انتشار یک لالایی در کتاب کودکان با اعتراضات زیادی به خصوص در فضای مجازی مواجه شد، در این لالایی مادری آرزو می کند به جای دختر، پسر داشت. داغ قتل رومینا اشرفی بر دلها تازه است، و توجه آحاد جامعه بر به رسمیت شناختن حقوق زنان و پرهیز از تبعیض جنسیتی است، اما یک لالایی کودکانه باعث شد دوباره این موضوع مورد توجه اهالی فرهنگ قرار گیرد، شعری که در مجموعه «لالاییها» اثر علیرضا مرتضوی کرونی از سوی انتشارات فرهنگ و هنر منتشر شده است.
در این لالایی که از زبان مادری برای فرزندش بیان میشود، میخوانیم:
«لالا، لالا به گل مانی
به آب زیر پل مانی
به گل مانی که تازه میدهد پر
به ماه مانی که تازه میزند سر
لالا، لالا عسل باشی
دلم میخواست پسر باشی
به هرمجلس که بنشینی
تو جادار پدر باشی»
ازسویی باتوجه به اینکه این کتاب سال ۱۳۹۵ منتشر شده است، انتشار لالایی با این مضمون در آن سوالبرانگیز است. علیرضا مرتضوی کرونی درباره چرایی انتشار این ترانه میگوید: اساسا لالاییها همه آرزوها، شکوهها، غمها و شادیهای مادران برای بچهها و خودشان و نوعی گفتوگو بین مادر و فرزند است. این مجموعه هم شامل لالاییهای قدیمی است که از گذشتههای دور در ذهن و ضمیر جامعه ما بوده و گنجینههای فرهنگی گذشتههای ماست که در قالب ۶ جلد برای کودکان گردآوری شده است.
او در ادامه میافزاید: این لالایی هیچ ارتباطی به کشته شدن رومینا اشرفی ندارد. من سه دختر دارم و هیچوقت در حسرت این که پسر نداشتهام، نبودم و نیستم و منزلت خانمها را از مردها پایینتر نمیدانم. جنسیت صرف، برای هیچکس ارزش محسوب نمیشود و هردو از یک گوهر وجودی و ذاتی بهره میبرند. مسائلی از این قبیل که زن را به جایگاه شایسته خودش در جامعه برسانیم و با فکر و فرهنگ این مساله آشنا شویم و زمینه و بستر رشد و تعالی را برای دختران و برای همه جامعه فراهم کنیم حرف درستی است اما اینکه ما متنی را بخوانیم و به صرف گفتن «دلم میخواست پسر باشی ...» برداشت کنیم که من نگرانم که فرزندم دختر است یا این موضوع را تحقیری برای خودم میدانم، درست نیست. مستمع باید فهم درست از مطلب داشته باشد.
این مجموعه شامل لالاییهایی برای کودکان است و این دلیل براین نمیشود که با دیدن یک لالایی درباره کل مجموعه قضاوت کنیم. باید لالاییهای دیگر که درباره رجحان دختراهاست را هم ببینیم. حتی در تصاویر هم که روی جلدها استفاده شده دخترها نسبت به پسرها مقدماند و بیشتر دیده شدهاند تا فرهنگ رفع تبعیض جنسیتی نسبت به دخترها را در ذهنها و ضمیرها ایجاد کنیم.
این مولف معتقد است این مجموعه به تبعیض جنسیتی در جامعه دامن نمیزند و درباره موضوع مطرح شده میگوید: ظاهرا در این شعر عدم تطبیق تصویر با متن این سوء تفاهم را در ذهن مخاطب ایجاد کرده است. براین اساس وزارت فرهنگ و ارشاد از من خواست تعهدنامهای امضا کنم تا در چاپ بعدی در زمینه مطابقت تصویر و شعر اصلاحاتی صورت پذیرد و این کار هم صورت میگیرد. در عین حال هر اشکالی میتواند به هر کاری وارد باشد و اگر اشتباهی هم صورت گرفته باشد، کوشش میکنیم اصلاح شود.
