«پیمان نوین» عنوان جدیدترین سناریویی است که رضا ربع پهلوی با طرح آن سعی داشته تا گروههای مختلف اپوزیسیون جمهوری اسلامی را ذیل آن همگرا نموده و خود را بعنوان کانون این وحدت به دیگر رقبا قالب کند!
این تلاش مذبوحانه درحالی صورت میگیرد که نحلههای گوناگون اپوزیسیون خارج نشین نه تنها نوه قلدر میرپنج را شایسته لیدری مبارزه با نظام اسلامی نمیدانند بلکه کنشگریهای نامبرده در عرصه سیاسی را آنقدر پیش پا افتاده و ضعیف میشمارند که حضور ربع پهلوی را بیش از آنکه عامل وحدت بحساب آورند، عامل تشتت و تفرقه میپندارند!
به عنوان مشتی از خروار، همین چندی پیش بود که معلق زدنها و پشتک واروهای رضا پهلوی در معیت همسرش به سوژه داغ شبکههای اجتماعی برای تمسخر این حرکت بچه گانه تبدیل شد و حتی صدای حامیان و مدافعان نظام شاهنشاهی را نیز درآورد! یا کمی پیشتر بود که خبر دریافت کمک مالی ۳۰۰ میلیون دلاری رضا پهلوی از دربار آل سعود، سیلی از انتقادات را متوجه خاندان آواره شاه مخلوع نمود!
با این همه، در شرایطی که هیچیک از گروههای اپوزیسیون نظر مثبتی روی ربع پهلوی نداشته و حتی نامبرده را شایسته حضور در شورای مخالفین جمهوری اسلامی نیز نمیدانند، به ناگاه «پیمان نوین» در بوق و کرنا میشود تا خلا یکپارچگی اپوزیسیون با حضور پسر شاه معدوم مرتفع گردد. جالب آنکه در همین پیمان، رضا پهلوی سعی دارد تا با پررنگ نمودن اشتراکات و پرهیز از یادآوری اختلافات پرشمار در میان گعدههای متنوع اپوزیسیون، علی الظاهر از نقش خود در این معرکه سخن به میان نیاورده و سهمی برای خویش قائل نشود؛ غافل از اینکه کیست که نداند نامبرده کماکان رویایی جانشینی پدر و پدربزرگ اجنبی پرستش در ذهن میپروراند.
از سوی دیگر تاکید و اصرار ربع پهلوی بر تشکیل حکومتی دموکراتیک و ضداستبدادی در دوران واهی پسا جمهوری اسلامی در حالی ابراز میگردد که خود او موقعیت، ثروت و اعتبار نداشته اش را مدیون پدرانی است که در طول دوران ستمشاهی، نماد تام و تمام دیکتاتوری و استبداد بشمار میرفتند. حال سوال و ابهام اینجاست که چگونه فردی که میراثدار تباهی و دیکتاتوری ننگین دوران پهلوی است، اینک مدعی رجوع به آرای مردم و مبارزه با استبداد شده است؟!
در انتها باید گفت، یکی از نعمات الهی در حق جمهوری اسلامی، برخورداری از اپوزیسیون نادانی است که پس از گذشت بیش از چهار دهه نه تنها در تشکیل ساختاری نظامند و هدفدار برای نیل به اهداف شومشان ناکام بوده اند بلکه کماکان پس از سرآمدن دوران شاهنشاهی و انقضای رژیمهای مبتنی بر سلطنت در سراسر دنیا، در اقدامی مرتجعانه، به شاهزاده بیوجودی امید بسته اند که حتی توانایی مدیریت خانواده از هم پاشیده خویش را هم ندارد چه رسد به اداره یک کشور!
این تلاش مذبوحانه درحالی صورت میگیرد که نحلههای گوناگون اپوزیسیون خارج نشین نه تنها نوه قلدر میرپنج را شایسته لیدری مبارزه با نظام اسلامی نمیدانند بلکه کنشگریهای نامبرده در عرصه سیاسی را آنقدر پیش پا افتاده و ضعیف میشمارند که حضور ربع پهلوی را بیش از آنکه عامل وحدت بحساب آورند، عامل تشتت و تفرقه میپندارند!
به عنوان مشتی از خروار، همین چندی پیش بود که معلق زدنها و پشتک واروهای رضا پهلوی در معیت همسرش به سوژه داغ شبکههای اجتماعی برای تمسخر این حرکت بچه گانه تبدیل شد و حتی صدای حامیان و مدافعان نظام شاهنشاهی را نیز درآورد! یا کمی پیشتر بود که خبر دریافت کمک مالی ۳۰۰ میلیون دلاری رضا پهلوی از دربار آل سعود، سیلی از انتقادات را متوجه خاندان آواره شاه مخلوع نمود!
با این همه، در شرایطی که هیچیک از گروههای اپوزیسیون نظر مثبتی روی ربع پهلوی نداشته و حتی نامبرده را شایسته حضور در شورای مخالفین جمهوری اسلامی نیز نمیدانند، به ناگاه «پیمان نوین» در بوق و کرنا میشود تا خلا یکپارچگی اپوزیسیون با حضور پسر شاه معدوم مرتفع گردد. جالب آنکه در همین پیمان، رضا پهلوی سعی دارد تا با پررنگ نمودن اشتراکات و پرهیز از یادآوری اختلافات پرشمار در میان گعدههای متنوع اپوزیسیون، علی الظاهر از نقش خود در این معرکه سخن به میان نیاورده و سهمی برای خویش قائل نشود؛ غافل از اینکه کیست که نداند نامبرده کماکان رویایی جانشینی پدر و پدربزرگ اجنبی پرستش در ذهن میپروراند.
از سوی دیگر تاکید و اصرار ربع پهلوی بر تشکیل حکومتی دموکراتیک و ضداستبدادی در دوران واهی پسا جمهوری اسلامی در حالی ابراز میگردد که خود او موقعیت، ثروت و اعتبار نداشته اش را مدیون پدرانی است که در طول دوران ستمشاهی، نماد تام و تمام دیکتاتوری و استبداد بشمار میرفتند. حال سوال و ابهام اینجاست که چگونه فردی که میراثدار تباهی و دیکتاتوری ننگین دوران پهلوی است، اینک مدعی رجوع به آرای مردم و مبارزه با استبداد شده است؟!
در انتها باید گفت، یکی از نعمات الهی در حق جمهوری اسلامی، برخورداری از اپوزیسیون نادانی است که پس از گذشت بیش از چهار دهه نه تنها در تشکیل ساختاری نظامند و هدفدار برای نیل به اهداف شومشان ناکام بوده اند بلکه کماکان پس از سرآمدن دوران شاهنشاهی و انقضای رژیمهای مبتنی بر سلطنت در سراسر دنیا، در اقدامی مرتجعانه، به شاهزاده بیوجودی امید بسته اند که حتی توانایی مدیریت خانواده از هم پاشیده خویش را هم ندارد چه رسد به اداره یک کشور!
صراط میتونی یه رییس دولت خوب ... نام ببری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