همواره بر سر برتری زنان و مردان بحثهایی وجود داشته است. مدافعان حقوق زنان میگویند زنان در برخی امور خصوصاً در تواناییهای مدیریتی دست کم گرفته شدهاند. تحقیقات نشان میدهد زنان در وظایف رهبری نه تنها ضعیفتر از مردان نیستند، بلکه توانایی بیشتری هم دارند. تبعیضها خصوصاً تبعیضهای اجتماعی علیه زنان سبب نادیده گرفته شدن تواناییهای رهبری زنان در عرصههای مختلف و محرومیت آنها از تساوی حقوق اجتماعی شده است.
در برخی سازمانها با این که زنان به اندازهی مردان و با تعهد و پایبندی بالا کار میکنند، حقوق کمتری نسبت به کارمندان مرد دارند. هر چند هنوز از تمام توانایی مدیریتی زنان استفاده نشده، اما زنان تواناییهای فوقالعادهای دارند که ثابت میکند آنها نه تنها در نقش مدیریت و رهبری از مردان ضعیفتر نیستند، بلکه تواناتر هم هستند. در ادامهی مقاله، به تواناییهای زنان اشاره میکنیم و به شما میگوییم چرا زنان در رهبری بهتر از مردان هستند؟
زنان کارآمدی بیشتری دارند
از سالهای گذشته، مدیریت امور داخلی خانه برعهدهی زنان بوده است. به همین خاطر زنان به خوبی میدانند چطور مخارج را با بودجهی محدود مدیریت کنند و حتی پس انداز هم داشته باشند. در برخی موارد که زنان در شغلهای مدیریتی فعالیت داشتهاند شاهد توانایی بالای آنها در مدیریت و تخصیص منابع مالی بودهایم. بیشتر زنان وظایف روزانه خود را لیست میکنند و در برنامه ریزی و زمان بندی کارها حرفهایترند؛ اما مردان منتظر میمانند تا همان لحظه برای هر مشکل، راه حلی پیدا کنند و اغلب هم نتیجهی مطلوب را نمیگیرند.
در واقع، زنان دارای ویژگیهای خاصی هستند که سبب میشود از دید کارمندان و همکارانشان مدیران تواناتری در مقایسه با مردان به نظر برسند. دلیل این قضیه آن است که زنان ملاحظهی بیشتری در رفتار با کارمندان دارند و همیشه در تلاشاند خود را همگام با دیگر کارمندان بالا بکشند.
زنان میدانند چطور انگیزه بخش باشند
انگیزه دادن به دیگران از ویژگیهای خوبی است که تنها در برخی افراد دیده میشود. زنان انگیزش دهندگان مورد قبولی هستند. آنها به خاطر حس کنجکاوی و کارآگاهی خود میدانند چه رفتاری باعث انگیزه بخشی یا برعکس ترس و تردید طرف مقابل میشود. پس بهتر از مردان به دیگران انگیزه میدهند و به راحتی میتوانند برای تشویق آنها راه حل پیدا کنند.
زنان توانایی بیشتری در مواجهه با احساساتشان دارند، در حالی که مردان در این مورد ناتوانترند. علاوه بر آن، زنان به آسانی میتوانند در زمانی که انگیزهی کارمندان برای دنبال کردن پروژه کم میشود، به آنها روحیه و اعتماد به نفس دهند و تجسم دلنشینی از انجام پروژه در ذهن کارمندان به وجود آورند. تحقیقات نشان میدهد کارمندانی که تحت مدیریت زنان هستند، وظایف خود را با تعهد و پایبندی بیشتری انجام میدهند.
زنان حس همکاری و مشارکت فوقالعادهای دارند
زنان به طور ذاتی میتوانند همه را دور خود جمع کنند و در این راستا، در همکاری و مشارکت با دیگران توانایی بیشتری دارند. داشتن چند نقش همزمان از خصوصیات خاص زنان است که به آنها کمک میکند همیشه برای شاد کردن کارمندان و همکاران خود راه حلی پیدا کنند. شاد بودن باعث افزایش روحیه و مسئولیت پذیری کارمندان میشود و لازم است مدیران زن را برای این خصوصیت ستایش کرد.
مردان در رهبری و مدیریت دیگران از خصوصیات مردان آلفا استفاده میکنند که بیفایده هم نیست، اما در توانایی انجام کارهای گروهی چندان به درد نمیخورد. این در حالی است که برای پیشرفت در هر کسب و کاری باید کار گروهی انجام داد. زنان تمایل زیادی به انجام کارهای گروهی و اشتراک گذاری ایدهها و نظرات خود دارند. آنها وقتی کاری را به صورت تیمی انجام میدهند، تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا راه حلی پیدا کنند که به نفع تمام اعضای گروه باشد.
زنان مسیر موفقیت را میشناسند
زنان به خوبی میدانند چطور میتوان با وجود موانع و چالشها به موفقیت رسید. آنها به عنوان یک زن با انواع تبعیضها مواجه شدهاند، اما همیشه پای خواستههای خود ایستاده و در بیشتر عرصهها با وجود محدودیتهایی که وجود داشته است، به موفقیت رسیدهاند. مردان با این حس بیگانه هستند و نمیتوانند درک کنند نادیده گرفته شدن از همان دوران کودکی چه احساسی دارد؛ اما دختران و زنان در تمام مقاطع زندگی خود با انواع تبعیض جنسیتی مواجه شدهاند. زنان زیادی تلاش میکنند با وجود موانعی که بر سر راه موفقیتشان وجود دارد، بالاخره راهی پیدا کنند و اهداف خود را به تحقق برسانند.
