاسی این جریان است که عملاً ساختار تشکیلاتی و مراکز تصمیمگیری این اردوگاه را با مشکل همراه ساخته است. این جریان برای بازگشت به قدرت بهشدت نیازمند بازسازی تشکیلاتی است، از این رو فعالسازی احزاب منفعل و راهاندازی تشکیلات جدید و پوستاندازی حزبی را در دستور کار خود قرار داده است که در همین راستا، میتوان به فعال شدن حزب اعتماد ملی، مجمع روحانیون مبارز، حزب کارگزاران سازندگی و ... و آغاز به کار حزب ندای ایرانیان اشاره کرد.
همه این اقدامات فتنهگران با هدف فتح مجلس دهم و خبرگان پنجم و تحقق «رویای بازگشت به قدرت» در این ایام دنبال شده است. موفقیتی که اگر در اسفندماه 94 محقق شود، آنگاه مرحله نهایی «عبور از روحانی» نیز در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم کلید خواهد خورد.
اما نکته قابل ملاحظه در این مسیر آن است که طی این مرحله با موانع عدیدهای مواجه است.
اول آنکه فتنهگران باید بدانند در قبال جرائمی که انجام دادهاند، باید پاسخگو باشند و تاوان پس دهند. کسانی که در روزگاری نه چندان دور قانون کشور را زیر پا گذاشتهاند و تسلیم خواست ملت نشدهاند، حال چگونه بدون ابراز ندامت خواهند توانست در رقابت انتخاباتی شرکت کنند؟ چه تضمینی وجود دارد که بار دیگر دست به بلوا و فتنهگری نزنند و تسلیم قانون و رأی ملت شوند؟
دومین نکته آنکه آنچه موجب شکلگیری این انحراف جدی در اردوگاه اصلاحطلبان شد، عدم شفافسازی و تلاش برای حفظ مرزبندی بین این جریان و جریان ضدانقلاب و بیگانگان بود. امروز این اردوگاه بخش چشمگیری از فعالان سیاسی خود را در اردوگاه ضدانقلاب میبیند، بدون آنکه در مورد چنین ریزشهای گستردهای بیندیشد و بدون آنکه تلاش کند تا ضمن شفافیت، مرزهای خود را با دشمنان ملت بهطور روشن تعریف کند. از این رو همین عدم شفافیت بهشدت این جریان را در معرض تهدید نفوذ و استحاله قرار داده است که ادامه کار این جریان سیاسی در عرصه قدرت را ناممکن میسازد.
منبع:بصیرت