جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۹

بیانیه لوزان پر از تعهدات ایران است

بیل کلینتون راهبرد مهار دو جانبه را در پیش گرفت،‌ ریگان راهبرد جنگ خفیف داشت، جرج بوش راهبرد حمله پیش دستانه را مطرح می‌کرد، اما همه در کسب نتیجه مقابل ایران ناکام ماندند، امروز هم اوباما به شکست راهبرد استفاده از تحریم‌های به قول خودش فلج کننده اعتراف می‌کند.
کد خبر : ۲۳۸۶۱۳
صراط: سیزده فروردین 94 بود که بیانیه مشترک مطبوعاتی مذاکرات هسته‌ای توسط محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان و موگرینی مسئول ایتالیایی سیاست خارجی اتحادیه اروپا در لوزان سوئیس قرائت شد.

همزمان با انتشار این بیانیه، نظرات کارشناسی متفاوتی نسبت به داده‌ها و ستانده‌های بیانیه لوزان بیان شد. در همین راستا و برای بررسی بیانیه لوزان برآن شدیم تا با مصطفی ملکوتیان عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و استاد علوم سیاسی و روابط بین‌الملل دانشکده حقوق و علوم سیاسی این دانشگاه پیرامون جایگاه این بیانیه در نظام بین‌الملل، چرایی غیرقابل اعتماد بودن غرب، عوامل اقتدار جمهوری اسلامی، دست برتر ایران در مذاکرات، نقاط ضعف و قوت بیانیه لوزان و لزوم انتشار گزاره برگ (فکت شیت) ایرانی به گفت‌وگو بنشینیم که در ادامه متن این گفت‌وگو آمده است.

از عملکرد غرب و ابزارهای آن برای سلطه‌گری آغاز می‌کنیم، غرب چه ابزارهایی برای سلطه‌گری دارد؟

ملکوتیان: در ابتدای صحبت اگر اجازه بدهید پیرامون قضایای ایران و غرب چند واقعیت مهم را که سیاستمداران و پژوهشگران مسائل بین المللی باید به آن توجه داشته باشند را بیان کنم.

* ابزارهای غرب برای سلطه‌گری

پیرامون قضایای ایران و غرب چند واقعیت مهم وجود دارد که حتما باید مورد توجه دائمی سیاستمداران و پژوهشگران مسائل بین المللی قرار گیرد. آمریکایی‌ها و مجموعه غرب در مسائل بین‌المللی،با ساختار قدرتی که امروزه در جهان وجود دارد، برای اینکه دشمنان خود را تسلیم کنند، معمولاً از سه گزینه حمله نظامی، فشارهای سیاسی، اقتصادی و دروغ پراکنی های رسانه‌ای استفاده می‌کنند.

مهمترین این گزینه‌ها، بعد از یکسری مذاکرات اولیه و محدود و تذکر دادن به دولت‌های رقیب، دست زدن به حمله نظامی است. بدین معنی که اگر کشوری مطابق درخواست آنان رفتار نکرد، بی‌درنگ به آن کشور حمله می‌کنند.

البته برای این اقدام رفتارهایی ظاهرا قانونی را نیز در پیش می‌گیرند. برای مثال موضوع را به شورای امنیت سازمان ملل می‌برند و اگر رقبایشان اجازه چنین امری را به آنها ندهند به راه‌های دیگری که می‌تواند در این مسیر به آنان کمک کند از جمله بده و بستان‌های بین المللی و غیره متوسل می‌شوند.

در این زمان معمولا همه روش‌ها همزمان مورد استفاده قرار می‌گیرد. حال اگر حمله نظامی بدلیل افزایش قدرت طرف مقابل بی‌خاصیت شده باشد، فشارهای سیاسی و اقتصادی بیشتر در مرکز توجه آنان قرار می‌گیرد.

آنها با استفاده از فشارهای سیاسی و اقتصادی و با استفاده از هم پیمانان و نفوذ در سازمان‌های بین‌المللی اقدام می‌‌کنند و در این راه رشوه‌های زیادی به دولت‌هایی که با گرفتن پول رام می‌شوند، می‌پردازند.

علیرغم این امر، در حال حاضر شما مشاهده می‌کنید که آمریکا در آمریکای لاتین تقریبا تمام دولت‌های بزرگ و متوسط مانند آرژانتین، برزیل، کوبا، ونزوئلا، پرو، اکوادور، بولیوی و مانند آن را از دست داده‌ است.

