صراط: عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب در بخشی از گفتوگوی خود با شماره چهارشنبه گذشته روزنامه اعتماد طی سخنانی در اشاره به اینکه «بدبینی و سوء ظن حاکمیت نسبت به اصلاحطلبان چگونه میتواند رفع شود؟» ابراز کرده است:
در حوزه سیاسی با پیغام دادن مشکلی حل نمیشود و حاکمیت به گفتار کاری ندارد. تنها راه اصلاحطلبان برای تغییر این وضعیت، عمل است. با اعمالی که ضمانت اجرایی کافی داشته باشد.
او همچنین در اشاره به محمد خاتمی و انزوای وی بیان میکند که لیدر جریان باید الزامات را بپذیرد و سپس خبرنگار اعتماد میپرسد: «آیا در مسیر تبدیل بدبینی به خوشبینی هستیم یا اینکه در حال حاضر شرایط بدتر از اخراج از حاکمیت همچنان در جریان است؟»
عبدی نیز پاسخ میدهد: نمیخواهم این سؤال را جواب بدهم. میخواهم خوشبین باشیم.
وی در ادامه بیان کرده است: اصلاح طلبان اگر فکر می کنند رفتاری که در ٨٨ سال شد عین اصلاح طلبی است و باید آن را ادامه بدهند. اگر فهمیدهاند که کار درستی نبوده باید رسما تکلیفشان را مشخص کنند. شتر سواری دولادولا نمیشود. من حتی با آن رفتار پس از ٨٨ لزوما مشکل ندارم اما اگر فکر میکنند آن خط اشتباه بوده باید تبعاتش را بپذیرند.
*عبدی در پرسش و پاسخ اشاره شده، فیالواقع پیرامون مبحث «عذرخواهی اصلاحطلبان» و توبهی لیدر آنها درباره فتنه سال 88 صحبت کرده است.
او به درستی بیان کرده است که حاکمیت کاری به گفتار ندارد زیرا چهرههای اصلاحطلب و حتی شخص خاتمی، طی 5 سال گذشته از فتنه، بارها در جلسات خصوصی و رسمی و با ایما و اشاره اظهار کردهاند که ادعای تقلب در سال 88 و شعارهای سر داده شده از جانب فتنهگران در آن سال را قبول ندارند و حتی خاتمی به زعم خود با رأیی که در انتخابات مجلس نهم به صندوق انداخت؛ حسن نیتش را نسبت به حاکمیت نشان داد اما تمام این رفتارها از نظر حاکمیت و افکار عمومی صرفاً حرفهای بیتضمینی هستند که نمیشود به آنها اعتماد کرد.
زیرا تا زمانی که معبد و استوانهی اصلاحات یعنی شخص سیدمحمد خاتمی عذرخواهی رسمی نکند و ته مانده شبهات سال 88 را در توبهای نصوح رفع نکند؛ تمام این رفتارها، لاینفع بوده و سودی به کسی نمیبخشد.
همین فرایند بود که شاید خاتمی را وا داشت تا در سال گذشته طی سخنانی در یک جلسه رسمی بگوید:»اصلاحات باید رویکردش رو به مردم باشد و کمک کند بدبینیهای احتمالی که نظام نسبت به این جریان پیداکرده، حذف شود...هر جریانی ممکن است اشتباهاتی داشته باشد و ما منکر اشتباهات خود نیستیم»
و جرقه این سخنان بود که باب «تأکید بر پذیرش اشتباهات اصلاحطلبان» را در میان اصلاحطلبان ستادی و معاریف این جریان باز کرد.
حسین مرعشی، مسعود پزشکیان، منتجبنیا، قنبری و کسان دیگری در همین جریان از جمله افرادی بودند که در کنار برخی تریبونهای اصلاحطلب، در اقتفای سخنان خاتمی به صحنه آمده و مبحث «عذرخواهی و پذیرش اشتباهات» را مطرح کردند.
حسین مرعشی در همین زمینه طی مصاحبهای با ایسنا گفته بود: باید پاسخگوی افکارعمومی باشیم. اگر جایی هم اشتباه کردیم، بگوییم که اشتباه کردیم…در زندگی سیاسی ما چند بار این اتفاق پیش آمده که بابت اشتباهاتمان عذرخواهی کردیم.
