صراط: مشاور کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس به ۹ دلیل که موجب عدم کاهش نیروی انسانی در آموزش و پرورش طی سالهای گذشته شده است، اشاره کرد.
ابراهیم سحرخیز، مشاور کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در پاسخ به این پرسش که «چرا تعداد کارکنان وزارت آموزش و پرورش طی سنوات گذشته با کاهش جمعیت دانشآموزی، کاهش پیدا نکرده است؟»، به 9 نکته اشاره کرد و اظهار داشت: اول اینکه، نرخ بهرهبرداری از ظرفیت مدارس (کلاسها) از عدد 1.8 به کمتر از 1.2 رسیده است به عبارت دیگر زمانی فقط کمتر از 20 درصد مدارس به صورت تک نوبته اداره میشد و بقیه به صورت دو یا سه نوبته اداره میشد اما در سالهای اخیر علیرغم اجرای نظام جدید آموزشی در مجموع به طور میانگین کمتر از 20 درصد مدارس به صورت دو نوبته اداره میشود و بیش از 80 درصد مدارس امروزه به صورت یک نوبته اداره میشود؛ یک نوبته اداره شدن مدارس پیامدهایی مانند ارتقای کیفیت و رشد و تعالی فرصتهای تربیتی را به دنبال دارد.
وی ادامه داد: دوم اینکه، تراکم کلاسها در دوره متوسطه اول (راهنمایی سابق) و متوسطه دوم به ویژه در نقاط شهری و کلاس شهرها به طور معناداری کاهش یافته است به عنوان مثال میانگین تراکم در دوره راهنمایی در مناطق روستایی در سال تحصیلی 82-81 از عدد 22.91 به 17.8 در سال تحصیلی 92-91 رسیده است و یا تراکم مدارس راهنمایی در نقاط شهری در هر کلاس از عدد 30.51 در سال تحصیلی 82-81 به 27.4 در سال تحصیلی 92-91 رسیده است.
سحرخیز اضافه کرد: در مدارس متوسطه دوم (دبیرستانها) در همان سنوات مذکور در شهرها از عدد 28.4 به 23.6 و در روستا از 23.48 به 19 رسیده است. بدیهی اگر به دنبال به کارگیری روشهای فعال در فرایند یاددهی - یادگیری در کلاسهای درس به منظور بالا بردن کیفیت و تحول هستیم باید از کلاسهای با نرم استاندارد از حیث تراکم استقبال کنیم نه اینکه دوباره زمینه برای کلاسهای شلوغ و پر تراکم به بهانه صرفهجویی فراهم کنیم.
وی ادامه داد: نکته سوم اینکه، پوشش تحصیلی دانشآموزان به ویژه در مناطق روستایی خاصه در دختران در سنوات اخیر حتی در دوره متوسطه اول رو به افزایش نهاده و موجبات تحقق تعهدات ایران را در مجامع بینالمللی در حوزه «آموزش برای همه» فراهم ساخته است.
مشاور کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس گفت: نکته چهارم اینکه، علیرغم کاهش جمعیت روستایی به دلیل مهاجرت، آموزش و پرورش سعی کرده است پوشش تحصیلی را در راستای انسداد بیسوادی حتی در مدارس کم جمعیت حفظ کند که وجود هزاران مدرسه زیر 40 نفر و کمتر از آن، شاهدی بر اثبات این ادعاست؛ البته تأکید بر ساماندهی این نوع مدارس در صورت همکاری مسئولین محلی در قالب روستا مرکزی همواره مدنظر بوده و هست.
وی ادامه داد: نکته پنجم اینکه، بررسیها نشان میدهد علیرغم برخی اظهارنظرها ناصواب در طول 8 سال گذشته نه تنها بر تعداد معلمان افزوده نشده است بلکه جمعیت کارکنان از عدد یک میلیون و 203 هزار نفر در سال 84 به عدد 989 هزار نفر در پایان دولت دهم رسیده است؛ البته به این عدد 13 هزار نفر نیروی قرار کار معین را نیز باید افزود. ناگفته نماند این درحالی است که در طی 8 سال دولت نهم و دهم قریب به 440 هزار نفر به صورت عادی و یا پیش از موعد بازنشسته شده و تنها قریب به 230 هزار نفر فرصت استخدام به صورت ورود نیروی جدید و یا تبدیل وضعیت شده از پیمانی و قراردادی به رسمی را پیدا کردهاند که جذب همگی آنها بر اساس مصوبات مجلس و دولت بوده است.
