صراط: روزنامه «جوان» در یادداشتی به قلم «حسن رشوند» نوشت:
فردی از جلوی مجلس شورای اسلامی میگذشت، ساختمان را که دید ذهن او به تکاپو افتاد که این ساختمان با این نمای زیبا چیست؟ در حالی که ایستاده بود و به ساختمان نگاه میکرد، شخص رهگذری از کنار او گذشت. فرد مجذوب در ساختمان مجلس شورای اسلامی با دیدن شخص رهگذر جلو رفت و از او پرسید: آقا! این ساختمان چیست؟ و آن شخص پاسخ داد: مجلس است.
طرف پرسید مجلس چیست؟ گفت: محل سیاست و تصمیمگیری. طرف گفت: سیاست چیست؟ آن شخص که متوجه سادگی او شده بود، دستش را روی نردههای نوک تیز حصارهای اطراف ساختمان بهارستان گذاشت و به او گفت: با مشت خود محکم روی دست من بزن. هنگامی که او میخواست مشتش را با تمام قدرت روی دست رهگذر بکوبد، او دست خود را کشید و مشت شخص سؤالکننده روی نردههای نوکتیز فرود آمد و سخت مجروح شد و...
چند روز بعد همان شخص تصمیم گرفت معنی سیاست را برای دوستان خود که ساختمان ریاست جمهوری در پاستور را دیده بودند، تعریف کند ولی هرچه جستوجو کرد در اطراف نهاد ریاست جمهوری نرده نوک تیزی پیدا نکرد، بنابراین دستش را روی بینی خود گذاشت و به یکی از دوستانش گفت: محکم روی دست من بکوب! و هنگامی که مشت محکم طرف فرود آمد، دستش را از روی بینی کشید و مشت روی بینی خودش خورد و سپس در حالی که بینی مجروح خود را گرفته بود به دوستانش گفت: باز هم بگویید که من از سیاست چیزی نمیدانم!
این حکایت نه تنها شبیه، بلکه عین رفتاری است که چندی است علی مطهری در مجلس شورای اسلامی پیشه خود کرده است و سیاسیون اپورتونیست (فرصتطلب) اصلاحات خارج از مجلس، با تشویق و ترغیب مطهری به رفتارهای خارج از اصول و عرف نمایندگی و کشاندن او به حاشیههای خطرناک، بارها با مشت به بینی او کوبیدهاند. با این تفاوت که پس از کوبیدن مشت، شروع به کف زدن و تشویق وی کردهاند تا اولاً درد کوبیدگی بینی و مجروحیت دست از یاد وی برود و ثانیاً درک او از سیاست همان باشد که به او القا کردهاند.
یقین داریم امروز که مطهری تیتر اول روزنامههای اصلاحطلب و رسانههای خارجی و معاند نظام در غرب را میبیند، باز بادی به غبغب میاندازد و خرسند از رفتار نسنجیده دیروز خود، به چند تیتر و احیاناً چند یادداشت از آدمهایی دل خوش میکند که بارها و بارها با همین اقدامات، او را به ورطه سقوط کشاندهاند. طبیعی است انسانی که عبرت از گذشته نگیرد، هیچگاه نمیتواند خط جریان رسانههای دشمن و پیاده نظام داخلی آن را تشخیص دهد.
رادیو فردا (ارگان رسانهای وزارت خارجه امریکا) در همان ساعات اول پخش خبر رفتار مطهری در مجلس، این خبر را در صدر اخبار خویش قرار داد و حتماً به دنبال آن، دهها تحلیل و خبر در شبکههای «بیبیسی»، «من و تو»، «العربیه» و رادیو اسرائیل در تحلیل رفتار ساختارشکنانه مطهری تولید و پخش خواهد شد و باز این علی مطهری است که مثل همیشه، با تعریف خود از سیاست دست و بینی روی نردههای بهارستان جابهجا میکند تا با سماجت تمام ثابت کند تنها تعریف موجود از سیاست همان است که او آموخته است. اما در باب وظایف نمایندگی که علی مطهری خود را متعهد به آن میداند، چند نکته وجود دارد که حائز اهمیت است:
1- پیگیری حقوق شهروندان یکی از وظایف نمایندگی است که شاید هر نمایندهای به جهت آنکه وامدار رأی مردم است، بر خود لازم میداند به دنبال استیفای آن باشد. خوشبختانه در تعریف و حدود حقوق شهروندی نیامده است که فلان عنصر سیاسی با محکوم یا مجرم از حقوق شهروندی برخوردار و استیفای حقوق او بر نمایندگان ملت ضروری است، بلکه هر شهروندی حق دارد که حقوق از دست رفته خویش را از وکیل خود پیگیری کند و اگر فردی بر اثر ارتکاب جرم یا خطایی از برخی حقوق اجتماعی محروم شد، طبیعی است که وکیل با مراجعه به مراجع قانونی اعم از دستگاه قضایی، شورای عالی امنیت ملی یا هر مرجع قانونی دیگر، موضوع را بررسی کرده و با اطلاع از روند آن، تکلیف نمایندگی خود را انجام شده تلقی میکند.
