پرسان پرسان به کوچه باریکی میرسم و راهم را پیش میگیرم تا مقابل دری چوبی. برمیگردم و دوباره میپرسم تا باز برسم به همان در. این بار از پلهها پایین میروم و دیگر مطمئن میشوم درست آمدهام. دو دختر جوان در فضای نیمه تاریک قهوه خانه مشغول کشیدن قلیان هستند و بوی تنباکو با موزیک ملایمی در فضا پخش میشود. مشتری زیاد نیست و چند نفر با فاصله دور میز شیشهای نشستهاند. پشت پیشخوان هم دو نفر مشغول آماده کردن قلیان هستند.
به گزارش ایران سعید یک سالی است که این قهوهخانه را باز کرده و قلیان را هم برای جذب مشتری به منویش اضافه کرده است. میگوید چای و غذا بهانه است، خیلیها برای قلیان اینجا میآیند. میپرسم کرونا...؟ اجازه نمیهد سؤالم به انتها برسد، میگوید: «مگر ما عامل پخش کرونا هستیم که همه صنفها مجوز فعالیت گرفتهاند جز ما؟ میگویند در قهوهخانه و سفرهخانه حق قلیان دادن نداریم، مگر میشود؟ مشتری که برای چای و املت اینجا نمیآید. ما هم ناچاریم مخفیانه فعالیت کنیم. البته فقط مشتریهای ثابت یا کسانی که آنها به ما معرفی میکنند اینجا میآیند.»
من هم به واسطه یکی از مشتریهای قدیمی پا به قهوهخانهاش گذاشتهام و البته گفتهام که بدون آدرس دادن میخواهم گزارشی در این باره بنویسم. قهوهخانهای در زیرزمین که البته این روزها مثل خیلی از قهوهخانهها و کافههای عربی، فعالیتش هم زیرزمینی شده است؛ ارائه قلیان در اوج کرونا. میگوید بیایید خودتان ببینید چطور همه موارد بهداشتی را رعایت میکنیم.
کرونا کار و کاسبیشان را حسابی به هم ریخته و هنوز مجوز سرو قلیان صادر نشده و سعید هم امیدوار است بتواند حرف دلش را بهعنوان یک قهوهخانه چی زده باشد. او از مشتریهایی میگوید که وسواس زیادی به پیشگیری از ابتلا به کرونا دارند، اما به خاطر اعتماد به قهوهخانهاش به آنجا سرمیزنند و قاچاقی قلیان میکشند؛ قهوهخانهای مدرن که در کنار امت و چای و قلیان نسکافه هم به مشتری میدهد: «اگر بخواهی حساب کنی درواقع ما هنوز تعطیل هستیم.
وقتی اعلام میکنند کافهها و قهوهخانهها میتوانند فعایت کنند، ولی حق ارائه قلیان ندارند یعنی عملاً هیچ. به نظرم کرونا بهانهای شده تا بساط قهوهخانه و قلیان برچیده شود. از همان روزهای اول شیوع بیماری مشتری ما هم کم شد. میتوانم بگویم الان با یک پنجم مشتریهای قبلی کار میکنیم. خب تا همین جایش ضرر کردهایم، حالا اگر بساط قلیان را هم برچینند که کل این صنف از بین رفته است. من یک سال قبل این قهوهخانه را راه انداختم و اوایل قلیان نمیدادم بعد دیدم از مشتری خبری نیست تا اینکه قلیان را هم به منو اضافه کردم و دیدم مشتری آمد.»
او درباره وضعیت فعلی این صنف میگوید: «کاسبی اصلی صنف ما شش ماه اول سال است که همین را هم کرونا از ما گرفت. اگر خیلی از صنفها این مدت ضرر کردند ما ورشکست شدیم. حالا هم کار زیرزمینی شده و به زور و با ترس و لرز داریم کار میکنیم. یکی از همین کافههای عربی در ورودیاش را کرکرهای کرده و از آن طرف که مشتری ثابت خودش را میبیند، ریموت را میزند و کرکره بالا میرود و بعد از ورود مشتری دوباره ریموت را میزند که از بیرون همه فکر کنند بسته است. درحالی که همه میدانند قهوهخانهها و کافههای عربی باز هستند و قلیان هم به راه است، ولی زیرزمینی و مخفیانه.»
او از مشتریهایی میگوید که بسیار وسواسی هستند و الکل به دست برای قلیان کشیدن به قهوهخانهاش میآیند: «بیشترین مشتریهای ما خانم هستند و همه هم موارد بهداشتی را رعایت میکنند. یکی از همین خانمها به ما سفارش خرید قلیان داد و ما هم برایش خریدیم که هر وقت اینجا آمدند، قلیان خودشان را بکشند. الان هم همان طور که میبینی برای راضی نگه داشتن مشتری و اطمینان از رعایت بهداشت از شلنگهای یکبار مصرف استفاده میکنیم و اگر هم کسی بخواهد قلیان اختصاصی برایش تهیه میکنیم.
من مشتری دارم که الکل ضدعفونی از دستش جدا نمیشود و از روز اول شیوع بیماری هم تا حالا خودش را قرنطینه کرده و فقط عصرها برای کشیدن قلیان به اینجا میآید. خب ما ایرانیها دوست داریم بیرون از خانه قلیان بکشیم و کشیدن قلیان در خانه لذت زیادی ندارد. ما این همه بهداشت را رعایت میکنیم، اما باز نمیدانم چرا مثل بقیه حق نداریم باز باشیم.
