تا چند سال پیش عمده نگرانی دلسوزان فرهنگی کشور تنها به ترویج سریالهای نابهنجار و مبتذل ترکیهای، هندی و آمریکای لاتین که در آنها انواع و اقسام روابط غیراخلاقی و خارج از شئون انسانی مطرح میشد، متمرکز بود، اما اکنون و در واپسین ماههای باقی مانده از دهه ۹۰، حجم مفاهیم ضدارزشی و غیراخلاقی در تولیدات سریالهای شبکه نمایش خانگی به حدی از خودکفایی رسیده که نسخههای مشابه ترکیهای و لاتین نیز یارای رقابت با ورژنهای ایرانی شان را ندارند!
در بسیاری از سریال های شبکه نمایش خانگی، محتواهایی نابهنجاری همچون لوکشینهای فوق لاکچری، آرایشهای غلیظ و غیرعادی، استفاده از مواد مخدر و مشروبات الکلی، طرح بیشرمانه ترین مسائل جنسی و زناشویی، ترویج خیانت و عشقهای چندضلعی، عادی جلوه دادن روابط با نامحرم و به سخره گرفتن اعتقادات مذهبی؛ به وفور دیده می شود که نه تنها کانون خانواده های ایرانی را هدف قرار داده اند بلکه با اشاعه سبک زندگی بی بند و بار غربی، نوجوانان و جوانان را نیز به تقلید از آن ترغیب می کنند.
با این وجود طی سال های اخیر، با رشد شبکههای فارسی زبان، الگوهای نمایشی بورژوازی از سریالهای کشورهای آمریکای جنوبی، ترکیه و کرهجنوبی به شدت در ساختار سریال سازی ایران تاثیر گذاشته و مولفان با الگوبرداری از متدهای کشورهای مذکور، ریل گذاری تازهای را در حوزه سریال سازی بنیان گذاشتند. به عنوان مُشتی از خروار، در یکی از سریالفارسیهای مبتذل، چند دختر و پسر جوان را میبینیم که در ویلایی در شمال کشور مشغول بازی هستند؛ ورقهای بازی بین افراد پخش میشود و حاکم حکم میکند که دارندگان ورق های شماره ۳ و ۵ باید امشب با هم بخوابند و طبیعتاً رابطه جنسی برقرار کنند! یا در نمونه ای دیگر از این سریال ها، پسری جوان عاشق نامزدش است اما این دو به دلیل مشکلات مالی نمی توانند به عشقشان پایبند بمانند و در این میان سروکله یک زن میانسال ثروتمند (شوگر مامی) پیدا می شود تا در ازای تسویه بدهیهای پسرک جوان، او را همچون بردهای زرخرید، مال خود کند!
در این بین، فقدان نظارت بر محتوای سخیف این قبیل سریال های نمایش خانگی بالاخص از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، موجب شده تا این آثار ضداخلاقی به راحتی و بدون اعمال هیچگونه محدودیت سنی، در دسترس تمامی رده های جامعه قرار گرفته و امنیت روانی ایرانیان را به مخاطره بیاندازند. به راستی چه فرد یا نهادی باید پاسخگوی این خودکشی فرهنگی باشد؟
در بسیاری از سریال های شبکه نمایش خانگی، محتواهایی نابهنجاری همچون لوکشینهای فوق لاکچری، آرایشهای غلیظ و غیرعادی، استفاده از مواد مخدر و مشروبات الکلی، طرح بیشرمانه ترین مسائل جنسی و زناشویی، ترویج خیانت و عشقهای چندضلعی، عادی جلوه دادن روابط با نامحرم و به سخره گرفتن اعتقادات مذهبی؛ به وفور دیده می شود که نه تنها کانون خانواده های ایرانی را هدف قرار داده اند بلکه با اشاعه سبک زندگی بی بند و بار غربی، نوجوانان و جوانان را نیز به تقلید از آن ترغیب می کنند.
با این وجود طی سال های اخیر، با رشد شبکههای فارسی زبان، الگوهای نمایشی بورژوازی از سریالهای کشورهای آمریکای جنوبی، ترکیه و کرهجنوبی به شدت در ساختار سریال سازی ایران تاثیر گذاشته و مولفان با الگوبرداری از متدهای کشورهای مذکور، ریل گذاری تازهای را در حوزه سریال سازی بنیان گذاشتند. به عنوان مُشتی از خروار، در یکی از سریالفارسیهای مبتذل، چند دختر و پسر جوان را میبینیم که در ویلایی در شمال کشور مشغول بازی هستند؛ ورقهای بازی بین افراد پخش میشود و حاکم حکم میکند که دارندگان ورق های شماره ۳ و ۵ باید امشب با هم بخوابند و طبیعتاً رابطه جنسی برقرار کنند! یا در نمونه ای دیگر از این سریال ها، پسری جوان عاشق نامزدش است اما این دو به دلیل مشکلات مالی نمی توانند به عشقشان پایبند بمانند و در این میان سروکله یک زن میانسال ثروتمند (شوگر مامی) پیدا می شود تا در ازای تسویه بدهیهای پسرک جوان، او را همچون بردهای زرخرید، مال خود کند!
در این بین، فقدان نظارت بر محتوای سخیف این قبیل سریال های نمایش خانگی بالاخص از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، موجب شده تا این آثار ضداخلاقی به راحتی و بدون اعمال هیچگونه محدودیت سنی، در دسترس تمامی رده های جامعه قرار گرفته و امنیت روانی ایرانیان را به مخاطره بیاندازند. به راستی چه فرد یا نهادی باید پاسخگوی این خودکشی فرهنگی باشد؟
که صدا وسیما را افراد نفوذی در حیطه ی تصرف دارند.
برنامه های عصرجدید/دورهمی/خندوانه همه وهمه در ترویج فضای آزاد فی مابین زن ومرد وشکست حریم ها ست .متاسفانه نهادهای فرهنگی هم سکوت کرده اند