صراط: عرصه هنر تئاتر، تلویزیون و سینما همواره کسانی را به خود دیده است که عاشقانه و با تمام وجود برای این هنر ارزشمند تلاش کردند و به قول تئاتریها، خاک صحنه خوردند تا عشق را در هنر معنا کنند اما بسیاری از همین هنرمندان سالیان سال است که به دلیل مشکلات معیشتی از صحنه هنر دور و به فراموشی سپرده شدند.
به گزارش فارس، بهنام شمس یکی از همان هنرمندان ارزشمندی است که از شهرستان نوشهر در یک خانواده متدین و مذهبی دیده به جهان گشود و بزرگ شد.
وی همواره در کارهایش موفق ظاهر شد ولی ناملایمات و نامهربانیهایی که در حقش شد، نتوانست به جایگاه واقعیاش در هنر دست پیدا کند.
مهمترین کارهای تصویریاش فیلم داستانی «خاطره»، «من و مه»، سریال «تردید»، «فریب»، «آتش و شبنم»،«اولین گناه» و مجموعههای تلویزیونی «ارمغان»، «یک شاخه گل»، «پیروزی» و... بود.
در کنار بازیگرانی همچون کاظم افرندنیا، مهشید افشارزاده، محمدرضا داوودنژاد، سیروس میمنت، امیرغفارمنش، علی دهکردی، جعفر دهقان، افسانه بایگان، زهرا سعیدی، افسانه ناصری، فریبرز سمندرپور، محمد صادقی، بهزاد فراهانی، ثریا قاسمی، آزیتا لاچینی، مرحوم کیومرث ملک مطیعی و دیگر هنرمندان به ایفای نقش پرداخت.
او سالها است که از عرصه هنر تئاتر و تلویزیون کنار کشیده و بسان خیلی از هنرمندان دیگر به دلیل نامهربانیها، تنها کولهبار خاطرات و تجارب هنری خود را در صندوقچه اسرار دل خویش قرار داده و رو سوی جاده تاریک و روشن و مهآلود روزگار در گوشهای از شهر و دیار خود گذران عمر میکند بیآنکه ادعایی داشته باشد.
برای آشنایی بهتر و بیشتر با این هنرمند چالوسی با وی گفتوگویی انجام دادیم که در زیر میخوانید.
*علاقهمندی به هنر از دوران کودکی
«بهنام شمس» درباره چگونگی علاقهمندی و ورودش به دنیای هنر، اظهار کرد: از همان بچگی به کارهای هنری تعلق خاطر داشتم یادم هست نخستین فیلم سینمایی که در دوران کودکیام در سینمای نوشهر آن زمان دیدم فیلم «پاپیون» بود که بهای بلیطش تنها 50 ریال میشد.
از زمانی که چشم باز کردم در خانهمان تلویزیون بود و مرتب برنامهها و فیلمها را دنبال میکردم چون آن موقع یعنی اوایل دهه پنجاه، آن هم قبل از انقلاب کمتر خانوادهای در خانهاش تلویزیون داشت،اینها را میگویم به دلیل اینکه همه اینها دست به دست هم دادند تا مسیر زندگیام تغییر کند و وارد جرگه کارهای هنری در زمینه تئاتر و تلویزیون شوم.
*شروع کار هنری از کلاس چهارم ابتدایی
وی افزود: یادم هست کلاس چهارم ابتدایی و دقیقا سال 1359 بود و من از 6 سالگی به مدرسه رفته بودم سرود معروف 22 بهمن تازه منتشر شده بود و به عبارتی توی بورس بود و ما هم با بچههای کلاس یک گروه سرود تشکیل دادیم و بعد از تمرینات مکرر، این سرود را در حیاط مدرسه و در مقابل جمعیت زیاد دانشآموزان به صف ایستاده اجرا کردیم و بسیار مورد تشویق قرار گرفتیم و بنابراین کار هنریام در واقع از همان جا شروع شد و بعدها در کنار بازی تئاتر، در گروه سرود مدارس راهنمایی و دبیرستان آن زمان فعالیت بسیاری داشتم.
