صراط: شهریورماه سال 1382 بود که روزنامه نروژی «داگنس نیرینگسلیو» خبری را منتشر و از پرداختهای مشکوک شرکت نفتی استات اویل به مقامات ایرانی پرده برداشت.
این خبر که منجر به باز شدن چندین پرونده فساد اقتصادی در دادگاههای مختلف همچون سیستم قضایی نروژ، لاهه، دادگستری آمریکا و کمیسیون معاملات بورس نیویورک شد با مجازاتهای سنگین طرفهای غربی پرونده همراه بود. در ابتدای رسیدگی به پرونده بود که مدیرعامل شرکت استات اویل و مدیر امور بینالملل این شرکت سریعا استعفا دادند.
دادستانی نروژ نیز پس از یک سال یعنی در مهرماه سال 1383 شرکت استات اویل را به جرم پرداخت رشوه به یک مقام ایرانی به 20 میلیون کرون جریمه محکوم کرد. مدتی بعد در مهرماه سال 1385 دادگستری آمریکا و کمیسیون معاملات بورس نیویورک نیز شرکت استات اویل را به جرم پرداخت رشوه به مدیرعامل وقت سازمان بهینهسازی سوخت ایران به 10 و نیم میلیون دلار جریمه محکوم کردند.
در بررسی مأموران اداره جرایم اقتصادی نروژ از دفتر استات اویل به ایمیلهایی میان (م.ه) و عباس یزدانپناه اشاره میشود و مطبوعات نروژی نیز نام آقازاده متهم را به عنوان طرف دیگر فساد بزرگ اقتصادی سال 2003 بر سر زبانها میاندازند.
بر اساس آنچه که منتشر میشود طرف ایرانی در ازای دریافت مبلغ هنگفتی اطلاعات نفتی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران را به فروش میرساند. این معامله در قالب یک قرارداد خدمات مشاورهای بین دو شرکت استات اویل و هورتون به امضا میرسد.
هورتون
«هورتون» نام شرکتی است که قرار است نقش پولشویی را برای طرف ایرانی بازی کند. این شرکت به مدیریت دوست نزدیک و یار قدیمی آقازاده متهم در جزایر TURKS AND CAICOS ثبت میشود. در کنار هورتون، شرکت دیگری با عنوان Dillinger با شراکت (م.ه) و عباس مقصد رشوههای استات قرار میگیرد که در سال 1998 به ثبت رسیده است، البته این شرکت در سال 2006 منحل میشود.
در قالب این شرکت 200 هزار دلار در تاریخ 27 ژوئن 2003 و 5 میلیون دلار در تاریخ 23 ژانویه 2003 از حساب شرکت استات اویل پرداخت و قرار میشود سالانه یک میلیون دلار نیز واریز شود.
جبل نیز نام شرکتی است که دهه 70 شمسی با مشارکت یک شیخ سعودی به نام عنانی با سرمایهگذاری 2/3 میلیون دلاری و مدیریت یزدانپناه آغاز به کار میکند. این شرکت که با مشارکت (م.ه) در سوییس به ثبت میرسد، شرکتهایی را که در ایران پروژه داشته و یا در پی گرفتن پروژه هستند با گرفتن درصد و پورسانت مورد حمایت خود قرار میداده است.
در گزارشی که کمیسیون امنیت و مبادله درآمریکا، معروف به sec یا security and exchange commission منتشر میکند نام سه تن به چشم میخورد. (م.ه) بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت سالهای دولت خاتمی و عباس یزدان پناه افرادی هستند که نام آنان در پرونده بزرگ فساد اقتصادی کرسنت آمده است.
عباس یزدانپناه کیست؟
یکی از رسانههای غربی درباره یزدان پناه یزدی مینویسد: او شهروندی با تابعیت بریتانیایی و ایرانی است که نامش در زمان پرونده استات اویل مطرح شد پروندهای که در آن اتهاماتی به (م.ه) زده شده است. این رسانه همچنین به نقل از یک منبع خبری ادامه میدهد: همسر یزدانپناه عنوان کرده (م.ه) و عباس از دوستان دوران کودکی یکدیگر بودهاند.
