جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۰ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۵۲

دسته ی دیگری از فرشتگان؛ فرشتگان آب، رحمت و بلا هستند

کد خبر : ۴۲۶۰۹۶

امام سجاد در فراز هشتم دعای سوم صحیفه عرضه می دارند:«و الذین عرفتهم مثاقیل المیاه، وکیل ما تحویه لواعج الامطار و عوالجها و رسلک من الملائکه الی أهل الأرض بمکروه ما ینزل من البلاء و محبوب الرخاء = خدایا، بر آن دسته از ملائکه که به آنان وزن آب ها و مقداری که موجب بلا و گرفتاری می شود و تعداد و قطرات درشت و متراکم باران ها را یاد دادی، درود بفرست! و نیز به آن گروه از فرشتگان که به طرف زمین به جهت نزول بلا یا اهداء آرامش و رحمت فرستاده می شوند».

اینها فرمایشات بلندیست؛ ولی ما چون عادت کرده ایم، این حجاب عادت نمی گذارد عظمت این کلمات را درک کنیم. امام دارد از ملکوت عالم خبر می دهد و به ما می گوید که چقدر فرشته و چه دسته از فرشته هایی را داریم و چه کار هایی را دارند انجام می دهند. ضمن این که حضرت سجاد علیه السلام دارد از ملائکه و نقش آنها در اداره عالم می گوید، به گونه ای دارد از خودش هم خبر می دهد که تمام نظام آسمان و زمین را می شناسد و از نحوه ی هدایت ملکوت نسبت به دنیا آگاهی دارد و اینها از شرایط امام بودن است که بتواند از ماورای طبیعت و از باطن عالم به ما خبر بدهد.

دانستن وزن آبهای عالم از چه روست؟

جمله ی «والذین عرفتهم مثاقیل المیاه» خیلی تکان دهنده است، یعنی خدایا فرشته هایی را که وزن آب های عالم را به آنها تعلیم کردی و آنها وزن آبهای عالم را می دانند. اهمیت دانستن وزن آبهای عالم از این رو است که جایگاه آب و رابطه ی بین آب و حیات مهم است. قرآن می فرماید:« وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ[1] = و هر چیز زنده‏ اى را از آب پدید آوردیم».

خداوند حیات هر چیزی را از آب قرار داده و اگر آب نباشد، حیاتی هم وجود ندارد. آب یک باطن ماورای طبیعی دارد که به آن «حقیقت مائیه» می گویند که الان جای بحث در این مورد نیست و یک حقیقت مادی دارد که همین H2O است. چون اینجا بحث، بحث فرشته های مادی است، ما هم راجع به آب که ماهیت مادی دارد صحبت می کنیم. الان دانشمندان در فضا به دنبال آب می گردند. میلیاردها دلار دارند هزینه می کنند، سفینه های فضایی زیادی می فرستند که بتوانند در کرات دیگر آب پیدا کنند. چون اگر در جایی آب باشد، معنایش این است که حیاتی هم وجود دارد و امکان حیات هم هست.

جدا از تحقیقات علمی، برای بشر مهم است که بداند، آیا امکان حیات در سایر کرات وجود دارد یا نه؟ اگر زمانی، زمین به خطر افتاد و جنگ اتمی در گرفت و زمین نابود شد، آیا خواص و پول دار ها و مستکبر ها و سلاطین می توانند از این عالم فرار کنند؟ چون الان اینها دهها برابر یک انفجار که می تواند کل زمین را منفجر کند؛ مواد منفجره و بمب های هسته ای و اتمی آماده کرده اند. بنابراین، به دنبال این هم هستند که آیا جای دیگر آب و حیات وجود دارد که بشود در آن جا زندگی کرد؟

مدیریت آب، از مسائل مهم در هر کشوری است

مدیریت آب بسیار مهم است. همه کشورها وزارت خانه ای به نام نیرو دارند. قبلاً وزارت آب و برق می گفتند و الان وزارت نیرو می گویند.

یک بخش از کار وزارت نیرو مربوط به آب و مدیریت آن است. هر کشوری مدیریت می کند که باید چه کار کنند تا ابر بیشتری جذب کنند و برای تولید بارش بیشتر، چگونه ابرها را باردار کنند؟ چگونه آبها را مهار کنند؟ برای مدیریت آب، دانشکده تاسیس کرده اند، تعدادی از نخبه های یک مملکت به این دانشگاه می روند و در رشته مدیریت آب درس می خوانند؛ همان طور که تعدادی از نخبه ها در رشته مدیریت خاک درس می خوانند.

