بدون تردید، جنگ تلخترین و پرهزینهترین حادثهای است که میتواند برای یک ملت روی دهد. اما هیچ ملتی در برابر تجاوز دشمن ساکت نمیماند. تاریخ گواهی میدهد که ملت ایران در این زمینه از پیشگامان و سرآمدان بوده است. دفاع همه جانبه در برابر ارتش آماده و مجهز صدام، بهترین و آخرین گواه تاریخ در این زمینه است. مردم در برابر ندای امام ( ره ) با تغییر همه معادلات نظامی، با دست خالی توانستند نه تنها تجاوز دشمن را متوقف کنند، بلکه با فاصله چند ماه ورق را برگردانند و روند پاکسازی خاک مقدس ایران را لوث تجاوز را آغاز کنند. اما این حماسه، به آسانی و ارزان به دست نیامد و چه مرارتهایی که مردم تحمل نکردند!
جنگ عملا در سه جبهه علیه ملت ایران آغاز شده بود. در جبههها، مرزنشینان از اقوام و مذاهب مختلف، اولین رزمندگان دفاع در برابر تجاوز ارتش بعثی بودند. هفته گذشته، خبرنگاری از رشادت « فرنگیس حیدری» شیرزن گیلانغرب گزارش میداد که یک تنه با تبر، دو افسر عراقی را اسیر کرده بود!
با بهبود سازماندهی اولیه دفاع، جوانان مشغول مقابله با تجاوز دشمن بودند، اما این فقط عرصه رسمی نبرد بود. جنگ شهرها، جبهه دوم و خشنتری از جنگ بود. بمباران روزانه شهرها صحنههای دلخراشی از اقدامات غیرانسانی متجاوز و در عین حال مقاومت شکوهمند یک ملت را به نمایش گذاشته بود. دزفول، ایلام، کرمانشاه، اهواز و سایر شهرهای مرزی ایران آماج موشکهای سنگین، راکت و حتی گلولههای توپ ارتش متجاوز بود. هزاران زن و مرد و کودک مظلومانه در جنگ شهرها به شهادت رسیدند، از پیرزن ناتوان تا نوزاد چند روزه.. گویی دشمن انتقام مقاومت مردمی در روزهای اول تجاوز را از مردم میگرفت. اما نیک به یاد دارم که مردم پناه برده به بیابانهای شمال دزفول، به نماینده اعزامی دولت که برای همدردی آمده بود میگفتند کسی در مقاومت ما تردید نکند، فقط نان و آب به ما برسانید.
جبهه سوم اما ، جبهه خیانت ستون پنجم به رهبری گروهک منافقین بود که اطلاعات جبهه و شهرها را به دشمن منتقل میکرد. نه تنها در جبهههای جنگ، بلکه در شهرها هم درگیری امنیتی نزدیکی با عناصر منافقین که مشخصات مواضع خودی، مراکز حساس شهری و حتی محل اصابت موشکها را به دشمن گرا میدادند تا موشک بعدی را دقیقتر به مراکز تجمع مردمی بزند، در جریان بود.
خانوادههایی را به یاد دارم که در یک لحظه، چند عضو خود را در موشک باران دزفول از دست دادند و تنها یکی از فرزندان کل خانواده باقی ماند. محمود، پسرک مظلومی را به یاد دارم که در موشکباران اطراف پالایشگاه تهران، پدر و مادرش را از دست داده بود. معصومانه در بیمارستان بهارلوی تهران مات و مبهوت بود که چه اتفاقی افتاده است! با یک دست و یک پای باند پیچی شده از جراحات موشک، نیمی از روز لبخند کودکانه بر لب داشت و نیمی دیگری اشک در چشم، از پدر و مادر خود می پرسید.
