صراط: در جوانی با جبهه ملی در ارتباط بود. در بسیاری از مجامع علیه امپریالیسم و آمریکا سخنرانی میکرد و بسیاری او را به عنوان منتقد رژیم شاه میشناختند.
به گزارش فارس، هدایت الله متین دفتری در واقع آن چهرهای نبود که در ظاهر نشان میداد. این را از اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا در تهران و به ویژه در رفتار و عملکرد سیاسی او در سالهای پس از انقلاب میتوان دریافت.
هدایت الله متین دفتری و سیا
هدایت الله متین دفتری فرزند احمد متین دفتری نخست وزیر دوران رضاخان و سناتور دوره پهلوی دوم بود و از طرف مادری نوه دکتر محمد مصدق رهبر جبهه ملی و نخست وزیر سابق ایران محسوب میشد. متین دفتری به سبب شهرت خوب مصدق، بیش از آنکه خود را به خانواده پدری نسبت دهد علاقهمند بود تا از نام و شهرت مثبت مصدق در افکار عمومی استفاده کند.
«پس از تحصیل متوسط دوره متوسطه در تهران وی به بریتانیا رفت و در دانشگاه کمبریج به درس مشغول شد و در 1335 لیسانس خود را در اقتصاد و حقوق دریافت کرد. در بازگشت به ایران در وزارت علوم استخدام شد و به هیات علمی دانشگاه تهران پیوست. در 1337 وی مدیر اطلاعات و روابط عمومی وزارت دادگستری شد.»1
به گفته خودش در زمان دولت ملی دکتر مصدق ارتباط نزدیکی با او و افراد سرشناس جبهه ملی داشت و با چشم خود شاهد حمله نیروهای کودتا به خانه مصدق بود. کودتایی که با نقشه مستقیم سیا و سازمان اطلاعات انگلیس به انجام رسید. سیا سابقه ای طولانی در ایران و دخالت در امور سیاسی- اجتماعی کشور داشت.
در واقع تنها مدتی کوتاه پس از تاسیس سیا بود که افراد این سازمان در چهره مستشاران نظامی به تهران آمدند و پس از چندی پایه گذار یکی از مخوف ترین سازمانهای اطلاعاتی آسیا و حتی جهان در ایران شدند.
سازمان اطلاعات و امنیت کشور که در ایران و جهان به ساواک مشهور شد در حقیقت محصول حضور ماموران سیا و بعد از آن موساد در تهران و آموزشهایی بود که ماموران ایرانی در آمریکا دیده بودند.
یکی از نخستین ماموریتهای این سازمان، نجات شاه و رژیم پهلوی از مخمصهای بود که در دوران ملی شدن نفت گرفتار آن شد. زمانی که پدربزرگ هدایت الله متین دفتری یعنی محمد مصدق نخست وزیر ایران بود آمریکاییها به همراه انگلیسیها به این نتیجه رسیده بودند که به هر ترفندی دولت مصدق را باید سرنگون کرد.
در گزارشهای سازمان سیا آمده است: «در آوریل سال 1953 تصمیم گرفته شد سیا با همکاری سرویس مخفی انگلستان عملیاتی را برای براندازی مصدق طرحریزی کند. طرح اولیه عملیات در دفتر سیا در قبرس تهیه و به مرکز فرماندهی سیا و سرویس مخفی انگلیستان ارسال شد.»2 کودتا در نهایت با برکناری نخست وزیر قانونی در ایران به نتیجه رسید و سیا در ایران ماندگار شد.
برخی از سفرای آمریکا در ایران همچون ریچارد هلمز رییس پیشین سازمان سیا رسماً چهره هایی امنیتی بودند که به خوبی می دانستند در ایران باید با چه کسانی ارتباط برقرار کنند و چگونه این ارتباط را از نظر افکار عمومی مخفی نگه دارند.