در قرآن می فرماید: ما آب را برای شما قرار دادیم که شما از دریا، نعمتها و خوراکی های دریا و از جواهرات و مروارید ها و زینت هایی که در دریا هست، برای خودتان استفاده کنید. یعنی آب عامل حیات همه چیز است. آب باید به گیاهان، حیوانات و انسانها برسد تا زنده باشند. بین آبی که در فضا و جو زمین و در ابرها برای بارش وجود دارد، با آبی که روی زمین هست، تناسب برقرار است. می دانید که سه چهارم کره زمین آب است.

وزارتخانه‌ی آبِ خداوند کجاست؟

کره ی زمین با حدود ۸ میلیارد جمعیت از انسان ها مملکت خداست و این در حالی است که جمعیت سایر جانداران را نمی توانیم بشمریم. «سبحان من لا یعتدی علی اهل مملکته= پاک و منزه است خدایی که به اهل مملکتش تعدی نمی کند». این مملکتی که خدا آفریده و همه آفریدگان خدا هستند، آب و نان می خواهند؛ رزق می خواهند؛ با این تفاسیر وزارتخانه ی خدا کجاست؟ وزارت آب خدا کجاست؟ در اینجا حضرت به ما پاسخ می دهد که ملائکه ای هستند که کار شان مدیریت آب است.

در بخش قبلی فرشتگانی را داشتیم که مسئول رعد و برق بودند و همراه برف و تگرگ و قطرات باران، به زمین نازل می شدند. در فقره ی قبل، از آنها به «خزّان المطر و زواجرالسّحاب» نام بردیم که خزانه داران ابر و هدایت کننده و حرکت دهنده ی ابرها بودند که باید کجا بروند و کجا بارش کنند. پس ببینید یک داستان خیلی پیچیده ای پشت صحنه هست که خیلی زیباست، ما هم فقط ظاهرش را می بینیم.

معنی مدیریت آب توسط فرشتگان چیست؟

فرشتگان با هدایت باران، رودخانه ها، سیلها، دریا ها و این که آب کجا قرار است برود؟ چقدر باید برود؟ و هر زمینی، هر جایی چقدر ظرفیت آب دارد؟ یک گیاه یا درخت چقدر وزن دارد؟ چند گرم یا چند کیلو آب باید بگیرد؟ و موارد دیگر که گوشه ای از آن را شرح می دهیم، نظام گردش آب عالم را مدیریت می کنند.

شما وقتی دانه‌ی چند نوع میوه یا گل و یا هر گیاه دیگری را در خاک می کارید، وقتی که خدا دانه را می شکافد، این دانه از یک طرف به صورت ریشه در زمین فرو می رود و فقط مواد غذایی متناسب با این میوه را جذب می کند و هر کدام غذایی مناسب خود شان را جذب می کنند. تعداد اتمها و مولکولهای آبی که باید جذب کنند، مشخص است؛ نوع آب هایی که باید جذب کنند مشخص است. پس مدیریت آب برای میلیارد ها موجود، اینکه من می گویم میلیارد ها موجود، فقط بعنوان کثرت است و گرنه خداوند تعداد موجوداتی که خلق کرده، مثل خودش بی نهایت است. ما نمی توانیم بگوییم که خداوند چقدر موجود خلق کرده؟ موجودات ریزی هستند که مدت کل عمرشان فقط چند دقیقه است. بعضی از پشه ها مدت عمر شان یک روز است و همین یک روز را مثل صد سال عمری که ما می کنیم، سپری می کنند. بعضی از موجودات را داریم که عمر شان 3 ثانیه است. 3 ثانیه دنیا می آیند و تولید مثل می کنند و می میرند. یک ذره فکر کنیم به این مسئله، 3 ثانیه، یعنی در این عالم این موجود به درد می خورد؟ یعنی لازم است موجوداتی به دنیا بیایند که عمر شان 3 ثانیه باشد. اما بعضی ها مثل لاک پشت بیش از ۱۰۰ سال و بعضی از حیوانات دیگر بالای یک قرن و بعضی مانند انسانها 60 سال، 70 سال و بعضی ها پنج سال، بعضی ها 10 سال، بعضی ها یک ماه، بعضی ها یک روز، بعضی ها 3 ثانیه، عمر می کنند. خیلی محیرالعقول است. آدم باید خیلی احمق باشد که وقتی اینها را می فهمد، به سجده نیفتد.