سحرخیز اضافه کرد: حال باید پرسید آیا جذب و یا تبدیل وضعیت 230 هزار نفر که بخش اعظم آنها قبلاً حقوقبگیر آموزش و پرورش بوده در قبال خروج 460 هزار نفر از دستگاه حاکمیتی مانند آموزش و پرورش به مثابه «پیشخور کردن»ردیفهای استخدامی است؟
وی ادامه داد: نکته ششم اینکه، از آمار اعلام شده قریب به یک میلیون نفر کارکنان آموزش و پرورش تنها 650 هزار نفر آنان معلمند یعنی کسانی که عملاً در کلاس عهدهدار فعالیت خطیر تدریسند. تفاضل این دو عدد شامل بقیه کارکنان اعم از نیروهای اداری،خدماتی،مدیران مدارس و دیگر عوامل (مانند معاون مدرسه، مشاور، مربی پرورشی، مربی بهداشت) است.
سحرخیز افزود: نکته هفتم اینکه به منظور بهبود بخشیدن به کیفیت آموزشی و یا تحقق رسالت آموزش و پرورش در مدارس دانشآموزان با نیازهای ویژه تنها برای پوشش تحصیلی قریب به 25 هزار دانشآموز بیش از 80 هزار نفر معلم و پرسنل نیازمندیم؟ و یا در مدارس خارج از کشور، مدارس خاص مانند نمونه دولتی، شاهد، تیزهوشان و غیره که به دلیل نیرو بری زیاد (بالا بودن ساعات درسی هفتگی) مستلزم به کارگیری تعداد قابل توجهی معلم هستیم.
وی گفت: نکته هشتم اینکه، با افزایش دانشآموزان راه یافته به آموزشهای فنی و حرفهای و کاردانش از عدد 34 درصد به حدود 44درصد در سالهای اخیر که مستلزم نیرو بری بالاست (با میانگین 38 ساعت درس در هفته) باید هزاران نفر معلم را در قالب هنرآموز، استادکار و سرپرست بخش به خدمت گرفت.
مشاور کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس بیان داشت: نکته نهم اینکه، آیا سالنهای ورزشی، پژوهشسراهای دانشآموزشی، اردوگاهها، دارالقرآنها و مدارس قرآنی که آمار قابل توجهی را به خود اختصاص داده و نقش بیبدیلی در حوزه پرورشی دارند از تخصیص نیرو معاف کرد؟ هرچند به نظر میرسد خرید خدمات از بخش خصوصی در این بخش از توجیه بیشتری برخوردار است.
ابراهیم سحرخیز، مشاور کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در پاسخ به این پرسش که «چرا تعداد کارکنان وزارت آموزش و پرورش طی سنوات گذشته با کاهش جمعیت دانشآموزی، کاهش پیدا نکرده است؟»، به 9 نکته اشاره کرد و اظهار داشت: اول اینکه، نرخ بهرهبرداری از ظرفیت مدارس (کلاسها) از عدد 1.8 به کمتر از 1.2 رسیده است به عبارت دیگر زمانی فقط کمتر از 20 درصد مدارس به صورت تک نوبته اداره میشد و بقیه به صورت دو یا سه نوبته اداره میشد اما در سالهای اخیر علیرغم اجرای نظام جدید آموزشی در مجموع به طور میانگین کمتر از 20 درصد مدارس به صورت دو نوبته اداره میشود و بیش از 80 درصد مدارس امروزه به صورت یک نوبته اداره میشود؛ یک نوبته اداره شدن مدارس پیامدهایی مانند ارتقای کیفیت و رشد و تعالی فرصتهای تربیتی را به دنبال دارد.
وی ادامه داد: دوم اینکه، تراکم کلاسها در دوره متوسطه اول (راهنمایی سابق) و متوسطه دوم به ویژه در نقاط شهری و کلاس شهرها به طور معناداری کاهش یافته است به عنوان مثال میانگین تراکم در دوره راهنمایی در مناطق روستایی در سال تحصیلی 82-81 از عدد 22.91 به 17.8 در سال تحصیلی 92-91 رسیده است و یا تراکم مدارس راهنمایی در نقاط شهری در هر کلاس از عدد 30.51 در سال تحصیلی 82-81 به 27.4 در سال تحصیلی 92-91 رسیده است.
سحرخیز اضافه کرد: در مدارس متوسطه دوم (دبیرستانها) در همان سنوات مذکور در شهرها از عدد 28.4 به 23.6 و در روستا از 23.48 به 19 رسیده است. بدیهی اگر به دنبال به کارگیری روشهای فعال در فرایند یاددهی - یادگیری در کلاسهای درس به منظور بالا بردن کیفیت و تحول هستیم باید از کلاسهای با نرم استاندارد از حیث تراکم استقبال کنیم نه اینکه دوباره زمینه برای کلاسهای شلوغ و پر تراکم به بهانه صرفهجویی فراهم کنیم.
