صراط: جنجالهای افخمی همچنان ادامه دارد. دیشب او از ایوبی درخواست کرد خودش را پنهان نکند.
شب گذشته 15 آبان ماه دومین قسمت از دورتازه برنامه سینمایی «هفت» در استودیوی جدید این برنامه و با اجرا و سردبیری بهروز افخمی و پس از سه قسمت مقدماتی در استودیوی جدید این برنامه پخش شد.
در بخش ابتدایی این برنامه داود میرباقری، کارگردان سینما و تلویزیون، با موضوع مصائب و مشکلات فیلمهای تاریخی- مذهبی و با بررسی موردی فیلم «مختارنامه» میهمان افخمی بود.
ای کاش آقای ضرغامی همان زمان میگفتند نمایش چهره حضرت عباس مشکل دارد
وی در این خصوص بیان داشت: علت اصلی که «مختارنامه» را قبول کردم این بود که با شخصیت مختار به عنوان شخصیت محوری طرف بودیم و منعی وجود نداشت و خیلی نیاز به تصویرکشیدن وقایع کربلا نبودیم. زهیر و وهب را توانستیم نشان دهیم، اما تصویرکشیدن حضرت ابوالفضل دچار مشکل شد. و بعدها این مسئله مطرح شد که درست است ایشان جز معصومین (ع) نیست، اما در باورهای دینی ما جایگاه بالایی دارد و تصویرکشیدن ایشان ممکن است شبهاتی را ایجاد کند و تصورات مردم را بهم بریزد و بنا بر این استدلال بالاخره به این نتیجه رسیدیم که این صحنهها نباشد.
این کارگردان افزود: ولی همان زمان من به آقای ضرغامی پیشنهادات مختلفی داشتم که برای این صحنههایی که زحمات زیادی برای آن کشیده شده و به نظر خودم هم خوب درآمده بود و میشد با کامل کردن فیلم در مرحله مونتاژ تصاویر تأثیرگذاری خلق کرد، بکار ببریم اما ایشان نگران بودند و میترسیدند تا واکنشهای سختی به وجود بیاید. به هرحال این صحنهها از کار درآمد. اخیرا در اظهارنظری از ایشان شنیدم که گفتهاند همان وقت که این صحنهها را سر صحنه دیدم، به مدیر وقت سیمافیلم گفتم این صحنه غیرقابل پخش است. در همان زمان سر صحنه بسیاری که این تصاویر را دیدند متاثر شدند و حتی آقای فخیمزاده در آن جلسه به من گفتند تا حدی توانستی به باورهای ذهنی مردم نزدیک شوی. گفتمای کاش آقای ضرغامی همان جا به من میگفتند که این صحنه به این دلایل غیرقابل پخش است. بعدها گفتند مشکل تنها نمایش چهره حضرت ابوالفضل (ع) نیست که آن را نورانی کنیم. گفتند مشکل چیز دیگری است اما توضیح ندادند این موارد دیگر چیست. گفتم اگر همان زمان توجیه میشدیم، شاید یک راه حلی پیدا میکردیم.
حسرت خوردم که چرا از ابتدا نگفتند...
وی ادامه داد: در «مختارنامه» من دقیقا میدانستم چه خواهم کرد و با چه مشکلاتی روبرو خواهم بود. لذا تصاویر کربلا را کمتر پرداخته بودم. اما آقای ضرغامی همان زمان در جلسهای گفتند مردم انتظار دارند بالاخره بخشهایی از کربلا را در فیلم شما ببینند. گفتم این قصه «مختارنامه» است و به لحاظ منطق روایی خیلی نیازی به کربلا ندارد، ولی بدان فکر میکنم. چون خودم هم فکر میکنم قصهای مثل «مختارنامه» که اصل و اساسش بر خونخوانی کربلا است نمیتواند از اصل واقعه سخنی نیاورد. لذا آنجا گفتم بگذارید من کمی در این خصوص فکر کنم. این مسئله 2-3 سالی به طول انجامید تا اینکه به این نتیجه رسیدم میتوان چند صحنه را نشان داد. حسرتی که خوردم این بود که کاش از ابتدا میدانستم و برای آن راه حل طراحی میکردم.
