جملات و عباراتی که انسان در خلوت به خودش میگوید، تقریبا به گونهای دقیق از نحوه تفکر شخص و اعتقادات حقیقی او پرده برمیدارند. شاید خود ما از توان تاثیر این عبارات آگاه نباشیم، اما آنها به طور خلاصه نحوه رویارویی ما با مشکلات را بازگو میکنند.
۶ جمله زیر عباراتی هستند که در مسیر موفقیت شما اخلال ایجاد میکنند و افراد موفق از آنها استفاده نمیکنند.
«حالا بگذار صبر کنیم ببینیم چه میشود»
این عبارت بهندرت میتواند یک استراتژی درست تلقی شود. افراد موفق کمتر امکان موفقیت را به نیروهای خارجی یا اتفاقات خارج از توان خود واگذار میکنند.
باید گفت یکجا نشستن و نظارهگر بودن بهجای فعال بودن و اقدام عملی کردن، به نتیجه مثبتی منجر نخواهد شد.
به جای صبر و انتظار، آینده را پیشبینی کنید. یک طرح از سناریوهای «اگر این شد، پس آن میشود» تهیه کنید و برای هر رخدادی برنامه داشته باشید. روی این تمرکز کنید که چه چیزی موجب موفقیتتان میشود، نه اینکه چه اتفاقی باید بیفتد تا موفق شوید.
«تقصیر من نیست»
رفع مسئولیت کردن از خود و توجیه آوردن برای اتفاقات بد یک واکنش انفعالی و رقتانگیز است و از شما یک فرد موفق نمیسازد. افراد موفق میدانند که هرچیزی که در رابطه با کارشان اتفاق میافتد به نحوی مستقیم یا غیرمستقیم به اعمال خودشان مربوط است.
ممکن است بروز یک اتفاق بد ناشی از یک انتخاب شغلی بد باشد، یا تحقیقی که انجام ندادهاید، یا مشکلی که پیشبینیاش نکرده باشید.
روی خوب قضیه این است که وقتی پی بردید مشکل از شماست، به این حقیقت هم واقف شدهاید که راهحل نیز در دستان خودتان است.
«سعی خواهم کرد»
افراد موفق تصمیم میگیرند که چه کاری را باید انجام بدهند و انجامش میدهند. به عبارتی یا کار را بکن یا نکن، «سعی میکنم» نداریم.
سعی میکنم در واقع یعنی «این قضیه آنقدرها هم برایم مهم نیست و اولویتی ندارد.» اگر واقعا همین طور است، پس فقط بگویید نه.
تام رایان، گرافیست، یک فرمول برای خودش دارد که چارچوب خوبی به نظر میآید: تصمیم، برنامهریزی، اقدام. این خیلی بهتر از «سعیام را میکنم» و «راهی پیدا خواهم کرد» است. در واقع قول دادن به خودمان که تلاشمان را خواهیم کرد، درباره چیزی که در اعماق وجودمان میدانیم نخواهیم کرد، برای هیچکس مفید و سازنده نیست.
«این هم یکی از آن روزهای بدبیاری است»
اعتقاد به اینکه همه چیز بر خلاف میل شما پیش میرود و دنیا یکجورهایی مشغول توطئه علیه شماست، باعث موفقیتتان نمیشود. در واقع اعتقاد به اینکه چیزهای بد دارند اتفاق میافتند و اتفاق خواهند افتاد، فقط باعث میشود منفیها را ببینید.
به جای آن، یکی از آن اتفاقات بد را درنظر بگیرید. خودتان را از آن جدا کنید و فکر کنید که به عنوان یک مشکل چه راههایی برای حل آن وجود دارد. با جستجو برای راه حل در حالی که از زیر فشار فردی آزاد شدهاید، به نتیجه بهتری میرسید.
«این ایده هیچوقت جواب نمیدهد»
افراد موفق به خودشان اطمینان دارند و احساس نمیکنند که برای موفقیت باید نظر و ایده دیگران را خفه کنند. آنها میدانند که پیشرفت در هر زمینه و رفتن به مرحله بعد زمانی محقق شده که یکی از آن «غیرممکن است»ها تبدیل به ممکن شده است.
آنها به جای برخورد تهاجمی، سعی میکنند در خود ایده دقیق شوند و درباره آن سوال کنند تا آن را کامل بشناسند. حتی اگر در نهایت آن ایده بد از آب درآمد، برنمیگردند بگویند «من که به شما گفته بودم».
«این منصفانه نیست»
آدمهای موفق قهرمانهای زندگی خودشان هستند، نه قربانیها. البته آنها آنقدر سادهاندیش نیستند که ادعا کنند شرایط غیرمنصفانه وجود ندارد، اما به هنگام مواجهه با چنین شرایطی بیشتر میگردند و راهحلی برای آن پیدا میکنند تا اینکه روی غیرمنصفانه بودن آن موقعیتها پافشاری کنند.
در واقع روش آنها این شکلی است: داور جانبداری میکند؟ بگذار بیشتر به قوانین بچسبیم و قانونمندتر باشیم. پیشداوری غیرمنصفانه وجود دارد؟ بگذار تا جوری باشیم که گزینهای بهتر از ما نباشد.
