جمعه ۰۹ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۱ آذر ۱۳۹۸ - ۰۳:۵۰

کدام خانواده‌ها بچه‌های خود را سقط می‌کنند؟

کدام خانواده‌ها بچه‌های خود را سقط می‌کنند؟
پژوهش‌های بومی نشان می‌دهد که مهم‌ترین عامل سقط عمدی در ایران عدم تمایل به فرزند بیشتر است. هر خانواده تعدادی فرزند برای خود مشخص کرده که می‌خواهد در یک بازه زمانی آن‌ها را به دنیا بیاورد. اکثرا هم این تعداد یک یا دو فرزند است و اگر تعداد بیشتری به صورت ناخواسته به وجود بیاید از نظر برخی راهکار سقط کردن آن است.
کد خبر : ۴۸۵۵۹۳

بسیاری از افراد تصور می‌کنند که وقتی درباره سقط جنین‌های غیرقانونی صحبت می‌کنیم منظور جنین هایی است که از راه نامشروع حاصل شده‌اند. عده‌ای بر اساس این تصور به مادری که کودکش را سقط می‌کند حق می‌دهند. چون بزرگ شدن یک بچه نامشروع یا حتی به دنیا آوردن او موضوعی نیست که هر جامعه‌ای پذیرفته شده باشد.

به گزارش فارس اما آمارهای رسمی این کلیشه نسبتا فراگیر را رد می‌کند. آمارها چه در ایران و چه در اکثر مناطق دنیا تعداد سقط‌های عمدی جنین مشروع را بیشتر از نامشروع می‌داند. این یعنی سهم زیادی از سقط‌های غیرقانونی نصیب جنین‌هایی می‌شود که در چارچوب خانواده و توسط زن و شوهری قانونی شکل گرفته‌اند. اما چرا؟

در این مصاحبه از دکتر سحر حکیمی؛ پژوهشگر حوزه خانواده درباره علل سقط عمدی جنین مشروع پرسیده‌ایم. اینکه در دنیا و ایران میزان سقط جنین‌های مشروع چقدر است و خانواده‌ها تحت چه دلایلی تصمیم به زنده نماندن فرزند خود می‌گیرند؟

هرگاه مسئله «سقط عمدی و غیرقانونی جنین» مطرح می‌شود یکی از اولین مطالبی که به ذهن خطور می‌کند، نامشروع بودن جنین‌هایی است که سقط می‌شود. این گذاره چقدر واقعیت دارد؟

درست است. ببینید من برای شما از نتیجه یک تحقیق علمی می‌گویم. نشریه «لانست» در مقاله‌ای که در شماره 388 خود در ماه جولای 2018 منتشر کرد که با استناد به اطلاعات نهادهای بین‌المللی بهداشت و درمان و نیز اطلاعات دریافت شده از دولت‌ها در کشورهای مختلف دنیا، به بررسی میزان شیوع و شرایط سقط‌های عمدی در دنیا و مقایسه این داده‌ها در دو بازه‌ی زمانی 1990 تا 1994 و 2010 تا 2014 پرداخت.

تعداد سقط‌های عمدی در کشور ما بر اساس آمار پژوهش‌های بومی حدود 92درصد در چارچوب خانواده است و حداکثر هشت درصد خارج از چارچوب خانواده یعنی نامشروع است. این آماری است که دکتر حق‌دوست؛ رییس مرکز ملی تحقیقات راهبردی آموزش علوم پزشکی اعلام کرده‌اند و پژوهش‌های قابل دسترسی هم آمار همین را نشان می‌دهد.

بر اساس مقاله لانست میزان عمومی سقط عمدی در دنیا از 40 سقط به ازای هر 1000 زن از سال‌های 1990 تا 1994 به 35مورد در سال‌ های 2010 تا 2014 کاهش یافته است. در سال‌های 2010 تا 2014 میزان وقوع سقط‌های عمدی در دنیا حدو 56میلیون سقط بوده است که 73درصدآن‌ها در زنان متاهل و 27درصد آن‌ها را زنان مجرد اتفاق افتاده است. این آمار نشان می دهد که در دنیا و علی‌رغم وجود انواع ادیان و مذاهب و اقشار مختلف غیر متعهد به خانواده که در بسیاری از کشورها وجود دارند و نیز با وجود آمار سرسام آور روابط بدون چهارچوب در بعضی جوامع، حدود سه چهارم سقط های القایی مربوط به روابط سالم و خانوادگی است که منجر به سقط جنین‌های مشروع می‌شود.

