جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۱ آبان ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۴

ماجراجویی به سبک آل سعود

همزمان با تشدید تنش میان عربستان و ایران، گمانه زنی درباره جنگ احتمالی میان دو قدرت برتر منطقه به محافل سیاسی - رسانه‌ای و حتی محافل عمومی کشیده شده و به اصطلاح نقل بازار شده است.
کد خبر : ۳۸۸۳۴۶
صراط: عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان سعودی در جدیدترین اظهارات خود بار دیگر موشک شلیک شده از یمن به سوی ریاض را ایرانی دانسته و در بیانی تهدیدآمیز گفته است «امیدواریم وارد جنگ مستقیم با ایران نشویم».

به گزارش جام جم در همین چارچوب روزنامه نیویورک‌تایمز در شماره روز شنبه خود نوشت: حمایت رئیس جمهوری آمریکا از عربستان خطر جنگ با ایران و تضعیف منافع آمریکا را در پی دارد.

مقام‌های اماراتی نیز هم صدا با حاکمان سعودی سیاست ایران هراسی را با هدف جنگ روانی و تحریک افکار عمومی علیه ایران تشدید کردند.

انور قرقاش، وزیر مشاور امارات در امور خارجه در صفحه توئیتر خود مدعی شد: واضح است که ایران موشک بالستیک به حوثی‌ها داد تا عربستان را هدف قرار دهند.

روزنامه رای الیوم در شماره اخیرش با ترسیم سناریوهای احتمالی درباره شش مرحله جنگی در صورت تقابل عربستان و ایران نوشت.

این موارد تنها بخشی از اخبار و تحلیل های هشدار دهنده درباره وقوع احتمالی جنگ میان تهران و ریاض است، که این روزها در محافل مختلف سیاسی و رسانه ای مطرح است، و ریشه در اقدامات و اظهارات یک هفته اخیر مقامات مختلف دربار سعودی دارد.

نگارنده فارغ از رد یا تایید این گمانه زنی ها بر آن است که در این یادداشت به بررسی چرایی نیاز آل سعود به جنجال سازی و برجسته سازی احتمال تقابل مستقیم با ایران بپردازد.

به عبارت دیگر فارغ از مولفه‌های راهبردی در هماوردی عربستان سعودی با ایران و احتمال سنجی وقوع جنگ میان دو کشور، به نظر می رسد که مقام های سعودی در شرایط کنونی نیاز مبرم به هیاهو و جنجال رسانه‌ای با محوریت «ایران هراسی» دارند.

این نیاز طبعا به شرایط مختلف داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی بر می گردد که رژیم آل سعود را در معرض شکست‌ها، چالش ها و ابهامات متعدد قرار داده است.

1- نیاز به سرکوب در داخل

سر پوش نهادن بر مناقشه فزاینده قدرت در عربستان و تمهید شرایط برای سرکوب هر گونه اعتراض و مخالفت در داخل عربستان یکی از نیازهایی است که مقام های سعودی را به جنجال آفرینی جدید در منطقه واداشته است.

مطالبات فزاینده اجتماعی به ویژه خواسته های اقشار تحصیل کرده و جامعه زنان سعودی حاکمیت سنتی عربستان را با شرایط دشواری مواجه کرده است و طبیعی است که عقب نشینی مقطعی و محدود مانند دادن حق رانندگی به زنان نه تنها پاسخگوی این مطالبات فراگیر نیست که نشانه ای از عقب ماندن ساختارهای حاکمیتی عربستان در برابر تغییرطلبی سیاسی، مذهبی و اجتماعی در این کشور است، و می تواند در آینده نزدیک به تزلزل بیشتر در ارکان قدرت آل سعود بیانجامد.

بعلاوه رقابت قدرت در میان شاهزادگان سعودی - که در دهه‌های متوالی به صورت پنهان ادامه داشت - در ماه های اخیر از پرده بر افتاد و در تلاش های محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی برای حذف همه رقیبان از صحنه قدرت نمود کامل یافت.

بن سلمان در روزهای گذشته به بهانه مبارزه با فساد یکی از گسترده ترین تسویه حساب های سیاسی را آغاز کرد و دهها تن از شاهزادگان و تجار سیاسی منتقد یا مخالف با تغییر قدرت در عربستان را به بند کشید، و گام بزرگی را برای رسیدن به تاج و تخت سعودی برداشت.

وبگاه «العربی‌الجدید» که از لندن مدیریت می شود در گزارشی با اشاره به شدت گرفتن تنش‌ها در روابط ایران و عربستان نوشته است «محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان به یک رویکرد قدیمی کشورش برای مواجهه با چالش‌های داخلی روی آورده و دشمن تراشی را به شدت از سر گرفته است.