در نهایت باید گفت عبارات شما اعمال شما را شکل میدهند و اعمال شما گذشته و حال و آینده شما را میسازند. درنتیجه باید مراقب این دست عبارات بود.
۶ جمله زیر عباراتی هستند که در مسیر موفقیت شما اخلال ایجاد میکنند و افراد موفق از آنها استفاده نمیکنند.
«حالا بگذار صبر کنیم ببینیم چه میشود»
این عبارت بهندرت میتواند یک استراتژی درست تلقی شود. افراد موفق کمتر امکان موفقیت را به نیروهای خارجی یا اتفاقات خارج از توان خود واگذار میکنند.
باید گفت یکجا نشستن و نظارهگر بودن بهجای فعال بودن و اقدام عملی کردن، به نتیجه مثبتی منجر نخواهد شد.
به جای صبر و انتظار، آینده را پیشبینی کنید. یک طرح از سناریوهای «اگر این شد، پس آن میشود» تهیه کنید و برای هر رخدادی برنامه داشته باشید. روی این تمرکز کنید که چه چیزی موجب موفقیتتان میشود، نه اینکه چه اتفاقی باید بیفتد تا موفق شوید.
«تقصیر من نیست»
رفع مسئولیت کردن از خود و توجیه آوردن برای اتفاقات بد یک واکنش انفعالی و رقتانگیز است و از شما یک فرد موفق نمیسازد. افراد موفق میدانند که هرچیزی که در رابطه با کارشان اتفاق میافتد به نحوی مستقیم یا غیرمستقیم به اعمال خودشان مربوط است.
ممکن است بروز یک اتفاق بد ناشی از یک انتخاب شغلی بد باشد، یا تحقیقی که انجام ندادهاید، یا مشکلی که پیشبینیاش نکرده باشید.
روی خوب قضیه این است که وقتی پی بردید مشکل از شماست، به این حقیقت هم واقف شدهاید که راهحل نیز در دستان خودتان است.
«سعی خواهم کرد»
افراد موفق تصمیم میگیرند که چه کاری را باید انجام بدهند و انجامش میدهند. به عبارتی یا کار را بکن یا نکن، «سعی میکنم» نداریم.
سعی میکنم در واقع یعنی «این قضیه آنقدرها هم برایم مهم نیست و اولویتی ندارد.» اگر واقعا همین طور است، پس فقط بگویید نه.
تام رایان، گرافیست، یک فرمول برای خودش دارد که چارچوب خوبی به نظر میآید: تصمیم، برنامهریزی، اقدام. این خیلی بهتر از «سعیام را میکنم» و «راهی پیدا خواهم کرد» است. در واقع قول دادن به خودمان که تلاشمان را خواهیم کرد، درباره چیزی که در اعماق وجودمان میدانیم نخواهیم کرد، برای هیچکس مفید و سازنده نیست.
«این هم یکی از آن روزهای بدبیاری است»
اعتقاد به اینکه همه چیز بر خلاف میل شما پیش میرود و دنیا یکجورهایی مشغول توطئه علیه شماست، باعث موفقیتتان نمیشود. در واقع اعتقاد به اینکه چیزهای بد دارند اتفاق میافتند و اتفاق خواهند افتاد، فقط باعث میشود منفیها را ببینید.
به جای آن، یکی از آن اتفاقات بد را درنظر بگیرید. خودتان را از آن جدا کنید و فکر کنید که به عنوان یک مشکل چه راههایی برای حل آن وجود دارد. با جستجو برای راه حل در حالی که از زیر فشار فردی آزاد شدهاید، به نتیجه بهتری میرسید.
«این ایده هیچوقت جواب نمیدهد»
افراد موفق به خودشان اطمینان دارند و احساس نمیکنند که برای موفقیت باید نظر و ایده دیگران را خفه کنند. آنها میدانند که پیشرفت در هر زمینه و رفتن به مرحله بعد زمانی محقق شده که یکی از آن «غیرممکن است»ها تبدیل به ممکن شده است.
آنها به جای برخورد تهاجمی، سعی میکنند در خود ایده دقیق شوند و درباره آن سوال کنند تا آن را کامل بشناسند. حتی اگر در نهایت آن ایده بد از آب درآمد، برنمیگردند بگویند «من که به شما گفته بودم».
«این منصفانه نیست»
آدمهای موفق قهرمانهای زندگی خودشان هستند، نه قربانیها. البته آنها آنقدر سادهاندیش نیستند که ادعا کنند شرایط غیرمنصفانه وجود ندارد، اما به هنگام مواجهه با چنین شرایطی بیشتر میگردند و راهحلی برای آن پیدا میکنند تا اینکه روی غیرمنصفانه بودن آن موقعیتها پافشاری کنند.
در واقع روش آنها این شکلی است: داور جانبداری میکند؟ بگذار بیشتر به قوانین بچسبیم و قانونمندتر باشیم. پیشداوری غیرمنصفانه وجود دارد؟ بگذار تا جوری باشیم که گزینهای بهتر از ما نباشد.
در نهایت باید گفت عبارات شما اعمال شما را شکل میدهند و اعمال شما گذشته و حال و آینده شما را میسازند. درنتیجه باید مراقب این دست عبارات بود.