آیا آماری از سقط‌های غیرعمدی جنین مشروع در کشور ما هم وجود دارد؟

در کشور ما آمار مشخص وجود دارد اما نهادهای مربوطه و مسئول از ارائه آمار واقعی سرباز می زنند. اما در این میان تحقیقات متعددی صورت گرفته و مطالعات جدی در این باره صورت گرفته. طبق بررسی‌های مطالعات بومی کشورمان نیز نشان می دهد که نامشروع بودن جنین جزء علل اصلی سقط های القایی نیست. مطالعه ای که توسط پژوهشگری به نام «ویسی و همکارانش» در کرمانشاه انجام شد نشان می دهد که مهمترین دلایل زنان برای سقط، عدم تمایل به داشتن فرزند بیشتر و فاصله کم با فرزند قبلی است. هم چنین مطالعه «نوری زاد و همکارانش» بر روی زنان آذری نگرش منفی اجتماع نسبت به تعدد کودکان را در عدم تداوم بارداری ناخواسته موثر می‌داند. این مطالعات دقیق و بررسی شده است و با حساسیت انجام گرفته است.

ضمن اینکه در زمینه سقط جنین های مشروع و عوامل سقط جنین تحقیقات خارجی هم درباره وضعیت کشور ما در این موضوع نیز انجام گرفته. برای مثال مطالعه ای که «دکتر عرفانی استاد ایرانی دانشکده جامعه شناسی دانشگاه نیپیسینگ کانادا و همکارانش» بر روی زنان تهرانی انجام دادند و در سال 93 منتشر شد نیز نشان می دهد که علت عمده سقط عمدی جنین محدود کردن جمعیت خانواده و فاصله گذاری بین فرزندان است.

بعد از آن سقط عمدی در زنانی که فرزندی ندارند یا فقط یک فرزند دارند شیوع بیشتری دارد.

از سوی دیگر تحقیقی هم در «مجله زن در توسعه و سیاست» منتشر شد که آنجا هم این دلیل برای سقط جنین ثابت شد و اذعان شده است که محدود کردن تعداد فرزندان خانواده از مهم ترین عوامل سقط است. بعد از آن دلایل اقتصادی و مشکلات زناشویی است. بین طبقه اجتماعی و سقط رابطه مستقیم وجود دارد والدین در طبقات بالای اجتماعی فرزند را بیشتر مانع پیشرفت خود می‌دانند و از طرفی برای بزرگ کردن فرزند به سطح رفاه و امکانات بیشتری نیاز دارند.

وقتی می‌گوییم بیشتر سقط‌های عمدی در غرب مربوط به جنین‌های مشروع است، آیا با گذاره فراوانی روابط خارج از خانواده و بارداری‌های نامشروع در غرب در تناقض نیست؟

چیزی که در نشریه لانست منتشر شده میانگین سقط‌های عمدی بچه‌های مشروع در سر تا سر دنیاست. این نباید با میانگین سقط‌های مشابه در غرب اشتباه گرفته بشود. در ایالات متحده میانگین سقط‌های عمدی در چارچوب خانواده کمتر از 20درصد است. طبق آمار «سازمان مدیریت و پیشگیری بیماری در آمریکا» حدود 82درصد سقط های عمدی در ایالات متحده مربوط به روابط خارج از چارچوب خانواده، به خصوص روابط نامشروع نوجوانان است.

اما در دنیا 73درصد سقط‌ها مربوط به جنین‌های مشروع است که خانواده‌ها به خاطر اینکه فرزند بیشتری نمی‌خواهند بچه را از بین می‌برند.