میرباقری درخصوص توصیه به دیگران برای ورود به این حوزه گفت: به دیگران توصیه نمیکنم به سراغ موضوعاتی از این دست بروند. هرچند امروز در سینمای ما بحث ساخت فیلم دینی- تاریخی داغ است، اما من به کارگردانهای جدید توصیه نمیکنم سراغ به تصویر کشیدن چهرههای بزرگانی بروند که علی رغم کشیدن زحمتهای زیاد، نهایتا با این مشکلات مواجه شوند. فکر میکنم اگر کسی علاقمند به تاریخ مذهب است، ما خوشبختانه در تاریخ مذهب خیلی خیلی موضوعاتی خوبی و جذابی داریم که در آنها با معصومین برنخوریم.
این گونه برخورد با فیلم «رستاخیز» بازدارنده است
وی درادامه در خصوص فیلم «رستاخیز» احمدرضا درویش گفت: ساخت فیلم دینی آن هم در حوزه عاشورا بسیار کار دشواری است. این همه هزینه، این همه زحمت و این همه وقت، اگر قرار باشد فیلمی بخاطر ناملاحظلاتی این گونه برخور شود و کل آن نادیده گرفته شود، خیلی حیف است. و این اتفاق بازدارنده است. حالا چه ما با آن کنار بیاییم و چه نیاییم، افرادی هستند که اقتدا میکنند و دیگر سراغ این نوع فیلم سازی نخواهند رفت. دیگر کسی رغبت نمیکند به این سمت برود و این استعدادها از بین خواهد رفت. در صورتی که من فکر میکنم واقعا در حوزه معارف مذهبی به ویژه عاشورا بسیار حرف برای گفتن است.
عاشورا، دریای بیکران موضوع، فرم و داستان است/ 100 فیلم هم در خصوص عاشورا ساخته شود باز کم است
میرباقری ادامه داد: عاشورا یک دریای بیکرانی از موضوع، فرم و داستان است. ما نیز به شدت امروز بدان نیاز داریم. ما یک منبع خدادادی پر از خلاقیت، انرژی و مسئله نو داریم، ولی بخاطر این منعها جرات نمیکنیم سراغ آن برویم در حالی که جهان و نسل جوان امروز به شدت تشنه شنیدن آن است. شما امام حسین (ع) را به لحاظ مکتب فکری با چه کسی میتوان مقایسه کرد؟ من فکر میکنم اگر 100 فیلمساز 100 فیلم در خصوص عاشورا بسازند باز این داستان را محدود کردهاند و باز حرف برای گفتن داریم. وقتی چنین برخوردهایی پیش میآید، عدهای را مأیوس میکند.
انگیزه من از ورود به سینما ساخت فیلم دینی بود/ علمای ما کم کاری کردهاند
کارگردان سریال «مختارنامه» انگیزه اصلی خود از ورود به سینما را ساخت فیلم دینی عنوان کرد و گفت: اصلا یکی از انگیزههایی که سبب شده من به این سمت و سوی هنری بیایم، این بوده که یک روزی به جایی برسیم که بتوانم باورهای دینی و اسطورههای دینی خود را به تصویر بکشم. اما امروز نمیتوانم بسازم. ما کم کاری کردیم. علمای ما کم کاری کردهاند. باید بنشینند و در این حوزه به یک اجتهاد واحد برسند. تکلیف من فیلمساز را روشن کنند. امروز الفبای زبان ارتباطی، هنر نمایش است؛ چه بخواهیم چه نخواهیم.