آنچه که در پرونده تشکیل شده برای طرف غربی به چشم میخورد حکایت از بازی کردن نقش رابط میان استات اویل و (م.ه) توسط عباس یزدانپناه یزدی دارد. بر اساس اسناد موجود وی رابط شرکتهای نفتی مختلف دیگر هم نظیر توتال و شل با (م.ه) بوده است. نام یزدانپناه در بخشهای مختلفی از پرونده استات اویل به چشم میخورد. یکی از مهمترین فصلهای این پرونده مربوط به قرارهایی است که توسط کریستین و عباسیزدانپناه برای دیدار هوبارد و (م.ه) تنظیم میشود. البته یزدانپناه مسئولیت ارسال ایمیل و اصلاحقراردادها را نیز از سوی (م.ه) برعهده داشته است.
با بررسی رابطه میان آقازاده متهم با دیگر شرکتهای نفتی است که تری آدامز، دلال نفتی بینالمللی در گزارش 18 نوامبر سال 2001 به مدیران استات اویل مینویسد: همه راهها به خانواده (م.ه) به عنوان صاحب منصبان قدرت و نفوذ در هر تجارت خصوصاً بخش انرژی برمیگردد. او هم پیغامرسان است و هم بازیگر مستقل. شما چه دوست داشته باشید و چه علاقهمند نباشید با این گروه گره خوردهاید.
هوبارد نیز در اقدامات دیگر (م.ه) و گروهش در سندی محرمانه میگوید برایش محرز شده چنین خدماتی(فروش اطلاعات به بیگانگان و البته خیانت به نظام) را به شرکتهای دیگر هم داده است.
شاید بتوان گفت بیش از همه کشف ارتباط (م.ه) با عباس یزدانپناه برای مسئولان استات اویل مهم بوده است. زمانی که هوبارد حرف از احراز همکاری (م.ه) با دیگر شرکتهای نفتی بزرگ دنیا به میان میآورد یعنی نه تنها دست راست او را زیر نظر داشته بلکه با استفاده از منابع اطلاعاتی خود به قراردادهای این گروه با شل، رپسون، توتال و کانتراکتور نیز دسترسی پیدا میکند همان قراردادهایی که بعدا پیشنویس آنان در سیستم رایانه عباس یزدانپناه کشف میشود.
گر چه نام یزدانپناه بیشتر با پرونده استات اویل گره خورده اما نامبرده همکاریهای نزدیک دیگری نیز با (م.ه) داشته است. یکی دیگر از همکاریهای نزدیک عباس یزدانپناه با (م.ه) مربوط به پرونده هوشنگ بوذری است. بوذری در دوران ریاست جمهوری رفسنجانی به عنوان فعال نفتی فعالیت داشته که توسط وزارت اطلاعات دستگیر و مورد بازجویی قرار میگیرد.
اصلیترین دلیل دستگیری بوذری به اعمال نفوذ (م.ه) در وزارت اطلاعات مربوط میشد؛ (م.ه) برای اینکه بتواند در حوزه نفت بدون رقیب فعالیت کند، بوذری را از این طریق کنار زد. در پی این اقدام، هوشنگ بوذری بیانیهای علیه (م.ه) نوشت و در فضای مجازی منتشر کرد که پای عباس یزدانپناه از اینجا به ماجرا باز میشود؛ به گونهای که یزدانپناه در دفاع از (م.ه) جوابیه ای را در تاریخ 18 نوامبر 2010 در سایت ضدانقلاب خودنویس منتشر کرد.
بعدها سایت خودنویس اعتراف کرد: شخص (م.ه) این متن را تهیه و برای عباس یزدانپناه ارسال کرده تا وی منتشر کننده آن باشد.
یکی دیگر از موارد همکاری یزدانپناه و (م.ه)، معاملهای تجاری، امنیتی در تابستان سال 2011 است که توجیه حضور وی در این معاملات بزرگ نفتی، تسلط بر زبان انگلیسی بود.
