صراط: شاه کلید معمای قتل چوپان میاندرودی بعد از فرار 19 ماهه از دست پلیس در مخفیگاهش در پاکدشت به دام افتاد.
این مرد جوان در این مدت با فرارهای مکرر از دست پلیس و جابهجایی مخفیگاهش به زندگی پنهانی روی آورده بود. ماجرای قتل مرد چوپان به نام سیدعلی نخستین ساعات صبح روز 28 خرداد سال گذشته به کارآگاهان میاندرود مخابره شد. وقتی به دستور دادستان ملاکریمی، بازپرس رضایی از شعبه اول دادسرای میاندرود همراه سروان محمدپور رئیس پلیس آگاهی در محل حادثه حاضر شدند با پیکر بیجان پیرمردی روبهرو شدند که با دست و پا و دهانی بسته با اصابت ضربهای سنگین به سرش از پای درآمده بود. بچههای قربانی در بازجوییها ادعا کردند تا ساعت 2 نیمه شب که نزد پدرشان بودند حال وی خوب بوده و قتل بین ساعت 2 تا 5 صبح رخ داده است.
با دستور قضایی در بازبینی دوربینهای مداربسته سطح شهر رد یک خودروی وانت مزدا بهدست آمد و با پیگیریهای بعدی، مأموران دو نفر از عاملان قتل را در گنبد بازداشت کردند. حسین 27 ساله مجرمی که در جریان بازبینی دوربین مداربسته پمپ بنزین سهراه اسلامآباد از توابع میاندرود تصویرش شناسایی شده بود براساس اطلاعات به دست آمده در گنبد یک سوپرمارکت داشت.
باتوجه به تصاویری که از این مجرم در اختیار مأموران قرار گرفته بود، مأموران به گنبد رفته و پاتوقهای این مرد را تحت مراقبتهای نامحسوس قرار دادند تا اینکه متوجه شدند وی از مخفیگاه خود بیرون آمده و در یکی از خیابانهای مرکزی شهر در حال تردد است. در حالی که مأموران منطقه را به محاصره خود درآورده بودند ناگهان مرد سه زنه در برابر دیدگان آنها ناپدید شد.
کارآگاهان که میدانستند در صورت فرار حسین پیدا کردن وی با مشکلات بسیاری همراه خواهد بود همه منطقه را مورد تجسسهای دقیق قرار دادند و متوجه شدند در یک بنگاه معاملات املاک نیمه باز است ولی داخل مغازه به دلیل تاریک بودن مشخص نیست. پلیس با احتمال اینکه حسین در این مغازه پنهان شده باشد وارد آنجا شده و وی را در حالی که قصد داشت با معرفی خود بهعنوان مراجعهکننده برای اجاره خانه، پلیس را فریب دهد بازداشت کرد.
گریم برای فرار
بــــا توجه به اعــترافات و اطـــــلاعاتی که حسین از مخفیگاه همدستش جلیل در اختیار مأموران قرار داده بود، بار دیگر کارآگاهان به گنبد اعزام شدند. در آنجا اطلاعاتی به دست آمد که نشان می داد جلیل قصد دارد از طریق مرزهای شرقی کشور به پاکستان فرار کند. در همین راستا بود که پلیس، دایره عملیات خود را تنگتر کرد تا اینکه وی را هنگام تغییر مخفیگاهش در حالی که تغییر چهره داده و گریم کرده بود سوار بر موتور ردیابی کرد و پس از تعقیب و گریز کوتاهی به دام انداخت.
جلیل در حالی که هنوز از ماجرای بازداشت همدستش اطلاع نداشت برای بازسازی صحنه جنایت به محل حادثه انتقال داده شد. وی در جریان بازسازی صحنه قتل گفت: چند روز پیش از سرقت در مراسم عروسی بودم که محمد نزد من آمد و خواست با هم برای سرقت احشام به میاندرود در مازندران برویم. خودروی مزدای برادرم را امانت گرفتم، من راننده بودم وقتی به محل رسیدیم من کنار خودرو ماندم و حسین و محمد وارد دامداری شدند.
آنها ابتدا سگ نگهبان را مسموم کردند و سپس با بستن دست و پای پیرمرد گوسفندان را سوار خودرو کردیم اما از ماجرای قتل خبر نداشتم.در همین حال پلیس به بازداشتگاه کلانتری میاندرود که محل نگهداری حسین بود رفت تا وی را برای بازجوییهای تکمیلی برای شناسایی مخفیگاه همدست فراریشان به آگاهی انتقال دهد اما در کمال تعجب متوجه شد متهم به دنبال عذاب وجدان با مرگی خود خواسته به زندگیاش پایان داده است. با مرگ این مرد بر ابهامات این پرونده جنایی افزوده شد و مأموران امیدوار بودند با دستگیری محمد متهم فراری پرونده و اعترافات وی بتوانند گره از این معمای جنایی باز کنند.
مأموران که از زمان وقوع جنایت تجسسهای گستردهای را در دستور کار قرار داده بودند هر بار با شناسایی مخفیگاه قاتل فراری پرونده که محمد نام دارد، آنجا را به محاصره خود در میآوردند اما در کمال تعجبشان متهم مطلع شده و میگریخت تا اینکه سرانجام پس از گذشت 19 ماه مخفیگاه محمد در پاکدشت شناسایی شد.
اینبار مأموران آگاهی میاندرود با دقت بیشتری به صورت نامحسوس منطقه را تحت مراقبتهای ویژه خود قرار دادند تا اینکه در عملیاتی غافلگیرانه این قاتل را دستگیر کردند و قرار است با انتقال به میاندرود تحقیقات جنایی از وی انجام و گره از معمای قتل مرد چوپان باز شود.
