صراط: روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه امروز، چهارشنبه به موارد ذیل پرداخته است:
سردبیر زیر بلیت آمریکا روزنامه به دنبال عملیات روانی!
یک روزنامه زنجیرهای که سردبیر آن به آمریکا پناهنده شده مدعی ائتلاف علی لاریجانی با اصلاحطلبان شد!آفتاب یزد مدعی شد، چون رئیس مجلس زمان ریاست جمهوری احمدینژاد دلخوریهایی داشته، بنابراین آماده ائتلاف انتخاباتی با اصلاحطلبان است. این روزنامه مخالفت لاریجانی با استیضاح فرجیدانا و نقشآفرینی وی در موضوع انتخاب نماینده مجلس در هیئت نظارت بر مطبوعات را نشانه زاویه گرفتن لاریجانی از طیفی از اصولگرایان - که آفتاب یزد آنها را محافظهکار تندرو خوانده - دانسته است. آفتاب یزد همچنین به اظهارات جهانگیرزاده از نمایندگان نزدیک به لاریجانی استناد کرده مبنی بر اینکه «اصولگرایان معتدل از جمله آقای لاریجانی از گفتوگو با اصلاحطلبان ولایتمدار و میانهرو پرهیز نخواهند کرد.»یادآور میشود «مجتبی-و» سردبیر آفتاب یزد که از فعالان فتنه 88 بود و تا مدتها مهدی کروبی را بازی داده بود، پس از فرار از کشور در آمریکا پناهندگی گرفت و شروع به اهانت علیه مقدسات کرد و سرانجام اعلام کرد که دیگر مشاور کروبی نیست.
این نکته نیز گفتنی است که به هنگام ریاست لاریجانی بر صدا و سیما، وی یکی از آماجهای اصلی حملات رسانهها و سیاسیون مدعی اصلاحطلبی بود. با این حال چند سالی است که جریان نفاق جدید با هدف ایجاد بدگمانی و انشقاق در میان طیفهای مختلف اصولگرا به خبرسازیهایی از این دست دامن میزند و با برجستهکردن اختلافات سلیقهای میکوشد از این طریق پلی به سمت تجزیه قدرت اصولگرایان از یک طرف و احیای سازمان ورشکسته فتنه از سوی دیگر بزند.
بدنی باقی نمانده که این سرها به آن وصل شوند!
شماری از عناصر گروهکی و برخی از فتنهگران فراری در کلن آلمان دور هم جمع شدند.در این گعده گروهکی که بهروز خلیق، تقی رحمانی، اردشیر امیرارجمند و چند نفر دیگر حضور داشتند، عیسی سحرخیز و احمد منتظری نیز به صورت تلفنی و تصویری با حاضران ارتباط گرفتند. هر چند حاضران مدعی بودند از موسوی و کروبی حمایت میکنند و خواستار رفع حصر آنها هستند اما یکی از سخنرانان به نام علی علیزاده اذعان کرد جنبش سبز و سران آن، سر بدون بدن هستند. او میافزاید اگر امروز میگوییم این سر از حصر بیرون بیاید باید از خود بپرسیم قرار است روی کلام بدن قرار گیرد؟به گفته علیزاده بدنه ریزش کرده و پراکنده شده و نباید همه مشکل را به اردوگاه مقابل نسبت دارد.کنایه این فرد به کسانی چون رحمانی و امیرارجمند و مزروعی و... است که شماها اگر اهل مبارزه بودید، خوشنشینی در اروپا را اختیار نمیکردید.
فشار برای تبرئه مجرم اقتصادی- امنیتی
قوه قضائیه برای تبرئه مهدی هاشمی از اتهامات متعدد اقتصادی و امنیتی تحت فشار شدید قرار دارد.خبرهای موثق حاکی از آن است که حرکت سازمان یافته و تقسیم کار شده برای اثرگذاری بر روند صدور حکم در پرونده اتهامات مهدی هاشمی شدت یافته است و برخی چهرههای سیاسی که متعهد به تمکین درباره حکم قاضی شده بودند، اکنون سعی میکنند به انحاء مختلف مانع از محکومیت متهم شوند. در همین زمینه برخی رفتارها از پروندهشویی(!) حکایت میکند به این معنا که هر جا اسنادی حاکی از رفتارهای غیرقانونی متهم وجود دارد تلاش میشود با نسبت دادن این تخلفات به افراد و مراکز گوناگون از متهم یاد شده سلب اتهام شود.