اواخر سال 2011 میلادی گروهی از خبرنگاران که به دنبال بررسی ارتباط (م.ه) با این معاملات نفتی در دوبی بودند، به نام وزیر دفاع سابق انگلیس و دستیار وی میرسند که به دنبال برقراری ارتباط بیشتر برای تولید نرم افزار رمزنگاری مدارک با (م.ه) و حضور عباس یزدان پناه بر میخورند.
هرچند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در بیانیهای که سال 1389 آن را منتشر نمود ارتباط میان فرزندش و عباس یزدانپناه را به طور کلی رد کرد اما علاوه بر تمام اعترافات طرف غربی فساد بزرگ اقتصادی استات اویل، تحقیقات کارشناسان حقوقی و بازرسان سیستمهای قضایی و مبارزه با فساد نروژ، آمریکا و دادگاه لاهه به صراحت از همکاری عباس و (م.ه) نام میبرند.
از سوی دیگر یکی از وکلای (م.ه) از عباس یزدانپناه به عنوان دوست و رازدار همیشگی (م.ه) یاد کرده و بر اساس جملات و عناوینی که توسط آتنا همسر عباس یزدانپناه عنوان شده، دوستی، شراکت و ارتباط (م.ه) با یزدان پناه ریشه دیرینه داشته است.
یزدانپناه متولد 1348 تنها فردی است که از یازده سالگی همراه (م.ه) بوده و در جریان تمام اتفاقات قرار داشته است. از وی به عنوان شاهکلید پرونده آقازاده متهم نام برده میشود. او که به گفته برخی منابع پیش از این در دولت هاشمی دستگیر و به جرم جاسوسی صنعتی به هفت سال حبس قطعی محکوم شده بود بعد از آنکه با فشار رییس جمهور وقت به مرخصی میآید در همان مقطع از راههای غیرقانونی فرار میکند و بعدها توسط دولت انگلیس تابعیت گرفته و ساکن دوبی میشود.
از همینروست که وقتی یزدانپناه در جلسه بعدی رسیدگی به پرونده کرسنت دادگاه لاهه حضور پیدا نمیکند و ناپدید میشود رسانههای غربی در اقدامی جالب افکار عمومی را از موضوع فرار یک متهم به فساد اقتصادی به گم شدن یک تبعهی بریتانیایی هدایت میکنند.
خبرگزاری رویترز در همین پازل به نقل از منبعی در دولت انگلیس مدعی میشود: «لندن اتهام ربوده شدن عباس یزدانپناه(یزدی) - مدیر شرکتی که نامش در پرونده استات اویل به میان آمده - در دوبی را که متوجه عوامل ایران است، جدی میگیرد.»
بر اساس ادعای مطرح شده ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه در تماسی تلفنی، موضوع ناپدید شدن یزدانپناه را با همتای ایرانی خود علی اکبر صالحی درمیان گذاشته و اظهار کرده: «ما در مورد وضعیت رفاهی و سلامت آقای یزدی بسیار نگران هستیم.»
یزدانپناه در یکی از مراودات مراجع قانونی در روند پیگیری پرونده در سال 1387 که در دوبی جلسهای را با وی صورت میدهند اعتراف میکند که شرکت جبل پوششی بوده است برای فروختن اطلاعات به بیگانگان.
وی ادامه میدهد و میگوید: استراتژیهای نفت را به فردی به نام آزموده میداده است. آزموده ماموریت داشته تا از طرفهای معامله با ایران اطلاع کسب کند.
در یک مورد از انتقال اطلاعات به آزموده، (م.ه) دیسکتی از بازرسی ویژه ریاست جمهوری به عباس میدهد که حاوی اطلاعات السیهای متعلق به ایران در دیگر کشورها با شرکتهای مختلف است. این دیسکت در سوییس به آزموده و پسر وی مهران داده میشود. در واقع اطلاعات شامل این بوده که بانکهای ایران به چه شرکتهای خارجی و چقدر بدهی دارند تا بتوان با آنها مذاکره کرد.