این نظر در رابطه با کشور کوبا چگونه است؟ چراکه ما مشاهده می‌کنیم نوع رابطه آمریکا و کوبا تغییر کرده است؟

ملکوتیان: مسئله کوبا مسئله خاصی است. در این موضوع آمریکایی‌ها خیلی به دنبال ایجاد ارتباط هستند. با این وجود که اوباما درخصوص رابطه با کوبا بسیار خوشحال بود و به وجد آمده بود، اما رئیس‌جمهور کوبا برخورد خیلی قاطعی داشت و عنوان کرد که آمریکایی‌ها باید خلیج و جزیره گوانتانامو  را که در  اشغال دارند به کوبا بازگردانند و تحریم‌هایی را که علیه کوبا وضع کرده‌اند ملغی کنند. در این وضعیت جدید این کوبایی‌ها هستند که برای آمریکا شرط گذاشته‌اند.

* آمریکای لاتین، تغییری به ضرر آمریکا

آمریکای لاتین یک زمان حیات خلوت آمریکا بود. اما در 15-10 سال گذشته روند سیاسی در این قاره برحسب منافع غرب و آمریکا پیش نرفت و امروزه در هر کشوری از  آمریکای لاتین که انتخابات برگزار می‌شود معمولا مخالفین غرب در آنجا قدرت را در دست می‌گیرند؛ نمونه آن رئیس‌جمهور آرژانتین است که در سخنرانی اخیر در مجمع عمومی سازمان ملل از تمام مواضع جمهوری اسلامی دفاع و از رفتار غرب انتقاد کرد.

این روند به نفع آمریکایی‌ها نبوده و آمریکا الآن دوست دارد وضعیت را تغییر دهد. دشمنان آمریکا در آمریکای لاتین تسلیم نشده‌اند بلکه آنان همچنان بطور جدی بر مواضعشان تاکید می‌کنند و این آمریکا است که برای آبروی خود مجبور است امتیاز بدهد.

برگردیم به موضوع اصلی. این همه ابزار جنگی که دراختیار غرب بوده در رابطه با ایران چه نتیجه‌ای داشته است؟

ملکوتیان: جنگ و مداخله نظامی از جمله روش‌های پایه‌ای و اصلی غرب و آمریکا برای تسلیم کردن دشمنانشان است، ولی در خصوص جمهوری اسلامی تا به امروز هیچ فایده‌ای برایشان نداشته است.

*کارت نظامی غرب و آمریکا در مقابل ایران سوخته است

در حقیقت کارت نظامی غرب و آمریکا در مقابل ایران سوخته است. خودشان این موضوع را آشکارا بیان می‌کنند. آنان می‌گویند ما از چند نوع سلاح ایرانی در وحشت هستیم از جمله قایق‌های موشک‌انداز ایرانی، موشک‌های نقطه زن و غیره.

جمهوری اسلامی ایران در مانورهای نظامی متعدد خود این توانایی‌ها را به اثبات رسانده است. بطور کلی کشوری که می‌تواند با موشک های ساخت خود ماهواره به فضا بفرستد قطعاً توانمندی نظامی بالایی دارد. بر این اساس ایران کشوری نیست که آنان بتوانند به آن حمله کنند، خصوصاً آنکه ایران یک کشور انقلابی است.

آمریکا و مجموعه غرب به کشوری حمله می‌کنند که مطمئن باشد در آنجا به سرعت و با تلفات و خسارات اندک به موفقیت می‌رسند و آسیب‌پذیری شان کم است. اما آنها به این واقعیت پی برده‌اند که حمله به ایران برای منافعشان وحشتناک خواهد بود.

اگر آمریکا زمانی دست به حمله نظامی می‌زند که مطمئن به پیروزی باشد، چگونه جنگ عراق و ویتنام را به راه انداخت؟

ملکوتیان: آنها در اثر محاسبه اشتباه وارد این نبردها شدند. جنگ ویتنام و عراق در شرایط ویژه‌ای اتفاق افتاد. آمریکایی‌ها در این 2 جنگ در نهایت شکست خوردند، اما گزینه جنگی که در رابطه با ایران گفته می‌شود، اینگونه نیست که بعد از یک دهه نتیجه آن شکست آمریکا باشد، بلکه از همان ابتدا شکست آمریکا را به ارمغان می‌آورد.