الان عمر زمین بیش از 15 میلیارد سال است. هر چیزی روی زمین عمری دارد؛ ستاره ها، سیارات همه عمر دارند. خود قرآن هم می گوید، اینها اجلی دارند. یک مدتی به دنیا می آیند و بعد نابود می شوند و دسته ی دیگری خلق می شوند. حال زمین که 15 میلیارد سال عمر دارد، قبلا همه اش آب بوده، مدیریت آب روی کره ی زمین، حرکت دادن آن و حیواناتی که در آن هستند از عجایب خلقت هستند. « یا من فی البحر عجائبه= ای کسی که عجائب خودت را در زمین قرار دادی!»؛ همه را خداوند دارد مدیریت می کند. در بیرون هم همه به آب وصل هستند. همه با آب زنده هستند و مدیریت آب می خواهند. حیوانات به آب زنده هستند و مدیریت آب می خواهند و انسانها به آب زنده هستند و نیاز به آب دارند. ما نشسته ایم و فقط زندگی مان را می کنیم و به اینها توجه نمی کنیم. حرکت ابرها، بارش دادن باران از ابرها، دانه های برف و باران را تنظیم کردن و هر کدام را به جای خاص خودش رساندن، بعد آب را جذب زمین کردن و آن را به ریشه ی گیاهان رساندن، از ریشه به ساقه و برگ ها و قسمتهای بالای گیاه رساندن و میوه ها را آبدار کردن؛ این که در هر یک دانه سیب چقدر آب باید باشد، در هر یک دانه انگور چقدر آب باید داشته باشد، در یک دانه انار باید چقدر آب باشد؟ محاسبات به این گستردگی دارد انجام می شود که اگر تمامی انسانها هم جمع شوند از محاسبه آن عاجزند.

«نظام ریاضی و محاسبه» بر تمامی عوالم حکمفرماست

در آیه کریمه « وَكُلُّ شَیْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ[2] = و هر چیز در نزد او به اندازه است». خداوند نظام نظم و حساب را بر تمامی عالم خلق و امر حاکم دانسته است. قبلا توضیح دادیم که خداوند، عالم خلقت را ریاضی خلق کرده و هیچ چیز در عالم نیست که از کوچکترین ذره تا بزرگترین آن، ساختار ریاضی و هندسی نداشته باشد. اصلا خداوند تبارک و تعالی خدای ریاضی است. دانشمندان در هر چیزی که مطالعه می کنند، رشته های مختلفی که در دانشگاه ها تدریس می شود، همه با ریاضیات و محاسبه و اندازه گیری سر و کار دارند.

من در بخشی از کتاب «ضرورت خودشناسی» توضیح دادم که حتی نفس انسان هم ریاضی است. ساختار نفس ما هم یک ساختار هندسی و ریاضی است که در آن اندازه ها و عددها تاثیر دارد. اینکه می گویند تو باید این تعداد ذکر را بگویی، به این معناست که این عدد، با نفس تو سازگاری دارد. به این تعداد رکعت نماز بخوان، همه اش با عدد سر و کار دارد. اصلا خداوند مخلوق غیر ریاضی و مخلوق غیر مقدر ندارد.

« الَّذِی خَلَقَ فَسَوَّى؛ وَالَّذِی قَدَّرَ فَهَدَى[3]= همان كه آفرید و هماهنگى بخشید؛ و آنكه اندازه‏ گیرى كرد و راه نمود». خداوند برای هر مخلوقی این 4 مرحله را قرار داده، خلق کرد، اجزاء وجودی بخشید، اندازه داد و هدایت کرد. شما هیچ موجودی از موجودات عالم را نمی توانی سراغ داشته باشی که ساختار نداشته باشد؛ اجزا نداشته باشد؛ بین اجزایش هم تناسب ریاضی برقرار نباشد؛ همه این 4 مرحله را دارند. استثناء هم وجود ندارد.همه حساب کتاب دارند و قاعده مندند.

