رسیدگی به این پرونده از حدود یک سال قبل با شکایت مردی جوان به پلیس آغاز شد. وی به مأموران گفت: من یک سوپر میوه دارم و، چون همیشه میوههای خاص و گرانقیمت میفروشم مشتری هایم افراد ثروتمند هستند. چند ماه قبل زنی جوان به مغازهام آمد و با دادن شماره تلفنش باب آشنایی بین ما باز شد. او کمکم به من ابراز علاقه کرد و بعد از آشنایی بیشتر یک روز مرا به خانهاش دعوت کرد. با اینکه همسر و فرزند داشتم، اما فریب محبتها و رفتار عاشقانه او را خوردم و برای اینکه او را از نزدیک ببینم به خانهاش رفتم.
روزنامه ایزان نوشت: روز حادثه همسر و فرزندم در خانه یکی از اقوام میهمان بودند من هم بعد از رفتن آنها به خانه این زن رفتم. او سرگرم پذیرایی از من بود که ناگهان مردی قوی هیکل وارد خانه شد و خودش را شوهر این زن معرفی کرد. او وحشیانه به طرف من هجوم آورد و با فحاشی و خشونت از من پرسید که در خانه او و کنار همسرش چه میکنم. خیلی ترسیده بودم وحشت زده گفتم من با همسرش کاری ندارم و او خودش مرا به خانهاش دعوت کرده است. اما وقتی درگیری بین ما بالا گرفت زن جوان که خودش را لیدا معرفی کرده بود با مرد قوی هیکل از اتاق خارج شدند و دو مرد دیگر که بعداً فهمیدم برادر هستند وارد اتاق شدند و هردویشان مرا کتک زدند. آنها گفتند بهخاطر این کار من میخواهند با پلیس تماس بگیرند و مرا تحویل دهند من که از آبروریزی میترسیدم التماس کردم این کار را نکنند. اما آنها گفتند یا باید مرا تحویل پلیس دهند یا اینکه ۵۰۰ میلیون تومان به آنها بدهم.
اول قبول نکردم که پول بدهم، اما وقتی دیدم آبرویم در خطر است قبول کردم ابتدا ۲۰ میلیون تومان از کارتم به آنها دادم و بعد یک چک ۸۰ میلیون تومانی نیز دادم؛ اما آنها قبول نکردند و یک چک ۲۵۰ میلیون تومانی هم گرفتند.
مرد جوان در ادامه به پلیس گفت: وقتی خوب دقت کردم آن دو برادر را شناختم آنها از همشهریهای من بودند و بتازگی به تهران آمده بودند هردو نفرشان از کارگران میدان میوه و تره بار بودند و، چون میدانستند من وضع مالی خوبی دارم چنین نقشهای کشیده بودند.
با شکایت این مرد و سرنخی که از مردان مهاجم و زن جوان به پلیس داده بودند مأموران خیلی زود موفق شدند لیدا را شناسایی و بازداشت کنند. لیدا در اعترافاتش گفت: من زن فقیری بودم و از راههای خلاف زندگیام را میگذراندم. وقتی با این دو برادر آشنا شدم آنها به من پیشنهاد دادند در قبال اغفال این مرد جوان پول خوبی به من خواهند داد. من اصلاً شاکی را نمیشناختم. آدرس اینستاگرام مرد ثروتمند را آنها به من دادند و بعد هم من او را سمت خودم کشاندم.
با کمک لیدا دو برادر بازداشت شدند آنها نیز به جرم خود اعتراف کردند و گفتند: ما در شهرستان زندگی میکردیم. وقتی به تهران آمدیم در تره بار مشغول کار شدیم و زندگی بدی داشتیم تا اینکه یک روز اتفاقی این مرد را که از همشهریانمان بود دیدیم. از دیدن سرو وضعش و ماشین گران قیمتی که سوار شده بود و مغازهای که داشت خیلی تعجب کردیم به نظر میآمد که خیلی پولدار شده است. با خودمان گفتیم حالا که به پول زیادی رسیده او را سرکیسه کنیم. میدانستیم او روی آبرویش خیلی حساس است بههمین خاطر دست گذاشتیم روی نقطه ضعفش. بعد هم زن جوان را اجیر کردیم تا او را اغفال کند.
این در حالی بود که متهمان مدعی شدند مردی که نقش شوهر زن جوان را بازی کرده را اصلاً نمیشناختند و فقط به او مبلغی پول دادند که نقش شوهر زن جوان را بازی کند و بعد هم دیگر از او خبر ندارند.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست هرسه متهم برای محاکمه به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شدند. متهمان روز گذشته پای میز محاکمه رفتند. زن جوان بار دیگر ابراز بیگناهی کرد و گفت که بهخاطر پول فریب دو برادر را خورده است، اما بعد از اجرای نقشه هیچ پولی به او ندادهاند.