وی ادامه داد: نکته سوم اینکه، پوشش تحصیلی دانشآموزان به ویژه در مناطق روستایی خاصه در دختران در سنوات اخیر حتی در دوره متوسطه اول رو به افزایش نهاده و موجبات تحقق تعهدات ایران را در مجامع بینالمللی در حوزه «آموزش برای همه» فراهم ساخته است.
مشاور کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس گفت: نکته چهارم اینکه، علیرغم کاهش جمعیت روستایی به دلیل مهاجرت، آموزش و پرورش سعی کرده است پوشش تحصیلی را در راستای انسداد بیسوادی حتی در مدارس کم جمعیت حفظ کند که وجود هزاران مدرسه زیر 40 نفر و کمتر از آن، شاهدی بر اثبات این ادعاست؛ البته تأکید بر ساماندهی این نوع مدارس در صورت همکاری مسئولین محلی در قالب روستا مرکزی همواره مدنظر بوده و هست.
وی ادامه داد: نکته پنجم اینکه، بررسیها نشان میدهد علیرغم برخی اظهارنظرها ناصواب در طول 8 سال گذشته نه تنها بر تعداد معلمان افزوده نشده است بلکه جمعیت کارکنان از عدد یک میلیون و 203 هزار نفر در سال 84 به عدد 989 هزار نفر در پایان دولت دهم رسیده است؛ البته به این عدد 13 هزار نفر نیروی قرار کار معین را نیز باید افزود. ناگفته نماند این درحالی است که در طی 8 سال دولت نهم و دهم قریب به 440 هزار نفر به صورت عادی و یا پیش از موعد بازنشسته شده و تنها قریب به 230 هزار نفر فرصت استخدام به صورت ورود نیروی جدید و یا تبدیل وضعیت شده از پیمانی و قراردادی به رسمی را پیدا کردهاند که جذب همگی آنها بر اساس مصوبات مجلس و دولت بوده است.
سحرخیز اضافه کرد: حال باید پرسید آیا جذب و یا تبدیل وضعیت 230 هزار نفر که بخش اعظم آنها قبلاً حقوقبگیر آموزش و پرورش بوده در قبال خروج 460 هزار نفر از دستگاه حاکمیتی مانند آموزش و پرورش به مثابه «پیشخور کردن»ردیفهای استخدامی است؟
وی ادامه داد: نکته ششم اینکه، از آمار اعلام شده قریب به یک میلیون نفر کارکنان آموزش و پرورش تنها 650 هزار نفر آنان معلمند یعنی کسانی که عملاً در کلاس عهدهدار فعالیت خطیر تدریسند. تفاضل این دو عدد شامل بقیه کارکنان اعم از نیروهای اداری،خدماتی،مدیران مدارس و دیگر عوامل (مانند معاون مدرسه، مشاور، مربی پرورشی، مربی بهداشت) است.
سحرخیز افزود: نکته هفتم اینکه به منظور بهبود بخشیدن به کیفیت آموزشی و یا تحقق رسالت آموزش و پرورش در مدارس دانشآموزان با نیازهای ویژه تنها برای پوشش تحصیلی قریب به 25 هزار دانشآموز بیش از 80 هزار نفر معلم و پرسنل نیازمندیم؟ و یا در مدارس خارج از کشور، مدارس خاص مانند نمونه دولتی، شاهد، تیزهوشان و غیره که به دلیل نیرو بری زیاد (بالا بودن ساعات درسی هفتگی) مستلزم به کارگیری تعداد قابل توجهی معلم هستیم.
وی گفت: نکته هشتم اینکه، با افزایش دانشآموزان راه یافته به آموزشهای فنی و حرفهای و کاردانش از عدد 34 درصد به حدود 44درصد در سالهای اخیر که مستلزم نیرو بری بالاست (با میانگین 38 ساعت درس در هفته) باید هزاران نفر معلم را در قالب هنرآموز، استادکار و سرپرست بخش به خدمت گرفت.
مشاور کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس بیان داشت: نکته نهم اینکه، آیا سالنهای ورزشی، پژوهشسراهای دانشآموزشی، اردوگاهها، دارالقرآنها و مدارس قرآنی که آمار قابل توجهی را به خود اختصاص داده و نقش بیبدیلی در حوزه پرورشی دارند از تخصیص نیرو معاف کرد؟ هرچند به نظر میرسد خرید خدمات از بخش خصوصی در این بخش از توجیه بیشتری برخوردار است.