زنان اخلاق کسب و کار را رعایت میکنند
زنان بیشتر از مردان به اخلاق کسب و کار پایبند هستند. در بیشتر مواقع مردان اخلاقیات را تنها به حوزهی کسب و کار محدود میکنند، اما زنان این اخلاق مداری را فراتر از حوزهی کسب و کار میبرند و همیشه در تلاشاند حقوق دیگران را با نهایت انصاف و عدالت رعایت کنند. دلیل اصلی این است که زنان وقتی مرتکب اشتباه کوچکی میشوند تا مدتها احساس گناه دارند. به دلیل این که در هر شرکتی به رفتار اخلاق مدارانه بیشتر توجه میشود، زنان شانس بیشتری برای مدیریت و رهبری دارند. علاوه بر آن، زنان در مقابل کاری که انجام میدهند، بیشتر مسئولیت پذیرند و این به موفقیت آنها کمک میکند.
زنان صبر بیشتری دارند
زنان در مقایسه با مردان بسیار صبورترند. آنها در بیشتر مواقع با حوصله و بررسی تصمیم میگیرند. زنان به خوبی میدانند تصمیمات شتاب زده کمکی به پیشرفتشان نخواهد کرد. پس وقتی بخواهند تصمیم کاری بگیرند، برای تصمیمات خود وقت میگذارند و تمام جوانب را پیش از نتیجه گیری نهایی تحلیل میکنند. زنان در کنترل استرس نسبت به مردان توانایی بیشتری دارند. حتماً میدانید استرس تأثیر منفی روی قدرت تصمیم گیری دارد و تصمیمات توأم با استرس باعث میشود از موفقیت دور شویم.
زنان از مهارتهای ارتباطی بالایی برخوردارند
شاید زنان را پرحرف بدانیم، اما این تفکر رایج اشتباه است، زیرا آنها هر حرفی که به ذهنشان برسد را به سرعت بیان نمیکنند. زنان با معنا صحبت میکنند، زیرا توانایی فوقالعادهای در تفکر منطقی دربارهی موضوعات مختلف دارند و همیشه میخواهند هر مسئلهای را به طور عمقی تجزیه و تحلیل کنند. زنان در ارتباطات خود میتوانند طرف مقابل را با زیرکی به انجام معاملات کاری قانع کنند. آنها ابتدا دربارهی کارهایی که قصد انجامشان را دارند، حرف میزنند و سپس حرفهای خود را به اثبات میرسانند.
اما مردان عمل را بر حرف ترجیح میدهند. پس زنان میتوانند با مهارتهای ارتباطی خود در مدیریت موفقتر باشند. هر چه در مهارتهای ارتباطی توانایی بیشتری داشته باشید، اطلاعات را به طور کارآمدتری انتقال خواهید داد و این همان ویژگیای است که برای مدیریت و رهبری هر کسب و کاری لازم است. علاوه بر آن، مهارتهای ارتباطی در تقویت و حفظ ارتباطات شخصی و کاری مؤثر هستند.
زنان به دنبال رشد فردی هستند
وقتی زنی مدیریت یک سازمان را برعهده دارد، از دیدن رشد فردی تمام اعضای گروهش احساس غرور کرده و همواره کارمندان خود را به پیشرفت در زندگی حرفهای و شخصی تشویق میکند. این همان خصوصیتی است که هر رهبر موفقی به آن نیاز دارد تا کارمندان بتوانند ارتباط مؤثرتری با او برقرار کنند. زنان به دلیل بهرهمندی از مهارتهای ارتباطی ذاتی، احساس همدلی و هوش هیجان، رهبران بهتری نسبت به مردان هستند. زنان میتوانند با دیدگاههای منحصر به فرد خود درباره مسائل مختلف به راه حلهایی برسند که در نهایت به نفع تمام اعضای گروه خواهد بود.
زنان شنوندهی خوبی هستند
اغلب زنان با دقت و حوصله به حرفهای دیگران گوش میدهند و به این درک رسیدهاند که چرا خداوند دو گوش و یک دهان به انسان داده است. خیلی از زنان وقتی کسی برایشان حرف میزند، تمام حواسشان را به طرف مقابل میدهند. در واقع، زنان دوست دارند درد دل دیگران را بشنوند و در صورت نیاز در کنارشان باشند. شنوندهی خوب بودن یکی از خصوصیات اصلی رهبران موفق است. رهبران زن به دلیل شنوندهی خوب بودن قادرند با مشتریان و کارمندان ارتباط بهتری برقرار کنند.
زنان رفتار حمایتی بهتری دارند
زنان نه تنها همیشه در دسترس هستند، بلکه ذهن و دل بازی هم دارند. روانشناسان میگویند زنان به دلیل غریزهی مادری و میل به تأمین نیازهای خانواده رفتار بهتر و پذیراتری دارند. این رافت و شفقت ذاتی سبب میشود زنان بدون توجه به جایگاه شغلیشان، تمایل بیشتری به حمایت کارمندان و همکاران در سطوح مختلف سازمانی داشته باشند.
زنان با وجود تمام تواناییهایی که گفته شد، هنوز به طور قابل توجهی در شغلهای مدیریتی حضور ندارند. در واقع، زنان برای این که بتوانند از فرصتهای پیشرفت شغلی بهرهمند شوند، مسیر طولانی در پیش دارند و باید تلاش کنند دیدگاه منفی و سنتی خیلیها را در مورد تواناییهایشان تغییر دهند. با این وجود، زنان زیادی هستند که در شغلهای مدیریتی موفق بوده و شهرت موفقیتشان توانسته دیدگاه عدهی کمی را درباره تواناییها و ظرفیتهای آنها تغییر دهد.