به گزارش صراط به نقل از تابناک تصورش هم دردناک است، حتی اگر ندانیم جنین درد میکشد یا نه. اصلا شنیدنش هم تلخ است؛ اینقدر تلخ که تنها با تصور آن هم کام تلخ میشود؛ تلخی هلاهل که قابل نوشتن هم نیست...
سقط جنین، به معنای پایان یافتن بارداری در هر مرحلهای است که زندگی نوزاد در جریان است، اگرچه غالبا به لحاظ فنی و تخصصی، خاتمه یافتن بارداری به واسطهٔ جراحی یا خارج کردن جنین یا رویان از رحم (پیش از آنکه قادر به ادامه حیات باشد) را سقط جنین میگویند. سقط جنین یا بصورت خود به خود رخ میدهد که به آن سقط جنین غیرعمدی (ناخواسته) گفته میشود و یا میتواند عامدانه (خودخواسته) باشد. البته اصطلاح سقط جنین اغلب به سقط جنین خودخواسته اطلاق میشود.به گزارش «تابناک»، سازمان بهداشت جهانی به تازگی گزارشی منتشر کرده که بر مبنای آن، آمار سقط جنین، بعد از یک دوره کاهش جهانی، دوباره روند صعودی یافته است. به گواهی اعداد و ارقام، از هر هزار زن در جهان، ۲۸ سقط رخ میدهد و تقریبا نیمی از آنها ناامن هستند. ناایمن به این معنی که این گونه سقطها، یکی از پنج عامل اصلی مرگومیر در حین بارداری محسوب میشوند و از هر هفت یا هشت زنی که در مدت بارداری جانشان را از دست میدهند، یکی در اثر سقط جنین میمیرد.
به عبارتی دیگر، با افزایش سقط جنینهای پرخطر رو برو هستیم که در شرایط غیر بهداشتی و بدون نظارت پزشکی رخ میدهند و میتوانند منجر به خونریزی، عفونت و حتی مرگ شوند. اینجاست که بر اساس آمار، سقطهای ناایمن، سالانه حدود ۷۰ هزار مادر را به کام مرگ میفرستد و در مقابل، موفقیت (!) زیادی هم ندارد و پنج میلیون معلول به جا میگذارد.
نیمه خالی لیوان یا گریز از واقعیت؟
این در حالی است که محققان، نیمه دهه ۷۰ را اوج فعالیت عاملان سقطهای غیر قانونی در کشورمان میدانند. دههای که در آن موضوع سقطهای جنین به کرات در فیلمهای سینمایی هم به تصویر کشیده شد و حجم زیادی از انتقادات را در پی داشت. فیلمهایی که به این معضل اجتماعی اشاره میکردند و غالبا به سیاه نمایی متهم میشدند.
اما این آمار وقتی دردناکتر میشود که تحقیقات غیر رسمی، از ۹۰ هزار مورد سقط جنین در کشورمان خبر میدهند. آماری که مدیرکل دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت ارائه میدهد و البته طبق معمول، جدید هم نیست و بر اساس بررسیهای سال ۷۷ بدست آمده است. آماری که البته از هر طرف به آن بنگریم، روایت درد است؛ آمیخته با گوشت و پوست جامعه ایرانی ما.
در قوانین بیشتر کشورهای دنیا محدودیتهایی برای سقطجنین وجود دارد. در سال ۱۹۹۴ سقط جنین در ۱۶ کشور از جمله شیلی، فیلیپین، مصر، موریتانی، هندوراس غیرقانونی اعلام شد. همچنین ۱۷۳ کشور در سال ۱۹۹۴ در مواردی که جان زن در خطر باشد اجازه سقط جنین میدهند. در ۴۱ کشور نیز که ۳۸ درصد جمعیت جهان را تشکیل میدهند، بنا به درخواست اجازه سقط صادر میشود. در کشور ما طبق موازین دینی، سقطجنین مجاز نیست و خلاف قانون است، مگر در مواردی که قانونگذار تعیین میکند. طبق نظر پزشکی قانونی، سقطدرمانی با تشخیص قطعی سه پزشک متخصص و تأیید پزشکی قانونی مبنی بر بیماری جنین بهعلت عقبافتادگی یا ناقصالخلقه بودن (که باعث حرج مادر است) یا بیماری مادر که با تهدید جانی مادر توأم باشد، قبل از دمیدن روح در جنین (ولوج) یعنی چهار ماهگی، با رضایت زن مجاز است و مجازات و مسئولیتی متوجه پزشک نخواهد بود.این در حالی است که بر پایه نتایج پژوهشهای انجام شده روی نوجوانان پانزده تا هجده ساله در تهران، درصد چشمگیری از آنان، سابقه تماس جنسی را ذکر نمودهاند اما بیش از نیمی از آنان، اطلاعات بسیار کمی درباره فیزیولوژی باروری داشتهاند. اینجاست که فرضیه احتمالی بهبود آمار مربوط به سقط جنین، رویایی به نظر میرسد و از حد خوش باوری گذشته است.
حالا کافی است که کمی از ریاضیات و حساب و کتاب استفاده کنیم تا متوجه شویم که به طور متوسط، در هر روز بیش از ۲۰۰ جنین در کشورمان سقط میشود؛ یعنی در هر چند دقیقه، یک سقط جنین! این در حالی است که بر اساس آمارهای ثبت شده در پزشکی قانونی، در سال گذشته تنها مجوز چهار هزار و ۲۰۲ مورد (که از قضا کم هم نیست) ثبت شده است؛ به عبارتی بهتر، میزان بسیار اندکی از آمار سقطهای سالانه در کشور. پر واضح است که چه اتفاقی افتاده!
آماری سیاه که اصلا جای مجادله ندارد و حتی بدون در نظر گرفتن چگونگی وقوع و اتمام، خبری تلخ را نوید میدهد که ناگذیر از بیان آن هستیم. آن هم در شرایطی که رسیدگی به این دست موضوعات متولی محسوسی ندارد!
شاید بهتر باشد که منتظر تکذیب بمانیم؛ البته اگر مسئولان همین اندازه را هم دریغ نداشته باشند!
آخرین اخبار و تصاویر اجتماعی را در سرویس جامعه صراط بخوانید.