سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۳ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۹:۴۳
گفتگو با مادر تنها زن حاضر در عملیات بیت المقدس؛

اولین کسی که به خرمشهر پا گذاشت که بود؟

«فاطمه نواب صفوی» تنها زنی است که در عملیات بین المقدس و آزادسازی خرمشهر حضور داشته است.
کد خبر : ۴۱۵۰۱۴
«فاطمه نواب صفوی» تنها زنی است که در عملیات بین المقدس و آزادسازی خرمشهر حضور داشته است. وی، فرزند شهید سید‌مجتبی نواب ‌صفوی از مبارزان جمعیت فدائیان اسلام، است که در عملیات آزادسازی خرمشهر در سال 61 به عنوان تنها زن رزمنده پا به پای مردان به مبارزه پرداخت. این بانوی رزمنده فعالیت‌های مختلف در عرصه دفاع مقدس انجام داد از عکس‌برداری و خبرنگاری گرفته تا ‌ فعالیت‌ چریکی، دیده‌بانی، امداد و نجات.اولین کسی که به خرمشهر پا گذاشت که بود؟

نیره السادات احتشام رضوی در گفت و گو با جام جم انلاین بیان کرد: شهید نواب سه دختر دارد به نام‌های فاطمه، زهرا، صدیقه. دختران نواب از لحاظ شخصیتی هر کدام سیره پدر را برگزیده‌اند. دختر بزرگم فاطمه نواب صفوی همسر شهید سید ابوالحسن فاضل رضوی است، آن زمان که تازه ازدواج کرده بودند فاطمه در یک جبهه و همسرش در جبهه ای دیگر می جنگیدند. او 8 سال در جبهه ها بود و اولین زنی که بود وارد خرمشهر شد.

وی ادامه داد: فاطمه همانند یک مرد، لباس رزم می پوشید و به جبهه می رفت. شجاعت فاطمه بسیار شبیه نواب بود، او خبرنگار روزنامه کیهان بود. سه دختر نواب صفوی شجاعت ،شهامت و روحیه مبارز پدرشان را داشتند.

احتشام رضوی یادآور شد: سال 1329 فاطمه فرزند اول شهید نواب صفوی به دنیا آمد و دو سال بعد زهرا و صدیقه نیز متولد می شوند. هنگامی که فرزند سوم نواب صفوی (معصومه) را باردار بودم همه دوستان و آشنایان منتظر تولد یک پسر بودند، معصومه 4 ماه بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد. مادر همسرم گفت "نیره سادات خیلی خوشحالم که این هم دختر شد" من گفتم "مادر اما کاش پسر بود که راه پدرش را در پیش می‌گرفت" او گفت "بله، اگر پسر بود جای پدرش را می‌گرفت اما سالیان بعد به دست دشمنان کشته می‌شد و حال اکنون مرا داشتی".اولین کسی که به خرمشهر پا گذاشت که بود؟

وی ادامه داد: از همان ابتدای ازدواجم با مجتبی زندگی پر مخاطره و پر مبارزه ای را آغار کردم، آن دوران، بسیار دوران سختی بود .

رضوی در رابطه با پدرش به جام جم آنلاین گفت: پدرم نواب احتشام‌رضوی که از روحانیون و مبارزین بودند، در بحث جریان مسجد گوهرشاد با پهلوی جنگیدند. در آنجا سخنرانی‌های خاص کردند. تعداد زیادی در مسجد گوهرشاد توسط ماموران شاه کشته ‌شدند. پدرم نیز تیر می‌خورد و ایشان را تیر خورده و دست بسته به تهران می‌آورند و به سیاه‌چال می‌اندازند. او چهار بار محکوم به اعدام می‌شود و هر بار که می‌خواهند پای چوبه دار بروند اتفاقی می‌افتد که باز می‌گردند. در جریان تبعید رضاشاه پهلوی در شهریور 1320، زندانیان آزاد شدند که پدرم نیز جزو آنان بود.