* همیشه دوست داشتم یک روز بتوانم ایفای نقش کنم
این هنرمند مازندرانی تئاتر و تلویزیون با بیان اینکه حدود سال 1361 بود که برادر مرحومم در یک نمایشی به اسم «حماسه سوسنگرد» ایفای نقش میکرد و سالن محل اجرای آنها هم سالن «پیش آهنگی» سابق و سالن فعلی امور تربیتی آموزش و پرورش نوشهر کنار ورزشگاه شهدای نوشهر بود که من از نزدیک این تئاتر زیبا و جالب را که تمامی بازیگرانش به زیبایی ایفای نقش کردند و مورد تشویق حاضران در سالن قرار گرفتند تماشا کردم و هرچند نقش برادر بزرگترم نقش کوچکی بود اما به نحو خوب و قابل قبولی از عهدهاش بر آمد و دیدن آن نمایش در بحبوحه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران سبب شده بود نگاه من به کار هنری تغییر کند و احساس دلبستگی خاصی به این هنر جذاب و جالب داشته باشم و همیشه دوست داشتم یک روز من هم بتوانم ایفای نقش کنم ولی اینکه از کجا باید شروع میکردم را نمیدانستم.
* تئاتر «توطئه» دریچه دیگهای را برایم باز کرده بود
وی بیان کرد: در دوره راهنمایی نمایشهای کوتاهی را در مدرسه و سر صف برای بچهها بهویژه در ایام دهه فجر به اجرا میکردیم و در کنارش کار سرود هم داشتیم و این روند تا دبیرستان هم ادامه داشت و البته اجرای سرودهایم بیشتر از تئاترها بود و یادم هست سرود «ای ساربان آهسته ران که آرام جانم میرود» را با یک کیبورد کوچک برای بسیجیها و رزمندههای در آن زمان که همگی آماده اعزام به جبهه جنگ بودند در مساجد نوشهر و چالوس از طرف امور تربیتی نوشهر به اجرا میگذاشتیم.
نخستین کار بازیگری حرفهای من به همان دوران برمیگردد که سال اول دبیرستان بودم و فردی که فرهنگی هم بود از طرف آموزش و پرورش به مدرسه ما آمد و برای اجرای نمایش خود نیاز به سه بازیگر اصلی داشت که پس از تست گرفتن از میان آن همه دانشآموز، من را برای یکی از نقشهای اصلی تئاترش به نام «توطئه» انتخاب کرد این نمایش پس از مدتها تمرین، در ایام دهه فجر روزی سه بار برای شیفتهای صبح و عصر مدارس و یک اجرای عمومی هم برای شب که همشهریان نوشهری و چالوسی به سالن میآمدند و سالن مملو از جمعیت بود به طوری که در راهروها هم جای خالی نبود. تا پایان دهه فجر آن سال با اجرای مدارس و عمومی بالغ بر 24 اجرا داشتیم و تئاتر «توطئه» دریچه دیگهای را در زندگیام جلوی چشمانم باز کرده بود و من را با کار حرفهای در زمینه نمایش آشنا کرد.
*روزی پنج بار تئاتر اجرا میکردیم
شمس گفت: نمایش «توطئه» سبب شد از سال بعد به فکر یک تیم ترکیبی از بازیگران در زمینه نمایش طنز باشیم روند اجرای خود را در ایام دهه فجر ادامه دهیم و این بار اجراهامان با اجرای مدارس و اجرای عمومی به روزی پنج بار رسیده بود ولی «توطئه» یک کار سنگین، کلاسیک و کاملا حرفهای بود که مرا در بازیگری آماده و پخته میکرد.
* وجود ماهواره و کامپیوتر سبب تغییر نگاه مردم به تئاتر شد
این هنرمند مازندرانی ادامه داد: روند اجراهای دهه فجر ما تا همین چندسال پیش هم ادامه داشت اما اکنون وجود ماهواره و کامپیوتر سبب تغییر نگاه مردم به تئاتر شد و سالنهای نمایش برخلاف آن زمان که مملو از جمعیت بود در سالهای اخیر با وجود تبلیغات گسترده و کیفیت بالای کار، سالنها هنگام اجرای نمایش خالی بود و در این زمینه میبایستی حق را به مردم داد چون آن موقع فقط دو تا کانال تلویزیونی شبکه یک و دو بود که برنامههاش از صبح شروع و شب هم به پایان میرسید و مردم سراپا اشتیاق به سالنهای نمایش میآمدند.