به گفته فرماندهان نظامی، ناوگان پنجم آمریکا در خلیج فارس در مقابل حملات متقابل بسیار آسیب‌پذیر است. اگر این اتفاق بیفتد ابهت آمریکا بعنوان قدرت برتر جهان زیر سوال می‌رود. زیرا بخش عمده‌ای از آنچه آمریکا را بر کرسی قدرت استعماری در جهان نشانده است ناشی از نیروی دریایی پراکنده آنها در مناطق مختلف جهان است.

همچنین ده‌ها پایگاه نظامی آمریکا در منطقه، در شرایطی که این کشور دست به حمله بزند، می‌تواند مورد حمله متقابل قرار گیرد. در واقع تصور اینکه غرب و آمریکا بتوانند علیه ایران دست به حمله نظامی موفق بزنند، بسیار ضعیف شده و از بین رفته است.

بنابراین پس از اطمینان از ناکارآمدی حمله نظامی، غرب و آمریکا در برابر جمهوری اسلامی ایران بر روی تشدید فشارهای سیاسی و اقتصادی متمرکز شدند. آمریکایی‌ها بارها گفته‌اند که اگر می‌شد با حمله نظامی یا هر روش دیگری مراکز نظامی ایران را شخم زد، این کار را می‌کردیم؛ اما این کار از ما برنمی‌آید.

*غرب توان تسلیم ایران را ندارد

آنها ابتدا فکر می‌کردند با تشدید فشارهای سیاسی اقتصادی بتوانند به نتایج دلخواه برسند، اما با گذشت زمان و ایستادگی ملت ایران به این نتیجه رسیده‌اند که این روش هم فایده‌ای ندارد و نتیجه نهایی که می‌خواهند از این طریق بگیرند بدست نمی‌آید. شاید بتوانند با تحمیل‌های اقتصادی مقداری بر روی  تورم و زندگی مردم تاثیراتی بگذارند ولی اینکه بتوانند نتیجه نهایی و دلخواه را بگیرند، غیرممکن است.

با توجه به سخنان دولتمردان غربی مشخص می‌شود که آنان به این نتیجه رسیده‌‌اند که فشارهای اقتصادی و سیاسی نیز نمی‌تواند آنان را به هدف نهایی برساند و این نشان می‌دهد تا چه اندازه غربی‌ها به گفتگو نیازمند هستند. ما در نقطه‌ای قرار داریم که در آن غرب هیچ راه دیگری جز مذاکره ندارد. بنابراین در زمانی که مذاکره می‌کنیم باید با راهبردهایی حساب شده و با توجه به این نیاز پیش برویم.

این موضوع نشان دهنده قدرت جمهوری اسلامی ایران است که باید این موضوع را تا آخر مذاکرات در نظر داشته باشیم. در امضای هر قراردادی با طرف های مقابل هم باید بتوانیم با توجه به همین نکته و با اعتماد به نفس حداکثر امتیازات ممکن را براساس مصالح ملی اخذ کنیم.

سومین اهرمی که غربی‌ها و آمریکایی‌ها همواره از آن استفاده می‌کنند، بهره‌گیری از اهرم رسانه است. در برداشت  غربی‌‌ها رسانه یعنی دروغ پراکنی و بزرگ‌نمایی و کوچک نمایی‌های هدف‌دار. البته آنچه در واقع وجود دارد این است که خود غربیان امید چندانی به کارآمدی کامل رسانه ندارند؛ چرا که این ابزار نمی‌تواند در شرایطی که دشمنان آنها قدرت اقناعی خوب و کارآیی دارند مفید واقع شود؛ علاوه بر این ابزار رسانه در اختیار دشمنان غرب نیز هست که غربی‌ها را در معرض فشار افکار عمومی جهانی قرار می‌دهد.

شما اولین ابزار غرب را گزینه نظامی عنوان کردید. این در حالی است که آمریکا در عین اینکه از همه گزینه‌ها استفاده می‌کند، اما باز می‌گوید همه گزینه‌ها روی میز است، بدین معنی که گزینه نظامی آخرین گزینه است؟

ملکوتیان: غربی‌ها به کسی التماس نمی‌کنند. در ابتدا با مذاکرات اولیه اهداف خودشان را مطرح می‌کنند و سپس اگر آن کشور مطابق این درخواست‌ها پیش نرفت، شرایط را به گونه‌ای فراهم می‌کنند که حمله نظامی صورت گیرد تا با حمله نظامی ماجرا را تمام کنند.