وی نهایتا گفت: من 10سال عمر خود را برای مختار گذاشتم و تمام این 10 سال سعی کردم خود را در آن شرایط نگه دارم تا به کار لطمه نخورد. نهایتا خیلی راحت بخشهایی از آن حذف میشود، چون یک مسئله ساده دارد که از ابتدا قابل پیش بینی بود و به جای حل مشکل آن را حذف میکنیم. این خیلی تلخ و غم انگیز است و تأثیر مخربی بر نسل آتی فیلمساز این حوزه دارد. اما باید بنشینیم و یک بار برای همیشه تکلیف خود را در این حوزه مشخص کنیم. ما نیز به عنوان فیلمساز که این حوزه را میشناسیم حاضریم هر کمکی بود انجام دهیم.
معلم: هرکس بنا بر ذائقه خود سینما را مدیریت کرده است
در ادامه برنامه علی معلم، منتقد سینما در خصوص وضعیت سینمای ایران میهمان بهروز افخمی شد. وی در این خصوص بیان داشت: موقعیت سینمای ایران همواره به گونهای بوده که هرکس به مدیریت آن رسیده بنابر ذائقه خود آن را تغییر داده است. هیچ کس به خواستهها و نیازهای اصلی این سینما نپرداخته است. هیچ کس امروز به این فکر نمیکند که این سینما قرار بوده ما را به کجا ببرد و برای ما چه کند! چیزی که فکر میکنم امروز در خطر است اساسا تعریف ما از همن مفهوم سینما است. برخی از بیخ منکر سینما هستند. طرح میکنند اصلا مگر سینما باید برای مردم باشد؟!
سینمای سفارشی و محفلی، معضل اصلی سینمای ایران
وی با بیان آنکه این چیزی که امروز بر سینمای ایران آمده است، ریشه در گذشته دارد، بیان داشت: سینمای سفارشی و سینمای محفلی دو گونهای است که میتواند سینمای ما را در معرض خطر قرار دهد. چیزی که از پیش از انقلاب نیز بوده است. سینمایی که سفارشش را هم حداقل درست انجام نمیدهد. اساسا مردم به دیدن آن نمیآیند. بعضا حتی با آن میجنگند. بنابراین سینما بیمار است. نوع دیگر آن نیز سینمای محفلی است. ما و عدهای مثل ما در محافل خود مینشینیم و آن را میبینیم و به به و چه چه میکنیم. واقعیت این است که این سینما را باید در مفاهیمی شناسایی کرد. مثلا ساختار صنعت سینما را شناسایی کنید و درمورد صنعتی بودن آن طرح و برنامه بیاورید.
مسئولان چشم را روی واقعیتها بستهاند و شاعرانه به سینما نگاه میکنند
معلم ادامه داد: تا کجا میخواهیم پز روشنفکری بدهیم و بگوئیم سینمای ما جهانی است. ما از یک سو دائم نمیتوانیم به مردم بگوئیم فیلم نبینید تا ما فکری کنیم و به شما بگوئیم چه کنید! مردم خود سراغ فیلم خوب خواهند رفت و آن را خواهند دید. از سوی دیگر ما اصل موضوع را فراموش کردهایم. هرچند من با این شاعرانه گرایی و مثبت نگری آقایان مسئول مخالف نیستم، اما نمیتوان این قدر چشمها را روی مسائل رئال و واقعیات سینما بست و توهم زد!
سینمای اصلی نداریم
این منتقد سینما با بیان آنکه واقعیت سینمای ایران سالن خالی و از دست رفتن حقوق سینماگران مردمی است، ادامه داد: من قبول دارم این مردم میتوانند گروه کوچکی باشند که مخاطب فیلم سما هستند، اما این دیگر سینمای اصلی نیست. سینمای فرعی است.. ما امروز اصلا سینمای اصلی نداریم. فیلمهایی داریم که نه به مروم کمکی میکنتد، نه به نظام و حکومت و نه به سینما. تنها فیلمساز لذت میبرد.