شایان ذکر است مهدی هاشمی در فتنهانگیزی و آشوبگری سال 88 نقش فعال داشته و در مراکزی نظیر سازمان بهینهسازی مصرف سوخت و سایت جمهوریت و... نیز اقدام به پولشویی و تحریک به اقدامات ضد امنیت ملی کرده است. وی از متهمان اصلی رشوه 5/2 میلیون دلاری شرکت نروژی استات اویل است که طرف نروژی در این زمینه با اسناد معتبر محکوم شده است. همچنین برخی فایلهای صوتی منتشره از مهدی هاشمی از مواضع کینهجویانه و فتنهانگیزانه وی علیه نظام حکایت میکند ضمن اینکه نامبرده یکی از عناصر پیگیری کننده تشدید تحریمها در محافل خارجی بوده است.
جلیل مجلسی رئیس سازمان بسیج حقوقدانان در همایش حقوق و اقتصاد مقاومتی به استناد ماده 4 قانون تشدید مجازات ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری خواستار مجازات قاطع برای مهدی هاشمی شد و گفت شنیدهها از فشار روی قاضی پرونده حکایت میکند اما قوه قضائیه همانگونه که در پرونده رحیمی معاون اول دولت دهم با قاطعیت عمل کرد باید در پرونده اخیر نیز همینگونه قاطعانه عمل کند و کوتاه نیاید.در همین حال روزنامه وطن امروز در خبری نوشت: با نزدیک شدن به روزهای پایانی رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی رفسنجانی، موضوع فشار به دستگاه قضا و قاضی پرونده او نیز بیشتر مطرح میشود.وجود فشار در پرونده مهدی هاشمی را از همان روزهای ابتدایی رسیدگی به این پرونده بارها نمایندگان مجلس مطرح کردند اما براساس شواهد موجود این فشارها وارد فاز تازهای شده است به گونهای که برخی نمایندگان مجلس از فشارهای بی سابقه در این پرونده خبر دادهاند که علاوه بر شخص قاضی پرونده بر خانواده، اقوام و حتی آشنایان قاضی نیز وارد میشود. ابوالفضل ابوترابی، عضو کمیسیون قضایی مجلس در گفتوگو با «وطن امروز» اظهار داشت: انتظار ما از قوه قضائیه این است که در این آزمون بزرگ بدون فشارپذیری از این طرف و آن طرف به وظیفه خود عمل کند و مانند پروندههای قبلی از این آزمون بسیار مهم نیز سربلند بیرون بیاید.
اسماعیل کوثری نماینده مردم تهران نیز معتقد است: زمان رسیدگی به این پرونده خیلی طولانی شده است، در صورتی که خیلی از موارد این پرونده مشخص بوده و باید سریعتر مورد رسیدگی قرار میگرفت و مانند دیگر پروندهها نتیجه آن به اطلاع مردم میرسید که خب باعث ایجاد رضایت و خشنودی مردم میشد. الان هم باید این پرونده سریعتر تعیین تکلیف شود. هر چه زمان رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی طولانیتر شود نمیتواند برای قوه قضائیه خوشایند باشد. لذا باید هم با دقت و هم با سرعت و بدون ایجاد تبعیض، این پرونده رسیدگی شود تا این شائبه که در پرونده فرزند یک مسئول تفاوت قائل میشوند از بین برود.علی جلیلیان، نماینده مردم اسلامآباد غرب در مجلس نیز اظهار داشت: همه در برابر قانون مساوی هستند و هیچکس نباید نسبت به دیگران برتری داشته باشد.