*اجرای تئاتر به نفع زلزلهزدگان رودبار
این هنرمند مازندرانی تئاتر و تلویزیون خاطرنشان کرد: بعد از زلزله رودبار هم در ایام دهه فجر با بازیگران تئاتر کرج و تهران چند شب اجرای برنامه طنز در سالن سینمای ارشاد چالوس برگزار کردیم که عواید حاصل از فروش این نمایش به بازماندگان زلزله رودبار تعلق گرفت و این کمترین کاری بود که آن زمان در این زمینه از دستم بر آمده بود.
* 3 نمایش برای 3 جشنواره ملی
وی اضافه کرد: سه نمایش سنگین برای سه جشنواره سراسری کار کردیم که نخستین آن «تنهاتر از دریا» به کارگردانی محمدرضا قلیپور در نخستین جشنواره منطقهای سراسری روستا، در رشت تالار سردار جنگل و دومی «دارواش» به نویسندگی حسن کریمی الیزهای و به کارگردانی «مسعود اجدادیان» در دومین جشنواره منطقهای روستایی کشور در تالار فخرالدین اسعد گرگانی به اجرا در آوردیم که جایزه دومین طراحی دکور و صحنه را کسب کردم در حالی که جایزه اولی نداشت و همچنین نمایش «زخم عشق» به کارگردانی «مسعود اجدادیان» که برای جشنواره سراسری دفاع مقدس تمرین و اجرا کردیم ولی بنا به دلایلی به بخش مسابقات جشنواره راه پیدا نکرد و انتخاب نشد.
*تست بازی در تلویزیون مازندران
شمس با اشاره به اینکه سال سوم دانشگاه بودم که یک روز اعلام کردند از طرف صدا و سیمای مازندران آمدند و میخواهند برای ساخت فیلم جنگی تست بازیگری بگیرند و این درست زمانی بود که من مسؤول کارهای فرهنگی و هنری دانشکده بودم و دوست داشتم خودم را نشان دهم و به همین خاطر رفتم داخل سالنی که همه مشتاقان بازیگری در تلویزیون در آنجا جمع شدند تا تست بدهند.
برای ساخت این فیلم که به نام «خاطره» بود پنج نقش اصلی وجود داشت که سه بازیگر از قبل انتخاب شده بودند و تنها دو نفر دیگر نیاز داشتند تا اینکه پس از تستگیری انتخاب شدم و از همان جا کارهای تلویزیونیام شروع شد و ماحصل آن بازی در بیش از 20 فیلم داستانی کوتاه و بلند، چهار مجموعه تلویزیونی و همچنین چهار یا پنج سریال تلویزیونی بود که از شبکههای یک، دو، سه، شبکه مازندران و حتی شبکههای برونمرزی جامجم بارها و بارها پخش شد.
* پدر پشتیبانم بود
هنرمند چالوسی عرصه تئاتر و تلویزیون تصریح کرد: در چند سال آخر، پدرم بهعنوان بزرگترین پشتیبانم در کارهای هنریام بود و از نظر روحی و بهویژه مادی مدیونش بودم و تا وقتی در قید حیات بود، من هیچ مشکلی در این زمینه نداشتم ولی بعد از فوتش، بزرگترین پشتیبانم را از دست دادم و ناگزیر شدم برخلاف میل باطنیام از کار هنری به دلیل مشکلات مالی فاصله بگیرم و از این بابت مدیون خانوادهام هستم.
*تئاتر نیازمند نگاه متفاوت مسؤولان و متولیان
وی خاطرنشان کرد: ورود برخی افراد غیرمتعهد و به ظاهر هنرمند که وارد عرصه تلویزیون، سینما و تئاتر و نیز کارهای تکراری، سفارشی و تیپیک از یک طرف، آمدن شبکههای مختلف ماهوارهای و کارهای بسیار ضعیف و عدم حمایت کافی مسؤولان از هنرمندان متعهد و اصیل سبب شد تا استقبال از تئاتر، تلویزیون و سینما نسبت به قبل کمتر شود و این کار آسیب به هنر وارد کرده است و نیازمند نگاه متفاوت مسؤولان و متولیان فرهنگی و هنری است تا بیش از پیش به شکوفایی برسد.