آیا جلوگیری از بارداری‌های ناخواسته که یکی از علل سقط‌های عمدی جنین مشروع است، با آگاهی درباره مسائل «کنترل جمعیت» و یا توزیع مناسب «وسائل پیشگیری از بارداری» امکان‌پذیر نیست؟ درحالی که در جامعه ما چندسالی‌است تبلیغات علیه مسائل کنترل جمعیت است.

این مساله‌ای که شما در سوال‌تان مطرح می‌کنید فقط ظاهر ماجرا است. در واقع این یک کلیشه ذهنی است که بابت تبلیغات منفی به وجود آمده است. در واقع حقیقت این است که باید توجه کرد که سیاست‌های جمعیتی در کشور ما توزیع اقلام جلوگیری از بارداری را محدود نکرده است. بلکه توزیع این اقلام دیگر در چارچوب دولتی و رایگان نیست. از آن‌ طرف قیمت این اقلام به صورت آزاد هم در کشور ما زیاد نیست. به عنوان مثال یک بسته قرص جلوگیری از بارداری به صورت آزاد در داروخانه هزارتومان به فروش می‌رسد که برای مصرف یک‌ماه کافی است.

با این اوصاف این بهانه درستی نیست که بگوییم اگر توزیع رایگان اقلام پیشگیری از بارداری متوقف شد، پس بارداری ناخواسته و سقط عمدی بیشتر می‌شود، و این صرفا یک اشتباه و تصور غلط است.

اگر بخواعیم عمیق‌تر بررسی کنیم باید بپرسیم آیا از زمانی که وسائل پیشگیری از بارداری کشف و تولید انبوه شد آمار سقط‌های عمدی کاهش پیدا کرد؟ برخلاف چیزی که عموم مردم جامعه تصور می‌کنند این‌ طور نیست. در ایالات متحده آمریکا در سال 1969 توزیع اقلام پیشگیری از بارداری به صورت گسترده شروع شد. حالا اگر به نمودار سقط‌های عمدی در ایالات متحده نگاه کنیم بین سال‌های 1960 تا 1980 آمار سقط عمدی به صورت تکان‌دهنده‌ای سه‌ هزار برابر شده است. همین اتفاق در انگلیس هم تکرار شده است.

در ایران که از دهه هفتاد سیاست‌های کنترل جمعیت اعمال شد و پیشگیری از بارداری و توزیع وسائل پیشگیری عمومیت پیدا کرد تا سال 1377 آمار رسمی می‌گوید که سقط‌های عمدی حدود 9هزار مورد بود. این آمار تا سال 1392 علی رغم سال‌هایی که وسائل پیشگیری و حتی عمل‌های عقیم سازی به صورت رایگان و گسترده در شبکه بهداشت و درمان کشور انجام می‌شد، آمار سقط عمدی به سالانه 250هزار مورد یعنی بیش از دو ونیم برابر رسید.

حالا من می‌خواهم به شما بگویم که توزیع اقلام پیشگیری از بارداری در سطح گسترده نتیجه عکس داده است. به عبارتی نتیجه این شد که اتفاقا مباحث کنترل جمعیت آمار سقط‌های عمدی را افزایش دادند. چون این فرهنگ به خانواده‌ها وارد شد که حق دارند درباره به دنیا آمدن یا نیامدن یک انسان تصمیم بگیرند.

تحقیقات چه دلایلی را منجر به تصمیم‌گیری والدین برای سقط می‌داند؟

پژوهش‌های بومی نشان می‌دهد که مهم‌ترین عامل سقط عمدی در ایران عدم تمایل به فرزند بیشتر است. هر خانواده تعدادی فرزند برای خود مشخص کرده که می‌خواهد در یک بازه زمانی آن‌ها را به دنیا بیاورد. اکثرا هم این تعداد یک یا دو فرزند است و اگر تعداد بیشتری به صورت ناخواسته به وجود بیاید از نظر برخی این طور برداشت می‌شود که راهکار سقط کردن آن است.