روایت یک عضو اپوزیسیون از نگاه مردم کوبا به آمریکا
یک عضو اپوزیسیون خارج کشور ضمن سفر به کوبا گزارش جالبی از نگاه افکار عمومی این کشور به آمریکا منتشر کرد.محمد برقعی در مطلبی که از سوی سایتهای گویانیوز و ملی- مذهبی منتشر شده، ضمن روایت سفر به پایتخت کوبا مینویسد: خسته از قدم زدن به میدان مرکزی برگشتم و روی یکی از نیمکتهایی که در کنار باغچههای کوچک وسط میدان گذاشته بودند، به لذت معمولم که تماشای مردم است، مشغول شدم. در میان پارک مجسمه بزرگترین قهرمان ملی کوبا است. قهرمانی که دهها مجسمهاش در محلهای مختلف شهر دیده میشود و چندین خیابان و ساختمانهای عمومی به نام اوست. خوزه مارتی پرز (1853-1895) شاعر، نویسنده، مترجم، فیلسوف انقلابی، استاد دانشگاه و ناشر. وی قهرمان مبارزه با استعمارگران اسپانیا و رهبر جنگهای استقلال کوبا بود که خود اهل رزم نبود. هنرش تهییج مردم با نوشتهها و اشعارش، و متحد کردن نیروهای اپوزیسیون به ویژه مهاجرین کوبایی در فلوریدا بود. به هرحال این روشنفکر بنام آن روزهای آمریکای لاتین، یک بار در جنگ شرکت کرد و همان روز اول هم کشته شد.
وی میافزاید: شانس آوردم و جوانی در کنارم نشست که انگلیسی میدانست. از او درباره خوزه مارتی پرسیدم. با خشمی که نمیتوانست پنهانش کند گفت، این آمریکاییها بسیار زورگو و بیادب هستند. زمانی که ظاهرا به کمک کوباییها برای نجات از دست اسپانیاییها آمدند، سربازان پیروزشان که مست کرده بودند از این مجسمه بالا رفتند و روی آن [...]ند. روزهای بعد این داستان را بارها شنیدم و کسی را ندیدم که از یاری آمریکاییها در جنگ با اسپانیاییها سپاسگزار باشد.برقعی میافزاید: به عنوان یک ایرانی برایم جالب بود که کسی را مشتاق رفتن به آمریکا ندیدم. و اگر موردی بود به امید درآمد و رفاه بود، تا شیفتگی به فرهنگ و تمدن آن. از آن شیفتگی به غرب، به ویژه به آمریکا، که در برخی جوانان ایرانی بسیار دیده میشود، در اینجا خبری نبود. این وازدگی از آمریکا تا بدان اندازه بود که از روز سوم بهتر دیدم خود را ایرانی معرفی کنم تا آمریکایی. زیرا اگر ایران را میشناختند با روی خوش پذیرایم میشدند و اگرنه حداقل برخورد منفی نداشتند. البته این عدم شیفتگی نسبت به آمریکا و زندگی در آن، در آمریکای لاتین فراگیر است، زیرا همه آنان خاطرات تلخی از توسعهطلبی آمریکا، در حیاط خلوت خود دارند.
این چهره نزدیک به گروه ملی- مذهبی مینویسد: چرایی این عدم شیفتگی مطالعه بسیار میخواهد، اما چند عامل اولیه را میتوان برشمرد. کوبا خاطرات تلخ بسیاری از آمریکا دارد. از استقلال کوبا از اسپانیا که در حقیقت آمریکا در نیمه اول قرن بیستم، آن را تبدیل به جانشینی خود و وابستگی از نوع دیگری کرد. استعمار کلاسیک اسپانیا را نداشت، اما دولت دستنشانده فاسدی را بر سر کار آورد که نه تنها دیکتاتور بیرحمی بود بلکه کوبا را محل عیش و عشرت کرد. از آمریکا آنچه نصیب اینان شد مافیا بود و فسادشان. تا آن که با انقلاب 1959، کوبائیان به جان آمده خود را از شر آن خلاص کردند. دو سال بعد هم سازمان سیا لشکری از ضد انقلابیون کوبایی را با هدف سرنگونی دولت انقلاب به آنجا فرستاد که به دست مردم به سختی سرکوب شدند. بعد هم تحریم شدید آمریکا.
مردم کوبا مردمی وطنپرست و مغرورند که به استقلال خود بسیار میبالند. مرتب میگویند ما شیلی، آرژانتین یا السالوادور نیستیم که آمریکا بتواند با کودتایی ما را نوکر خود کند. توجه شود کوبا نه تنها انقلابی غرورانگیز داشت که از حمایت وسیع مردمی برخوردار بود، بلکه سالها برای نجات کشورهای دیگر، در مبارزه آزادیخواهانهشان مشارکت فعال داشته و نیروهای رزمنده خود را به یاری آنان فرستاده است... همه جا شعارهای ضد امپریالیستی بر دیوارها و میدانها به چشم میخورد.