شمس با اشاره به اینکه هنرمندی که خودش را باور نکند قطعا دچار مشکل میشود و از هنرش جا میماند و به جای پیشرفت پسرفت میکند، افزود: در زمان ما هر کسی نمیتوانست به سهولت و سادگی وارد این عرصه شود و باید پوست میانداخت تا خودش را نشان بدهد ولی من با پشتکار و خلاقیتی که داشتم خیلی زود وارد تلویزیون شدم جایی که آرزوی دست نیافتنی هرجوانی به سن و سال من در آن زمان بود و چون عشق در کار ما بود خیلی زود در تلویزیون جا افتادیم.
*کسانی که بهدنبال پول یا شهرت هستند اصلا وارد هنر نشوند
وی با اشاره به اینکه مسائل مختلفی از جمله ناملایمات در این کار و نداشتن شغل مناسب برای تضمین آیندهام سبب شد برخلاف میل باطنیام از کار هنری فاصله بگیرم، درباره کسانی که علاقهمند بازیگری در تئاتر، تلویزیون و سینما هستند، اظهار کرد: توصیه من این است که اگر بهدنبال پول یا شهرت هستند اصلا وارد هنر نشوند و البته ممکن است خیلیها از این حرفم ناراحت شوند اما واقعیت اینکه تجربه خودم در این عرصه را عنوان میکنم که تئاتر، تلویزیون و سینما تنها عشق میخواهد و بس.
هنرمند مازندرانی تئاتر و تلویزیون تصریح کرد: امروزه ما با چند دسته بازیگر معروف سر و کار داریم یعنی برخیها نان تیپشان را میخورند و از این طریق معروف شدند، برخی دیگر هم سفارش شده این و آن که بیشترشان پس از مدتی چون چیزی برای ارائه در چنته ندارند زود خسته میشوند و فاصله میگیرند، گروهی دیگر به صورت اتفاقی و تصادفی میآیند و به همان شکل بیرون میروند و برای همیشه فراموش میشوند و گروه آخری هم هست که ذاتاً هنرمند هستند و برای کارشان ارزش و اعتبار خاصی قائلند و از جان، جوانی، زندگی و همه چیزشان برای کارشان میگذرند و اکثراً موفق هستند.
* تمام سعی خود را میکردم تا تماشاچی از کارم راضی باشند
وی درباره سقف آرزوهای خود در عرصه تئاتر و تلویزیون، گفت: نمیتوان بیان کرد که چه معیار یا سقفی برای آرزوهایم داشتم ولی همین که تمام سعی خود را میکردم تا تماشاچی داخل سالن و بینندههای جلوی تلویزیون از کارم و بازیام راضی باشند برای من یک دنیا ارزش داشت چون میتوانستم آن ارتباط حسی لازم را با مخاطبانم برقرار و ایجاد کنم طوری که مرا در آن نقش باور کنند و به این فکر نکنند که این بهنام شمس هست که دارد نقش بازی میکند بلکه باور کنند که یک شخصیت دیگهای است که میبینند.
*هنوز هم عاشق هنر هستم
شمس در پایان گفت: جا دارد از تمامی عزیزانی که برای من در این عرصه از جمله اساتید خوب و عزیزم در تئاتر و تلویزیون، همچون «سیگارودی»، «نعمتالله آهی»، «مسعود اجدادیان»، «سعید روحی» که بیریا زحمات فراوانی کشیدند و زندهیاد کیومرث ملک مطیعی که چگونگی پیشرفت و ترقی در تلویزیون را به من آموخت، تشکر و قدردانی کنم. من هنوز هم عاشق هنر هستم و دوست دارم موقعیتی فراهم شود و مانند گذشته دوباره به کار هنری ادامه بدهم چون من بدون هنر هیچ هستم و با هنر حس زنده بودن و شادابی دارم.