صراط: به دنبال درگذشت مریم میرزاخانی، نابغه ایرانی ریاضیات دنیا، برخی با سیاسی کردن این ماجرا، دلیل مهاجرت وی به آمریکا را به نظام جمهوری اسلامی ربط دادند!
به گزارش صراط، حجت الاسلام داود مهدویزادگان، پژوهشگر حوزه فقه و علوم سیاسی، در یادداشتی درباره این تفسیرها نوشت: نمیتوانم این ماتم و به سوگ نشستن برخی برای مرگ مرحومه مریم میرزاخانی نابغه ریاضی و امثال ایشان را باور کنم. مردم که از نان شبشان میگذرند تا مراکز علمی و دانشگاهها ساخته و آبادتر شوند. این خانم مرحوم هم لیسانسش را گرفت و به دعوت دانشگاه استنفورد و عشقی که به ریاضیات داشت به آمریکا مهاجرت کرد و همانجا ماند و هر از گاهی هم به وطنش سر میزد، آدم سیاسی هم به نظر نمیآید که بوده باشد.
پس، نه تبعیدی در کار بود و نه فرار سیاسی. اگر قرار بر گله گزاری است، باید از دولت اصلاحات و بویژه شخص وزیر آموزش و پرورش وقت، دکتر نجفی گله کنیم که چرا تدابیری برای ماندن و هجرت نکردن ایشان و دیگر نوابغ ایرانی بکار نبستند. چرا معاونتهای فرهنگی و نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها، فرهنگ وطن دوستی و نفی مهاجرت را در ذهن این گونه دانشجویان با استعداد جا نیانداختند.
اگر براستی این برخیها دغدغه دانش و مهاجرت نابغههای علمی مملکت را دارند، چرا وقتی دیگ آب سنگین اراک را با بتن پر کردند و چرخ فنآوری هستهای کُند شد و برخی دانشگاهها برخی رشتههای این دانش را حذف کردند، بانگ بر نیآوردند که مانع رشد علم و فنآوری نشوید. آیا آنان به این مسئله فکر کردهاند که برجام، چقدر دانشجویان مستعد برای دانش فنآوری هستهای را نا امید ساخته است و فکر مهاجرت را در ذهن ایشان تقویت کرده است؟ چرا وقتی شنیدند قرار است موشک ماهوارهبر به دلیل مقرون به صرفه نبودن!! به موزه منتقل شود و نه به آسمان، لب به اعتراض نگشودند.
چرا از سیاست دولت در افزایش همکاری و بستن قرار داد با شرکتهای خارجی به جای استفاده از ظرفیت علمی دانشگاهها، انتقاد نمیکنند. با روی کار آمدن دولت آقای روحانی کمتر خبر پیشرفتهای علمی به گوش میرسد ولی از ناحیه این برخیها هیچ انتقادی دیده نمیشود. اصلاً چرا این برخی، وقتی نابغه مهاجری فوت میکند به یاد او میافتادند ولی از فراری سیاسی همیشه خبر میآورند؟
حتماً برخی از سوگواران سیاسی در دیدار ماه رمضان امسال رهبری با اساتید دانشگاهها شرکت داشتند و به چشم خود دیدند که خانم فارغ التحصیل دکتری از آلمان با مدارک علمی برجسته چگونه از سر سوز دل درباره مخالفتها و کارشکنی برابر با جذب هیئت علمی ایشان در دانشگاه تربیت مدرس به خاطر بورسیه بودن سخن میگفت به طوری که حاضرین را متأثر کرد.
همین دیروز بود که دانشجویان ایرانی شرکت کننده در المپباد شیمی با سه مدال طلا نفر سوم جهان شدند، اما آیا از این افراد سوگوار سیاسی کسی بود که با یک دسته گل به فرودگاه رفته از آنان استقبال کنند؟ ولی همین برخیها هر روز صبح کانال تلگرامی فراری سیاسی را چک میکنند تا اگر یادداشت جدید دارد سریع در بوق کنند و یادش را زنده نگه دارند و بالاخره اینکه آیا این برخیها جرأت میکنند به آمریکاییها بگویند ما یک نابغه علمی سر زنده و شاداب به شما تحویل دادیم و شما بعد چند سال جسم بی جانش را به ما باز گرداندید!
به هر روی، تمنای من از این برخیها آن است که مردگانمان را محترم بشماریم و ملت را تحقیر نکنیم و از روی انصاف، نظام اسلامی را نقد کنیم و اگر برای دانش و محافل علمی ارج و احترامی قائل هستیم، نگذاریم به ریاکاری سیاسی آلوده شود.