نشنالاینترست: آمریکا قادر نیست نفوذ ایران را در خاورمیانه مهار کند
یک نشریه آمریکایی اذعان کرد گسترش نفوذ ایران در خاورمیانه چالش اصلی اما مرتفع نشدنی کاخسفید در غرب آسیا (خاورمیانه) است.نشنال اینترست در تحلیلی نوشت: منتقدان مذاکرات هستهای آمریکا با ایران، بر سیاستهای منطقهای تهران به عنوان چارچوبی برای مذاکرات متمرکز شدهاند. برخی بر این باورند که دولت باراک اوباما خاورمیانه را به نفوذ ایران واگذار کرده است. اظهارات برخی دیگر نیز حاکی از تلاش ایران برای تشکیل امپراتوری جدیدی در خاورمیانه است. اما به طور عمده، بیشتر منتقدان بر این باورند که توافق هستهای تضمینکننده امکان غنیسازی اورانیوم برای ایران و تبدیل شدن این کشور به قدرتی در منطقه خاورمیانه را فراهم خواهد کرد. با این حال، در اظهارنظرهای اینچنینی عمدتا هیچ توجهی به علل افزایش نفوذ و قدرت ایران در منطقه نمیکند.
این نشریه میافزاید: در حقیقت، حمله آمریکا به عراق، بهار عربی در چندین کشور و فروپاشی دولتهای ضعیفتر منطقه، همه عواملی بودند که افزایش نفوذ و قدرت ایران را در منطقه تسهیل کردند. در هر صورت، ایران چالش بزرگی برای آمریکا خواهد بود و آمریکا باید بر راهحلهای مناسب برای رویارویی با این چالش تمرکز کند و تلاشها در این زمینه میبایست با شناسایی و تشخیص درست منافع آمریکا در منطقه آغاز شود. میتوان گفت مذاکرات کنونی هستهای مشکلات شدیدی در سیاستهای خارجی ایران ایجاد کرده است.نشنال اینترست مینویسد: بسیاری از آمریکاییها با باور اینکه ایران تنها در مقابل اعمال فشار واکنش نشان میدهد، خواستار اقدامات جدیتر آمریکا در مقابل این کشور هستند. این افراد همچنین بر این باورند که تحت فشار گذاشتن متحدان ایران در سوریه، عراق و یمن، تهران را به عقبنشینی در گفتوگوهای هستهای وادار خواهد کرد؛ اما چنین راهبردی به احتمال زیاد نتیجه عکس خواهد داد.
آیتالله سیدعلی خامنهای رهبر معظم ایران تاکنون از تلاشهای دیپلماتیک حسن روحانی رئیسجمهور این کشور حمایت کرده است. در حقیقت، آیتالله خامنهای به روحانی یک فرصت داده است تا از دیپلماسی برای حمایت از منافع ایران استفاده کند. اما اگر رهبر ایران موقعیت این کشور را در منطقه در خطر ببیند، به سیاست«مقاومت» متمایل خواهد شد که در این روند ایران از برنامه هستهای عقبنشینی و در سیاستهای منطقهای تغییری ایجاد نخواهد کرد. آیتالله خامنهای بر این باور است که آمریکا به همراه عربستان سعودی و اسرائیل سعی دارند، ایران را به عنوان یک قدرت منطقهای شکستدهند؛ از این رو، رهبرمعظم ایران حتی در صورت افزایش تحریمها علیه این کشور تمایلی به عقبنشینی در مواضع در خاورمیانه ندارد.
نشریه آمریکایی نوشت: واقعیت امر این است که ایران برای چندین سال آینده در منطقه خاورمیانه قدرت و نفوذ خواهد داشت. هدف از مطرح کردن این مسائل، ترغیب آمریکا به تسلیم شدن در برابر جاهطلبیهای ایران نیست، مسئلهای که اهمیت دارد این است که توافق هستهای به روابط بهتر میان تهران و واشنگتن و تغییری مثبت در سیاستهای خارجی ایران منجر شود و این مسئله به توازن داخلی قدرت میان دولت روحانی و محافظهکاران بستگی دارد. مذاکرات هستهای نباید در گرو کاهش نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه باشد.