ما اگر این مطلب را درک کنیم، آن گاه پی می بریم که چرا در این عالم فرشته هایی مامور آب هستند و برای حیات کل شی، مدیریت آب را به عهده دارند. در بهشت هم داستان مدیریت آب سر جای خودش هست. نهری از آب، نهری از شراب، نهری از شیر، نهری از عسل، انهاری که در قرآن آمده ، همه مدیریت آب است. حضرت با گفتن این مطالب می خواهد ما از عادی نگاه کردن دربیاییم. بشر عادت کرده هزاران سال به صورتها نگاه کند؛ ولی به صورت ساز نگاه نکند. به مخلوقات نگاه بکند و به خالق نگاه نکند. به صنایع نگاه کند و به صنعت گر نگاه نکند. این نظام فکری باید عوض شود. شما وقتی که به یک قالی نگاه می کنی همزمان با آن، به کسی که آن را بافته هم داری نگاه می کنی. مصنوع، صورت و صنعت از صنعتگر و صانع و صورتگر خبر می دهد.

حضرت با سلام به فرشته ها دارد به ما می گوید چه نظم حیرت انگیزی پشت صحنه ی این عالم هست که ما از آن بی خبریم.

حساب و حساب گری در کائنات

در آیه 86 نساء فرمود: «ان الله کان علی کل شی حسیباً= خداوند بر هر چیز حسابگر است». و نیز در سوره الرحمن آیه 5 :« الشمس و القمر بحسبان= خورشید و ماه بر حسابى [روان]اند». هزاران سال است، بیشتر دانشمندان دارند مطالعه می کنند که این اندازه های ریاضی بین خورشید و ماه و حرکات و مدارهای شان را در آورند. قرآن کریم خدای متعال را «حسیب»، «سریع الحساب» و «اسرع الحاسبین» نامیده است و آیات بسیاری هم روز قیامت را «یوم الحساب» نامیده اند. در سوره انبیاء آیه 47 :« وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِینَ = و اگر [عمل] هموزن دانه خردلى باشد آن را مى ‏آوریم و كافى است كه ما حسابرس باشیم». اینها خیلی تکان دهنده است. اگر کارها و رفتار شما به اندازه ی حبه ای از خردل باشد، ما حساب همه را داریم. ما برای محاسبه ی شما بس هستیم. می خواهد یادتان برود یا یادتان نرود، می خواهید قبول کنید، می خواهید قبول نکنید، ما حسابگر هستیم. خداوند یک مثلث، دایره، لوزی، بیضی و متوازی الاضلاع و مربع خلق کرده، چند هزار سال بشر سر کار است تا قواعد این ها را استخراج کند.

عالم، عالم ریاضی و عالم محاسبه است. ‌عالم مقدار و اندازه است. شما وقتی چشم درد می گیرید، دکتر به شما همینطوری عینک نمی دهد؛ همینطوری بدون حساب یک عدسی در نسخه شما نمی نویسد؛ بلکه عدسی که می نویسد یک عدد و اندازه دارد از 25 صدم تا 1 و 1.5 تا اندازه ها بالاتر.

وقتی می خواهند چشم کسی را عمل کنند حساب می کنند که آیا یک پرده را بردارند، یا بیشتر؛ با لیزر یک پرده را بسوزانند، دو تا پرده رابسوزانند. همه اش حساب و کتاب دارد. یک میلیمتر این طرف یا آن طرفتر بشود، شخص نابینا می شود. یک جهش کروموزومی اتفاق می افتد: یک قسمتی از کروموزوم برش می خورد؛ یا یک کروموزم کم و زیاد می شود، کل ساختار شخص تغییر می کند.

حساب گری که از محاسبه هیچ چیز فروگذار نمی کند

قرآن کریم خداوند متعال را «حسیب= محاسبه گر» می خواند. جدای از محاسبات مادی که در علوم و انسان شناسی و الکترونیک و ... وجود دارد، در امور دیگر نیز محاسبه انجام می گیرد. مثلاً رفتار ها، نگاه ها:« یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُور[4] = [خدا] نگاههاى دزدانه و آنچه را كه دلها نهان مى دارند مى‏ داند».

از معصوم سؤال کردند: خائنة الاعین یعنی چه که خدا آن را می بیند؟ حضرت فرمودند: یعنی زمانی که داری به یک جایی نگاه می کنی، در حالی که بغلت را هم داری می بینی و حواست به بغلت هم هست، ولی مستقیم به او نگاه نمی کنی. شخص گفت: بله. فرمود: این را می گویند «خائنة الاعین». یعنی تو ظاهرا الان داری به من نگاه می کنی، ولی در اطراف را هم همه را داری. این آیه می فرماید این حالت شما را هم حساب می کنند.

