آژانس بین المللی انرژی اتمی به پیشنهاد سه کشور اروپایی آلمان، انگلیس و فرانسه، اولین قطع نامه ضدایرانی خود را پس از سال ۲۰۱۲ صادر کرد! صدور این قطعنامه ظالمانه و ضد ایرانی در حالی صورت میگیرد که براساس توافقنامه برجام، و با استناد به گفتههای شخص رئیس جمهور حسن روحانی در سال ۹۴، مقرر بود که نه تنها دیگر شاهد صدور قطعنامههای ضدایرانی در مجامع بین المللی نباشیم بلکه میبایست تحریمهای یکجانبه علیه جمهوری اسلامی نیز بالمره لغو میشدند که گویا با اقدام اخیر سه کشور اروپایی، بی ارزش بودن این مدعا بر همگان ثابت گردید.
قطعنامه اخیر، اما ساده اندیشی و بی تدبیری اعتدالیون را برای چندمین بار به نمایش گذاشت چراکه ایشان معتقد بودند که با خروج آمریکا از برجام میتوان با ۵ عضو دیگر این معاهده، آن خسارت محض را ادامه داد، اما ناجوانمردی اروپاییان بار دیگر ثابت کرد که محبان المذاکره تا چه حد از لحاظ دوراندیشی سیاسی، در زمره مستضعفین فکری دسته بندی میشوند!
اقدام ضدایرانی اخیر اروپاییها نه تنها برای اولین بار و جدید نبوده بلکه شوربختانه همین تیم مذاکره کننده در میانه سالهای ۱۳۸۲ الی ۱۳۸۴ نیز بارها و بارها تجربه تلخ بی تعهدی و پایبند نبودن غربیها را پشت سر گذاشته اند، اما هنوز متنبه نشده و عبرت نمیگیرند! در آن سالیان، حسن روحانی بهمراه محمدجواد ظریف و سایر اعضای تیم مذاکره کننده ایرانی با کشورهای غربی، در برابر خواستههای تروئیکای اروپایی سر تسلیم فرود آورده و به تعلیق داوطلبانه تمامی فعالیتهای هستهای و اجرای پروتکل الحاقی پرداختند!
اکنون با گذشت قریب به هفده سال از آن روزها، مجدداً پرونده هستهای ایران تحت مدیریت و سرپرستی همان افراد، به سرنوشتی دچار شده که در تمام این سالها نه تنها از فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمها به بهانههای هسته ای، کاسته نشد بلکه عمر ملتی به هیچ و پوچ سپری گردید و صنعت پیشروی هستهای ایران نیز به مدد تدابیر دولتمردان تدبیر و امید به چنان خاک سیاهی نشست که به این زودیها امید به بهبود آن نمیتوان داشت. شاهد مثال آنکه اگر از نابودی و بتن ریزی در صنایع هستهای که بگذریم، بسیاری ازدانشمندان هستهای کشورمان یا مهاجرت کرده اند، یا خانه نشین شده اند و یا با اشتغال در مشاغلی غیرمرتبط با رشته تخصصی شان، به سختی روزگار میگذرانند!
این تکرار تلخ تاریخ، اما نتیجه رویکردهای غلط افرادی است که با نمایش کلید در تبلیغات انتخاباتیشان، درب باغ سبز مذاکره با کدخدا را به ملت نشان میدادند؛ غافل از اینکه دل بستن به دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب، جز پشیمانی و بدبختی برای کشور، ارمغانی نخواهد داشت.
قطعنامه اخیر، اما ساده اندیشی و بی تدبیری اعتدالیون را برای چندمین بار به نمایش گذاشت چراکه ایشان معتقد بودند که با خروج آمریکا از برجام میتوان با ۵ عضو دیگر این معاهده، آن خسارت محض را ادامه داد، اما ناجوانمردی اروپاییان بار دیگر ثابت کرد که محبان المذاکره تا چه حد از لحاظ دوراندیشی سیاسی، در زمره مستضعفین فکری دسته بندی میشوند!
اقدام ضدایرانی اخیر اروپاییها نه تنها برای اولین بار و جدید نبوده بلکه شوربختانه همین تیم مذاکره کننده در میانه سالهای ۱۳۸۲ الی ۱۳۸۴ نیز بارها و بارها تجربه تلخ بی تعهدی و پایبند نبودن غربیها را پشت سر گذاشته اند، اما هنوز متنبه نشده و عبرت نمیگیرند! در آن سالیان، حسن روحانی بهمراه محمدجواد ظریف و سایر اعضای تیم مذاکره کننده ایرانی با کشورهای غربی، در برابر خواستههای تروئیکای اروپایی سر تسلیم فرود آورده و به تعلیق داوطلبانه تمامی فعالیتهای هستهای و اجرای پروتکل الحاقی پرداختند!
اکنون با گذشت قریب به هفده سال از آن روزها، مجدداً پرونده هستهای ایران تحت مدیریت و سرپرستی همان افراد، به سرنوشتی دچار شده که در تمام این سالها نه تنها از فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمها به بهانههای هسته ای، کاسته نشد بلکه عمر ملتی به هیچ و پوچ سپری گردید و صنعت پیشروی هستهای ایران نیز به مدد تدابیر دولتمردان تدبیر و امید به چنان خاک سیاهی نشست که به این زودیها امید به بهبود آن نمیتوان داشت. شاهد مثال آنکه اگر از نابودی و بتن ریزی در صنایع هستهای که بگذریم، بسیاری ازدانشمندان هستهای کشورمان یا مهاجرت کرده اند، یا خانه نشین شده اند و یا با اشتغال در مشاغلی غیرمرتبط با رشته تخصصی شان، به سختی روزگار میگذرانند!
این تکرار تلخ تاریخ، اما نتیجه رویکردهای غلط افرادی است که با نمایش کلید در تبلیغات انتخاباتیشان، درب باغ سبز مذاکره با کدخدا را به ملت نشان میدادند؛ غافل از اینکه دل بستن به دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب، جز پشیمانی و بدبختی برای کشور، ارمغانی نخواهد داشت.