سردبیر زیر بلیت آمریکا روزنامه به دنبال عملیات روانی!
یک روزنامه زنجیرهای که سردبیر آن به آمریکا پناهنده شده مدعی ائتلاف علی لاریجانی با اصلاحطلبان شد!آفتاب یزد مدعی شد، چون رئیس مجلس زمان ریاست جمهوری احمدینژاد دلخوریهایی داشته، بنابراین آماده ائتلاف انتخاباتی با اصلاحطلبان است. این روزنامه مخالفت لاریجانی با استیضاح فرجیدانا و نقشآفرینی وی در موضوع انتخاب نماینده مجلس در هیئت نظارت بر مطبوعات را نشانه زاویه گرفتن لاریجانی از طیفی از اصولگرایان - که آفتاب یزد آنها را محافظهکار تندرو خوانده - دانسته است. آفتاب یزد همچنین به اظهارات جهانگیرزاده از نمایندگان نزدیک به لاریجانی استناد کرده مبنی بر اینکه «اصولگرایان معتدل از جمله آقای لاریجانی از گفتوگو با اصلاحطلبان ولایتمدار و میانهرو پرهیز نخواهند کرد.»یادآور میشود «مجتبی-و» سردبیر آفتاب یزد که از فعالان فتنه 88 بود و تا مدتها مهدی کروبی را بازی داده بود، پس از فرار از کشور در آمریکا پناهندگی گرفت و شروع به اهانت علیه مقدسات کرد و سرانجام اعلام کرد که دیگر مشاور کروبی نیست.
این نکته نیز گفتنی است که به هنگام ریاست لاریجانی بر صدا و سیما، وی یکی از آماجهای اصلی حملات رسانهها و سیاسیون مدعی اصلاحطلبی بود. با این حال چند سالی است که جریان نفاق جدید با هدف ایجاد بدگمانی و انشقاق در میان طیفهای مختلف اصولگرا به خبرسازیهایی از این دست دامن میزند و با برجستهکردن اختلافات سلیقهای میکوشد از این طریق پلی به سمت تجزیه قدرت اصولگرایان از یک طرف و احیای سازمان ورشکسته فتنه از سوی دیگر بزند.
بدنی باقی نمانده که این سرها به آن وصل شوند!
شماری از عناصر گروهکی و برخی از فتنهگران فراری در کلن آلمان دور هم جمع شدند.در این گعده گروهکی که بهروز خلیق، تقی رحمانی، اردشیر امیرارجمند و چند نفر دیگر حضور داشتند، عیسی سحرخیز و احمد منتظری نیز به صورت تلفنی و تصویری با حاضران ارتباط گرفتند. هر چند حاضران مدعی بودند از موسوی و کروبی حمایت میکنند و خواستار رفع حصر آنها هستند اما یکی از سخنرانان به نام علی علیزاده اذعان کرد جنبش سبز و سران آن، سر بدون بدن هستند. او میافزاید اگر امروز میگوییم این سر از حصر بیرون بیاید باید از خود بپرسیم قرار است روی کلام بدن قرار گیرد؟به گفته علیزاده بدنه ریزش کرده و پراکنده شده و نباید همه مشکل را به اردوگاه مقابل نسبت دارد.کنایه این فرد به کسانی چون رحمانی و امیرارجمند و مزروعی و... است که شماها اگر اهل مبارزه بودید، خوشنشینی در اروپا را اختیار نمیکردید.
فشار برای تبرئه مجرم اقتصادی- امنیتی
قوه قضائیه برای تبرئه مهدی هاشمی از اتهامات متعدد اقتصادی و امنیتی تحت فشار شدید قرار دارد.خبرهای موثق حاکی از آن است که حرکت سازمان یافته و تقسیم کار شده برای اثرگذاری بر روند صدور حکم در پرونده اتهامات مهدی هاشمی شدت یافته است و برخی چهرههای سیاسی که متعهد به تمکین درباره حکم قاضی شده بودند، اکنون سعی میکنند به انحاء مختلف مانع از محکومیت متهم شوند. در همین زمینه برخی رفتارها از پروندهشویی(!) حکایت میکند به این معنا که هر جا اسنادی حاکی از رفتارهای غیرقانونی متهم وجود دارد تلاش میشود با نسبت دادن این تخلفات به افراد و مراکز گوناگون از متهم یاد شده سلب اتهام شود.