اینکه دستگاه قضا، شورای عالی امنیت ملی و مجموعه نظام تدبیر کرده و هفت ماه خیانت و جنایت موسوی و کروبی را با حداقل مجازات حصر مدیریت کرده و تصمیم به اجرای احکام سختتر که قطعاً آقای مطهری از انجام آن خشنود نخواهد شد،نگرفتهاند، باید این نماینده هتاک بفهمد که خارج از حوزه وکالت خود عمل میکند و حتماً دستگاههای مسئول باید به وی تفهیم کنند این روند میتواند مورد پیگیری حقوقی و قضایی قرار گیرد، چرا که ایشان به دنبال آن است تا در روند قضایی پرونده سران فتنه خلل ایجاد کند.
2- اینکه مطهری نهم دی را که اوج بصیرت ملت ایران است، روز «یومالشیطان» نامگذاری میکند، مطلبی نیست که بتوان از آن به سهولت عبور کرد. در اینجا بر نمایندگان ملت است که در اعتبارنامه ایشان تشکیک ایجاد کرده و مطهری را فاقد شرایط نمایندگی معرفی کنند، چرا که مطهری برای نجات چند نفر فتنهگر، حرکت ملتی را شیطانی دانسته است. این در حالی است که پرونده جنایت و خیانت آنها بر همگان آشکار است.
3- مطهری که خود را نماینده ملتی میداند، چرا در راستای وظایف نمایندگی خود سری به کوچه و پسکوچههای جنوب شهر تهران که حوزه انتخابیه وی است (شوش، خراسان، نازیآباد یا حاشیههای شهر تهران، اسلامشهر و...) نمیزند تا ببیند پدری با 608 هزار تومان حقوق و پرداخت 500 هزار تومان کرایهخانه و هزینه داروی خاص برای همسر بیمار خود که ماهانه 480 هزار تومان است، نفس برای کشیدن ندارد و طبیعی است که موسوی و کروبی از همان سال 88 برای او و خانوادهاش مردهاند و او تنها و تنها به فکر رفع مشکلات خود است و چشم امید امثال آقای مطهری که شاید روزی برسد او از پستوی سیاست و حمایت فتنهگران خارج شده، نیمنگاهی هم به بیچارههای جنوب شهر تهران داشته باشد.
اگر چشمان مطهری این واقعیتها را ببیند، یقیناً مشکل حصر خانگی همراه با تفریح و گرمابه و گلستان موسوی و کروبی را فراموش خواهد کرد و میفهمد چه میزان به حقوق شهروندان بیپناهی که از گرده رأی آنها به مجلس راه یافته است، ظلم کرده است و چه ظلمی امروز میکند که باز نگاه مجلس را به جای پرداختن به متن مشکلات مردم به حاشیههای چالشبرانگیز و طمعانگیز دشمن میاندازد.
طبیعی است در چنین شرایطی، مطهری به جای پرداختن به موضوع حصر موسوی و کروبی به دنبال آن خواهد رفت که چرا دولت با وجود ابلاع قوانین تصویب شده مجلس که میتواند تسهیلکننده روند زندگی مردم باشد، چند ماه در ابلاغ برخی از این قوانین به دستگاههای اجرایی تعلل یا کوتاهی کرده است.
فقط باید این نکته را به آقای مطهری یادآور شد که در تعریف سیاست باید زمینه سیاست را عوض کرد و به جای آنکه این تعریف را میان سوت و کف اصلاحطلبان و شبکههای پر از حقد و کینه دشمنان پیدا کرد، باید این تعریف را در میان مردم فقیری که چشم امید به نمایندگان خود دوختهاند تا شاید مشکلی از مشکلات آنها کاسته شود، جستوجو کرد که قطعاً در این میدان دست و بینی کوبیدن به نرده وجود ندارد و همه لطف و محبت و صفای مردم است.