در جایی که حمله نظامی به مشکل برخورد کند و قدرت دفاعی دشمنان آنان بالا برود، فشار سیاسی و اقتصادی را بیشتر می‌کنند و آن را در مرکز توجه خود قرار می‌دهند. همانطور که امروز درباره جمهوری اسلامی این کار را انجام می‌دهند.

البته همان طور که گفته شد طبق اعترافات خودشان هم حمله نظامی در برابر ایران کارساز نیست و هم فشارها و تحریم‌ها برای آنان کارساز نبوده و نتوانسته جمهوری اسلامی ایران را تسلیم کند.

طبق ادعاهای غربی‌ها طبق توافق لوزان برنامه هسته‌ای ایران شدیدا به عقب رانده می‌شود، این موضوع را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ملکوتیان: البته غربی‌ها در تلاش هستند تا از مذاکرات نتایج دلخواه خود را بدست آورند اما بخشی از مطالبی که آنها عنوان می‌کنند خوراک تبلیغاتی دارد. آنچه که در واقعیت اتفاق افتاده، این است که تا به امروز چیزی امضاء نشده است. یک بیانیه‌ای قرائت شده و قراردادی امضاء نشده است و طبق قرارداد ژنو تا زمانی که همه موارد مورد توافق قرار نگیرد هیچ چیزی توافق نشده است. در پایان ما باید قراردادی را امضا کنیم که بیشترین امتیاز را برای کشور کسب کرده و از نقاط ضعف کلیدی به دور باشد.

واقعیت مهم و کلیدی بعدی که ما باید در جریان مذاکرات بدان توجه داشته باشیم مسئله غیرقابل اعتماد بودن کل غرب است.

*ماهیت غرب به‌گونه‌ای است که نتیجه‌ای جز غیرقابل اعتماد بودن از آن بیرون نمی‌آید

این بی‌اعتمادی به غرب خصوصا آمریکا از کجا نشأت می گیرد؟

ملکوتیان: ما 2 دسته دلیل داریم. یکسری دلایل تاریخی است. ما موارد زیادی از پشت پا زدن به تعهدات را از غرب دیده‌ ایم. دلیل دیگر این است که ماهیت و هویت فرهنگ و تمدن غرب به‌گونه‌ای است که نتیجه‌ای جز غیرقابل اعتماد بودن از آن بیرون نمی‌آید.

مگر این ماهیت چگونه است؟ ریشه در نوع جهان بینی غرب دارد؟

ملکوتیان: غربی‌ها از دوره رنسانس اساساً یک چرخش تاریخی داشتند، آن هم به سمت مادی گرایی و اومانیسم، فردگرایی، قدرت و ثروت نامشروع و انسان‌شناسی، معرفت شناسی و هستی شناسی خاص.

از این هستی شناسی و انسان شناسی غیر از آنچه که امروز از غرب می‌بینیم چیزی بیرون نمی‌آید. اگر غرب غیرقابل اعتماد است این امر در ماهیت آن نهفته است. اگر غرب دروغ می‌گوید، اگر تعهد می‌دهد و بعد پشت پا می‌زند، اگر قول می‌دهد اما اجرا نمی‌کند، اینها در ماهیت غرب است. مگر ماکیاولی و هابز چه می‌گویند. همه چیز جنگ بر سر منافع است و منافع هم منافع عقیدتی نیست، بلکه مادی است. ثروت و قدرت در مرکز قرار دارد.

از این هویت و فلسفه فقط استعمار، استثمار، فریب و دروغ‌گویی، یکجانبه گرایی و اینکه من هیأت مدیره جهانی هستم بیرون می‌آید.

ما عهد شکنی غربی‌ها را در مذاکرات سال 82 یادمان هست که قرار شد در مقابل اینکه ایران در کوتاه مدت برنامه هسته‌ای خود را تعلیق می‌کند به تعهداتش عمل کند. اما با گذشت زمان آنها هرگز به ذهنشان  هم خطور نکرد که باید به تعهداتشان عمل کنند. به همین خاطر ما نیز قرارداد را کنار گذاشتیم و در ادامه، غنی‌سازی 20 درصد و توسعه فعالیت‌های هسته‌ا‌ی‌ ایران در همین راستا شکل گرفت.

این واقعیت که غرب غیرقابل اعتماد است، همیشه باید جلوی چشمان ما باشد. با اطمینان می‌شود گفت اینان در مذاکرات چیزی را امضاء می‌کنند اما در وسط کار آن را زیر پا می‌گذارند. به همین دلیل باید از حالا به گونه‌ای راهبردی به فکر باشیم که اگر غرب قرارداد (در صورتی که قراردادی امضا شود) را زیر پا گذاشت، ما هم بتوانیم با اقدام متقابل قاطع و تعیین کننده ای پاسخ دهیم.

