این روزها که موضوع غربالگری و ضرورت الزام یا عدم الزام آن بحث داغ رسانهها است، صدها خانواده بیخیال همه این حرفوحدیثها نشستهاند در نوبت! میدانید چه نوبتی؟ نوبت فرزندپذیری کودکان خاص بهزیستی.
به گزارش فارس میدانید کودک خاص بهزیستی به چه کودکی میگویند؟ کودکی که با یک بیماری صعبالعلاج یا با نوعی از معلولیت به دنیا آمده و پدر و مادر زیستی به دلایلی نامعلوم او را سر راه گذاشتهاند، این کودک به مراکز نگهداری بهزیستی منتقل می شود؛ بی سرپرست است و بیمار و نیازمند درمان.
حالا خانوادههای بسیاری، متقاضی فرزند پذیری همین کودکاناند. برایشان مهم نیست که مادر کودک که بوده و اصلاً جنینش در زمان بارداری، غربالگری شده یا نه ؟ پدر و مادر از درمان بچه شان ناامید شدند یا از سر فقر او را سر راه گذاشتند؟ یا ده ها سؤال دیگر. چرتکه انداختن را تعطیل میکنند، چنگ در ریسمان محبت و رضای الهی می اندازند و جای پدر و مادر نداشته را برای کودکان بی سرپرست پر می کنند، اجباری در کار نیست، می دانند چه می کنند، سراغ فرزند سالم هم نمی آیند. دست می گذارند روی کودکان بیمار و بی سرپرست.
سراغ سعیدبابایی مدیرکل امور کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی رفتیم تا از سنت حسنه فرزندخواندگی کودکان خاص بیشتر بدانیم. از آمار کودکان بیماری که خانوادهدار شدند بشنویم و بدانیم حساسیتهایی که بهزیستی برای فرزند پذیری کودکان معمولی دارد برای کودکان خاص هم وجود دارد؟
اگر موافق باشید گفتوگو را با ارائه آمار فرزندخواندگی کودکان خاص در چند سال اخیر آغاز کنیم؟
در ۵ سال گذشته، حدود ۱۴۰۰ کودک دارای معلولیت و یا بیماری خاص در سراسر کشور توسط خانوادههای نیکوکار به فرزندخواندگی پذیرفته شدهاند. از این آمار ۶۰۲ کودک معلول بودند و ۷۹۷ کودک دارای بیماری خاص. معلولیتها هم انواع مختلفی دارند. از ناشنوایی و نابینایی تا معلولیت ذهنی و جسمی. بیماریهای خاص هم به همین ترتیب انواع مختلفی دارند. بعضی بیماریهای کودکان ما بعد از چند سال و طی مراحلی درمان میشوند اما بعضی بیماریها ممکن است سالها و شاید تا آخر عمر با فرد همراه باشد اما بسیاری از خانوادهها با علم به این موضوع متقاضی فرزندان خاص میشوند.
ما کودکان مبتلا به ایدز داشتیم که توسط خانوادههای نیکوکار به فرزندخواندگی پذیرفته شدند. دو کودک همسان دوقلو داشتیم که دچار ناهنجاری جنسیتی بودند و ظاهر دخترانه داشتند اما درواقع پسر بودند و نیازمند چند عمل جراحی، با همه سختیها، نگرانیها و استرسی که در خصوص بیماریشان وجود داشت توسط خانواده نیکوکاری به فرزندخواندگی پذیرفته شدند. بزرگی و ایثار مردم سرزمین ما غیرقابل وصف است. پروندههای فرزندخواندگی کودکان خاص بهزیستی خواندنی است. عین بخشش است. هر خانواده میتواند سوژه یک گزارش شما باشد.
