خیام اخترشناس و نویسنده ایرانی بود که در ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ در شهر بزرگ و تجاری نیشابور متولد شد. وی ستارهشناس، نویسنده، شاعر و ریاضیدان ایرانی است و در ایران بیش از همه به خاطر دستاوردهای علمیاش شناخته میشود.
به گزارش آنا با این حال خوانندگان انگلیسی زبان بیشتر او را از طریق ترجمه مجموعه رباعیات (یا کواترین) میشناسند، اثری که در سال ۱۸۵۹ با عنوان «آثار خیام، شاعر-اخترشناس ایرانی» منتشر شد.
گوگل هر ساله به افتخار این دانشمند بزرگ در ۱۷ کشور جهان با نشان دادن تصویر خیام و مهمترین دستاوردهای او، لوگوی خود را به انیمیشن اختصاصی یا دودل (Doodles) خیام تغییر میدهد. به تغییر موقتی لوگوی اصلی گوگل در صفحه اصلی که در مناسبتهای ویژه مانند زادروز افراد سرشناس، سال نو، تعطیلات خاص به جای لوگوی اصلی به کار میرود، گوگل دودل گفته میشود. با این حال این شاعر و دانشمند در طول عمر خود، همیشه مورد محبت قرار نگرفته است. در ادامه بخشی از داستان زندگی او را میخوانید:
زندگی با طعم تحصیل
پدر خیام، ابراهیم خیام، فردی ثروتمند بود. نام مادر وی جایی ذکر نشده است. ریشههای خاندان او هنوز هم مشخص نیست، اما برخی از نویسندگان معتقدند که پدر عمر با تجارت و ساخت چادر، امرار و معاش میکرد، زیرا نام خانوادگی او به معنی چادر ساز یا خیمه دوز است. فرهنگ لغت معین دو معنی خیمه دوز و خیمه فروش را برای عنوان خیام آورده است. هر چند خانواده خیام مسلمان بودند، اما پدر او در این زمینه چندان سختگیر نبود و طولی نکشید که «ابوالحسن بهمنیار بن مرزبان سالاری» ریاضیدان، دانشمند زرتشتی و از برجستهترین شاگردان ابنسینا را به خدمت گرفت و مأموریت تدریس عمر را به او سپرد.
بدین ترتیب خیام تحصیلات کاملی در رشتههای علوم، فلسفه و ریاضیات کسب کرد. در سال ۱۰۶۶، هنگامی که خیام تولد ۱۸ سالگی خود را جشن میگرفت، پدرش ابراهیم دار فانی را وداع گفت. فقط چند ماه بعد معلمش نیز درگذشت. این وقایع نشانگر پایان دورهای از زندگی این دانشآموز جوان بود. او پس از تنظیم امور خانواده، به حرکت خود ادامه داد و زادگاه خود را ترک کرد.
ظهور یک دانشمند
خیام به یکی از کاروانهای رایج آن زمان پیوست و در سفری سه ماهه از نیشابور عازم شهر سمرقند، که هم اکنون جزئی از خاک ازبکستان است، شد. او در سمرقند، با حمایت یکی از دوستان پدرش به نام ابوطاهر که قاضی ارشد در این شهر بود و استعداد خارق العاده خیام در اعداد را میدید، رسالههایی را درباره حساب، جبر و واکاوی ریاضی در موسیقی به رشتهی تحریر درآورد. احتمالاً به دلیل ارتباط خیام با ابوطاهر، شمس المُلک حاکم سمرقند با او آشنا شد. طبق برخی گزارشها شمس المُلک به او نهایت احترام را نشان میداد تا حدی که خیام را در بارگاهش کنار خود مینشاند.
احتمالاً در سال ۱۰۷۳ میلادی هنگامی که پیمان صلح بین سلطان ملک شاه، که پیشتر به این قلمرو حمله کرده بود، با شمس المُلک منعقد شد، خیام در دربار حاکم سمرقند حضور داشت. خیام در سن ۲۶ سالگی به خدمت ملک شاه سلجوقی درآمد و
سلطان از او دعوت کرد تا به مرکز ایران بازگردد، رصدخانهای را در اصفهان بسازد و تقویم فارسی را اصلاح کند.
آغازی بر تقویم جلالی
او ۱۸ سال در جغرافیای ایران امروزی زندگی کرد. گفته میشود خیام در این ایام حقوق بسیار خوبی دریافت میکرد و از سبک زندگی ممتازی برخوردار بود. خیام در طول ایام موفق شد یک سال (یک سال اعتدالی) را با دقت قابلتوجهی اندازهگیری کند. او با بازنویسی تقویم، اولین روز سال در لحظه دقیق عبور از مرکز خورشید در اعتدال شب و روز را تعیین کرد. سلطان سلجوقی تقویم خیام را با عنوان تقویم جلالی، در ۱۵ مارس ۱۰۷۹، یعنی زمانی که خیام ۳۱ ساله بود، به عنوان تقویم رسمی کشور اعلام کرد. همچنین گفته میشود که خیام مدلهایی ساخته است که تئوری گردش زمین را در محور خود نشان میدهد.