شایان ذکر است مهدی هاشمی در فتنهانگیزی و آشوبگری سال 88 نقش فعال داشته و در مراکزی نظیر سازمان بهینهسازی مصرف سوخت و سایت جمهوریت و... نیز اقدام به پولشویی و تحریک به اقدامات ضد امنیت ملی کرده است. وی از متهمان اصلی رشوه 5/2 میلیون دلاری شرکت نروژی استات اویل است که طرف نروژی در این زمینه با اسناد معتبر محکوم شده است. همچنین برخی فایلهای صوتی منتشره از مهدی هاشمی از مواضع کینهجویانه و فتنهانگیزانه وی علیه نظام حکایت میکند ضمن اینکه نامبرده یکی از عناصر پیگیری کننده تشدید تحریمها در محافل خارجی بوده است.
جلیل مجلسی رئیس سازمان بسیج حقوقدانان در همایش حقوق و اقتصاد مقاومتی به استناد ماده 4 قانون تشدید مجازات ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری خواستار مجازات قاطع برای مهدی هاشمی شد و گفت شنیدهها از فشار روی قاضی پرونده حکایت میکند اما قوه قضائیه همانگونه که در پرونده رحیمی معاون اول دولت دهم با قاطعیت عمل کرد باید در پرونده اخیر نیز همینگونه قاطعانه عمل کند و کوتاه نیاید.در همین حال روزنامه وطن امروز در خبری نوشت: با نزدیک شدن به روزهای پایانی رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی رفسنجانی، موضوع فشار به دستگاه قضا و قاضی پرونده او نیز بیشتر مطرح میشود.وجود فشار در پرونده مهدی هاشمی را از همان روزهای ابتدایی رسیدگی به این پرونده بارها نمایندگان مجلس مطرح کردند اما براساس شواهد موجود این فشارها وارد فاز تازهای شده است به گونهای که برخی نمایندگان مجلس از فشارهای بی سابقه در این پرونده خبر دادهاند که علاوه بر شخص قاضی پرونده بر خانواده، اقوام و حتی آشنایان قاضی نیز وارد میشود. ابوالفضل ابوترابی، عضو کمیسیون قضایی مجلس در گفتوگو با «وطن امروز» اظهار داشت: انتظار ما از قوه قضائیه این است که در این آزمون بزرگ بدون فشارپذیری از این طرف و آن طرف به وظیفه خود عمل کند و مانند پروندههای قبلی از این آزمون بسیار مهم نیز سربلند بیرون بیاید.
اسماعیل کوثری نماینده مردم تهران نیز معتقد است: زمان رسیدگی به این پرونده خیلی طولانی شده است، در صورتی که خیلی از موارد این پرونده مشخص بوده و باید سریعتر مورد رسیدگی قرار میگرفت و مانند دیگر پروندهها نتیجه آن به اطلاع مردم میرسید که خب باعث ایجاد رضایت و خشنودی مردم میشد. الان هم باید این پرونده سریعتر تعیین تکلیف شود. هر چه زمان رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی طولانیتر شود نمیتواند برای قوه قضائیه خوشایند باشد. لذا باید هم با دقت و هم با سرعت و بدون ایجاد تبعیض، این پرونده رسیدگی شود تا این شائبه که در پرونده فرزند یک مسئول تفاوت قائل میشوند از بین برود.علی جلیلیان، نماینده مردم اسلامآباد غرب در مجلس نیز اظهار داشت: همه در برابر قانون مساوی هستند و هیچکس نباید نسبت به دیگران برتری داشته باشد.