خانوادهای که برای فرزندخواندگی پیشقدم میشود باید یک سری شرایط قانونی داشته باشد، یک سری از شرایط هم تشخیصی است و بهزیستی باید به این نتیجه برسد که خانواده توانمندی لازم برای نگهداری از کودک را دارد اما این ذهنیت وجود دارد که پروسه فرزندخواندگی کودکان خاص راحت ترهست. بهزیستی برای خانوادههایی که متقاضی این فرزندان هستند شرایط آسان تری را در نظر میگیرد؟
در حال حاضر رویکرد بهزیستی برمبنای خروج کودکان از مراکز نگهداری و ورود آنها به خانواده است. تلاش ما براین است که این اتفاق در کمترین زمان ممکن بیفتد. حالا نسبت به این رویکرد دو نگاه وجود دارد. برخی می گویند باید شرایط فرزندخواندگی کودکان خاص را آسانتر کنیم و هرکسی آمد گفت میخواهم کودک بیمار را فرزندخوانده کنم بهزیستی استقبال کند و به راحتی فرزند را واگذار کند. این نگاه ممکن است در برخی ازمراکز بهزیستی هم حاکم باشد،
اما نظرغالب سازمان بهزیستی این است که وقتی خانوادهای آنقدر شهامت دارد که میگوید حاضرم کار سختتر را انجام دهم وفرزند با شرایط خاص را بپذیرد، بهزیستی باید ببینید این خانواده چقدر شرایط فرزندپذیری را دارد؟ اتفاقاً حساسیت ما در مورد این کودکان کمی بیشتر است. چون خیلیها پا پیش میگذارند اما کمی که جلوتر میآیند و از جزییات بیماری کودک با خبر میشوند پا پس میکشند. یا ممکن است خانوادهای آمادگی خودش را برای پذیرش کودکی اعلام کند اما از نظرمسئولان بهزیستی توانایی نگهداری از کودکی با شرایط خاص را نداشته باشند. گام اول خانوادهها برای فرزندپذیری کودکان خاص آگاهی است و گام دوم آمادگی. خانوادهها باید آمادگی روحی و ذهنی پذیرش فرزند خاص را داشته باشند. چون این فرآیند، فرایند سادهای نیست وما باید مطمئن باشیم که خانواده توانایی نگهداری از این کودکان را دارد.
خانوادههایی که متقاضی فرزند خاص هستند مشکلاتی دارند و برخی از این مشکلات را با ما درمیان گذاشتند. بهزیستی قبل از واگذاری کودک به خانواده متقاضی فرزند سالم گواهی سلامت میدهد اما این گواهی سلامت برای کودکان شرایط خاص متفاوت است و پزشک، شرایط بیماری کودک را در این گواهیتوضیح میدهد، موضوع اینجاست که خانوادهها باید به این گواهی اعتماد کنند یا امکان بررسی مجدد بیماری کودک از طرق مختلف وجود دارد؟
خانواده مختار است. یا میتواند به نظردرج شده در گواهی که پزشک بهزیستی میدهد اعتماد کند یا اینکه این اختیار را دارد که کودک توسط پزشک معتمد خودشان ویزیت شود. این موضوع در دستور العمل های سازمان بهزیستی تصریح شده است.
گویا در مواردی مسئولان بهزیستی مانع ویزیت کودکان بیمار توسط پزشک خارج از مراکز شدند، در حالی که این حق خانواده است در خصوص بیماری کودکی که قرار است او را به فرزندخواندگی بپذیرد اطلاعات کاملی داشته باشد!
دستورالعمل ما درهمه مراکز یکسان است اما به دلیل حفظ امنیت کودک، ملاحظاتی را برای خارج کردن بچه از شیرخوارگاه داریم. اما این موضوع هم چاره دارد. یا پزشک معتمد خانواده به شیرخوارگاه بیاید و کودک را ویزیت کند یا اینکه مددکارسازمان با کودک همراه شود. اما از نظر قانونی منعی وجود ندارد.
به نظر میرسد روند فرزندخواندگی کودکان خاص با کودکان معمولی متفاوت نیست. این هم از مواردی است که در گفت و گو با خانوادههای متقاضی فرزندان خاص مطرح شده است. برای مثال در فرزندخواندگی کودکان سالم، پروسه قانونی طی میشود و وقتی بهزیستی خانواده را تأیید کرد کودک را به آنها معرفی میکند. اما در مورد کودکان خاص، خانواده همان اول کار و قبل از تأیید بهزیستی میخواهد با کودک و بیماری آن آشنا شود و ببیند آیا توانایی نگهداری از او را دارد یا نه!
ما ممانعتی نداریم. میتوانیم در مورد کودکان خاص بهزیستی این موارد را لحاظ کنیم و تبدیل به دستورالعمل شود.