جبهههای نبرد، شاهد صحنههای عجیب و به یاد ماندنی بود. از رزمندگانی که در روزهای اول جنگ بدون اسلحه وارد خطوط دفاع میشدند تا سلاحی برای جنگ با دشمن پیدا کنند، تا حماسههای آزادسازی خاک پاک ایران در طریق القدس ( آزادی بستان )، فتحالمبین و بیت المقدس ( آزادی خرمشهر)، و طرحهای عملیاتی که در تاریخ نظامی ثبت شد، مانند فتح فاو و کربلای پنج که مقاومت رزمندگان را به درسی برای دانشکدههای نظامی تبدیل کرد. اما هر روز و هر ساعت جبهه، رویدادی ماندگار بود.
روزهای سخت جنگ به یاد دارد که سربازان بیگناه به خاطر خیانت بنی صدر، بدون اینکه فرصت مقابله با دشمن را پیدا کنند، مظلومانه در رودخانه کرخه غرق شدند. در والفجر مقدماتی، گروهی از رزمندگان پس از ۲۰ ساعت راهپیمایی، از فرط گرسنگی ته ماندههای چند ماهه رها شده در بیابان را خوردند و وقتی برای رفع تشنگی، از محتوای یک تانکر فرسوده نوشیدند، تازه متوجه شدند که نفت سفید خوردهاند!
در عملیات بدر، تانکهای عراق برای هر جنبدهای یک گلوله مستقیم شلیک میکردند، اما شهید «هیبت الله فرج الهی» از اطلاعات لشکر ولیعصر برای شکار تانکهای عراقی راست قامتانه در خط ندا میداد که نبرد ظهر کربلا است و امام حسین « هل من ناصر ینصرنی میگوید». رزمندگان تخریب لشکر ولی عصر ( عج ) را به یاد دارم که برای بستن راه فشار انبوه تانکهای دشمن، شبانه تلاش داشتند جاده احداث شده وسط آب هور را با مواد منفجر کنند. وقتی هزار پوند مواد آماده انفجار بود، رزمندهای که مسئول کار گذاشتن مواد منفجره بود، به شوخی گفت «اگر این مواد منفجر بشود نه تنها همه پودر میشویم، بلکه اسم ما هم از صفحه شناسنامهها پاک خواهد شد!» و زمانی که با انفجار جاده، یک زلزله مصنوعی چند ریشتری خط دفاعی ایران و عراق را به سکوت ممتد فرو برد، ثابت شد که این رزمنده چه درست گفته است.
شهیدی از تخریب لشکر خراسان را به یاد دارم که برای از بین بردن سنگر کمین دشمن در فاو، جسم مبارکش دو تکه شد و هیچ کس نتوانست سر و سینه او را پیدا کند. شدت بمباران دشمن در کربلای پنج به حدی بود که بر اساس محاسبات دشمن، هیچ موجودی نباید در خط دفاعی ایران زنده پیدا میشد. اما مقاومت سانتی متری برای حفظ خط هرگز متوقف نشد تا خط تثبیت گردید.
آری حماسه دفاع مقدس تا حفظ وجب به وجب خاک مقدس ایران و آرمانهای انقلاب اسلامی اینگونه سروده شد.
به گزارش فارس، بهرام قاسمی سخنگوی وزارت خارجه ایران روز دوشنبه 26 شهریور ماه 1397 در آستانه هفته دفاع مقدس در نشست هفتگی با خبرنگاران ضمن گرامیداشت یاد ایثارگران جنگ تحمیلی گفت که وزارت خارجه علیرغم اینکه سازمان کوچکی است و تعداد پرسنل زیادی ندارد، ولی نقش بسیاری در جنگ تحمیلی داشت و چیزی حدود ۴۰ درصد از خانواده وزارت امور خارجه از ایثارگران هستند.
* دیپلمات ارشد وزارت امور خارجه
توضیح: نگارنده این یادداشت را به تقاضای خبرنگار فارس و به مناسبت هفته دفاع مقدس در اختیار این خبرگزاری قرار داد.
منبع: فارس - رضا زبیب