دو برادر نیز مدعی شدند چک ۲۵۰ میلیونی را نقد نکردهاند و قبل از نقد کردن بازداشت شدند و گفتند حاضر هستند پولها را برگردانند.
با پایان جلسه دادگاه قضات برای تصمیمگیری در این خصوص وارد شور شدند.
روزنامه ایزان نوشت: روز حادثه همسر و فرزندم در خانه یکی از اقوام میهمان بودند من هم بعد از رفتن آنها به خانه این زن رفتم. او سرگرم پذیرایی از من بود که ناگهان مردی قوی هیکل وارد خانه شد و خودش را شوهر این زن معرفی کرد. او وحشیانه به طرف من هجوم آورد و با فحاشی و خشونت از من پرسید که در خانه او و کنار همسرش چه میکنم. خیلی ترسیده بودم وحشت زده گفتم من با همسرش کاری ندارم و او خودش مرا به خانهاش دعوت کرده است. اما وقتی درگیری بین ما بالا گرفت زن جوان که خودش را لیدا معرفی کرده بود با مرد قوی هیکل از اتاق خارج شدند و دو مرد دیگر که بعداً فهمیدم برادر هستند وارد اتاق شدند و هردویشان مرا کتک زدند. آنها گفتند بهخاطر این کار من میخواهند با پلیس تماس بگیرند و مرا تحویل دهند من که از آبروریزی میترسیدم التماس کردم این کار را نکنند. اما آنها گفتند یا باید مرا تحویل پلیس دهند یا اینکه ۵۰۰ میلیون تومان به آنها بدهم.
اول قبول نکردم که پول بدهم، اما وقتی دیدم آبرویم در خطر است قبول کردم ابتدا ۲۰ میلیون تومان از کارتم به آنها دادم و بعد یک چک ۸۰ میلیون تومانی نیز دادم؛ اما آنها قبول نکردند و یک چک ۲۵۰ میلیون تومانی هم گرفتند.
مرد جوان در ادامه به پلیس گفت: وقتی خوب دقت کردم آن دو برادر را شناختم آنها از همشهریهای من بودند و بتازگی به تهران آمده بودند هردو نفرشان از کارگران میدان میوه و تره بار بودند و، چون میدانستند من وضع مالی خوبی دارم چنین نقشهای کشیده بودند.
با شکایت این مرد و سرنخی که از مردان مهاجم و زن جوان به پلیس داده بودند مأموران خیلی زود موفق شدند لیدا را شناسایی و بازداشت کنند. لیدا در اعترافاتش گفت: من زن فقیری بودم و از راههای خلاف زندگیام را میگذراندم. وقتی با این دو برادر آشنا شدم آنها به من پیشنهاد دادند در قبال اغفال این مرد جوان پول خوبی به من خواهند داد. من اصلاً شاکی را نمیشناختم. آدرس اینستاگرام مرد ثروتمند را آنها به من دادند و بعد هم من او را سمت خودم کشاندم.
با کمک لیدا دو برادر بازداشت شدند آنها نیز به جرم خود اعتراف کردند و گفتند: ما در شهرستان زندگی میکردیم. وقتی به تهران آمدیم در تره بار مشغول کار شدیم و زندگی بدی داشتیم تا اینکه یک روز اتفاقی این مرد را که از همشهریانمان بود دیدیم. از دیدن سرو وضعش و ماشین گران قیمتی که سوار شده بود و مغازهای که داشت خیلی تعجب کردیم به نظر میآمد که خیلی پولدار شده است. با خودمان گفتیم حالا که به پول زیادی رسیده او را سرکیسه کنیم. میدانستیم او روی آبرویش خیلی حساس است بههمین خاطر دست گذاشتیم روی نقطه ضعفش. بعد هم زن جوان را اجیر کردیم تا او را اغفال کند.
این در حالی بود که متهمان مدعی شدند مردی که نقش شوهر زن جوان را بازی کرده را اصلاً نمیشناختند و فقط به او مبلغی پول دادند که نقش شوهر زن جوان را بازی کند و بعد هم دیگر از او خبر ندارند.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست هرسه متهم برای محاکمه به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شدند. متهمان روز گذشته پای میز محاکمه رفتند. زن جوان بار دیگر ابراز بیگناهی کرد و گفت که بهخاطر پول فریب دو برادر را خورده است، اما بعد از اجرای نقشه هیچ پولی به او ندادهاند.
دو برادر نیز مدعی شدند چک ۲۵۰ میلیونی را نقد نکردهاند و قبل از نقد کردن بازداشت شدند و گفتند حاضر هستند پولها را برگردانند.
با پایان جلسه دادگاه قضات برای تصمیمگیری در این خصوص وارد شور شدند.