«و ما تخفی الصدور»، آنچه که در سینه ها و دلها مخفی می کنید، همه اش حساب شده است. عجب سیستمی و عجب نظامی است، اصلا نمی شود سرش را کلاه گذاشت.

« سریع الحساب»، یعنی حسابهای 70-80 سال عمرت را در چند دقیقه در می آورد. همه چیزش حساب شده است. یعنی خدا حسابداریست که حسابش همیشه به روز است. معطلی ندارد، هر وقت بخواهی مانده ی حسابت را به تو می دهد. در حسّ، خیال، وهم،‌ عقل و در فوق عقل، در همه جا خدا مانده حسابت را به تو می دهد. گفتند: بهشتی ها چطور حساب می شوند؟ فرمود: به اندازه ای که شما یک چهار رکعت نماز عصر بخوانید. « اسرع الحاسبین»، یعنی سریعترین محاسبه گر. این اسمای خداست. آیات بسیاری هم روز قیامت را یوم الحساب نامیده اند. روز قیامت هم دو باره، روز حساب است. جزا فرق دارد. حساب با جزا فرق می کند. حساب جلوتر است یا جزا؟ حساب جلوتر است. حساب لحظه به لحظه ساعتهای عمرت، افکار و عقایدت را حساب می کنند.

پیشرفت علم بشر با دستیابی به فرمولها و قواعد ریاضی عالم

گفته شد همه عالم بر پایه حساب و ریاضیات بنا شده است. بشر با پی بردن به قواعد ریاضی عالم و کشف فرمول ها و اندازه توانست در تمامی علوم مثل نجوم، علم ژنتیک، کشت سلول های بنیادی، پیشگویی وضعیت آب و هوا، شبیه سازی و ... دست پیدا کند.

در آیه 96 سوره ی انعام نیز می خوانیم: «و جعل اللیل سکنا و الشمس و القمر حسابانا= خداوند شب را مایه آرامش و خورشید و ماه را به حساب خلق کرد». یعنی شب و روز خورشید و ماه را برای نظام دقیق حسابگری ایام و ماه و سال قرار داده است. شما الان می دانید که فلان حادثه با توجه به چرخش زمین و ماه چه موقع اتفاق می افتد. چه زمانی خسوف و چه زمانی کسوف است؟ چه زمانی عید می شود؟ کی اذان می شود؟ کی نیمه شب شرعی است؟ همه برای این است که حساب در کار است. کی سال تحویل میشود؟ حساب می کنند که سال بعد در کدام ثانیه و صدم ثانیه اش زمین دور کاملش را دور خورشید زده است. زمان غروب آفتاب و طلوع فجر حساب می شود. پایه و اساس علم ژنتیک، ریاضی و محاسبه است. در پرونده ی ژنتیکی مشخص می کنند که فلانی این سال سکته مغزی یا قلبی می کند. اگر زمانی به ما می گفتند، فشار خون شما را حساب می کنیم، هیچ کس باور نمی کرد. می گفتند حساب مال نخود و لوبیاست. امروز به تو می گویند درجه چشمت چند است؛ تعداد پلاکت های خونت چند تا است؟ میزان اوره چقدر است؟ چربی ات چه طور است؟ قندت چه طوری است؟ همه را حساب کرده بشر یک میلی متر این طرف و آن طرف نمی شود. بعید هم نیست که زمانی بگویند آزمایش بده تا بگوییم چه زمانی می میری. شما هفته آینده می خواهی به مسافرت بروی، از الان می توانی وضعیت آب و هوای یک هفته بعد را ببینی. در صورتی که 20-30 سال پیش، چنین چیزی امکان نداشت. امروزه به تو می گویند، هفته ی بعد باران می آید. هفته ی بعد هوا خوب نیست. خیلی هم دقیق است. چند وقت دیگر به شما می گویند شما چند ساعت و چند ثانیه دیگر می میری. اندازه می گیرند و به تو می گویند 20 سال بعد کلیه هایت از کار می افتد. چند سال بعد کبدت از کار می افتد و ... .