یعنی حرف زدن و کنار هم نشستن اینجا از مترو هم خطرناکتر است؟ این همه جوان توی صنف قهوهخانه و کافه کار میکنند. از کسی که قلیان را آماده میکند بگیر تا فویل فروش و تنباکو فروش و زغال فروش و... همه بیکار شدهاند. من خودم ۱۰۰ میلیون پیش دادهام و ماهی ۱۵ میلیون تومان اجاره میدهم. صاحب اینجا خوشبختانه برای سه ماهی که تعطیل بودیم اجاره نگرفت، ولی بالاخره که چی؟ باید از این ماه اجاره بدهم.»
آدرس دیگری میگیرم و به یکی از کافههای عربی جنوب شهر سر میزنم. داستان باز همان است. شادی و سحر از مشتریهای ثابت این کافه هستند. میگویند تنها تفریحشان کافه گردی و کشیدن قلیان است: «باور کنید خسته شدیم. به خاطر کرونا دوماه قرنطینه بودیم و دورکاری میکردیم. توی خانه هم که باشی از قلیان خبری نیست. برای همین لحظه شماری میکردیم دوباره برگردیم سرکار.»
شادی شلنگ قلیان را از دست سحر میگیرد و سر شلنگ را عوض میکند و میگوید: «اگر قلیان را از کافهها حذف کنند اینجا آمدن که دیگر فایده ندارد، باید جای دیگری برویم قلیان بکشیم. املت و چایی را تو خانه هم میشود خورد. من هفتهای دو بار با دوستم اینجا میآیم و قلیان میکشم.
برای همین این که میگویند قلیان عامل مهم انتقال کرونا است، نمیتوانم قبول کنم. من هر روز با مترو سرکار میروم و توی ازدحام جمعیت و لا به لای مسافرانی که بعضی از آنها هم ماسک نمیزنند بیشتر احتمال ابتلا به بیماری دارم تا اینجا البته همه مسائل بهداشتی را رعایت میکنم و به این کافه هم اطمینان دارم.»
مسعود هم از مشتریهای قدیمی این کافه عربی است: «۱۱ سال است مشتری این قهوهخانهام و کنار املت و چایی حتماً یک قلیان هم میکشم. البته قلیان کشیدن تفریح خیلی از جوانها است. کرونا و قرنطینه هم ما را خسته کرده و تفریح دیگری هم جز قلیان نداریم. الان البته فعالیت قهوهخانهها زیرزمینی شده و خب ما مشتری ثابت هستیم و هر قهوهخانه و کافهای هم مشتری خودش را دارد.
مشتریها در ساعتهایی که قبلاً مشخص شده میآیند تا زیاد شلوغ نشود. پنج هزار تومان هم گرانتر میگیرند و شلنگ یک بار مصرف میدهند. البته این روزها بازار قلیانهای یک بار مصرف هم داغ شده، ولی من استفاده نمیکنم. از مواد نامرغوب پلاستیکی میسازند طوری که اگر کرونا نگیریم حتماً بعد از کرونا سرطان میگیریم!»
سه هزار قهوهخانه و کافه عربی مجوزدار در تهران فعالیت میکنند. اگر غیر مجوزدارها را هم حساب کنیم تعداد آنها از پنج هزار واحد هم بیشتر میشود. این آمار البته مربوط به خود شهر تهران و به جز مناطق شمیران و شهر ری است. عباس علایی نایب رئیس اتحادیه قهوهخانه داران تهران با اشاره به این آمار تأکید میکند اگر در هر کافه و قهوهخانه پنج نفر کار کنند میتوانیم بگویم ۱۵ هزار جوان مشغول در این صنف بیکار شدهاند.
او از بیکاری همکارانش بشدت گلایه دارد و میگوید تنها منبع قهوهخانه قلیان است و آنها منبع درآمد دیگری ندارند: «ستاد ملی مقابله با کرونا دوبار مجوز بازگشایی قهوهخانهها و سفره خانهها را صادر کرد، اما با این شرط که قلیان سرو نشود؛ این شدنی نیست. کسی برای املت و چای به قهوهخانه نمیآید. اگر نتوانیم قلیان بدهیم عملاً با تعطیل شدن تفاوتی ندارد. حالا این تصمیم باعث شده همه فعالیتهای قهوهخانهها زیرزمینی و زیرپوستی شود که کنترل آن هم سختتر است.»
ماجرای قهوهخانهها و کافههای عربی آن هم در وانفسای کرونا تبدیل به داستان پیچیدهای شده؛ از یکسو جمعیت قابل ملاحظهای در این صنف فعالیت میکنند که باید فکری به حالشان کرد، از سوی دیگر عدهای شاید بگویند چه بهتر که بساط قلیان برچیده شود. یک طرف ماجرا زیرزمینی شدن قلیان است که ممکن است تبعات غیرقابل پیشبینی داشته باشد و... با این همه وقتی پای حرف خود قهوهخانهدارها مینشینی میبینی آنها هم حرفهای منطقی خودشان را دارند مثلا اینکه آیا شانس ابتلا به کرونا در مترو بیشتر از قهوهخانه نیست؟