سلاخخانهای به نام ساواک
ساواک مخفف «سازمان امنیت و اطلاعات کشور» است که در سال 1335 و با همکاری موساد و سیا تشکیل شد.
قبل از شکلگیری ساواک، تشکیلات شهربانی و فرمانداری نظامی مسئولیت سرکوب مخالفان را بر عهده داشتند. اما پس از کودتای سال 32 که با کمک سازمانهای اطلاعاتی امریکا و انگلیس سازماندهی شده بود، دستگاه حاکمه به این نتیجه رسید که ارگانهای قبلی توانایی مقابله با مخالفان را ندارند و به این ترتیب ساواک شکل گرفت.
تیمور بختیار اولین رئیس ساواک
بدون شک قدرتمندترین مقام امنیتی ایران در دهه 30
فرمانده تیپ کرمانشاه
از ارکان اصلی کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332 علیه دولت مصدق
ساواک تحت ریاست بختیار به تدریج بر همه ارکان حکومتی چیره شد و چند سال بعد به مهمترین رکن تصمیمگیرنده و اثرگذار نظام شاهنشاهی تبدیل شد.
سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق، بازداشت و محاکمه و تبعید مصدق، دستگیری و اعدام دکتر فاطمی و اعدام رهبران فداییان اسلام و زندانی کردن سایر اعضای فدائیان اسلام، منزوی نمودن آیت الله کاشانی از جمله اقدامات بختیار بود.
قدرت روزافزون بختیار باعث ترس و وحشت شاه شده و در نهایت منجر به برکناری تیمور بختیار از ریاست ساواک و اخراج محترمانه از کشور گردید.
در خارج از ایران تلاشهای بختیار برای انتقامگیری از رژیم آغاز شد و در نهایت توسط عباس شهریاری و به دستور زیردست سابقش (و رئیس جدید ساواک) ترور شد.
حسن پاکروان دومین رئیس ساواک
از سرسپردگان واقعی رژیم شاهنشاهی سرلشکر حسن پاکروان بود.
پدرش از نظامیان دوره رضاخان بود که به دلیل روحیه سرکوبگرانهاش در واقعه کشف حجاب و بهویژه کشتار مردم در مسجد گوهرشاد نقش موثری داشت.
از جمله مسئولیتهای پاکروان:
سال 1330-1333 ریاست رکن دوم ارتش
سال 1334 فرماندهی مرزبانی کشور
1335 معاون تیمور بختیار در سازمان ساواک
سال 1340-1343ریاست سازمان ساواک
مهمترین اقدامات و جنایات پاکروان در دوره ریاست ساواک به قرار زیر است:
سرکوب قیام 15 خرداد و دستگیری امام خمینی
تبعید امام به ترکیه
پس از ترور منصور و روی کارآمدن دولت امیرعباس هویدا، از ریاست ساواک برکنار و به عنوان وزیر اطلاعات منصوب شد و تا سال 1345 در این سمت ماند.
از سال 1345 تا 1348 سفیر ایران در پاکستان بود و از 1348 تا 1352 به عنوان سفیر ایران در فرانسه مشغول به کار بود.
از 1352 تا 1356 به عنوان بازرس شاهنشاهی منصوب شد و از 1356 تا بهمن 1357 مشاور و سرپرست امور مالی وزارت دربار بود.
پاکروان پس از پیروزی انقلاب دستگیر، محاکمه و در فروردین 1358 اعدام شد.
ارتشبد نصیری سومین رئیس ساواک
فرمانده هنگ یک از لشگر گارد شاهنشاهی.
در تاریخ 13 مهر 1350 و همزمان با جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی به درجه ارتشبدی ارتقاء یافت.
از جمله مسئولیتهای نصیری:
فرمانده دسته مسلسل سنگین
فرمانده دسته و گروهان دانشکده افسری
معاون دانشکده تکمیلی، فرمانده گردان 2 هنگ 18 کرمان
فرمانده گردان مستقل سیرجان
فرمانده دوره تکمیلی و معاون رسته پیاده دانشکده افسری
رئیس ستاد دژبان مرکز
فرمانده دانشکده پیاده
در سال 1329 به فرماندهی هنگ پیاده پهلوی و سپس با درجه سرهنگی به فرماندهی گارد شاهنشاهی منصوب شد.
مدتی رئیس شهربانی بود و در نهایت به ریاست سازمان ساواک رسید و بیش از 13 سال ریاست ساواک را بر عهده داشت.
کمیته مشترک ضد خرابکاری در دوران ریاست نصیری و برای هماهنگی بین ساواک و ارتش و شهربانی و ژاندارمری شکل گرفت.
سال 57 به دلیل موج اعتراضات گسترده مخالفان در مقابل خشونتهای شدید ساواک، از ریاست این سازمان برکنار شده و به عنوان سفیر ایران در پاکستان عازم این کشور شد.
شهریور 1357 نصیری توسط دولت ازهاری با یک هواپیمای شخصی به ایران بازگردانده شد و به اتهام فساد مالی و اخذ وام 743 میلیون ریالی (با بهره 3 درصد) بازداشت شد که البته این اقدام بیشتر برای آرام کردن مردم و کم کردن موج اعتراضات صورت گرفت.
نصیری که در زندان به سر میبرد، پس از پیروزی انقلاب در دادگاه به جرم شکنجه و کشتار مردم محاکمه و در تاریخ 26 بهمن 1357 اعدام شد.
سپهبد ناصر مقدم آخرین رئیس ساواک
پس از نعمتالله نصیری و درست چند ماه قبل از فرار شاه، سپهبد ناصر مقدم آخرین رئیس ساواک شد.
دستگاه مخوف ساواک که تا سال 1355 موفق شده بود بخش قابل توجهی از نیروهای مبارز را قلع و قمع کند، در نیمه دو سال ۱۳۵۷فقط به یک نظارهگر تبدیل شده بود. چون مثل گذشته فقط با یک گروه مبارز خاص مواجه نبود و اینبار با تمام مردم جامعه مواجه بود.
در آن زمان فقط ارتش به عنوان سازمانی که زلزله انقلاب بدان راه نیافته بود میتوانست به عنوان آخرین امید رژیم باشد که آن امید هم با اعلام بی طرفی ارتش برباد رفت.
ساواک در آن کوران انقلاب بیشتر به یک خبرگزاری تبدیل شده بود و کار خاصی از عهده آن بر نمیآمد.
انتخاب آخرین رئیس ساواک هم بینتیجه ماند و مقدم درست در زمانی ریاست سازمان ساواک را عهدهدار شد که کار از کار گذشته بود.
منبع: دانا