گاهی اساتید ما که ما به حرفهای شان ایمان داشتیم می گفتند بشر به جایی می رسد که شبیه سازی می کند. و الان شبیه سازی اتفاق افتاده و در حیوانات می توانند این کار را بکنند، اما هنوز در انسان نتوانسته اند این کار را بکنند. اساتید ما می گفتند، شما می روید کار خانه ی انسان سازی و می گویی: من 20 نفر کارگر می خواهم با این قد، با این هیکل و با این وزن و با این قیافه؛ برایت می سازد و تحویل می دهد.

امروزه با پیشرفت علم، امکان بارداری خارج از رحم ایجاد شده است و بعید نخواهد بود که کارخانه هایی درست شود و طرف بگوید من یک ارتش یا 10 لشکر آدم می خواهم، همه با این اندازه قد، وزن، با این قیافه و قدرت بدنی، تنظیم کن و به من تحویل بده. شما خواهید دید و بعدا این اتفاق خواهد افتاد. بشر آدم سفارش خواهد داد. چرا می تواند این کار را بکند؟ چون بشر مظهر خداست. چون کل شی عنده بمقدار. چون قاعده وجود دارد.

امروزه در ایران سلولهای بنیادی می سازند و صد ها جانباز ثبت نام کرده اند، کسانی که قطع نخاع هستند، یا فلان جای بدن شان ضایعه نخاعی دارد، نوبت می گیرند و با استفاده از علم کاشت سلول های بنیادی، سلول بنیادی مخصوص به خودش را می سازند و به موقع به شخص تزریق می کنند و ضایعه نخاعی را برطرف می کنند؛ یا سلول عصبی شخص را ترمیم می کنند.

قرآن 1400 سال پیش، از رفتن به کرات دیگر خبر داد

1400 سال پیش، قرآن گفت اگر می خواهید به فضا بروید، می توانید:«إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ[5] = اگر مى‏ توانید از كرانه ‏هاى آسمانها و زمین به بیرون رخنه كنید».

در آن زمان مردم قاطر و الاغ و اسب سوار می شدند. قرآن گفت شما می توانید اقطار آسمان و زمین را بپیمایید، اما باید به دو چیز مسلح باشید، یکی قدرت، دیگری علم. با داشتن این علم و قدرت، آسمان و زمین را تسخیر کنید.

اما حماقتی که بشر کرد، متخصص معصوم را حذف کرد و مجبور شد خودش دانشگاه درست کند و در نتیجه، چند هزار سال پیشرفتهای علمی اش عقب افتاد. آن موقع که امیرالمومنین به عنوان متخصص معصوم بود، رسول الله به عنوان متخصص معصوم بود و مردم تسلیم شان نشدند. خود حضرت علی به مردم گفت: «اگر شما تسلیم من شوید، من از همین آب، خانه های شما را روشن می کنم». به نهج البلاغه مراجعه کنید. ولی می بینید که مردم به حرف امیرالمومنین گوش نکردند و جامعه جهانی چند صد سال از برق و روشنایی و سایر علوم محروم شد. چون زیر دست متخصص تربیت نشد و خودش خواست با آزمون و خطا کارها را جلو ببرد.

«بر همین میزان، اگر طوفان عالمگیری نیز اتفاق بیافتد عدد، قطرات باران و مقدار امواج خروشان سیل و مقدار کل آن آبها بطور دقیق در سیطره ی محاسبه ی حضرت خداوند خواهد بود و هیچ چیز از احاطه ی علمی او بیرون نیست. بنابراین، قرآن کریم سقوط یک برگ از درخت را نیز تحت مراقبات علمی حضرت حق می داند:

« وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا[6]= یک دانه برگ از درخت نمی افتد مگر اینکه خدا می داند». پس عجیب نیست که ماموران حسابرس ریز بین و تیز بین خدای متعال وزن آبها، مقدار قطرات، تراکم سیل خروشان و بقی را می دانند.

فرشتگانی که مأمور نزول بلا و رحمتند

« و رسلک من الملائکة الی أهل الأرض بمکروه ما ینزل من البلاء و محبوب الرخاء». جدا از فرشته هایی که محاسبه ی تعداد و قطرات درشت و متراکم باران را یادشان دادی، فرشته ها دیگری هستند که بلا یا رحمت می آورند. حضرت از خدا می خواهد که به همه ی اینها سلام ما را برسان.