سینماگر جای منتقد را گرفته است
معلم با بیان آنکه امروز سینماگر جای منتقد را گرفته است، افزود: مقوله جدیدی است که سینماگر باری سینماگر دیگری یادداشت مینویسد و از او تعریف میکند. ما امروز بدون بیننده سینما داریم و خود را نماینده همه مردم میدانی. چرا ما تصور میکنیم که با تحقیر و خفه کردن میتوانیم به جایی برسیم؟! غایب اصلی در همه این مباحث مردم هستند. من این نگرانی را ندارم که مردم دیگر به سمت سینما نیایند، چون مردم ایران سینمادوست هستند و به محض تولید یک فیلم خوب به دیدن آن میروند.
سینمای ایران، سینمای حلال و مورد رضایت مردم نیست
این منتقد سینما ادامه داد: من به سینمای حلال معتقدم. سینمای حلال از منظر من، یعنی سینمایی که با پول پاک ساخته میشود و وقتی مخاطب آن را میبیند با رضایت بیرون میآید و میگوید این پولی که ما دادیم نوش جانتان! اما سیننایی که امروز داریم، سینمای حلال نیست. سینمای مورد رضایت مردم نیست.
معلم با انتقاد از اظهارنظر همایون اسعدیان درباره اینکه «چرا باید چشممان به دست مردمی باشد که دم گیشه 8 هزار تومان پول بدهند»، گفت: لابد باید چشممان به شخص یا نهادی دیگری باشد تا پول بدهد و فیلم بسازیم! بسیاری از فیلمها ساخته میشود، صدها صفحه نقد و مطلب هم پیرامون آن نگارش میشود، اما وقتی مردم آن را نبینند چه فرقی میکند؟ سینمایی که برای مردم است، زنده میماند. دوستانی که تلاش میکنند دریچههای گفتگو را ببندند، بدانند این دریچهها باز شده و امروز همه چیز شفاف است.
وی با انتقاد از اظهارنظر برخی مسئولان سینمایی درباره ورود سینماگران نسل جدید و جوان به سینمای ایران گفت: کدام نسل جدید؟ امیدواریم این نسل حداقلی جوانی که با امیدی وارد سینما میشوند را نیز وارد کانال خود نکنید و اینها را نیز به سینمای محفلی خود دچار نکنید!
دعوت از ایوبی برای حضور در «هفت»
در ادامه بهروز افخمی با دعوت از حجت الله ایوبی، رئیس سازمان سینمایی کشور برای حضور در برنامه هفت، گفت: از آقای ایوبی میخواهیم خود را پنهان نکند، به هفت بیاید و از دیدگاهیش دفاع کند و به سوالات ما نیز پاسخ دهد.
در ادامه برنامه حمید گودرزی در حاشیه اکران خصوصی فیلم سینمایی «چهارشنبه 19 اردیبهشت» 12 آبان ماه در تالار ایوان شمس، با عوامل این فیلم از جمله وحید جلیلوند، علی جلیلوند، سعید داخ و برزو ارجمند گفتگو کرد.
وحید جلیلوند، کارگردان این فیلم در این گفتگو بیان داشت: هیچ کارگردانی به خوشبختی من نیست. من کسی مثل علی را در کنار خودم دارم که همیشه به من مشورت داده و در عین حال اجازه داده تا کار خودم را کنم. بزرگترین مشاوران من در این فیلم علی زرنگار و علی جلیلوند بودند. به نظر من «چهارشنبه 19 اردیبهشت» یک فیلم واقعی و بدون دروغ است که بازیگران و عوامل آن با قلبشان بازی کردهاند. «چهارشنبه» 19 اردیبهشت» در واقع فیلم نیست، بلکه بخشی از جامعه است.
در بخش انتهایی برنامه مسعود فراستی در میز نقد خود به همراه دو میهمان خود، کامیار محسنی و جواد طوسی به نقد و بررسی فیلمهای سینمایی «عصر یخبندان» مصطفی کیایی و «نهنگ عنبر» سامان مقدم پرداختند.
دور تازه برنامه سینمایی هفت هر هفته جمعه شبها با اجرا و سردبیری بهروز افخمی روی آنتن شبکه سه سیما میرود.