با توجه به اینکه در دورهای زندگی میکنیم که زنان و دختران همپای مردان در جامعه، دانشگاهها و فضای کار حضور دارند و در راستای رشد و اعتلای خانواده و جامعه میکوشند، شایسته نیست با انتشار چنین آثاری زمینههای اشاعه فرهنگ نادرست تبعیض جنسیتی را از دوره کودکی در ذهنها بگسترانیم و این مساله از موضوعات مهمی است که در زمان انتشار کتاب مخصوصا گروه سنی کودک باید مورد توجه بررسان این حوزه قرار گیرد.
در این لالایی که از زبان مادری برای فرزندش بیان میشود، میخوانیم:
«لالا، لالا به گل مانی
به آب زیر پل مانی
به گل مانی که تازه میدهد پر
به ماه مانی که تازه میزند سر
لالا، لالا عسل باشی
دلم میخواست پسر باشی
به هرمجلس که بنشینی
تو جادار پدر باشی»
ازسویی باتوجه به اینکه این کتاب سال ۱۳۹۵ منتشر شده است، انتشار لالایی با این مضمون در آن سوالبرانگیز است. علیرضا مرتضوی کرونی درباره چرایی انتشار این ترانه میگوید: اساسا لالاییها همه آرزوها، شکوهها، غمها و شادیهای مادران برای بچهها و خودشان و نوعی گفتوگو بین مادر و فرزند است. این مجموعه هم شامل لالاییهای قدیمی است که از گذشتههای دور در ذهن و ضمیر جامعه ما بوده و گنجینههای فرهنگی گذشتههای ماست که در قالب ۶ جلد برای کودکان گردآوری شده است.
او در ادامه میافزاید: این لالایی هیچ ارتباطی به کشته شدن رومینا اشرفی ندارد. من سه دختر دارم و هیچوقت در حسرت این که پسر نداشتهام، نبودم و نیستم و منزلت خانمها را از مردها پایینتر نمیدانم. جنسیت صرف، برای هیچکس ارزش محسوب نمیشود و هردو از یک گوهر وجودی و ذاتی بهره میبرند. مسائلی از این قبیل که زن را به جایگاه شایسته خودش در جامعه برسانیم و با فکر و فرهنگ این مساله آشنا شویم و زمینه و بستر رشد و تعالی را برای دختران و برای همه جامعه فراهم کنیم حرف درستی است اما اینکه ما متنی را بخوانیم و به صرف گفتن «دلم میخواست پسر باشی ...» برداشت کنیم که من نگرانم که فرزندم دختر است یا این موضوع را تحقیری برای خودم میدانم، درست نیست. مستمع باید فهم درست از مطلب داشته باشد.
این مجموعه شامل لالاییهایی برای کودکان است و این دلیل براین نمیشود که با دیدن یک لالایی درباره کل مجموعه قضاوت کنیم. باید لالاییهای دیگر که درباره رجحان دختراهاست را هم ببینیم. حتی در تصاویر هم که روی جلدها استفاده شده دخترها نسبت به پسرها مقدماند و بیشتر دیده شدهاند تا فرهنگ رفع تبعیض جنسیتی نسبت به دخترها را در ذهنها و ضمیرها ایجاد کنیم.
این مولف معتقد است این مجموعه به تبعیض جنسیتی در جامعه دامن نمیزند و درباره موضوع مطرح شده میگوید: ظاهرا در این شعر عدم تطبیق تصویر با متن این سوء تفاهم را در ذهن مخاطب ایجاد کرده است. براین اساس وزارت فرهنگ و ارشاد از من خواست تعهدنامهای امضا کنم تا در چاپ بعدی در زمینه مطابقت تصویر و شعر اصلاحاتی صورت پذیرد و این کار هم صورت میگیرد. در عین حال هر اشکالی میتواند به هر کاری وارد باشد و اگر اشتباهی هم صورت گرفته باشد، کوشش میکنیم اصلاح شود.
با توجه به اینکه در دورهای زندگی میکنیم که زنان و دختران همپای مردان در جامعه، دانشگاهها و فضای کار حضور دارند و در راستای رشد و اعتلای خانواده و جامعه میکوشند، شایسته نیست با انتشار چنین آثاری زمینههای اشاعه فرهنگ نادرست تبعیض جنسیتی را از دوره کودکی در ذهنها بگسترانیم و این مساله از موضوعات مهمی است که در زمان انتشار کتاب مخصوصا گروه سنی کودک باید مورد توجه بررسان این حوزه قرار گیرد.