حال باید دید با ناپدید شدن یزدانپناه بیشترین انتفاع متوجه چه کسی میشود و اینکه وی قرار بوده چه مطالب مهمی را در جلسه بعدی دادگاه لاهه عنوان کند اما به یکباره مفقود میشود؟
این خبر که منجر به باز شدن چندین پرونده فساد اقتصادی در دادگاههای مختلف همچون سیستم قضایی نروژ، لاهه، دادگستری آمریکا و کمیسیون معاملات بورس نیویورک شد با مجازاتهای سنگین طرفهای غربی پرونده همراه بود. در ابتدای رسیدگی به پرونده بود که مدیرعامل شرکت استات اویل و مدیر امور بینالملل این شرکت سریعا استعفا دادند.
دادستانی نروژ نیز پس از یک سال یعنی در مهرماه سال 1383 شرکت استات اویل را به جرم پرداخت رشوه به یک مقام ایرانی به 20 میلیون کرون جریمه محکوم کرد. مدتی بعد در مهرماه سال 1385 دادگستری آمریکا و کمیسیون معاملات بورس نیویورک نیز شرکت استات اویل را به جرم پرداخت رشوه به مدیرعامل وقت سازمان بهینهسازی سوخت ایران به 10 و نیم میلیون دلار جریمه محکوم کردند.
در بررسی مأموران اداره جرایم اقتصادی نروژ از دفتر استات اویل به ایمیلهایی میان (م.ه) و عباس یزدانپناه اشاره میشود و مطبوعات نروژی نیز نام آقازاده متهم را به عنوان طرف دیگر فساد بزرگ اقتصادی سال 2003 بر سر زبانها میاندازند.
بر اساس آنچه که منتشر میشود طرف ایرانی در ازای دریافت مبلغ هنگفتی اطلاعات نفتی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران را به فروش میرساند. این معامله در قالب یک قرارداد خدمات مشاورهای بین دو شرکت استات اویل و هورتون به امضا میرسد.
هورتون
«هورتون» نام شرکتی است که قرار است نقش پولشویی را برای طرف ایرانی بازی کند. این شرکت به مدیریت دوست نزدیک و یار قدیمی آقازاده متهم در جزایر TURKS AND CAICOS ثبت میشود. در کنار هورتون، شرکت دیگری با عنوان Dillinger با شراکت (م.ه) و عباس مقصد رشوههای استات قرار میگیرد که در سال 1998 به ثبت رسیده است، البته این شرکت در سال 2006 منحل میشود.
در قالب این شرکت 200 هزار دلار در تاریخ 27 ژوئن 2003 و 5 میلیون دلار در تاریخ 23 ژانویه 2003 از حساب شرکت استات اویل پرداخت و قرار میشود سالانه یک میلیون دلار نیز واریز شود.
جبل نیز نام شرکتی است که دهه 70 شمسی با مشارکت یک شیخ سعودی به نام عنانی با سرمایهگذاری 2/3 میلیون دلاری و مدیریت یزدانپناه آغاز به کار میکند. این شرکت که با مشارکت (م.ه) در سوییس به ثبت میرسد، شرکتهایی را که در ایران پروژه داشته و یا در پی گرفتن پروژه هستند با گرفتن درصد و پورسانت مورد حمایت خود قرار میداده است.
در گزارشی که کمیسیون امنیت و مبادله درآمریکا، معروف به sec یا security and exchange commission منتشر میکند نام سه تن به چشم میخورد. (م.ه) بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت سالهای دولت خاتمی و عباس یزدان پناه افرادی هستند که نام آنان در پرونده بزرگ فساد اقتصادی کرسنت آمده است.
عباس یزدانپناه کیست؟
یکی از رسانههای غربی درباره یزدان پناه یزدی مینویسد: او شهروندی با تابعیت بریتانیایی و ایرانی است که نامش در زمان پرونده استات اویل مطرح شد پروندهای که در آن اتهاماتی به (م.ه) زده شده است. این رسانه همچنین به نقل از یک منبع خبری ادامه میدهد: همسر یزدانپناه عنوان کرده (م.ه) و عباس از دوستان دوران کودکی یکدیگر بودهاند.