*وقت کشی طرف غربی در مذاکرات نوعی عهدشکنی است

چطور طرف غربی مکرر تکرار می‌کند که اگر ایران به تعهداتش پایبند نبود ما چه اقداماتی انجام خواهیم داد! حال اگر غرب تعهداتش را اجرا نکند، ماباید برای آن برنامه داشته باشیم.

با این وضعیت مذاکرات چه معنی می‌دهد؟

ملکوتیان: محاسبات راهبردی و شرایط جهانی و منطقه‌ای به ما می‌گوید مذاکره کنیم. ما در این مذاکرات صداقتمان را به جهانیان نشان می‌دهیم و هر چه را که تعهد کنیم بدان پایبند هستیم، مگر این که طرف غربی تعهداتش را زیر پا بگذارد.

واقعیت دیگر اقتدار جمهوری اسلامی ایران است که موضوعی بسیار مهم و تعیین کننده است. همین که غربی‌ها حاضر می‌شوند بارها بر سر میز مذاکره با کشور ما بنشینند حتی اگر ماه‌ها طول بکشد، خود این موضوع نشان دهنده اقتدار ماست که پس از پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفته است. این اقتدار را باید در مذاکرات به یاد داشته باشیم تا با اعتماد به نفس کافی جلو برویم.

*شکست تمامی راهبردهای رؤسای جمهور آمریکا در مقابل انقلاب اسلامی

مرور گذشته به ما می‌گوید که پس از پیروزی انقلاب همه رؤسای جمهور آمریکا که تا به امروز روی کار آمده‌اند در مقابل ایران اسلامی راهبردهای خاصی را مطرح کرده‌اند که وقتی رفتند آن را با خود بردند و هیچکدام نتوانستد آن راهبرد را درباره ایران به نتیجه برسانند.

بیل کلینتون راهبرد مهار دو جانبه را در پیش گرفت،‌ ریگان راهبرد جنگ خفیف داشت، جرج بوش راهبرد حمله پیش دستانه را مطرح می‌کرد، اما همه در کسب نتیجه ناکام ماندند. امروزه اوباما هم به شکست راهبرد استفاده از تحریم‌های به قول خودش فلج کننده اعتراف می‌کند.

امروزه همگان دریافته‌اند با اینکه یک طرف مذاکرات هسته‌ای 30 کشور زورگو (یعنی آمریکا،کشورهای اتحادیه اروپایی و دیگر اعضای شورای امنیت) و طرف دیگر فقط جمهوری اسلامی ایران است، کشور ما به تنهایی از پس غرب زورگو برمی‌آید.

ما نباید فراموش کنیم که این اقتدار جمهوری اسلامی ایران است که طرف مقابل را مجبور کرده پای میز مذاکره بیایند. ما بایستی با به یاد داشتن عناصر قدرت خود (از جمله بازتاب‌های منطقه‌ای و جهانی انقلاب اسلامی، پیشرفت های علمی فناوری، موقعیت راهبردی ویژه و...) در میز مذاکره حاضر شویم.

با این اقتداری که شما مطرح کردید، برخی مسئولان در جهت خلاف آن سخن می‌گویند از اینکه آمریکا با یک بمب می‌تواند توان نظامی ما را مختل کند. نظرتان در این باره چیست؟

ملکوتیان: البته این سخنان مربوط به الان نیست. ما هم باید خودمان را باور کنیم تا غربی‌ها هم به این نتیجه برسند که اعتماد به نفس ایرانی‌ها بر مبنای واقعیات دنیای امروز است.

*تلاش گسترده غرب برای جاسوسی از جامعه نخبگانی و سیاسی ایران

با توجه به مواردی که از اقتدار ایران اسلامی بیان کردیم، غرب به این نتیجه رسیده که نمی‌تواند با اهرم‌های نظامی، سیاسی اقتصادی و رسانه‌ای نتایج دلخواه را بدست آورد.

در این شرایط واقعیت مهم بعدی این است که غرب اکنون می‌خواهد از طریق گسیل مأموران آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ما را بشناسد و درباره کشور اطلاعات با ارزشی بدست آورد. آنها بدنبال این هستند اطلاعاتی را در رابطه با جامعه نخبگانی و سیاسی و مردم ایران بدست بیاورند. نباید قرارداد هسته‌ای بگونه‌ای باشد که غرب بتواند تحت عنوان کنترل هسته‌ای ایران به اهداف دیگر خود جامعه عمل بپوشاند.