حضور سیا در ایران با وجود افرادی همچون هلمز آنقدر قوی بود که هنری پرشت سرپرست بخش سیاسی سفارت آمریکا در تهران می گفت: «ما هنگامی که متوجه شدیم کاخ سفید کسی را که گذشته از هر چیز چنین با سیا ارتباط داشته و این سازمان از دید هر ایرانی مسئول سرنگونی دکتر مصدق بوده به ایران فرستاده است شگفت زده شدیم. به نظرمان چنین می رسید که آمریکا از هرگونه ادعای بیطرفی دست کشیده است.» 3
متین دفتری ارتباطی دائمی و منظم با سفارت آمریکا در تهران داشت و در سفرهایش به این کشور مورد استقبال رسمی مقامهای امریکایی قرار می گرفت. «در 1339 "دوستداران آمریکایی خاورمیانه" به وی یک بورس همکاری افتخاری با کنگره داد که امکان اقامت 9 ماهه در واشنگتن دی سی و تحقیق در مرکز حکومتی آمریکا را برای وی فراهم آورد تا بتواند فعالیت های کنگره را نظاره کند.»
یکی از عناصری که سیا و سفارت امریکا در تهران به دنبال همکاری با او بودند کسی نبود جز هدایت الله متین دفتری که به واسطه رابطه فامیلی با مصدق کمتر کسی گمان نمی برد که عامل سیا در ایران باشد. او با باقی ماندن در تشکیلات جبهه ملی و نزدیکی با مخالفان رژیم شاه در واقع خود را به عنوان چهره ای منتقد و مخالف رژیم نشان می داد. با این حال متین دفتری ارتباطی دائمی و منظم با سفارت آمریکا در تهران داشت و در سفرهایش به این کشور مورد استقبال رسمی مقامهای امریکایی قرار می گرفت. «در 1339 "دوستداران آمریکایی خاورمیانه" به وی یک بورس همکاری افتخاری با کنگره داد که امکان اقامت 9 ماهه در واشنگتن دی سی و تحقیق در مرکز حکومتی آمریکا را برای وی فراهم آورد تا بتواند فعالیت های کنگره را نظاره کند.» 4
دوستداران آمریکایی خاورمیانه، موسسهای خصوصی، غیرانتفاعی و آمریکایی بود که به ظاهر در جهت بهبود تفاهم میان مردم آمریکا و کشورهای خاورمیانه تلاش میکرد اما در عمل برنامهای گسترده برای جذب افراد در سطح جوامع خاورمیانه و حرکت در جهت منافع آمریکا بود.
یکی از اهداف این موسسه قادر نمودن مردان جوان برجسته به کسب تجربه در حکومت به وسیله همکاری با یک سناتور یا نماینده اعلام شده بود. برای ارتباط گیری بهتر با مخالفان رژیم، متین دفتری باید از خود چهرهای مخالف رژیم و ضد آمریکایی نشان میداد. فرصت برای ایجاد چنین تصویری در فروردین سال 1347 پیش آمد؛ زمانی که سه مرد که احتمالا از گروههای چپِ مخالف با متین دفتری و عقایدش بودند او را در جلوی ساختمان دانشگاه تهران ربودند و بعد از بردن به منطقه لشگرک به شدت مضروب کردند.