آنچه که در پرونده تشکیل شده برای طرف غربی به چشم میخورد حکایت از بازی کردن نقش رابط میان استات اویل و (م.ه) توسط عباس یزدانپناه یزدی دارد. بر اساس اسناد موجود وی رابط شرکتهای نفتی مختلف دیگر هم نظیر توتال و شل با (م.ه) بوده است. نام یزدانپناه در بخشهای مختلفی از پرونده استات اویل به چشم میخورد. یکی از مهمترین فصلهای این پرونده مربوط به قرارهایی است که توسط کریستین و عباسیزدانپناه برای دیدار هوبارد و (م.ه) تنظیم میشود. البته یزدانپناه مسئولیت ارسال ایمیل و اصلاحقراردادها را نیز از سوی (م.ه) برعهده داشته است.
با بررسی رابطه میان آقازاده متهم با دیگر شرکتهای نفتی است که تری آدامز، دلال نفتی بینالمللی در گزارش 18 نوامبر سال 2001 به مدیران استات اویل مینویسد: همه راهها به خانواده (م.ه) به عنوان صاحب منصبان قدرت و نفوذ در هر تجارت خصوصاً بخش انرژی برمیگردد. او هم پیغامرسان است و هم بازیگر مستقل. شما چه دوست داشته باشید و چه علاقهمند نباشید با این گروه گره خوردهاید.
هوبارد نیز در اقدامات دیگر (م.ه) و گروهش در سندی محرمانه میگوید برایش محرز شده چنین خدماتی(فروش اطلاعات به بیگانگان و البته خیانت به نظام) را به شرکتهای دیگر هم داده است.
شاید بتوان گفت بیش از همه کشف ارتباط (م.ه) با عباس یزدانپناه برای مسئولان استات اویل مهم بوده است. زمانی که هوبارد حرف از احراز همکاری (م.ه) با دیگر شرکتهای نفتی بزرگ دنیا به میان میآورد یعنی نه تنها دست راست او را زیر نظر داشته بلکه با استفاده از منابع اطلاعاتی خود به قراردادهای این گروه با شل، رپسون، توتال و کانتراکتور نیز دسترسی پیدا میکند همان قراردادهایی که بعدا پیشنویس آنان در سیستم رایانه عباس یزدانپناه کشف میشود.
گر چه نام یزدانپناه بیشتر با پرونده استات اویل گره خورده اما نامبرده همکاریهای نزدیک دیگری نیز با (م.ه) داشته است. یکی دیگر از همکاریهای نزدیک عباس یزدانپناه با (م.ه) مربوط به پرونده هوشنگ بوذری است. بوذری در دوران ریاست جمهوری رفسنجانی به عنوان فعال نفتی فعالیت داشته که توسط وزارت اطلاعات دستگیر و مورد بازجویی قرار میگیرد.
اصلیترین دلیل دستگیری بوذری به اعمال نفوذ (م.ه) در وزارت اطلاعات مربوط میشد؛ (م.ه) برای اینکه بتواند در حوزه نفت بدون رقیب فعالیت کند، بوذری را از این طریق کنار زد. در پی این اقدام، هوشنگ بوذری بیانیهای علیه (م.ه) نوشت و در فضای مجازی منتشر کرد که پای عباس یزدانپناه از اینجا به ماجرا باز میشود؛ به گونهای که یزدانپناه در دفاع از (م.ه) جوابیه ای را در تاریخ 18 نوامبر 2010 در سایت ضدانقلاب خودنویس منتشر کرد.
بعدها سایت خودنویس اعتراف کرد: شخص (م.ه) این متن را تهیه و برای عباس یزدانپناه ارسال کرده تا وی منتشر کننده آن باشد.
یکی دیگر از موارد همکاری یزدانپناه و (م.ه)، معاملهای تجاری، امنیتی در تابستان سال 2011 است که توجیه حضور وی در این معاملات بزرگ نفتی، تسلط بر زبان انگلیسی بود.