فردی از جلوی مجلس شورای اسلامی میگذشت، ساختمان را که دید ذهن او به تکاپو افتاد که این ساختمان با این نمای زیبا چیست؟ در حالی که ایستاده بود و به ساختمان نگاه میکرد، شخص رهگذری از کنار او گذشت. فرد مجذوب در ساختمان مجلس شورای اسلامی با دیدن شخص رهگذر جلو رفت و از او پرسید: آقا! این ساختمان چیست؟ و آن شخص پاسخ داد: مجلس است.
طرف پرسید مجلس چیست؟ گفت: محل سیاست و تصمیمگیری. طرف گفت: سیاست چیست؟ آن شخص که متوجه سادگی او شده بود، دستش را روی نردههای نوک تیز حصارهای اطراف ساختمان بهارستان گذاشت و به او گفت: با مشت خود محکم روی دست من بزن. هنگامی که او میخواست مشتش را با تمام قدرت روی دست رهگذر بکوبد، او دست خود را کشید و مشت شخص سؤالکننده روی نردههای نوکتیز فرود آمد و سخت مجروح شد و...
چند روز بعد همان شخص تصمیم گرفت معنی سیاست را برای دوستان خود که ساختمان ریاست جمهوری در پاستور را دیده بودند، تعریف کند ولی هرچه جستوجو کرد در اطراف نهاد ریاست جمهوری نرده نوک تیزی پیدا نکرد، بنابراین دستش را روی بینی خود گذاشت و به یکی از دوستانش گفت: محکم روی دست من بکوب! و هنگامی که مشت محکم طرف فرود آمد، دستش را از روی بینی کشید و مشت روی بینی خودش خورد و سپس در حالی که بینی مجروح خود را گرفته بود به دوستانش گفت: باز هم بگویید که من از سیاست چیزی نمیدانم!
این حکایت نه تنها شبیه، بلکه عین رفتاری است که چندی است علی مطهری در مجلس شورای اسلامی پیشه خود کرده است و سیاسیون اپورتونیست (فرصتطلب) اصلاحات خارج از مجلس، با تشویق و ترغیب مطهری به رفتارهای خارج از اصول و عرف نمایندگی و کشاندن او به حاشیههای خطرناک، بارها با مشت به بینی او کوبیدهاند. با این تفاوت که پس از کوبیدن مشت، شروع به کف زدن و تشویق وی کردهاند تا اولاً درد کوبیدگی بینی و مجروحیت دست از یاد وی برود و ثانیاً درک او از سیاست همان باشد که به او القا کردهاند.
یقین داریم امروز که مطهری تیتر اول روزنامههای اصلاحطلب و رسانههای خارجی و معاند نظام در غرب را میبیند، باز بادی به غبغب میاندازد و خرسند از رفتار نسنجیده دیروز خود، به چند تیتر و احیاناً چند یادداشت از آدمهایی دل خوش میکند که بارها و بارها با همین اقدامات، او را به ورطه سقوط کشاندهاند. طبیعی است انسانی که عبرت از گذشته نگیرد، هیچگاه نمیتواند خط جریان رسانههای دشمن و پیاده نظام داخلی آن را تشخیص دهد.
رادیو فردا (ارگان رسانهای وزارت خارجه امریکا) در همان ساعات اول پخش خبر رفتار مطهری در مجلس، این خبر را در صدر اخبار خویش قرار داد و حتماً به دنبال آن، دهها تحلیل و خبر در شبکههای «بیبیسی»، «من و تو»، «العربیه» و رادیو اسرائیل در تحلیل رفتار ساختارشکنانه مطهری تولید و پخش خواهد شد و باز این علی مطهری است که مثل همیشه، با تعریف خود از سیاست دست و بینی روی نردههای بهارستان جابهجا میکند تا با سماجت تمام ثابت کند تنها تعریف موجود از سیاست همان است که او آموخته است. اما در باب وظایف نمایندگی که علی مطهری خود را متعهد به آن میداند، چند نکته وجود دارد که حائز اهمیت است:
1- پیگیری حقوق شهروندان یکی از وظایف نمایندگی است که شاید هر نمایندهای به جهت آنکه وامدار رأی مردم است، بر خود لازم میداند به دنبال استیفای آن باشد. خوشبختانه در تعریف و حدود حقوق شهروندی نیامده است که فلان عنصر سیاسی با محکوم یا مجرم از حقوق شهروندی برخوردار و استیفای حقوق او بر نمایندگان ملت ضروری است، بلکه هر شهروندی حق دارد که حقوق از دست رفته خویش را از وکیل خود پیگیری کند و اگر فردی بر اثر ارتکاب جرم یا خطایی از برخی حقوق اجتماعی محروم شد، طبیعی است که وکیل با مراجعه به مراجع قانونی اعم از دستگاه قضایی، شورای عالی امنیت ملی یا هر مرجع قانونی دیگر، موضوع را بررسی کرده و با اطلاع از روند آن، تکلیف نمایندگی خود را انجام شده تلقی میکند.