شب گذشته 15 آبان ماه دومین قسمت از دورتازه برنامه سینمایی «هفت» در استودیوی جدید این برنامه و با اجرا و سردبیری بهروز افخمی و پس از سه قسمت مقدماتی در استودیوی جدید این برنامه پخش شد.
در بخش ابتدایی این برنامه داود میرباقری، کارگردان سینما و تلویزیون، با موضوع مصائب و مشکلات فیلمهای تاریخی- مذهبی و با بررسی موردی فیلم «مختارنامه» میهمان افخمی بود.
ای کاش آقای ضرغامی همان زمان میگفتند نمایش چهره حضرت عباس مشکل دارد
وی در این خصوص بیان داشت: علت اصلی که «مختارنامه» را قبول کردم این بود که با شخصیت مختار به عنوان شخصیت محوری طرف بودیم و منعی وجود نداشت و خیلی نیاز به تصویرکشیدن وقایع کربلا نبودیم. زهیر و وهب را توانستیم نشان دهیم، اما تصویرکشیدن حضرت ابوالفضل دچار مشکل شد. و بعدها این مسئله مطرح شد که درست است ایشان جز معصومین (ع) نیست، اما در باورهای دینی ما جایگاه بالایی دارد و تصویرکشیدن ایشان ممکن است شبهاتی را ایجاد کند و تصورات مردم را بهم بریزد و بنا بر این استدلال بالاخره به این نتیجه رسیدیم که این صحنهها نباشد.
این کارگردان افزود: ولی همان زمان من به آقای ضرغامی پیشنهادات مختلفی داشتم که برای این صحنههایی که زحمات زیادی برای آن کشیده شده و به نظر خودم هم خوب درآمده بود و میشد با کامل کردن فیلم در مرحله مونتاژ تصاویر تأثیرگذاری خلق کرد، بکار ببریم اما ایشان نگران بودند و میترسیدند تا واکنشهای سختی به وجود بیاید. به هرحال این صحنهها از کار درآمد. اخیرا در اظهارنظری از ایشان شنیدم که گفتهاند همان وقت که این صحنهها را سر صحنه دیدم، به مدیر وقت سیمافیلم گفتم این صحنه غیرقابل پخش است. در همان زمان سر صحنه بسیاری که این تصاویر را دیدند متاثر شدند و حتی آقای فخیمزاده در آن جلسه به من گفتند تا حدی توانستی به باورهای ذهنی مردم نزدیک شوی. گفتمای کاش آقای ضرغامی همان جا به من میگفتند که این صحنه به این دلایل غیرقابل پخش است. بعدها گفتند مشکل تنها نمایش چهره حضرت ابوالفضل (ع) نیست که آن را نورانی کنیم. گفتند مشکل چیز دیگری است اما توضیح ندادند این موارد دیگر چیست. گفتم اگر همان زمان توجیه میشدیم، شاید یک راه حلی پیدا میکردیم.
حسرت خوردم که چرا از ابتدا نگفتند...
وی ادامه داد: در «مختارنامه» من دقیقا میدانستم چه خواهم کرد و با چه مشکلاتی روبرو خواهم بود. لذا تصاویر کربلا را کمتر پرداخته بودم. اما آقای ضرغامی همان زمان در جلسهای گفتند مردم انتظار دارند بالاخره بخشهایی از کربلا را در فیلم شما ببینند. گفتم این قصه «مختارنامه» است و به لحاظ منطق روایی خیلی نیازی به کربلا ندارد، ولی بدان فکر میکنم. چون خودم هم فکر میکنم قصهای مثل «مختارنامه» که اصل و اساسش بر خونخوانی کربلا است نمیتواند از اصل واقعه سخنی نیاورد. لذا آنجا گفتم بگذارید من کمی در این خصوص فکر کنم. این مسئله 2-3 سالی به طول انجامید تا اینکه به این نتیجه رسیدم میتوان چند صحنه را نشان داد. حسرتی که خوردم این بود که کاش از ابتدا میدانستم و برای آن راه حل طراحی میکردم.