بعلاوه بن سلمان در قالب سند ادعایی 2030 برای توسعه عربستان اقداماتی را تعریف کرده است، که اجرایی شدن آن می تواند مخالفت های گسترده بخش های ذینفوذ و توده مردمی در عربستان را به بار بیاورد.

اقداماتی مثل خصوصی سازی و شفاف سازی در حوزه اقتصاد که می تواند منابع اقتصادی پنهان و رانت شاهزادگان سعودی، یا دست کم شاهزادگان مخالف بن سلمان را هدف قرار دهد، همانگونه در ماجرای بازداشت بن طلال و برخی دیگر از شاهزادگان ارشد سعودی در روزهای اخیر رخ داد.

حذف کمک های مالی به بخشی از اقشار ضعیف جامعه عربستان به بهانه کاهش بودجه عمومی اقدام دیگری است که می تواند با مخالفت توده مردم در این کشور مواجه شود، و موج نارضایتی سیاسی و امنیتی را به اعتراض عمومی علیه آل سعود مبدل سازد.

طبیعتا در چنین شرایط متزلزلی، دشمن تراشی و برجسته سازی سایه موهوم جنگ این امکان را به آل سعود می دهد که با افزایش سلطه سیاسی و امنیتی به استقبال چالش های داخلی بروند.

2- تنش در منطقه

بازی آمریکایی – سعودی برای تغییر موازنه قدرت در منطقه در طول شش سال گذشته از سوریه شروع شد ودر سال های بعد در عراق و یمن و بحرن ادامه یافت و این بار با استعفای تحمیلی نخست وزیر لبنان در خاک عربستان وارد مرحله تازه ای شد. اما این سناریوی مشترک نه تنها کمکی به تثبیت موقعیت آل سعود در منطقه و پیشرفت طرح آمریکایی برای خاورمیانه جدید نکرد که با شکست های پیاپی آمریکا و عربستان سعودی در منطقه همراه شد.

به گونه ای که بحران ساختگی تروریستم تکفیری داعش در منطقه که زمینه ساز اجرای طرح های آمریکایی – سعودی در منطقه بود در آستانه شکست نهایی قرار گرفته و جریان داعش، قدرت اثرگذاری خود را در روند تحولات منطقه به ویژه در سوریه به کلی از دست داده است.

در عراق علاوه بر شکست توطئه تکفیری – تروریستی داعش، طرح تجزیه این کشور نیز با محوریت استقلال اقلیم کردستان خنثی شد و نتیجه ای جز تحکیم مجدد قدرت مرکزی در عراق نداشت.

در یمن، جنگ 32 ماهه ائتلاف سعودی با حمایت آمریکا به جایی رسید که حمله موشکی اخیر یمن به ریاض، تمام هیمنه نظامی و توان تسلیحاتی پیشرفته عربستان سعودی را در برابر توان تضعیف شده ارتش یمن به چالش کشید.

در بحران خلیج فارس نیز اتحاد 4 کشور مدعی جهان عرب در برابر قطر کاری از پیش نبرد و ناکامی سیاسی تازه ای را برای ائتلاف سعودی رقم زد.

در چنین شرایطی حاکمان عربستان سعودی انگشت اتهام را به سوی ایران و حزب الله لبنان نشانه گرفته اند، و با هدف گشودن جبهه جدید علیه جبهه مقاومت، در اقدامی مداخله جویانه نخست وزیر لبنان را ناگزیر به استعفا کردند. طبعا این اقدام در کنار کوبیدن بر طبل جنگ احتمالی با ایران تازه ترین اقدامی است که با هدف سرپوش گذاشتن بر شکست های منطقه ای حاکمان سعودی صورت می گیرد.

3- همراهی با منافع آمریکا

از نگاه بین‌المللی هم ماجراجویی های اخیر عربستان سعودی بخشی از برنامه تنش سازی مستمر در خاورمیانه است که با هدف توجیه حضور بلند مدت آمریکا در منطقه و ایجاد حاشیه امن استراتژیک برای رژیم صهیونیستی صورت می گیرد.

در این چارچوب ریاض با تعریف منافع منطقه ای مشترک با واشنگتن و تل آویو تلاش دارد آتش فتنه های قومی، سیاسی و امنیتی را در منطقه همچنان برافروخته نگاه دارد، و مانع از تثبیت قدرت و موقعیت کشورهای مستقل در منطقه شود.