اینکه دستگاه قضا، شورای عالی امنیت ملی و مجموعه نظام تدبیر کرده و هفت ماه خیانت و جنایت موسوی و کروبی را با حداقل مجازات حصر مدیریت کرده و تصمیم به اجرای احکام سختتر که قطعاً آقای مطهری از انجام آن خشنود نخواهد شد،نگرفتهاند، باید این نماینده هتاک بفهمد که خارج از حوزه وکالت خود عمل میکند و حتماً دستگاههای مسئول باید به وی تفهیم کنند این روند میتواند مورد پیگیری حقوقی و قضایی قرار گیرد، چرا که ایشان به دنبال آن است تا در روند قضایی پرونده سران فتنه خلل ایجاد کند.
2- اینکه مطهری نهم دی را که اوج بصیرت ملت ایران است، روز «یومالشیطان» نامگذاری میکند، مطلبی نیست که بتوان از آن به سهولت عبور کرد. در اینجا بر نمایندگان ملت است که در اعتبارنامه ایشان تشکیک ایجاد کرده و مطهری را فاقد شرایط نمایندگی معرفی کنند، چرا که مطهری برای نجات چند نفر فتنهگر، حرکت ملتی را شیطانی دانسته است. این در حالی است که پرونده جنایت و خیانت آنها بر همگان آشکار است.
3- مطهری که خود را نماینده ملتی میداند، چرا در راستای وظایف نمایندگی خود سری به کوچه و پسکوچههای جنوب شهر تهران که حوزه انتخابیه وی است (شوش، خراسان، نازیآباد یا حاشیههای شهر تهران، اسلامشهر و...) نمیزند تا ببیند پدری با 608 هزار تومان حقوق و پرداخت 500 هزار تومان کرایهخانه و هزینه داروی خاص برای همسر بیمار خود که ماهانه 480 هزار تومان است، نفس برای کشیدن ندارد و طبیعی است که موسوی و کروبی از همان سال 88 برای او و خانوادهاش مردهاند و او تنها و تنها به فکر رفع مشکلات خود است و چشم امید امثال آقای مطهری که شاید روزی برسد او از پستوی سیاست و حمایت فتنهگران خارج شده، نیمنگاهی هم به بیچارههای جنوب شهر تهران داشته باشد.
اگر چشمان مطهری این واقعیتها را ببیند، یقیناً مشکل حصر خانگی همراه با تفریح و گرمابه و گلستان موسوی و کروبی را فراموش خواهد کرد و میفهمد چه میزان به حقوق شهروندان بیپناهی که از گرده رأی آنها به مجلس راه یافته است، ظلم کرده است و چه ظلمی امروز میکند که باز نگاه مجلس را به جای پرداختن به متن مشکلات مردم به حاشیههای چالشبرانگیز و طمعانگیز دشمن میاندازد.
طبیعی است در چنین شرایطی، مطهری به جای پرداختن به موضوع حصر موسوی و کروبی به دنبال آن خواهد رفت که چرا دولت با وجود ابلاع قوانین تصویب شده مجلس که میتواند تسهیلکننده روند زندگی مردم باشد، چند ماه در ابلاغ برخی از این قوانین به دستگاههای اجرایی تعلل یا کوتاهی کرده است.
فقط باید این نکته را به آقای مطهری یادآور شد که در تعریف سیاست باید زمینه سیاست را عوض کرد و به جای آنکه این تعریف را میان سوت و کف اصلاحطلبان و شبکههای پر از حقد و کینه دشمنان پیدا کرد، باید این تعریف را در میان مردم فقیری که چشم امید به نمایندگان خود دوختهاند تا شاید مشکلی از مشکلات آنها کاسته شود، جستوجو کرد که قطعاً در این میدان دست و بینی کوبیدن به نرده وجود ندارد و همه لطف و محبت و صفای مردم است.