یکی دیگر از مشکلات خانوادههایی که متقاضی فرزند پذیری کودکان خاص هستند زمانبر بودن این پروسه در موارد واگذاری بین استانی است. در موارد بین استانی برای مثال خانوادهای که در استان تهران زندگی میکند متقاضی کودک بیماری است که در شیرخوارگاه استان دیگر زندگی میکند و این طولانی شدن پروسه در شرایطی است که بعضی کودکان زمان طلایی برای درمان دارند که ممکن است از دست برود. بهزیستی برای تسهیل و تسریع بین استانی روند فرزند پذیری کودکان خاص برنامهای دارد؟
سامانه اینترنتی فرزندخواندگی از اردیبهشت امسال راهاندازی شد و هنوز تا رسیدن به نقطه ایده آل فاصله دارد. در موارد بین استانی بحث احراز صلاحیت توسط بهزیستی دو استان صورت میگیرد. هم استان محل سکونت پدر و مادر، هم استانی که کودک درمرکزنگهداری آن است. ما پیگیری میکنیم که احراز هویت توسط بهزیستی فقط در استان محل سکونت خانواده صورت بگیرد
واقعیت این است که ما اول مسیرهستیم، بااینکه در چند سال اخیر با رویکردهای جدید سازمان بهزیستی بحث فرزندخواندگی کودکان خاص تسریع شده اما این فرهنگسازی و هماهنگیها یک مقداری زمان میبرد. نکته دیگر اینکه در خصوص واگذاری بین استانی یک بخش مربوط به ما است و یک بخش مربوط به سیستم قضایی است و باید نشست هایی را هم با قضات حوزه فرزندخواندگی برگزار کنیم تا راهکارهای قضایی تسهیل فرزندپذیری بین استانی کودکان خاص هم بررسی شود.
اختلافنظر کارشناسان بهزیستی و قضات حوزه فرزندخواندگی سهمی در طولانی شدن پروسه فرزندخواندگی کودکان خاص دارد؟
بهزیستی و قضات حوزه فرزندخواندگی ارتباط خوبی باهم دارند. قضات نظر کارشناسی مددکاران را در خصوص خانوادههای متقاضی میپذیرند و لحاظ میکنند. البته در مواردی هم اختلافنظر در خصوص ارجح بودن مصلحت کودک به وضعیت خانواده وجود دارد.
درخواست فرزند پذیری کودکان بیمار و کودک دارای معلولیت شیرخوارگاه بیشتر از کدام استانها مطرح میشود؟
ما تقریباً از همه استانهای کشور برای فرزند پذیری کودکان خاص متقاضی داریم، طبعاً این درخواستها از کلانشهرها و استانهایی با جمعیت بالا مثل تهران بیشتراست و از هر قشری هم متقاضی داریم. خانوادههای مذهبی، خانوادههای معمولی که پولدار هم نیستند و اوضاع مالی متوسطی دارند. جالب است بدانید که هرسال تعدادی از ایرانیان خارج از کشور هم متقاضی فرزند پذیری کودکان بیمار شیرخوارگاهها هستند.
ایرانیان خارج از کشور چطور پروسه فرزند پذیری کودکان خاص را میگذرانند؟
تا قبل از راه افتادن سامانه اینترنتی فرزندخواندگی متقاضیان فرزند پذیری در خارج از کشور همان ابتدای کار به سفارتخانه و کنسولگریها مراجعه میکردند و فرمهای اولیه را پر میکردند. بعد از راه افتادن سامانه این افراد ثبتنام اولیه را بهصورت اینترنتی انجام میدهند و در مرحله بعد برای تحویل یک سری از مدارک به کنسول گری و سفارتخانهها مراجعه میکنند. همکاران ما در کنسولگریها و سفارتخانهها کاملاً در این زمینه توجیه هستند و میدانند که چه برگههایی باید به متقاضی داده شود و چه مدارکی را تحویل بگیرند. این موارد جزو وظایف تعریفشده یک دفتر در وزارت امور خارجه است. پروسه کمی طولانی است. البته قرار است رایزنیهایی را با دوستان در وزارت امور خارجه داشته باشیم و تصمیماتی اتخاذ شود که پروسه کوتاهتر شود.
اولویت بهزیستی واگذاری کودکان خاص به خانواده های ساکن ایران است یا ایرانیان خارج از کشور؟
برای ما مهم است که کودکان از همان سنین پایین وارد خانواده شوند، اما برای ایرانیان خارج از کشور شرایط خاصی باید برایمان محرز شود. اگر خانواده صلاحیت لازم را داشته باشد و اگر کودک بیماری خاصی داشته باشد که در خارج از کشور درمانهای بهتری برایش وجود داشته باشد اولویت ما واگذاری فرزند به این خانواده است. اما بهطورکلی برتری زمانی برای متقاضیان فرزندپذیری داخل و خارج از کشور نداریم. همه در یک صف قرار میگیرند.