این مرد جوان در این مدت با فرارهای مکرر از دست پلیس و جابهجایی مخفیگاهش به زندگی پنهانی روی آورده بود. ماجرای قتل مرد چوپان به نام سیدعلی نخستین ساعات صبح روز 28 خرداد سال گذشته به کارآگاهان میاندرود مخابره شد. وقتی به دستور دادستان ملاکریمی، بازپرس رضایی از شعبه اول دادسرای میاندرود همراه سروان محمدپور رئیس پلیس آگاهی در محل حادثه حاضر شدند با پیکر بیجان پیرمردی روبهرو شدند که با دست و پا و دهانی بسته با اصابت ضربهای سنگین به سرش از پای درآمده بود. بچههای قربانی در بازجوییها ادعا کردند تا ساعت 2 نیمه شب که نزد پدرشان بودند حال وی خوب بوده و قتل بین ساعت 2 تا 5 صبح رخ داده است.
با دستور قضایی در بازبینی دوربینهای مداربسته سطح شهر رد یک خودروی وانت مزدا بهدست آمد و با پیگیریهای بعدی، مأموران دو نفر از عاملان قتل را در گنبد بازداشت کردند. حسین 27 ساله مجرمی که در جریان بازبینی دوربین مداربسته پمپ بنزین سهراه اسلامآباد از توابع میاندرود تصویرش شناسایی شده بود براساس اطلاعات به دست آمده در گنبد یک سوپرمارکت داشت.
باتوجه به تصاویری که از این مجرم در اختیار مأموران قرار گرفته بود، مأموران به گنبد رفته و پاتوقهای این مرد را تحت مراقبتهای نامحسوس قرار دادند تا اینکه متوجه شدند وی از مخفیگاه خود بیرون آمده و در یکی از خیابانهای مرکزی شهر در حال تردد است. در حالی که مأموران منطقه را به محاصره خود درآورده بودند ناگهان مرد سه زنه در برابر دیدگان آنها ناپدید شد.
کارآگاهان که میدانستند در صورت فرار حسین پیدا کردن وی با مشکلات بسیاری همراه خواهد بود همه منطقه را مورد تجسسهای دقیق قرار دادند و متوجه شدند در یک بنگاه معاملات املاک نیمه باز است ولی داخل مغازه به دلیل تاریک بودن مشخص نیست. پلیس با احتمال اینکه حسین در این مغازه پنهان شده باشد وارد آنجا شده و وی را در حالی که قصد داشت با معرفی خود بهعنوان مراجعهکننده برای اجاره خانه، پلیس را فریب دهد بازداشت کرد.
گریم برای فرار
بــــا توجه به اعــترافات و اطـــــلاعاتی که حسین از مخفیگاه همدستش جلیل در اختیار مأموران قرار داده بود، بار دیگر کارآگاهان به گنبد اعزام شدند. در آنجا اطلاعاتی به دست آمد که نشان می داد جلیل قصد دارد از طریق مرزهای شرقی کشور به پاکستان فرار کند. در همین راستا بود که پلیس، دایره عملیات خود را تنگتر کرد تا اینکه وی را هنگام تغییر مخفیگاهش در حالی که تغییر چهره داده و گریم کرده بود سوار بر موتور ردیابی کرد و پس از تعقیب و گریز کوتاهی به دام انداخت.
جلیل در حالی که هنوز از ماجرای بازداشت همدستش اطلاع نداشت برای بازسازی صحنه جنایت به محل حادثه انتقال داده شد. وی در جریان بازسازی صحنه قتل گفت: چند روز پیش از سرقت در مراسم عروسی بودم که محمد نزد من آمد و خواست با هم برای سرقت احشام به میاندرود در مازندران برویم. خودروی مزدای برادرم را امانت گرفتم، من راننده بودم وقتی به محل رسیدیم من کنار خودرو ماندم و حسین و محمد وارد دامداری شدند.
آنها ابتدا سگ نگهبان را مسموم کردند و سپس با بستن دست و پای پیرمرد گوسفندان را سوار خودرو کردیم اما از ماجرای قتل خبر نداشتم.در همین حال پلیس به بازداشتگاه کلانتری میاندرود که محل نگهداری حسین بود رفت تا وی را برای بازجوییهای تکمیلی برای شناسایی مخفیگاه همدست فراریشان به آگاهی انتقال دهد اما در کمال تعجب متوجه شد متهم به دنبال عذاب وجدان با مرگی خود خواسته به زندگیاش پایان داده است. با مرگ این مرد بر ابهامات این پرونده جنایی افزوده شد و مأموران امیدوار بودند با دستگیری محمد متهم فراری پرونده و اعترافات وی بتوانند گره از این معمای جنایی باز کنند.
مأموران که از زمان وقوع جنایت تجسسهای گستردهای را در دستور کار قرار داده بودند هر بار با شناسایی مخفیگاه قاتل فراری پرونده که محمد نام دارد، آنجا را به محاصره خود در میآوردند اما در کمال تعجبشان متهم مطلع شده و میگریخت تا اینکه سرانجام پس از گذشت 19 ماه مخفیگاه محمد در پاکدشت شناسایی شد.
اینبار مأموران آگاهی میاندرود با دقت بیشتری به صورت نامحسوس منطقه را تحت مراقبتهای ویژه خود قرار دادند تا اینکه در عملیاتی غافلگیرانه این قاتل را دستگیر کردند و قرار است با انتقال به میاندرود تحقیقات جنایی از وی انجام و گره از معمای قتل مرد چوپان باز شود.