ما در این میان به تحقیقاتی رسیده‌ایم که آمارهای تکان دهنده‌ای می‌دهند. برای مثال بعضی از پژوهش ها می‌گوید تا 48 درصد موارد سقط عمدی ناشی از نگرش منفی به تعداد زیاد فرزندان بوده است. بعد از آن عوامل اقتصادی، فاصله کم با فرزند قبلی و تحصیلات و شغل مادر علل ذکر شده بعدی هستند. پدیده سقط در ایران بیش از هرچیز ناشی از ایجاد یک نگاه متفاوت به فرزند است.

فرزندی که قرن ها به عنوان سرمایه اقتصادی و نشاط بخش خانواده به آن نگاه می شد با تغییر نگاه زنان و مردان جوان ایرانی و نیز با گسترش سطح توقعات و طرح شدن طیف وسیعی از نیازهای کاذب به عنوان نیازهای ضروری ، تبدیل به عنصری شده است که مانعی برای لذت جویی و زندگی شاد والدین بوده و برای نگهداری و مراقبت از او به منابع مالی زیادی نیاز است.

به نظر می رسد انسان مدرن در جامعه امروز وقتی با موضوع بارداری ناخواسته مواجه می شود به دلیل اهمیت بالایی که برای برنامه ریزی خود در زندگی قائل است به هم خوردن این برنامه را نمی پذیرد و راحت ترین راه حل را انتخاب می کند.

و در این میان هرچه زوایای زندگی مدرن اعم از تحصیلات، شغل و طبقه اجتماعی بیشتر در این فرد بروز پیدا کرده و اعتقادات مذهبی در او کمرنگ تر شده باشد احتمال انتخاب گزینه «سقط جنین» بیشتر خواهد شد. به طوری که دکتر عرفانی که مطالعات خود را در مورد سقط‌های عمدی در شهر تهران انجام داده است، میزان سقط‌های غیر قانونی را در زنان کارمند، با درآمد بالا دارای تحصیلات عالی، اعتقادات مذهبی کمتر و دارای دو فرزند، بیشتر ذکر کرده است.

 

سقط‌های عمدی بیشتر در چه قشری از نظر اجتماعی فرهنگی و اقتصادی اتفاق می‌افتد؟

متاسفانه در ایران مادران با تحصیلات بالاتر بیشتر تمایل به سقط جنین عمدی دارند چون تصور می‌شود زیاد بودن تعداد فرزندان به نوعی از مرتبه اجتماعی آن می‌کاهد. این موضوع برای خانواده‌های مرفه هم صدق می‌کند. یک خانواده مرفه ملزومات و رفاه بیشتری برای فرزندانش در نظر گرفته و بیشتر شدن تعداد آن‌ها باعث می‌شود تصور کند که دیگر نمی‌تواند به همان اندازه برای همه فرزندانش رفاه ایجاد کند. برخی از این خانواده‌ها به اقتضای وضعیت مالی مطلوب دچار مدرنیسم بیشتری می‌شوند. در مدرنیستم این «فرد» است که اصالت دارد و فرزند خوشگذرانی «من»، رفاه «من»، آسایش «من» و علائق «من» را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

برایان کاپلان استاد اقتصاد و نویسنده معروف امریکایی در کتابی با عنوان دلایل خودخواهانه برای داشتن فرزند بیشتر علاوه بر رد کردن موضوع تاثیر اقتصاد بر فرزند خواهی کمتر، با اشاره به موفق تر بودن خانواده های پر جمعیت تر در مسائل اقتصادی این سوال را مطرح می کند که آیا تعداد فرزندی که امروز می خواهید با تعداد فرزندی که در شصت سالگی تمایل به داشتنش خواهید داشت برابری می کند؟ وی در بخش دیگری از کتابش می نویسد: تولد یک انسان بیشتر به معنای تولد ایده های بیشتر است و این ایده ها انرژی لازم برای حرکت موتور پیشرفت را فراهم می کنند و در ادامه به جوامع و خانواده ها پیشنهاد می دهد که به یک فرزند بیشتر به چشم مثبتی نگاه کنند: یک بچه بیشتر، مفید برای شما و مفید برای دنیا.