روایت یک عضو اپوزیسیون از نگاه مردم کوبا به آمریکا
یک عضو اپوزیسیون خارج کشور ضمن سفر به کوبا گزارش جالبی از نگاه افکار عمومی این کشور به آمریکا منتشر کرد.محمد برقعی در مطلبی که از سوی سایتهای گویانیوز و ملی- مذهبی منتشر شده، ضمن روایت سفر به پایتخت کوبا مینویسد: خسته از قدم زدن به میدان مرکزی برگشتم و روی یکی از نیمکتهایی که در کنار باغچههای کوچک وسط میدان گذاشته بودند، به لذت معمولم که تماشای مردم است، مشغول شدم. در میان پارک مجسمه بزرگترین قهرمان ملی کوبا است. قهرمانی که دهها مجسمهاش در محلهای مختلف شهر دیده میشود و چندین خیابان و ساختمانهای عمومی به نام اوست. خوزه مارتی پرز (1853-1895) شاعر، نویسنده، مترجم، فیلسوف انقلابی، استاد دانشگاه و ناشر. وی قهرمان مبارزه با استعمارگران اسپانیا و رهبر جنگهای استقلال کوبا بود که خود اهل رزم نبود. هنرش تهییج مردم با نوشتهها و اشعارش، و متحد کردن نیروهای اپوزیسیون به ویژه مهاجرین کوبایی در فلوریدا بود. به هرحال این روشنفکر بنام آن روزهای آمریکای لاتین، یک بار در جنگ شرکت کرد و همان روز اول هم کشته شد.
وی میافزاید: شانس آوردم و جوانی در کنارم نشست که انگلیسی میدانست. از او درباره خوزه مارتی پرسیدم. با خشمی که نمیتوانست پنهانش کند گفت، این آمریکاییها بسیار زورگو و بیادب هستند. زمانی که ظاهرا به کمک کوباییها برای نجات از دست اسپانیاییها آمدند، سربازان پیروزشان که مست کرده بودند از این مجسمه بالا رفتند و روی آن [...]ند. روزهای بعد این داستان را بارها شنیدم و کسی را ندیدم که از یاری آمریکاییها در جنگ با اسپانیاییها سپاسگزار باشد.برقعی میافزاید: به عنوان یک ایرانی برایم جالب بود که کسی را مشتاق رفتن به آمریکا ندیدم. و اگر موردی بود به امید درآمد و رفاه بود، تا شیفتگی به فرهنگ و تمدن آن. از آن شیفتگی به غرب، به ویژه به آمریکا، که در برخی جوانان ایرانی بسیار دیده میشود، در اینجا خبری نبود. این وازدگی از آمریکا تا بدان اندازه بود که از روز سوم بهتر دیدم خود را ایرانی معرفی کنم تا آمریکایی. زیرا اگر ایران را میشناختند با روی خوش پذیرایم میشدند و اگرنه حداقل برخورد منفی نداشتند. البته این عدم شیفتگی نسبت به آمریکا و زندگی در آن، در آمریکای لاتین فراگیر است، زیرا همه آنان خاطرات تلخی از توسعهطلبی آمریکا، در حیاط خلوت خود دارند.
این چهره نزدیک به گروه ملی- مذهبی مینویسد: چرایی این عدم شیفتگی مطالعه بسیار میخواهد، اما چند عامل اولیه را میتوان برشمرد. کوبا خاطرات تلخ بسیاری از آمریکا دارد. از استقلال کوبا از اسپانیا که در حقیقت آمریکا در نیمه اول قرن بیستم، آن را تبدیل به جانشینی خود و وابستگی از نوع دیگری کرد. استعمار کلاسیک اسپانیا را نداشت، اما دولت دستنشانده فاسدی را بر سر کار آورد که نه تنها دیکتاتور بیرحمی بود بلکه کوبا را محل عیش و عشرت کرد. از آمریکا آنچه نصیب اینان شد مافیا بود و فسادشان. تا آن که با انقلاب 1959، کوبائیان به جان آمده خود را از شر آن خلاص کردند. دو سال بعد هم سازمان سیا لشکری از ضد انقلابیون کوبایی را با هدف سرنگونی دولت انقلاب به آنجا فرستاد که به دست مردم به سختی سرکوب شدند. بعد هم تحریم شدید آمریکا.
مردم کوبا مردمی وطنپرست و مغرورند که به استقلال خود بسیار میبالند. مرتب میگویند ما شیلی، آرژانتین یا السالوادور نیستیم که آمریکا بتواند با کودتایی ما را نوکر خود کند. توجه شود کوبا نه تنها انقلابی غرورانگیز داشت که از حمایت وسیع مردمی برخوردار بود، بلکه سالها برای نجات کشورهای دیگر، در مبارزه آزادیخواهانهشان مشارکت فعال داشته و نیروهای رزمنده خود را به یاری آنان فرستاده است... همه جا شعارهای ضد امپریالیستی بر دیوارها و میدانها به چشم میخورد.