میرباقری درخصوص توصیه به دیگران برای ورود به این حوزه گفت: به دیگران توصیه نمیکنم به سراغ موضوعاتی از این دست بروند. هرچند امروز در سینمای ما بحث ساخت فیلم دینی- تاریخی داغ است، اما من به کارگردانهای جدید توصیه نمیکنم سراغ به تصویر کشیدن چهرههای بزرگانی بروند که علی رغم کشیدن زحمتهای زیاد، نهایتا با این مشکلات مواجه شوند. فکر میکنم اگر کسی علاقمند به تاریخ مذهب است، ما خوشبختانه در تاریخ مذهب خیلی خیلی موضوعاتی خوبی و جذابی داریم که در آنها با معصومین برنخوریم.
این گونه برخورد با فیلم «رستاخیز» بازدارنده است
وی درادامه در خصوص فیلم «رستاخیز» احمدرضا درویش گفت: ساخت فیلم دینی آن هم در حوزه عاشورا بسیار کار دشواری است. این همه هزینه، این همه زحمت و این همه وقت، اگر قرار باشد فیلمی بخاطر ناملاحظلاتی این گونه برخور شود و کل آن نادیده گرفته شود، خیلی حیف است. و این اتفاق بازدارنده است. حالا چه ما با آن کنار بیاییم و چه نیاییم، افرادی هستند که اقتدا میکنند و دیگر سراغ این نوع فیلم سازی نخواهند رفت. دیگر کسی رغبت نمیکند به این سمت برود و این استعدادها از بین خواهد رفت. در صورتی که من فکر میکنم واقعا در حوزه معارف مذهبی به ویژه عاشورا بسیار حرف برای گفتن است.
عاشورا، دریای بیکران موضوع، فرم و داستان است/ 100 فیلم هم در خصوص عاشورا ساخته شود باز کم است
میرباقری ادامه داد: عاشورا یک دریای بیکرانی از موضوع، فرم و داستان است. ما نیز به شدت امروز بدان نیاز داریم. ما یک منبع خدادادی پر از خلاقیت، انرژی و مسئله نو داریم، ولی بخاطر این منعها جرات نمیکنیم سراغ آن برویم در حالی که جهان و نسل جوان امروز به شدت تشنه شنیدن آن است. شما امام حسین (ع) را به لحاظ مکتب فکری با چه کسی میتوان مقایسه کرد؟ من فکر میکنم اگر 100 فیلمساز 100 فیلم در خصوص عاشورا بسازند باز این داستان را محدود کردهاند و باز حرف برای گفتن داریم. وقتی چنین برخوردهایی پیش میآید، عدهای را مأیوس میکند.
انگیزه من از ورود به سینما ساخت فیلم دینی بود/ علمای ما کم کاری کردهاند
کارگردان سریال «مختارنامه» انگیزه اصلی خود از ورود به سینما را ساخت فیلم دینی عنوان کرد و گفت: اصلا یکی از انگیزههایی که سبب شده من به این سمت و سوی هنری بیایم، این بوده که یک روزی به جایی برسیم که بتوانم باورهای دینی و اسطورههای دینی خود را به تصویر بکشم. اما امروز نمیتوانم بسازم. ما کم کاری کردیم. علمای ما کم کاری کردهاند. باید بنشینند و در این حوزه به یک اجتهاد واحد برسند. تکلیف من فیلمساز را روشن کنند. امروز الفبای زبان ارتباطی، هنر نمایش است؛ چه بخواهیم چه نخواهیم.
