صراط: منافقین
که ذره ای به مبانی اسلامی،تشیع و مرجعیت اعتقادی ندارند همواره افرادی را
که در این قالب به معاندت با اسلام و نظام اسلامی می پردازند،بگونه ای
همسو با خودشان می دانند.
در این راستا بعضا عناصر و روحانی نماهایی که در فرقه ها و جریان های انحرافی نقش آفرینی می کنند برای منافقین دوستانی همسو به حساب می آیند.
جالب اینجاست که منافقین هم اینچنین افرادی را که در مقولات فرقه ای فعالیت داشته اند زندانی سیاسی خطاب و هم افرادی را که اقدامات تروریستی می کنند زندانی سیاسی خطاب می کنند.
با این حال آنچه مهم به نظر می رسد این است که در کشور ما به دلیل جنایات بزرگی که گروهک "مجاهدین خلق" مرتکب شد، واژه منافقین به گونه ای منحصر در این گروهک شد و این موضوع به دشمن فرصت داد که با فراغ بال به پرورش سایر منافقین بپردازد و آنان نیز در سایه این غفلت برنامههای منافقانه خویش را به پیش بردند و در بعضی مقاطع تا مراحل خطرناک ایراد ضربه اساسی بر پیکره نظام جمهوری اسلامی پیش رفتند؛ در حالی که گروهک یاد شده با آشکار کردن نفاق خویش عملاً از جرگه منافقین خارج شد و عموم مردم با چهره آنان آشنا شدند و از طرفی فرهنگ اسلامی و قرآنی بیماری نفاق را هرگز در فرد و گروهی خاص منحصر نکرده و با تبیین دقیق ویژگیهای منافقین و هشدار خطر بزرگ آنان زمینه بصیرت امت اسلامی در شناخت و برخورد با پدیه نفاق را فراهم کرده است. چنان که حضرت امام رضوان الله علیه بارها نسبت به بروز این خطر بزرگ در میان زبده ترین اقشار جامعه حتی در سطح قلههای بلند تسخیرناپذیر جهان تشیع یعنی مراجع تقلید هشدار داده بود و در مهمترین سند مکتوب خویش یعنی وصیت نامه سیاسی الهی تاکید کرد که: «وصیت اینجانب به حوزههای مقدسة علمیه آن است که کراراً عرض نمودهام که در این زمان که مخالفین اسلام و جمهوری اسلامی کمر به براندازی اسلام بستهاند و از هر راه ممکن برای این مقصد شیطانی کوشش مینمایند، و یکی از راههای با اهمیت برای مقصد شوم آنان و خطرناک برای اسلام و حوزههای اسلامی نفوذ دادن افراد منحرف و تبهکار در حوزههای علمیه است، که خطر بزرگ کوتاه مدت آن بدنام نمودن حوزهها با اعمال ناشایسته و اخلاق و روش انحرافی است و خطر بسیار عظیم آن در درازمدت به مقامات بالا رسیدن یک یا چند نفر شیاد که با آگاهی برعلوم اسلامی و جا زدن خود را در بین تودهها وقشرهای مردم پاکدل و علاقهمند نمودن آنان را به خویش وضربة مهلک زدن به حوزههای اسلامی و اسلام عزیز و کشور در موقع مناسب میباشد. و میدانیم که قدرتهای بزرگ چپاولگر در میان جامعهها افرادی به صورتهای مختلف از ملیگراها و روشنفکران مصنوعی و روحانی نمایان که اگر مجال یابند از همه پرخطرتر و آسیب رسانترند ذخیره دارند که گاهی سی ـ چهل سال با مشی اسلامی و مقدس مآبی یا «پان ایرانیسم» و وطن پرستی و حیلههای دیگر، با صبر و بردباری در میان ملتها زیست میکنند و در موقع مناسب مأموریت خود را انجام میدهند.»
در این راستا بعضا عناصر و روحانی نماهایی که در فرقه ها و جریان های انحرافی نقش آفرینی می کنند برای منافقین دوستانی همسو به حساب می آیند.
جالب اینجاست که منافقین هم اینچنین افرادی را که در مقولات فرقه ای فعالیت داشته اند زندانی سیاسی خطاب و هم افرادی را که اقدامات تروریستی می کنند زندانی سیاسی خطاب می کنند.
با این حال آنچه مهم به نظر می رسد این است که در کشور ما به دلیل جنایات بزرگی که گروهک "مجاهدین خلق" مرتکب شد، واژه منافقین به گونه ای منحصر در این گروهک شد و این موضوع به دشمن فرصت داد که با فراغ بال به پرورش سایر منافقین بپردازد و آنان نیز در سایه این غفلت برنامههای منافقانه خویش را به پیش بردند و در بعضی مقاطع تا مراحل خطرناک ایراد ضربه اساسی بر پیکره نظام جمهوری اسلامی پیش رفتند؛ در حالی که گروهک یاد شده با آشکار کردن نفاق خویش عملاً از جرگه منافقین خارج شد و عموم مردم با چهره آنان آشنا شدند و از طرفی فرهنگ اسلامی و قرآنی بیماری نفاق را هرگز در فرد و گروهی خاص منحصر نکرده و با تبیین دقیق ویژگیهای منافقین و هشدار خطر بزرگ آنان زمینه بصیرت امت اسلامی در شناخت و برخورد با پدیه نفاق را فراهم کرده است. چنان که حضرت امام رضوان الله علیه بارها نسبت به بروز این خطر بزرگ در میان زبده ترین اقشار جامعه حتی در سطح قلههای بلند تسخیرناپذیر جهان تشیع یعنی مراجع تقلید هشدار داده بود و در مهمترین سند مکتوب خویش یعنی وصیت نامه سیاسی الهی تاکید کرد که: «وصیت اینجانب به حوزههای مقدسة علمیه آن است که کراراً عرض نمودهام که در این زمان که مخالفین اسلام و جمهوری اسلامی کمر به براندازی اسلام بستهاند و از هر راه ممکن برای این مقصد شیطانی کوشش مینمایند، و یکی از راههای با اهمیت برای مقصد شوم آنان و خطرناک برای اسلام و حوزههای اسلامی نفوذ دادن افراد منحرف و تبهکار در حوزههای علمیه است، که خطر بزرگ کوتاه مدت آن بدنام نمودن حوزهها با اعمال ناشایسته و اخلاق و روش انحرافی است و خطر بسیار عظیم آن در درازمدت به مقامات بالا رسیدن یک یا چند نفر شیاد که با آگاهی برعلوم اسلامی و جا زدن خود را در بین تودهها وقشرهای مردم پاکدل و علاقهمند نمودن آنان را به خویش وضربة مهلک زدن به حوزههای اسلامی و اسلام عزیز و کشور در موقع مناسب میباشد. و میدانیم که قدرتهای بزرگ چپاولگر در میان جامعهها افرادی به صورتهای مختلف از ملیگراها و روشنفکران مصنوعی و روحانی نمایان که اگر مجال یابند از همه پرخطرتر و آسیب رسانترند ذخیره دارند که گاهی سی ـ چهل سال با مشی اسلامی و مقدس مآبی یا «پان ایرانیسم» و وطن پرستی و حیلههای دیگر، با صبر و بردباری در میان ملتها زیست میکنند و در موقع مناسب مأموریت خود را انجام میدهند.»