زمان مبدأ تقویم جلالی، سال جلوس ملکشاه بر تخت سلطنت بود و اختلاف آن با تقویم هجری خورشیدی ۴۵۷ سال است. تقویم جلالی با تغییراتی از جمله در مبدأ و طول ماهها در قالب تقویم هجری شمسی از سال ۱۳۲۹ قمری در ایران به کار رفت و سپس با تغییراتی در قالب تقویم هجری شمسی در سال ۱۳۰۴ هجری شمسی به تصویب مجلس شورای ملی به تقویم رسمی ایران تبدیل شد. طبق بیوگرافیهایی که توسط افراد هم دوره خیام نوشته شده از او به عنوان فردی یاد میشود که دانش و دستاوردهای علمیاش در زمان خود بینظیر بوده است.
خیام پس از چند بار خواندن، هر کتابی آن را به خاطر میسپرد و هنگامی که کتاب را به صاحبش پس میداد، میتوانست آن را از روی حافظه خود با شباهت چشمگیری بنویسد. وی همچنین یک ریاضیدان بسیار ماهر بود، و آثار ریاضی باقیماندهاش شامل نظریاتش در حوزه جبر، معادلات درجات اول و دوم و سوم، هندسهی اقلیدسی و خطوط متوازی و آرایش مثلث شکل بسط دوجملهای و ... مؤید این موضوع است.
زندگی به سبک شاعران دانشمند
خیام در طول زندگی سلطان ملک شاه با حکومت وقت ارتباط بسیار خوبی داشت، اما اقبال او پس از به قدرت رسیدن جانشین سلطان ملک شاه یعنی سلطان سنجر به پایان رسید. سلطان سنجر چندان به فردی مانند خیام علاقهای نداشت. البته گفته میشود زمانی که سنجر هنوز کودک بود، خیام به او بیاعتنایی کرد و این باعث شد که سلطان آینده هرگز خیام را نبخشد. با مرگ ملک شاه، خیام از بارگاه پادشاهی رانده شد و بودجه رصدخانه در نهایت قطع شد. وی سپس به زیارت مکه رفت و از بغداد بازدید کرد. در بازگشت از آنجا عازم نیشابور شد و آنجا کنج عزلت برگزید.
خیام در میان سایر فعالیتهایش، به دلیل سرودن اشعاری منحصربهفرد، شناخته میشود. رباعیات او نخستین بار در سال ۱۸۵۹ توسط ادوارد فیتزجرالد از فارسی به انگلیسی ترجمه شدند. این اشعار ضمن داشتن گوشه چشمی به پسزمینههای زمانه و مذهب، به توجه بر لذتهای زندگی معطوف هستند. خیام از نظر قالب شعری، بهکارگیری کلمات و اصطلاحات در میان شعرای هم عصر خود شبیه به هیچ کس نیست و با تمرکز بر بیاعتباری دنیا و ناپایداری هستی، با زبانی گزنده بر زاهدان ریاکار میتازد.
برخی از محققان معتقدند که نویسندگان و شعرای پس از او، اشعاری را با نام خیام منتشر کردهاند. آنها برای اثبات ادعای خود دلایلی همچون نامتناسب بودن برخی اشعار با پیکره کلی آثار خیام را قید کردهاند.
آرمیده در بستری از شکوفهها
خیام در سن ۸۳ سالگی و در ۱۲ آذر ۵۱۰ در نیشابور درگذشت. نظامی عروضی شاعر و نویسنده هم عصر خیام، میگوید عمر عادت داشت بگوید: قبر من در جایی خواهد بود که شکوفههای درختان سالی دو بار روی من میریزند. هنگامی که عروضی حدود چهار سال پس از مرگ عمر از نیشابور بازدید کرد، به دنبال قبر خیام گشت و آن را دقیقاً در همان جایی یافت که خودش پیشبینی کرده بود. طبق روایت وی، شکوفهها کاملاً سنگ قبر او را پوشانده بودند.
خیام نیشابوری بزرگ دانشمند ایرانی توانست همچون سایر نوابغ ایرانی، آوازهای به قدمت تمدن ایران در جهان پیدا کند. کسی که از شرق تا غرب؛ از اروپا تا آمریکا و خاور دور را درنوردید و توانست جایی در دل مردم ملتهای مختلف پیدا کند و امروز از این دانشمند بزرگ در همایشهای مختلف علمی به عنوان یک دانشمند جریان ساز و خلاق یاد میشود.