وی نهایتا گفت: من 10سال عمر خود را برای مختار گذاشتم و تمام این 10 سال سعی کردم خود را در آن شرایط نگه دارم تا به کار لطمه نخورد. نهایتا خیلی راحت بخشهایی از آن حذف میشود، چون یک مسئله ساده دارد که از ابتدا قابل پیش بینی بود و به جای حل مشکل آن را حذف میکنیم. این خیلی تلخ و غم انگیز است و تأثیر مخربی بر نسل آتی فیلمساز این حوزه دارد. اما باید بنشینیم و یک بار برای همیشه تکلیف خود را در این حوزه مشخص کنیم. ما نیز به عنوان فیلمساز که این حوزه را میشناسیم حاضریم هر کمکی بود انجام دهیم.
معلم: هرکس بنا بر ذائقه خود سینما را مدیریت کرده است
در ادامه برنامه علی معلم، منتقد سینما در خصوص وضعیت سینمای ایران میهمان بهروز افخمی شد. وی در این خصوص بیان داشت: موقعیت سینمای ایران همواره به گونهای بوده که هرکس به مدیریت آن رسیده بنابر ذائقه خود آن را تغییر داده است. هیچ کس به خواستهها و نیازهای اصلی این سینما نپرداخته است. هیچ کس امروز به این فکر نمیکند که این سینما قرار بوده ما را به کجا ببرد و برای ما چه کند! چیزی که فکر میکنم امروز در خطر است اساسا تعریف ما از همن مفهوم سینما است. برخی از بیخ منکر سینما هستند. طرح میکنند اصلا مگر سینما باید برای مردم باشد؟!
سینمای سفارشی و محفلی، معضل اصلی سینمای ایران
وی با بیان آنکه این چیزی که امروز بر سینمای ایران آمده است، ریشه در گذشته دارد، بیان داشت: سینمای سفارشی و سینمای محفلی دو گونهای است که میتواند سینمای ما را در معرض خطر قرار دهد. چیزی که از پیش از انقلاب نیز بوده است. سینمایی که سفارشش را هم حداقل درست انجام نمیدهد. اساسا مردم به دیدن آن نمیآیند. بعضا حتی با آن میجنگند. بنابراین سینما بیمار است. نوع دیگر آن نیز سینمای محفلی است. ما و عدهای مثل ما در محافل خود مینشینیم و آن را میبینیم و به به و چه چه میکنیم. واقعیت این است که این سینما را باید در مفاهیمی شناسایی کرد. مثلا ساختار صنعت سینما را شناسایی کنید و درمورد صنعتی بودن آن طرح و برنامه بیاورید.
مسئولان چشم را روی واقعیتها بستهاند و شاعرانه به سینما نگاه میکنند
معلم ادامه داد: تا کجا میخواهیم پز روشنفکری بدهیم و بگوئیم سینمای ما جهانی است. ما از یک سو دائم نمیتوانیم به مردم بگوئیم فیلم نبینید تا ما فکری کنیم و به شما بگوئیم چه کنید! مردم خود سراغ فیلم خوب خواهند رفت و آن را خواهند دید. از سوی دیگر ما اصل موضوع را فراموش کردهایم. هرچند من با این شاعرانه گرایی و مثبت نگری آقایان مسئول مخالف نیستم، اما نمیتوان این قدر چشمها را روی مسائل رئال و واقعیات سینما بست و توهم زد!
سینمای اصلی نداریم
این منتقد سینما با بیان آنکه واقعیت سینمای ایران سالن خالی و از دست رفتن حقوق سینماگران مردمی است، ادامه داد: من قبول دارم این مردم میتوانند گروه کوچکی باشند که مخاطب فیلم سما هستند، اما این دیگر سینمای اصلی نیست. سینمای فرعی است.. ما امروز اصلا سینمای اصلی نداریم. فیلمهایی داریم که نه به مروم کمکی میکنتد، نه به نظام و حکومت و نه به سینما. تنها فیلمساز لذت میبرد.