واقعیت دیگر که حتما و همواره باید بدان توجه کنیم بحث اقتصاد مقاومتی است. ما چه قرارداد امضا کنیم و چه نکنیم، باید اقتصاد مقاومتی را در کشور جدی بگیریم.

*اجرای اقتصاد مقاومتی غرب را دودستی تسلیم می‌کند

غربی‌ها اینگونه تصور می‌کنند که هرچند با فشارهای اقتصادی نمی‌توانند به اهداف اصلی شان برسند اما می‌توانند به کشور ما ضربه‌هایی بزنند تا ما را مجبور کنند در زمینه‌هایی کوتاه بیاییم. برای اینکه این اهرم از دست آنان گرفته شود باید بحث اقتصاد مقاومتی جدی گرفته شود.

ما باید بدانیم حتی بعد از امضای قرارداد نیز دشمنان دست از تحریم اقتصادی بر نخواهند داشت. مگر اوباما چند روز بعد از قرائت بیانیه لوزان عنوان نکرد که وقتی موضوع هسته‌ای ایران تمام شد به سراغ مسأله صلح خاورمیانه می‌رویم!؟ معنای دیگر آن این است که تحریم‌هایی را که اعمال کردیم، این بار در زمینه خاورمیانه و تروریسم اعمال می‌کنیم.

در بحث اقتصاد مقاومتی سخن بسیار گفته شده است. چگونه می‌شود این موضوع را در عمل بکار گرفت؟

ملکوتیان: با برنامه‌ریزی و راهبردهای هدف‌دار و حساب شده در سطح هر وزارتخانه می‌توان به نتایج بسیار خوب رسید. مگر ما چقدر به کالای خارجی احتیاج داریم! بخشی از اقتصاد مقاومتی این است که در داخل چنان اقتصاد را فعال و پویا کنیم که در تلاطم‌های اقتصاد جهانی آسیب نبیند و بخشی از آن دور زدن تحریم‌ها به ویژه با استفاده از تجربیات پیشین است.

از سوی دیگر، جهان نیازمند نفت است و این چیزی است که ما داریم ولی بسیاری از کشورها به ویژه دولت‌های غربی فاقد آن هستند. ما می‌توانیم اقتصاد مقاومتی را به یک الگوی اقتصادی موفق در کشور تبدیل کنیم. اگر این کار صورت گیرد تسلیم غرب در مسئله هسته‌ای و هر مسئله دیگری در آینده حتمی است.

آیا بیانیه لوزان صرفاً مطبوعاتی است یا الزاماتی هم با خود دارد؟ چرا که نمونه بیانیه الجزایر را در این خصوص داریم.

ملکوتیان: بیانیه لوزان یک بیانیه مطبوعاتی مبتنی بر مذاکراتی است که صورت گرفته اما اجرای آن الزام‌آور نیست؛ در متن این بیانیه مواردی وجود دارد که هنوز مورد توافق صورت نگرفته است. طبق توافقنامه ژنو قرار بر این شده تا زمانی که همه موارد مورد اختلاف حل نشده، هیچگونه توافقی صورت نگرفته است. از لحاظ حقوق بین‌الملل فعلاً غربی‌ها نمی‌تواند بیانیه لوزان را ملاک عمل قرار دهند. آنچه الزام آور خواهد بود متن امضا شده قرارداد نهایی است.

نقاط ضعف و قوت بیانیه لوزان را چگونه می‌بینید؟

ملکوتیان: آشکار است که دو نقطه مثبت این بیانیه یکی پذیرش ایران هسته‌ای و انجام غنی سازی در خاک ایران و دیگری پذیرش لغو تحریم هاست. مقاومت ستودنی مردم ایران در نهایت غربی‌ها را مجبور به پذیرش این موضوع کرده است.

ما مشاهده می‌کنیم در پشت بیانیه لوزان هنوز اختلافات وجود دارد؟

ملکوتیان: بیانیه لوزان خلاصه مذاکرات است. مطمئناً یکسری مذاکرات صورت گرفته که نتیجه آنها در بیانیه نیامده است. در بیانیه به یکسری اصول کلی اشاره شده که هر کدام نیاز به تفسیر دارد. ما باید برای دانستن بیشتر منتظر فک شیت تیم ایرانی باشیم.