متین دفتری سعی کرد اینگونه در افکار عمومی جا بیندازد که ساواک او را ربوده و مضروب کرده است. بعد از این حادثه متین دفتری اعلام کرد موضوع را به سازمان ملل اعلام خواهد کرد و این بهانه خوبی بود تا یک چهره مخالف ضدنظام و ضدآمریکایی از او ساخته شود. آمریکاییها هم این داستان و طرح یک شکایت جنجالی محدود را میپسندیدند. آرمیتاژ وزیر خارجه وقت آمریکا در نامه ای محرمانه به تئودور الیوت مسئول امور خاورمیانه نزدیک و ایران در وزارت خارجه این کشور نوشت: «ما شواهدی دریافت داشته ایم که متین دفتری امید دارد مقداری از توجه عمومی را به این واقعه جلب کند و چیزی درباره اطلاع دادن آن به سازمان ملل زمزمه کرده است. با برپاشدن کنفرانس حقوق بشر همین هفته در تهران و اینکه سناتور متین دفتری کاندیدای فعالی(با احتمال شانسی بهتر از شانس معمولش) برای ریاست اتحادیه بین المجالس می باشد امکان یک کوشش برای ایجاد یک محاکمه جنجالی کوچک می تواند قابل ملاحظه باشد. ما می خواهیم اگر احتمالا بتوانیم از درگیرشدن اجتناب ورزیم.» 5
در یکی دیگر از اسناد لانه جاسوسی نظر یکی از کارکنان سیاسی سفارت آمریکا درباره ارتباطات هدایت الله متیندفتری اینگونه آمده است: «متین دفتری و همسرش میخواهند رابطه خود را با کارمندان سفارت حفظ کنند. ما تا به حال دو بار برای شام به منزل آنها رفتهایم. به نظر می رسد که آنها در مجامع دیپلماتیک رفت و آمد نسبتا وسیعی دارند.»6 به این ترتیب هدایت الله متین دفتری در تمام سالهایی که در ایران بود منبعی موثق و مهم برای آمریکاییها جهت اخذ اخبار مربوط به تحولات سیاسی و اجتماعی ایران محسوب میشد.
حتی در کوران انقلاب اسلامی و در اواسط دی ماه 1357 که درگیریها به اوج خود رسیده بود، آمریکاییها از او در خصوص شانس دولت بختیار برای متوقف کردن روند انقلاب مشورت می گرفتند.
در این مذاکره که متن بخشی از آن در اسناد لانه جاسوسی آمده است متین دفتری خطاب به کارمندان سفارت آمریکا اعلام می کند که «بختیار با پذیرش تشکیل دولت وجهه خود را از دست داده و شانس موفقیت او را 20 درصد ارزیابی می کند.»7
عضویت در سازمان مجاهدین خلق پایان راه سیاسی متین دفتری
با پیروزی انقلاب اسلامی متین دفتری همچنان در ایران بود و تلاش میکرد تا
در قالب تشکیلاتی جدید به نام «جبهه دموکراتیک ملی» در تحولات سیاسی کشور
ایفای نقش کند.
هنوز چند ماه از انقلاب نگذشته بود که دیدگاههای چپی او بر دیدگاههای به ظاهر ملیاش به کل غالب شد و با جداکردن کامل راه خود از جبهه ملی به عضویت مجاهدین خلق درآمد. از آن پس او با بر عهده گرفتن مسئولیت نشریه این سازمان به همراه همسرش که یکی از مسئولین رده بالای شاخه زنان سازمان منافقین بود، مقابله علنی با انقلاب اسلامی و ارزشهای دینی جامعه ایرانی را آغاز کرد.
مدتی بعد با شدت گرفتن اقدامات این سازمان علیه مردم و نظام انقلابی متین دفتری و دیگر رهبران سازمان مجاهدین ایران را ترک کردند و با حضور در فرانسه به شورای ملی مقاومت پیوستند تا مبارزه مسلحانه و ترور مردم و شخصیتهای سیاسی کشور را از پاریس برنامه ریزی کنند.
عضویتی که در واقع خط پایانی بود بر اعتبار و راه سیاسی به ظاهر باقی مانده هدایتالله متین دفتری. کسی که با وجود نسبت فامیلی با دکتر مصدق برخلاف او در جهت آرمانهای ملی حرکت نکرد و سرنوشتش را شاید بتوان با جعفر شریف امامی مقایسه کرد؛ یکی از آخرین نخست وزیران دوره شاه که زمانی گفت من در ایران به دنیا آمدم و در ایران هم می میرم اما بعد از انقلاب به نیویورک فرار کرد. این جمله را متین دفتری هم در ماههای ابتدایی انقلاب بر زبان آورده بود اما او حالا در خارج از ایران است و همچنان در جهت خلاف خواستههای مردم ایران حرکت میکند.