به گزارش صراط، حجت الاسلام داود مهدویزادگان، پژوهشگر حوزه فقه و علوم سیاسی، در یادداشتی درباره این تفسیرها نوشت: نمیتوانم این ماتم و به سوگ نشستن برخی برای مرگ مرحومه مریم میرزاخانی نابغه ریاضی و امثال ایشان را باور کنم. مردم که از نان شبشان میگذرند تا مراکز علمی و دانشگاهها ساخته و آبادتر شوند. این خانم مرحوم هم لیسانسش را گرفت و به دعوت دانشگاه استنفورد و عشقی که به ریاضیات داشت به آمریکا مهاجرت کرد و همانجا ماند و هر از گاهی هم به وطنش سر میزد، آدم سیاسی هم به نظر نمیآید که بوده باشد.
پس، نه تبعیدی در کار بود و نه فرار سیاسی. اگر قرار بر گله گزاری است، باید از دولت اصلاحات و بویژه شخص وزیر آموزش و پرورش وقت، دکتر نجفی گله کنیم که چرا تدابیری برای ماندن و هجرت نکردن ایشان و دیگر نوابغ ایرانی بکار نبستند. چرا معاونتهای فرهنگی و نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها، فرهنگ وطن دوستی و نفی مهاجرت را در ذهن این گونه دانشجویان با استعداد جا نیانداختند.
اگر براستی این برخیها دغدغه دانش و مهاجرت نابغههای علمی مملکت را دارند، چرا وقتی دیگ آب سنگین اراک را با بتن پر کردند و چرخ فنآوری هستهای کُند شد و برخی دانشگاهها برخی رشتههای این دانش را حذف کردند، بانگ بر نیآوردند که مانع رشد علم و فنآوری نشوید. آیا آنان به این مسئله فکر کردهاند که برجام، چقدر دانشجویان مستعد برای دانش فنآوری هستهای را نا امید ساخته است و فکر مهاجرت را در ذهن ایشان تقویت کرده است؟ چرا وقتی شنیدند قرار است موشک ماهوارهبر به دلیل مقرون به صرفه نبودن!! به موزه منتقل شود و نه به آسمان، لب به اعتراض نگشودند.
چرا از سیاست دولت در افزایش همکاری و بستن قرار داد با شرکتهای خارجی به جای استفاده از ظرفیت علمی دانشگاهها، انتقاد نمیکنند. با روی کار آمدن دولت آقای روحانی کمتر خبر پیشرفتهای علمی به گوش میرسد ولی از ناحیه این برخیها هیچ انتقادی دیده نمیشود. اصلاً چرا این برخی، وقتی نابغه مهاجری فوت میکند به یاد او میافتادند ولی از فراری سیاسی همیشه خبر میآورند؟
حتماً برخی از سوگواران سیاسی در دیدار ماه رمضان امسال رهبری با اساتید دانشگاهها شرکت داشتند و به چشم خود دیدند که خانم فارغ التحصیل دکتری از آلمان با مدارک علمی برجسته چگونه از سر سوز دل درباره مخالفتها و کارشکنی برابر با جذب هیئت علمی ایشان در دانشگاه تربیت مدرس به خاطر بورسیه بودن سخن میگفت به طوری که حاضرین را متأثر کرد.
همین دیروز بود که دانشجویان ایرانی شرکت کننده در المپباد شیمی با سه مدال طلا نفر سوم جهان شدند، اما آیا از این افراد سوگوار سیاسی کسی بود که با یک دسته گل به فرودگاه رفته از آنان استقبال کنند؟ ولی همین برخیها هر روز صبح کانال تلگرامی فراری سیاسی را چک میکنند تا اگر یادداشت جدید دارد سریع در بوق کنند و یادش را زنده نگه دارند و بالاخره اینکه آیا این برخیها جرأت میکنند به آمریکاییها بگویند ما یک نابغه علمی سر زنده و شاداب به شما تحویل دادیم و شما بعد چند سال جسم بی جانش را به ما باز گرداندید!
به هر روی، تمنای من از این برخیها آن است که مردگانمان را محترم بشماریم و ملت را تحقیر نکنیم و از روی انصاف، نظام اسلامی را نقد کنیم و اگر برای دانش و محافل علمی ارج و احترامی قائل هستیم، نگذاریم به ریاکاری سیاسی آلوده شود.
به فکر چندسال دیگه باشیم مریم های دیگه هم پرپر نشن!!
واقعا سخته.....