صراط: «عباس حاجینجاری» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
خبر اگر چه کوتاه، اما بسیار تلخ بود: روزنامه آلمانی «زود دویچه سایتونگ» نوشت که در جریان کنفرانس امنیتی مونیخ که اواسط ماه میلادی گذشته برگزار شد، هیچکدام از شرکتهای تأمین سوخت این کشور، حاضر نشدند به هواپیمای حامل محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران سوخترسانی کنند و این در حالی بود که وزیر خارجه ایران رسماً به این کنفرانس دعوت شده بود. این رفتار اروپاییها پس از ناکامی در تصویب قطعنامه علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل بود. امتداد خیمه شب بازی کاخ سفید در زمینه متهمسازی ایران به کمک تسلیحاتی به مردم یمن آنگاه عریانتر میشود که تروئیکای اروپایی شامل آلمان، فرانسه و انگلیس همراه با امریکا با انتشار بیانیهای مشترک ایران را محکوم کردند و این در حالی است که این چهار کشور نقش اصلی در جنایات رژیم سعودی در کشتار مردم یمن دارند. در همین حال نیکی هیلی، نماینده امریکا در سازمان ملل که به دلیل برآورد از ناکامی از محکومیت ایران در شورای امنیت سازمان در این نشست شرکت نکرده بود، در جایی دیگر ریشه اصلی عصبانیت امریکا را آشکار کرده و در سخنانی در شیکاگو با ادعای اینکه ایران به «مشکلی بزرگ برای امریکا» تبدیل شده است، تأکید کرد که امریکا از هر گونه اعتراض در ایران درباره وضعیت اقتصادی، حقوق بشر و دیگر موضوعات حمایت میکند.
پیچیدگیهای صحنه تقابل سلطهگران با ایران اسلامی و در شرایطی که آنها در طی ماههای اخیر به رغم امکانات سختافزاری و حمایت سازمانهای بینالمللی، شکستهای سنگینی را از اقتدار و توان دفاعی ایران در منطقه متحمل شدهاند، بیانگر این است که فارغ از فرصتها و ظرفیتهای دشمنان نظام اسلامی، آنچه که آنها را در برخوردهای اینگونه نظیر برخورد با وزیر خارجه ایران امیدوار ساخته، برآورد ضعف در اراده و عمل مسئولین اجرایی در بهرهگیری از دستاوردهای حرکت انقلاب و پیروزیهای اخیر در منطقه است، بهگونهای که تلاش دارند آن فرصتها را به عرصهای برای چالش و فشار بر ایران تبدیل کنند.
عملکرد خارج از عرف آلمانها و بیانیهنویسی قدرتهای غربی علیه ایران در شرایطی است که همه این کشورها در طول سالهای اخیر به نوعی اقتدار و توان ایران را تجربه کرده و سر تسلیم فرود آورده بودند. ماجرای دستگیری کماندوهای امریکایی متجاوز به آبهای ایران در دیماه سال ۱۳۹۴ از سوی یگانهای نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دستگیری نظامیان متجاوز انگلیسی در فروردین ۱۳۸۷، در عین تثبیت اقتدار ایران در آبهای خلیج فارس خفت تاریخی را برای نظامیان متجاوز این دو کشور به همراه داشت، در کنار موضع مقتدرانه ایران در برابر سفرای کشورهای اروپایی که در آذرماه سال ۱۳۹۰ به بهانه ماجرای سفارت انگلیس در تهران و قبل از آن در ماجرای صدور حکم حضرت امام در ماجرای سلمان رشدی و حکم دادگاه میکونوس، همگی بیانگر این است که در صورت استحکام مواضع و اقتدار ایران غرب به دلیل نیاز به ایران ناچار به عقبنشینی است.
آنچه سبب تجری و فزونخواهی دشمنان نظام و برخورد اینگونه با ایران در سالهای اخیر شده است را باید در رفتار و مواضع خود جستوجو کنیم، چرا که ماهیت سلطهگرانه غربیها تغییر نکرده، واکنشهای آنها متأثر از واکنشهای طرف مقابل است. شاهد مثال این مدعا را در نوع واکنشهای مسئولین اجرایی و دستگاه سیاست خارجی کشور میتوان دید.
اگر مواضع آقای ظریف از ابتدای به عهده گرفتن سکان دستگاه سیاست خارجی کشور نسبت به روند تحول منطقه و نقش اقتدار دفاعی ایران و روحیه ایثارگری و شهادتطلبی رزمندگان در پیروزیها اینگونه بود که در جریان همایش «ایثار، زبان صلح جهانی» در دانشکده زبان و ادبیات خارجی دانشگاه تهران مطرح کرد یا واکنش جناب عراقچی به عملکرد غرب در قضیه برجام از همان آغاز مذاکرات هستهای این بود که در نشست چتم هاوس انگلیس مطرح کرد و گفت که ما نمیتوانیم در توافقی بمانیم که برای ایران نفعی نداشته باشد، روند پیشرفت مذاکرات هستهای و نوع تعامل غرب با ایران در روند برجام و تحولات منطقه به گونهای دیگر میشد.
در شرایط کنونی که امریکاییها متأثر از برآورد از فضای داخلی و مواضع مسئولین ایرانی، راهبرد خود را بر تشدید فشار و تحریم برای مهار اقتدار دفاعی و نفوذ منطقهای ایران متمرکز کردهاند، تأکید بر مواضع مقتدرانه و تحول در عرصه عمل و دیپلماسی مسئولین اجرایی با اتکا به توان و ظرفیت دفاعی کشور تنها راه برای مواجهه با فزونخواهیهای غربیهاست، مسیری که هم حمایت رهبری انقلاب را پشتوانه خود دارد و هم مردم با حضور حماسی خود در راهپیمایی ۲۲ بهمن و مهار آشوبهای اخیر همراهی خود را نشان دادند و این تنها راهی است که میتوان جنگ روانی دشمن را خنثی و استراتژی آنها را تغییر داد و در این صورت است که دولت دوازدهم میتواند نمرات منفی کارنامه خود را کاهش داده و گذشته را جبران کند.