لیلا فلاحتی در چهارمین جلسه از سلسله نشستهای «واکاوی تجربه زیسته دختران دانشجو» با اشاره به اینکه آموزش عالی از دهۀ ۶۰ میلادی در طرحهای توسعه بسیار مورد توجه قرار گرفته تصریح کرد: در کشور ما نیز از دهۀ ۷۰ میلادی مسئلۀ آموزش عالی جای خود را در برنامههای توسعه پیدا کرد.
به گفته وی، در برنامههای اول، دوم و سوم توسعه افزایش ظرفیتها، جذب هیئت علمی و همچنین ورورد بخش خصوصی به آموزش عالی و تشکیل دانشگاه آزاد اسلامی، پیام نور و دانشگاههای غیرانتفاعی در دستور کار قرار گرفت، اما در برنامۀ چهارم توسعه بود که مسئلۀ آموزش عالی به اوج خود رسید و سهم جدیای از این برنامه به مسئلۀ آموزش عالی اختصاص یافت.
به گزارش ایسنا فلاحتی معتقد است که روند رو به رشد حضور دختران در آموزش عالی نشان میدهد، ما با افزایش تقاضای اجتماعی از طرف دختران برای حضور در آموزش عالی مواجه هستیم و این خود به این معنی است که بخشی از بدنۀ دانشآموختگانِ متخصصی که وارد بازار کار میشود و نیاز حرفهای بازار رو تأمین میکند زنان خواهند بود.
عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در ادامه گفت: در نتیجۀ این برنامه علاوهبر تنوع آموزشی اعم از فراهمشدن تحصیل بهصورت شبانه و مجازی، شاهد تغییرات مهمی در سهم دانشجویان دختر در آموزش عالی و عدالت جنسیتیِ آموزشی هستیم. این تغییرات بهاینصورت است که ازسال ۱۳۷۷ به بعد، تعداد پذیرفتهشدگان دختر به بالای ۵۰درصد و از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۱ تعداد پذیرفتهشدگان دختر در دانشگاههای دولتی به بالای ۶۰درصد رسید.
وی در ارزیابی از این تحولات گفت: بهنظر میآید این بروندادهای مرتبط با آموزش عالی نقش خود در تحقق توسعه را ایفا کرده باشند، چراکه سهم دانشآموختگان دانشگاهی در بازارکار از سال ۱۳۴۵ که ۱.۱درصد جمعیت شاغلین را تشکیل میداد، در سال ۱۳۸۵ به ۱۶.۲درصد و در سال ۱۳۹۸ به ۲۴.۴ درصد رسید. اما از پایان برنامۀ چهارم توسعه مشاهده شد بین نیاز بازارکار و جمعیت دانشآموختۀ جویای کار ناهمخوانی وجود دارد. که این خود میتواند دلیل افزایش تقاضای دانشجویان برای تحصیل در مقاطع بالاتر باشد.
وی افزود: طبق آمار، رشتۀ مهندسی شهرسازی و معماری در سال گذشته بیشترین تعداد بیکار را داشته است، اما این معضل میتواند با رونق پروژههای عمرانی و ساختوساز مرتفع شود. آنچه اشتغال دختران دانشآموخته را به چالش میکشد، حضور پرتعداد آنها در رشتههایی است که بالاترین نرخ بیکاری ثابت را دارند؛ مانند رشتههای هنر، علوم پایه و علوم انسانی. دختران عملکرد تحصیلی بهتری دارند و راحتتر وارد دانشگاه میشوند، اما همزمان در علوم انسانی، هنر و علوم پایه که بالاترین نرخ بیکاری پایدار را دارند به تحصیل مشغولند.
فلاحتی در ارزیابی از وضعیت فعلی کشور و مقایسۀ آن با سایر کشورهای دنیا اضافه کرد: این مسئله منحصر به ما نیست و با اینکه ما در ردهبندی دانشجویان جویای کار در رتبۀ دوم قرار داریم، مسئلۀ زنان دانشآموخته معضلی جهانی است. بر اساس آمار ارائهشده توسط یونسکو، در ۴۵ کشور از کشورهای درحالتوسعه تعداد دختران دبیرستانی بیشتر است و همچنین در ۶۰ کشور تعداد دختران دانشجو بیشتر است. اما با اینحال شانس کسب شغل برای پسران دو برابر دختران است. همچنین طبق آخرین گزارش مجمع جهانی اقتصاد، کمترین پیشرفت در ازبینبردن شکاف جنسیتی در حوزۀ اقتصادی قلمداد شده است.
فلاحتی در ادامۀ به بیان برخی از دلایل این شکاف پرداخت و اظهار کرد: مهمترین عامل این نابرابری را میتوان در صنعتیشدن اقتصاد کشورها جستوجو کرد. همزمان با صنعتیشدن جوامع و نیاز به دانش تخصصی برای اشتغال در جوامع صنعتی، زنان که به آموزش عالی دسترسی نداشتند و از این امر منع میشدند، از چرخۀ نیروی کارِ قابل استخدام کنار گذاشته شدند. همچنین دختران با حضور پرتعداد در رشتههایی که ارزش اقتصادیای برای جوامع صنعتی بههمراه نداشت، به میزان زیادی از اشتغال بازماندند. اقتصاد کنونی دنیا مبتنی بر تکنولوژی است و زنان با حضور در رشتههایی مانند علوم پایه در این بازار بهطور مستقیم سهمی ندارند.
بنا بر گزارش روابط عمومی سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی، وی با تأکید بر فرامرزیبودن این معضل گفت: حضور زنان در رشتههایی که ارزشآفرینی اقتصادی دارند بین ۲۱ تا ۳۳ درصد است. این مسئله منحصر به ایران نیست و با وجود حضور موفق در دانشگاهها، محیطهای کاری این رشتهها که ممکن است سخت، غیرمنعطف و پرچالش باشد زنان را به انصراف از کار در این زمینهها سوق میدهد.