نشنالاینترست: آمریکا قادر نیست نفوذ ایران را در خاورمیانه مهار کند
یک نشریه آمریکایی اذعان کرد گسترش نفوذ ایران در خاورمیانه چالش اصلی اما مرتفع نشدنی کاخسفید در غرب آسیا (خاورمیانه) است.نشنال اینترست در تحلیلی نوشت: منتقدان مذاکرات هستهای آمریکا با ایران، بر سیاستهای منطقهای تهران به عنوان چارچوبی برای مذاکرات متمرکز شدهاند. برخی بر این باورند که دولت باراک اوباما خاورمیانه را به نفوذ ایران واگذار کرده است. اظهارات برخی دیگر نیز حاکی از تلاش ایران برای تشکیل امپراتوری جدیدی در خاورمیانه است. اما به طور عمده، بیشتر منتقدان بر این باورند که توافق هستهای تضمینکننده امکان غنیسازی اورانیوم برای ایران و تبدیل شدن این کشور به قدرتی در منطقه خاورمیانه را فراهم خواهد کرد. با این حال، در اظهارنظرهای اینچنینی عمدتا هیچ توجهی به علل افزایش نفوذ و قدرت ایران در منطقه نمیکند.
این نشریه میافزاید: در حقیقت، حمله آمریکا به عراق، بهار عربی در چندین کشور و فروپاشی دولتهای ضعیفتر منطقه، همه عواملی بودند که افزایش نفوذ و قدرت ایران را در منطقه تسهیل کردند. در هر صورت، ایران چالش بزرگی برای آمریکا خواهد بود و آمریکا باید بر راهحلهای مناسب برای رویارویی با این چالش تمرکز کند و تلاشها در این زمینه میبایست با شناسایی و تشخیص درست منافع آمریکا در منطقه آغاز شود. میتوان گفت مذاکرات کنونی هستهای مشکلات شدیدی در سیاستهای خارجی ایران ایجاد کرده است.نشنال اینترست مینویسد: بسیاری از آمریکاییها با باور اینکه ایران تنها در مقابل اعمال فشار واکنش نشان میدهد، خواستار اقدامات جدیتر آمریکا در مقابل این کشور هستند. این افراد همچنین بر این باورند که تحت فشار گذاشتن متحدان ایران در سوریه، عراق و یمن، تهران را به عقبنشینی در گفتوگوهای هستهای وادار خواهد کرد؛ اما چنین راهبردی به احتمال زیاد نتیجه عکس خواهد داد.
آیتالله سیدعلی خامنهای رهبر معظم ایران تاکنون از تلاشهای دیپلماتیک حسن روحانی رئیسجمهور این کشور حمایت کرده است. در حقیقت، آیتالله خامنهای به روحانی یک فرصت داده است تا از دیپلماسی برای حمایت از منافع ایران استفاده کند. اما اگر رهبر ایران موقعیت این کشور را در منطقه در خطر ببیند، به سیاست«مقاومت» متمایل خواهد شد که در این روند ایران از برنامه هستهای عقبنشینی و در سیاستهای منطقهای تغییری ایجاد نخواهد کرد. آیتالله خامنهای بر این باور است که آمریکا به همراه عربستان سعودی و اسرائیل سعی دارند، ایران را به عنوان یک قدرت منطقهای شکستدهند؛ از این رو، رهبرمعظم ایران حتی در صورت افزایش تحریمها علیه این کشور تمایلی به عقبنشینی در مواضع در خاورمیانه ندارد.
نشریه آمریکایی نوشت: واقعیت امر این است که ایران برای چندین سال آینده در منطقه خاورمیانه قدرت و نفوذ خواهد داشت. هدف از مطرح کردن این مسائل، ترغیب آمریکا به تسلیم شدن در برابر جاهطلبیهای ایران نیست، مسئلهای که اهمیت دارد این است که توافق هستهای به روابط بهتر میان تهران و واشنگتن و تغییری مثبت در سیاستهای خارجی ایران منجر شود و این مسئله به توازن داخلی قدرت میان دولت روحانی و محافظهکاران بستگی دارد. مذاکرات هستهای نباید در گرو کاهش نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه باشد.