علی نصیریان؛ این یک نام بزرگ است. نامی از هنر ایران که بیش از ۶دهه حضور مستمر روی صحنه، آنتن تلویزیون و پرده سینما آن را ماندگار کرده است. فرقی هم ندارد که در تئاتر اعتراف همبازی شهاب حسینی باشد یا در "شهرزاد" بزرگآقای قصه. در "میوه ممنوعه" عشق پیری را به تصویر بکشد یا در "شکارچی شنبه" یک یهودی باشد. او همیشه بزرگآقاست. کسی که تمام پارتنرهایش در پروژههای مختلف را به جنبو جوش وامیدارد تا بلکه کمی شبیه او باشند اما نمیشود.
به گزارش خبرآنلاین کریم بوستان سریال "برادرجان" بار دیگر لذت دیدن یک بازی خوب از قاب تلویزیون را به مخاطبان این رسانه هدیه داد تا آبرویی باشد برای سریالهای نهچندان دلچسب ماه رمضان۹۸. در حاشیه نشست خبری این سریال با این پیشکسوت عرصه هنر به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
علی نصیریان در پاسخ به سوالی درباره چگونه بازیگر شدن میگوید: «این خلاقیت خودت است که میتواند به ساخت بازیگریات کمک کند و من فکر میکنم که استعداد و خلاقیت ذاتی است و اگر کسی دنبال آن میگردد باید به درونش مراجعه کند تا آن را پیدا کند و این به بازیگر کمک خواهد کرد در ساختن بازی و مقداری هم کار با خود موثر است یعنی تمرین لحن، دیالوگ و بدن اما به نظر من هیچ کدام از اینها نباید تقلید باشد، باید خودش را پیدا کند و آن تمرینها برای خودش باشد اصلا درستش همین است آنقدر باید تمرین کند تا بتواند خودش را پیدا کند. بعضیها به من میگویند بعد از شما بازیگری نخواهد آمد بعداز نسل شما بازیگری به این خوبی نخواهد بود اما من میگویم قطعا میآید فقط کافیست به جوانترها بها داده شود و آنها نیز خودشان را درست پیدا کنند.»
نصیریان درباره اینکه تاکنون نقشهای متفاوتی را بازی کرده و همه این نقشها برای مخاطب باورپذیر است میگوید: «تمام تلاشها، متدها، سیستمها و تعلیمات برای این است که کار درست را ارائه دهیم کار ما که واقعی نیست. درواقع ما دروغ میگوییم، ما تظاهر میکنیم. من که نمیتوانم واقعا کریم بوستان باشم من تظاهر به آن میکنم، این تظاهر به نقش بازی کردن باید به گونهای باشد که باورپذیر باشد.»
کاراکتر کریم بوستان در سریال« برادر جان» فردی است که به راحتی از حق خودش میگذرد، علی نصیریان در این رابطه میگوید: «میگذرد چون آدم باشرف و سنتی است، پیش خودش میگوید من بودم که این دو برادر را به جان هم انداختم، من بودم که در خانواده رفیقم این مشکل را به وجود آوردم. رابطه لیلا و آراز را به هم زدم، برادری آراز و چاووش را به هم زدم. پیش خودش میگوید من عامل به وجود آمدن تمام این مشکلات هستم و بعد از آن پشیمان میشود و پیش خودش میگوید که اگر بمیرد و رفیقش بدری آن دنیا جلوی راهش را بگیرد و بگوید من هم به عنوان رفیق تو حق داشتم، چرا رابطه بچههای من را به هم زدی، چرا آتش انداختی بین اعضای خانواده من چه جوابی دارد که بدهد. کریم بوستان همین است. کارگردان میخواهد اینجا شخصیتی را نشان دهد که شرف دارد میگوید حقم بود ولی من اشتباه کردم، من زیادهروی کردم، من گذشتم. بچههای رفیقم را به بدبختی و بیچارگی نمیاندازم برای اینکه حقم را بگیرم.»
نصیریان درباره طریقه پذیرفتن نقشش میگوید: «من این نقش را بعد از چهار قسمت قبول کردم چون از آن شخصیت خوشم آمد. من بزرگ آقا در «شهرزاد» را هم اینگونه انتخاب کردم، «شکارچی شنبه» را هم اینگونه انتخاب کردم من کاری نداشتم که موضوعش مربوط به فلسطین است یا خیر، اما شخصیتش بسیار برایم جذاب بود. من بازیگرم، عشقم است که شخصیتهای متفاوت را اجرا کنم.»
نصیریان در ادامه از سختیهای کار و مشکلاتش و چالشهایی که داشت میگوید: «این شرایط سختیهای خودش را داشت. اما بچهها خیلی مراعات حال مرا میکردند دیرتر میرفتم سر صحنه، زودتر کارم را انجام میدادند و زودتر از بقیه هم بر میگشتم دست تمام عوامل درد نکند که نگذاشتند من اذیت شوم. حتی یک جاهایی اگر با دیالوگ مشکل داشتم میگفتم که این دیالوگ برای این شخصیت نیست، اکثرا هم نویسنده و کارگردان میپذیرفتند. نه فقط در اینجا در همه جا میگویم، مثلا برای همین «مسخره باز» یک جا در سکانس آخر آن فرد "پاچیده" بود دیگر هیچ چیز نداشت گفتم بگذارید کتم را در بیاورم بیشتر به نقش میخورد، کارگردان گفت نه من میخواهم نقش روی همان پایه و اساس پیش برود.»
او درباره خشونت سریال می گوید: «نمی گویم سریال خشن نیست، اما آدم عاقل کسی است که از آن درس بگیرد، سریال همانقدر که خشونت دارد مهربانی هم دارد شما میبینید با هم مشکل دارند اما پشت هم را خالی نمیکنند. این نمایش درماتیک است و نمیتوان در آن بدون هیچ واکنشی بود»
بازیگر سریال«برادر جان» درباره ادامه همکاریاش با تلویزیون گفت:«اگر بازهم کار خوبی باشد و پیشنهاد شود حتما قبول میکنم. چرا قبول نکنم؟ تلویزیون مملکتم است ولی به شرط آنکه کار کار خوبی باشد، شخصیت را دوست داشته باشم و شخصیتی باشد که امکان کار داشته باشد نه اینکه یک شخصیتی نشسته بیایید یک نصیحتی بکند و برود، کسی باشد که بیشتر از اینکه نصیحت کند، عمل کند.»