* 8 نقطه ضعف بیانیه لوزان

اولین نقطه ضعف بیانیه لوزان یکی شدن مدعی و قاضی است. در این بیانیه آمده آژانس بین المللی انرژی اتمی راستی آزمایی خواهد کرد که آیا ایران به تعهداتش عمل کرده یا خیر.

متاسفانه یکبار هم در داخل بیانیه نیامده که داور اجرای تعهدات غرب و آمریکا کیست. ما باید هر مساله‌ای را در توافق، 2 جانبه کنیم. اگر اصل راستی آزمایی است باید برای 2 طرف وجود داشته باشد. برای مثال راستی آزمایی درخصوص برداشتن تحریم‌ها چگونه خواهد بود؟

آژانس در تمام بیانیه‌هایی که صادر می‌کند، اینگونه مطرح می‌کند که خلافی در فعالیت‌های هسته‌ای ایران ندیدیم، اما در پایان هم عنوان می‌کند که «آژانس نمی‌تواند صلح آمیز بودن کامل برنامه هسته‌ای ایران را تایید کند!» با این وضعیت آیا ما باید به این داور و قاضی اعتماد کنیم؟!

حال اگر آژانس سال‌ها این راستی آزمایی را انجام نداد ما باید چه کنیم؟ این یک نقطه ضعف کلیدی در بیانیه لوزان است که حتماً باید در مذاکرات جامع حل شود.

نقطه ضعف دیگر، مسأله زمان است. آیا واقعاً مطمئن شدن غربی‌ها به این موضوع که فعالیت هسته‌ای ایران صلح آمیز است 10، 15 سال و یا بیشتر وقت نیاز دارد؟ ما باید در مذاکرات احتمالی آینده درباره مسأله زمان حساس باشیم و روی زمانی نزدیک برای حل نهائی مسئله هسته‌ای تاکید کنیم.

نقطه ضعف دیگر این بیانیه تعداد سانتریفیوژها است. گفته شده حدود 5 هزار در نطنز و هزار سانتریفیوژ در فردو خواهند بود آن هم از نسل IR1 . در حالی که اکنون ما نسل IR8 را نیز در اختیار داریم که 20 برابر قوی‌تر از نسل اول است. این تعداد کم کارایی چندانی برای ما نخواهد داشت.

نقطه ضعف دیگر بیانیه، پذیرش نظارت‌های غیرمعمول است. غربی‌ها گفته‌اند که این نظارت بعلاوه اجرای کد 3.1 و پروتکل الحاقی از طریق تکنولوژی‌های مدرن و با یکسری روش‌های پیشرفته خواهد بود.

جای نگرانی وجود دارد که حد و حدود این نظارت چقدر است. باید در این خصوص مراقبت شود که هر نوع نظارتی به آژانس داده نشود. همان طور که مقام معظم رهبری فرمودند اجازه بازرسی از مراکز نظامی و دفاعی کشور خط قرمز نظام است و باید در مذاکرات مورد توجه قرار گیرد.

*ابهامات زیاد درخصوص چگونگی لغو تحریم‌ها

نقطه‌ضعف دیگری که در بیانیه لوزان وجود دارد در خصوص لغو تحریم‌ها است. در بحث لغو تحریم‌ها ابهامات زیادی وجود دارد، حتی در خود بیانیه لوزان نیز با دو واژه پیرامون لغو تحریم‌ها سخن گفته شده است که واژه «خاتمه» درخصوص لغو تحریم‌های اروپا و واژه «توقف» در خصوص تحریم‌های آمریکا به کار رفته است.

در این رابطه مقامات آمریکایی اظهارات دیگری نیز از جمله لغو مرحله ای تحریم ها داشته‌اند که ما به آنان اعتماد نمی‌کنیم. باید در این خصوص دقت کافی داشته باشیم تا همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند تحریم‌ها در همان روز اجرای قرارداد (در صورت امضا) به طور کامل لغو شود.

نقطه ضعف دیگری که در بیانیه لوزان وجود دارد، در رابطه با تغییر کاربری سایت فردو است. می‌دانیم که اگر امروز غربی‌ها و آمریکایی‌ها غنی‌سازی در ایران را می‌پذیرند تا حد زیادی به خاطر فعالیت‌های سایت فردو یعنی نشان دادن توان افزایش غنی سازی در این سایت است که در عمق زمین نیز قرار گرفته است.