سینماگر جای منتقد را گرفته است
معلم با بیان آنکه امروز سینماگر جای منتقد را گرفته است، افزود: مقوله جدیدی است که سینماگر باری سینماگر دیگری یادداشت مینویسد و از او تعریف میکند. ما امروز بدون بیننده سینما داریم و خود را نماینده همه مردم میدانی. چرا ما تصور میکنیم که با تحقیر و خفه کردن میتوانیم به جایی برسیم؟! غایب اصلی در همه این مباحث مردم هستند. من این نگرانی را ندارم که مردم دیگر به سمت سینما نیایند، چون مردم ایران سینمادوست هستند و به محض تولید یک فیلم خوب به دیدن آن میروند.
سینمای ایران، سینمای حلال و مورد رضایت مردم نیست
این منتقد سینما ادامه داد: من به سینمای حلال معتقدم. سینمای حلال از منظر من، یعنی سینمایی که با پول پاک ساخته میشود و وقتی مخاطب آن را میبیند با رضایت بیرون میآید و میگوید این پولی که ما دادیم نوش جانتان! اما سیننایی که امروز داریم، سینمای حلال نیست. سینمای مورد رضایت مردم نیست.
معلم با انتقاد از اظهارنظر همایون اسعدیان درباره اینکه «چرا باید چشممان به دست مردمی باشد که دم گیشه 8 هزار تومان پول بدهند»، گفت: لابد باید چشممان به شخص یا نهادی دیگری باشد تا پول بدهد و فیلم بسازیم! بسیاری از فیلمها ساخته میشود، صدها صفحه نقد و مطلب هم پیرامون آن نگارش میشود، اما وقتی مردم آن را نبینند چه فرقی میکند؟ سینمایی که برای مردم است، زنده میماند. دوستانی که تلاش میکنند دریچههای گفتگو را ببندند، بدانند این دریچهها باز شده و امروز همه چیز شفاف است.
وی با انتقاد از اظهارنظر برخی مسئولان سینمایی درباره ورود سینماگران نسل جدید و جوان به سینمای ایران گفت: کدام نسل جدید؟ امیدواریم این نسل حداقلی جوانی که با امیدی وارد سینما میشوند را نیز وارد کانال خود نکنید و اینها را نیز به سینمای محفلی خود دچار نکنید!
دعوت از ایوبی برای حضور در «هفت»
در ادامه بهروز افخمی با دعوت از حجت الله ایوبی، رئیس سازمان سینمایی کشور برای حضور در برنامه هفت، گفت: از آقای ایوبی میخواهیم خود را پنهان نکند، به هفت بیاید و از دیدگاهیش دفاع کند و به سوالات ما نیز پاسخ دهد.
در ادامه برنامه حمید گودرزی در حاشیه اکران خصوصی فیلم سینمایی «چهارشنبه 19 اردیبهشت» 12 آبان ماه در تالار ایوان شمس، با عوامل این فیلم از جمله وحید جلیلوند، علی جلیلوند، سعید داخ و برزو ارجمند گفتگو کرد.
وحید جلیلوند، کارگردان این فیلم در این گفتگو بیان داشت: هیچ کارگردانی به خوشبختی من نیست. من کسی مثل علی را در کنار خودم دارم که همیشه به من مشورت داده و در عین حال اجازه داده تا کار خودم را کنم. بزرگترین مشاوران من در این فیلم علی زرنگار و علی جلیلوند بودند. به نظر من «چهارشنبه 19 اردیبهشت» یک فیلم واقعی و بدون دروغ است که بازیگران و عوامل آن با قلبشان بازی کردهاند. «چهارشنبه» 19 اردیبهشت» در واقع فیلم نیست، بلکه بخشی از جامعه است.
در بخش انتهایی برنامه مسعود فراستی در میز نقد خود به همراه دو میهمان خود، کامیار محسنی و جواد طوسی به نقد و بررسی فیلمهای سینمایی «عصر یخبندان» مصطفی کیایی و «نهنگ عنبر» سامان مقدم پرداختند.
دور تازه برنامه سینمایی هفت هر هفته جمعه شبها با اجرا و سردبیری بهروز افخمی روی آنتن شبکه سه سیما میرود.