اواخر سال 2011 میلادی گروهی از خبرنگاران که به دنبال بررسی ارتباط (م.ه) با این معاملات نفتی در دوبی بودند، به نام وزیر دفاع سابق انگلیس و دستیار وی میرسند که به دنبال برقراری ارتباط بیشتر برای تولید نرم افزار رمزنگاری مدارک با (م.ه) و حضور عباس یزدان پناه بر میخورند.
هرچند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در بیانیهای که سال 1389 آن را منتشر نمود ارتباط میان فرزندش و عباس یزدانپناه را به طور کلی رد کرد اما علاوه بر تمام اعترافات طرف غربی فساد بزرگ اقتصادی استات اویل، تحقیقات کارشناسان حقوقی و بازرسان سیستمهای قضایی و مبارزه با فساد نروژ، آمریکا و دادگاه لاهه به صراحت از همکاری عباس و (م.ه) نام میبرند.
از سوی دیگر یکی از وکلای (م.ه) از عباس یزدانپناه به عنوان دوست و رازدار همیشگی (م.ه) یاد کرده و بر اساس جملات و عناوینی که توسط آتنا همسر عباس یزدانپناه عنوان شده، دوستی، شراکت و ارتباط (م.ه) با یزدان پناه ریشه دیرینه داشته است.
یزدانپناه متولد 1348 تنها فردی است که از یازده سالگی همراه (م.ه) بوده و در جریان تمام اتفاقات قرار داشته است. از وی به عنوان شاهکلید پرونده آقازاده متهم نام برده میشود. او که به گفته برخی منابع پیش از این در دولت هاشمی دستگیر و به جرم جاسوسی صنعتی به هفت سال حبس قطعی محکوم شده بود بعد از آنکه با فشار رییس جمهور وقت به مرخصی میآید در همان مقطع از راههای غیرقانونی فرار میکند و بعدها توسط دولت انگلیس تابعیت گرفته و ساکن دوبی میشود.
از همینروست که وقتی یزدانپناه در جلسه بعدی رسیدگی به پرونده کرسنت دادگاه لاهه حضور پیدا نمیکند و ناپدید میشود رسانههای غربی در اقدامی جالب افکار عمومی را از موضوع فرار یک متهم به فساد اقتصادی به گم شدن یک تبعهی بریتانیایی هدایت میکنند.
خبرگزاری رویترز در همین پازل به نقل از منبعی در دولت انگلیس مدعی میشود: «لندن اتهام ربوده شدن عباس یزدانپناه(یزدی) - مدیر شرکتی که نامش در پرونده استات اویل به میان آمده - در دوبی را که متوجه عوامل ایران است، جدی میگیرد.»
بر اساس ادعای مطرح شده ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه در تماسی تلفنی، موضوع ناپدید شدن یزدانپناه را با همتای ایرانی خود علی اکبر صالحی درمیان گذاشته و اظهار کرده: «ما در مورد وضعیت رفاهی و سلامت آقای یزدی بسیار نگران هستیم.»
یزدانپناه در یکی از مراودات مراجع قانونی در روند پیگیری پرونده در سال 1387 که در دوبی جلسهای را با وی صورت میدهند اعتراف میکند که شرکت جبل پوششی بوده است برای فروختن اطلاعات به بیگانگان.
وی ادامه میدهد و میگوید: استراتژیهای نفت را به فردی به نام آزموده میداده است. آزموده ماموریت داشته تا از طرفهای معامله با ایران اطلاع کسب کند.
در یک مورد از انتقال اطلاعات به آزموده، (م.ه) دیسکتی از بازرسی ویژه ریاست جمهوری به عباس میدهد که حاوی اطلاعات السیهای متعلق به ایران در دیگر کشورها با شرکتهای مختلف است. این دیسکت در سوییس به آزموده و پسر وی مهران داده میشود. در واقع اطلاعات شامل این بوده که بانکهای ایران به چه شرکتهای خارجی و چقدر بدهی دارند تا بتوان با آنها مذاکره کرد.
حال باید دید با ناپدید شدن یزدانپناه بیشترین انتفاع متوجه چه کسی میشود و اینکه وی قرار بوده چه مطالب مهمی را در جلسه بعدی دادگاه لاهه عنوان کند اما به یکباره مفقود میشود؟