با تمام این واگویهها و صحبتها اما محمد خاتمی، لیدر جریان اصلاحات همچنان از عذرخواهی رسمی و توبه از حوادث سال 88 استنکاف کرده و گویی همچنان با رفتار خود در حال تأیید ضمنی حوادث سال 88 است.
این رخداد، جریان سیاسی اصلاحات را به فضای راندگی از حاکمیت سوق داده و آنها که مصرحاً خاتمی را «پرچمدار خود» نامیدهاند، همچنان نمیتوانند میان این رخداد و سخنان اینروزهای خود مبنی بر پذیرش قانون و حرکت در داخل نظام اسلامی حالت جمع ایجاد کنند.
لیدر جریان اصلاحات بخواهد یا نخواهد با این واقعیت روبهروست که جوانان اصلاحطلب و کسانی که همچنان قصد دارند در این اردوگاه به حیات سیاسی خود ادامه بدهند؛ بیش از این صبر ماندن به پای اشتباهات پیرمردها در سال 88 را ندارند و برای مثال، تشکیل حزب ندا (که خاتمی در واکنش به تولد آن از "زنده باد مخالف من"! سخن گفت) یقیناً حاوی نشانههای خاصی برای این جریان است.
و راه برونرفت از اتمسفر اشاره شده نیز هیچ چیزی جز عذرخواهی رسمی و تضمیندهنده محمد خاتمی از حوادث سال 88 نیست.
بدیهیست که در این مسیر، امید بستن به بروز فتنهای دوباره و یا منسی شدن فتنه سال 88 نیز رؤیایی کودکانه است که نمیتوان به آن امید بست.
وانگهی، باید دانست که فرصت این کار نیز شاید در حال سپری شدن و اتمام باشد زیرا مؤلفه هایی در معادله بیان شده وجود دارد که منقضی شدن مسئله عذرخواهی خاتمی را مطرح میکند.
در آن شرایط فرضی، جریان سیاسی خاص بین دو راهی انزوای همیشگی یا معرفی یک لیدر جدید و قانون محور مخیَر خواهد شد.
در حوزه سیاسی با پیغام دادن مشکلی حل نمیشود و حاکمیت به گفتار کاری ندارد. تنها راه اصلاحطلبان برای تغییر این وضعیت، عمل است. با اعمالی که ضمانت اجرایی کافی داشته باشد.
او همچنین در اشاره به محمد خاتمی و انزوای وی بیان میکند که لیدر جریان باید الزامات را بپذیرد و سپس خبرنگار اعتماد میپرسد: «آیا در مسیر تبدیل بدبینی به خوشبینی هستیم یا اینکه در حال حاضر شرایط بدتر از اخراج از حاکمیت همچنان در جریان است؟»
عبدی نیز پاسخ میدهد: نمیخواهم این سؤال را جواب بدهم. میخواهم خوشبین باشیم.
وی در ادامه بیان کرده است: اصلاح طلبان اگر فکر می کنند رفتاری که در ٨٨ سال شد عین اصلاح طلبی است و باید آن را ادامه بدهند. اگر فهمیدهاند که کار درستی نبوده باید رسما تکلیفشان را مشخص کنند. شتر سواری دولادولا نمیشود. من حتی با آن رفتار پس از ٨٨ لزوما مشکل ندارم اما اگر فکر میکنند آن خط اشتباه بوده باید تبعاتش را بپذیرند.
*عبدی در پرسش و پاسخ اشاره شده، فیالواقع پیرامون مبحث «عذرخواهی اصلاحطلبان» و توبهی لیدر آنها درباره فتنه سال 88 صحبت کرده است.