تغییر کاربری سایت فردو برای مدت 15 سال به معنای کنار گذاشته شدن بخشی از پیشرفت‌‌های کشور است و ما باید در این خصوص با حساسیت بیشتری به مسئله نگاه کنیم.

نکته دیگر در خصوص بیانیه لوزان این است که غربی‌ها در این بیانیه اعلام کرده‌اند که به ایران در زمینه‌هایی از جمله تحویل راکتور اراک و موارد دیگر کمک خواهند کرد. برمبنای غیرقابل اعتماد بودن غرب، مواردی که اینان بیان می‌کنند به راحتی تحقق نخواهد پذیرفت.

بدین معنی که ممکن است غربی‌ها سالیان سال این وعده‌ها را حتی با گرفتن مبالغ هنگفت عملی نکنند. ما باید در این زمینه دقت بیشتری داشته باشیم و اگر قراردادی امضا می‌کنیم ریز موضوعات به صورت زمانی ذکر شود تا طرف غربی نتواند وقت‌کشی کند، هرچند که آنان هیچ‌گاه قابل اعتماد نبوده‌اند.

به علاوه منوط شدن حیطه‌های تحقیقات هسته‌ای ایران به توافق غربی‌ها، به معنی تعطیل شدن تحقیقات واقعی خواهد بود که نباید اتفاق بیفتد.

*بیانیه لوزان پُر از تعهدات ایران است

برخی کارشناسان بیان می‌کنند تعهدات ایران در بیانیه لوزان شفاف و مشخص است اما تعهدات طرف آمریکایی مبهم، چند پهلو و تفسیرپذیر است. نظر شما در این خصوص چیست؟

ملکوتیان: تنها بخشی از آنچه که در مذاکرات گذشته، در بیانیه لوزان آمده است. بنابراین در این زمینه نمی‌شود اظهار نظر قطعی کرد. ولی آنچه که مشخص است این است که بیانیه لوزان پُر است از تعهدات ایران.

نقطه ضعف دیگری که در بیانیه لوزان وجود دارد این است که قطعنامه‌های شورای امنیت (6 قطعنامه)با صدور قطعنامه‌ی جدیدی که حاوی یکسری محدودیت است ملغی خواهد شد.

 آنچه که در این رابطه اهمیت دارد، این است که این قطعنامه جدید که بر خلاف قطعنامه های قبلی باید مورد پذیرش ایران نیز قرار گیرد چه محتوایی خواهد داشت؟ باید قبل از اینکه موضوع به شورای امنیت سازمان ملل واگذار شود که ما هم در آنجا حضور نداریم تا از منافعمان دفاع کنیم، راه هرگونه تحمیل جدیدی را ببندیم .

آنچه که در بیانیه پیرامون لغو تحریم‌ها آمده منوط به اجرای تعهدات ایران است. نظر شما در این خصوص چیست؟

ملکوتیان: مقام معظم رهبری به دو نکته اشاره فرمودند که یکی از آنها لغو تحریم‌ها همان روز توافق و دیگری عدم اجازه بازرسی از مراکز نظامی و دفاعی است. اینها خطوط قرمز نظام است که باید به دقت مورد توجه مذاکره کنندگان قرار گیرد.

نقش دیگر کشورها خصوصا فرانسه را در مذاکرات چگونه می‌بینید؟

ملکوتیان: آنچه ما در این مذاکرات مشاهده کردیم این بود که فرانسوی‌ها گاهی اوقات حتی تندتر از آمریکایی‌ها ظاهر می‌شدند که این امر نشان از تاثیر لابی صهیونیست دراین کشور دارد که از این موضوع می‌توان به عنوان فشار و نفوذ لحظه‌ای نام برد.

نظر شما در مورد به طول انجامیدن مذاکرات چیست؟

ملکوتیان: در شرایطی که طرف غربی بخواهد به زورگوئی خود ادامه دهد به طول انجامیدن مذاکرات به ضرر ما نخواهد بود بلکه به ضرر طرف غربی‌ است. هیچ ایرادی ندارد که مدت 3 ماه مذاکرات آینده به یکسال یا بیشترافزایش یابد. در شرایطی که غرب ‌بخواهد نظرش را به ما تحمیل کند طولانی شدن مذاکرات به نفع ما است.این یک واقعیت تاریخی است که غربی ها به مرور زمان در مقابل ایستادگی ملت ها همیشه تسلیم می‌شوند.

منبع: فارس