بلا هایی که دامنگیر مردم دنیا می شود نیز، در اثر اعمال ناپاک و رفتار های ناروای مردم روی می دهد. این بلا ها بوسیله ی همین ماموران الهی نازل شده و یکباره نسلی را به انقراض می کشاند و از این رو قرآن کریم در سوره ی هود آیه ی 69 و 70 می فرماید: « وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ؛ فَلَمَّا رَأَى أَیْدِیَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَیْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَةً قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ= و به راستى فرستادگان ما براى ابراهیم مژده آوردند. سلام گفتند و پاسخ داد و دیرى نپایید كه گوساله‏ اى بریان آورد و چون دید دستهایشان به غذا دراز نمى ‏شود، آنان را ناشناس یافت و از ایشان ترسى بر دل گرفت و آنها گفتند مترس؛ ما به سوى قوم لوط فرستاده شده‏ ایم».

دو فرشته درب منزل حضرت ابراهیم را می زنند، حضرت در را باز می کند و سلام و علیک می کنند و می آیند به داخل منزل و می نشینند و حضرت ابراهیم برای شان غذا می برد. اما می بیند اینها دست به غذا نمی زنند. یک دفعه در درون حضرت ترسی می افتد که چرا اینها غذا نمی خورند و حالت عجیبی دارند. فرشته ها می گویند: لا تخف= نترس. ما از طرف پروردگار تو آمده ایم و می خواهیم به تو بشارت بدهیم به اسماعیل و اسحاق، تو صاحب فرزند می شوی. ما ضمنا از پیش تو می خواهیم برویم و قوم لوط را نابود کنیم. ببینید فرشته ها هم بشارت و رحمت و آرامش آوردند و هم دارند با خودشان، عذاب را می برند. این معنای این قسمت از دعایی هست که امروز خواندیم:« و رسلک من الملائکة الی اهل الارض بمکروه».

فرشته ها بلا، آسایش و آرامش دوست داشتنی را می آورند: «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی كُنْتُمْ تُوعَدُونَ[7] = در حقیقت كسانى كه گفتند پروردگار ما خداست‏ و سپس ایستادگى كردند؛ فرشتگان بر آنان فرود مى ‏آیند [و مى‏ گویند] هان بیم مدارید و غمین مباشید و به بهشتى كه وعده یافته بودید شاد باشید». یعنی کسانی که خدا را انتخاب کردند و روی خدا پایداری کردند، فرشته ها خوف و حزن را از آنها بر می دارند. این یک قاعده است. هر چقدر خدا در زندگی ما بیاید، از آن طرف غصه و اضطراب بیرون می رود و انسان بشارت بهشت را می گیرد.

در آیه 81 همان سوره نیز می فرماید:«إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ = بى‏ گمان وعده‏ گاه آنان صبح است، آیا صبح نزدیك نیست؟». در آیه بعدی می فرماید: زیر و روی شان کردیم، هر چی روی زمین بود از زندگی، اموال، کاخ ها، حیوانات، خانه های آنها هر چی ساخته بودند، همه را داخل زمین کشاندیم. یعنی همه چیز رفت زیر، یعنی زیر و رو شدند، 10 قرن بعد می گویند، باستان شناسان در حین جستجو در تپه های فلان جا شهری را گیر آوردند. این شهر چگونه زیر زمین رفته بود؟

«جَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهَا حِجَارَةً مِنْ سِجِّیلٍ مَنْضُودٍ = آن [شهر] را زیر و زبر كردیم و سنگ‏پاره ‏هایى از [نوع] سنگ گلهاى لایه لایه بر آن فرو ریختیم». وقتی می فرماید بارانی از سجیل، «سجیل» یعنی از آن سنگ ها که به هر چه می خورد، آن را سوراخ سوراخ می کند. در سوره فیل هم از آن نام برده شده است.

«همین ملائکه ای که برای حضرت ابراهیم حامل بشارت بودند، برای قوم لوط حامل بلا و نابودی بودند. همین ملائکه ماموران الهی هستند که مدیریت نظام افعالی صحیفه ی وجود را بر عهده دارند و جهان را با نهایت دقت نگه داشته اند. بنابراین، باید این مسئله مهم را باور داشت که آنچه در ظاهر خاکی این عالم می نماید، جملگی در باطن هستی به دست همین ماموران الهی انجام می گیرد».