او به درستی بیان کرده است که حاکمیت کاری به گفتار ندارد زیرا چهرههای اصلاحطلب و حتی شخص خاتمی، طی 5 سال گذشته از فتنه، بارها در جلسات خصوصی و رسمی و با ایما و اشاره اظهار کردهاند که ادعای تقلب در سال 88 و شعارهای سر داده شده از جانب فتنهگران در آن سال را قبول ندارند و حتی خاتمی به زعم خود با رأیی که در انتخابات مجلس نهم به صندوق انداخت؛ حسن نیتش را نسبت به حاکمیت نشان داد اما تمام این رفتارها از نظر حاکمیت و افکار عمومی صرفاً حرفهای بیتضمینی هستند که نمیشود به آنها اعتماد کرد.
زیرا تا زمانی که معبد و استوانهی اصلاحات یعنی شخص سیدمحمد خاتمی عذرخواهی رسمی نکند و ته مانده شبهات سال 88 را در توبهای نصوح رفع نکند؛ تمام این رفتارها، لاینفع بوده و سودی به کسی نمیبخشد.
همین فرایند بود که شاید خاتمی را وا داشت تا در سال گذشته طی سخنانی در یک جلسه رسمی بگوید:»اصلاحات باید رویکردش رو به مردم باشد و کمک کند بدبینیهای احتمالی که نظام نسبت به این جریان پیداکرده، حذف شود...هر جریانی ممکن است اشتباهاتی داشته باشد و ما منکر اشتباهات خود نیستیم»
و جرقه این سخنان بود که باب «تأکید بر پذیرش اشتباهات اصلاحطلبان» را در میان اصلاحطلبان ستادی و معاریف این جریان باز کرد.
حسین مرعشی، مسعود پزشکیان، منتجبنیا، قنبری و کسان دیگری در همین جریان از جمله افرادی بودند که در کنار برخی تریبونهای اصلاحطلب، در اقتفای سخنان خاتمی به صحنه آمده و مبحث «عذرخواهی و پذیرش اشتباهات» را مطرح کردند.
حسین مرعشی در همین زمینه طی مصاحبهای با ایسنا گفته بود: باید پاسخگوی افکارعمومی باشیم. اگر جایی هم اشتباه کردیم، بگوییم که اشتباه کردیم…در زندگی سیاسی ما چند بار این اتفاق پیش آمده که بابت اشتباهاتمان عذرخواهی کردیم.
با تمام این واگویهها و صحبتها اما محمد خاتمی، لیدر جریان اصلاحات همچنان از عذرخواهی رسمی و توبه از حوادث سال 88 استنکاف کرده و گویی همچنان با رفتار خود در حال تأیید ضمنی حوادث سال 88 است.
این رخداد، جریان سیاسی اصلاحات را به فضای راندگی از حاکمیت سوق داده و آنها که مصرحاً خاتمی را «پرچمدار خود» نامیدهاند، همچنان نمیتوانند میان این رخداد و سخنان اینروزهای خود مبنی بر پذیرش قانون و حرکت در داخل نظام اسلامی حالت جمع ایجاد کنند.
لیدر جریان اصلاحات بخواهد یا نخواهد با این واقعیت روبهروست که جوانان اصلاحطلب و کسانی که همچنان قصد دارند در این اردوگاه به حیات سیاسی خود ادامه بدهند؛ بیش از این صبر ماندن به پای اشتباهات پیرمردها در سال 88 را ندارند و برای مثال، تشکیل حزب ندا (که خاتمی در واکنش به تولد آن از "زنده باد مخالف من"! سخن گفت) یقیناً حاوی نشانههای خاصی برای این جریان است.
و راه برونرفت از اتمسفر اشاره شده نیز هیچ چیزی جز عذرخواهی رسمی و تضمیندهنده محمد خاتمی از حوادث سال 88 نیست.
بدیهیست که در این مسیر، امید بستن به بروز فتنهای دوباره و یا منسی شدن فتنه سال 88 نیز رؤیایی کودکانه است که نمیتوان به آن امید بست.
وانگهی، باید دانست که فرصت این کار نیز شاید در حال سپری شدن و اتمام باشد زیرا مؤلفه هایی در معادله بیان شده وجود دارد که منقضی شدن مسئله عذرخواهی خاتمی را مطرح میکند.
در آن شرایط فرضی، جریان سیاسی خاص بین دو راهی انزوای همیشگی یا معرفی یک لیدر جدید و قانون محور مخیَر خواهد شد.