البته ما محدودیتهایی برای واگذاری فرزند هم داریم و در بعضی کشورها به دلیل کنوانسیونها به مشکل برخوردیم. قوانین کشورها با هم متفاوت است، در برخی موارد تعابیر و تفاسیر مختلفی از قواتین فرزندخواندگی کشور ما در کشورهای دیگر می شود و امکان واگذاری فرزند وجود ندارد.
نگهداری از یک کودک با شرایط خاص برای بهزیستی بهصورت ماهانه یا روزانه چقدر هزینه دارد؟
نمیتوان رقم مشخصی را گفت. چون ما ۳۳ شیرخوارگاه با یک تعداد نیروی مشخص داریم. چه ۱۰ کودک در شیرخوارگاه باشد چه ۲۰ کودک. در حوزه درمان کودکان هم بسته به نوع بیماری هزینهها متفاوت است.
تابهحال مواردی داشتید که کودکی با بیماری خاص، فرزندخوانده شود و بعد از خروج از شیرخوارگاه و ورود به فضای خانواده وضعیت جسمیاش نسبت به زمانی که در شیرخوارگاه بوده بهتر شود و یا بیماریاش به طور کامل درمان شود؟
بله. مواردی ازایندست زیاد داشتیم و این موضوع نشان میدهد چقدر ورود کودک به فضای خانواده درروند رشد تکاملی او تأثیر میگذارد و در درمان بعضی بیماریها گاهی شبیه معجزه میشود. اصلاً پزشکان در خصوص بعضی از کودکان ما که بیماریهای خاصی مثل تأخیر در رشد تکاملی دارند به صورت قطعی اظهارنظر نمی کنند و اعتقاد دارند که باید شرایط فرزندخوانده را بعد از ورود به خانواده در نظر گرفت و نظر قطعی در مورد بیماریاش داد.
بهزیستی یا سیستم قضایی اجازه خروج موقت کودکانی با بیماریهای خاص و ورودشان به خانواده را میدهد تا بعد از گذشتن زمان مشخصی پزشک بتواند در مورد بیماری کودک با قاطعیت بیشتری نظرش را به خانواده اعلام کند؟
ما در بهزیستی حکم امین موقت و طرح مُشک را برای کودکان بد سرپرست داریم. میتوانیم در موارد ویژه، برای کودکان خاص بی سرپرست که روند بیماریشان باید در خانواده بررسی شود هم این حکم را صادر کنیم.
شما از واگذاری موقت کودکان بد سرپرست بهزیستی در قالب طرح مُشک گفتید. توضیحات بیشتری در این خصوص میدهید؟
در این طرح کودکان بد سرپرستی که به صورت مقطعی در شیرخوارگاهها نگهداری میشوند موقتاً به خانوادههای خیر سپرده میشوند. کودکان طرح مشک به صورت قطعی فرزندخوانده نمیشوند. در این طرح کودکی که قرار است مادرش به دلیل ارتکاب جرمی یک سال در زندان باشد بهجای ماندن در مراکز بهزیستی در آغوش گرم خانوادهای دیگر نگهداری میشود. ما حضور کودک را در کانون خانواده به نگهداری کودکان حتی در مؤسسات شیک و عالی ترجیح میدهیم. البته به هر خانوادهای هم حکم امین موقت را نمیدهیم. بلکه بر اساس سلامت روان، سلامت جسم و دیگر صلاحیتها در بازه زمانی یک ماه خانواده انتخاب میشود و درنهایت فرزند به دو نفر وابسته میشود و در زمان جداسازی او از خانواده موردنظر، فرایند روانشناسی طی میشود و کودک تحویل خانواده اصلی میشود.
بهزیستی در تأمین هزینههای درمان کودکان خاصی که واگذار میشوند به خانوادهها کمک میکند؟ بعضی کودکان ممکن است به چندین عمل جراحی نیاز داشته باشند یا اینکه روند درمان بعضی کودکان و داروهای مورد نیازشان بسیار هزینه بر است!
این موضوع در اولویت سازمان بهزیستی نبوده چون از نظر قانون، توانایی مالی متوسط خانوادهها از شروط فرزند پذیری است و اینکه بهزیستی باید مطمئن باشد خانواده از نظر مالی توانایی تأمین هزینه کودک را دارد. اما این قانون در خصوص کودکان خاص بهزیستی باید کمی تعدیل شود. چون این روزها شرایط اقتصادی ما خاص است.
البته سازمان بهزیستی برای رشد فرزند پذیری کودکان خاص برنامههایی دارد و یکی از این برنامهها به میدان آمدن موسسههای خیریهای است که در حمایت مالی و معنوی از خانوادههای فرزند پذیر نقش واسط را دارند.
همزمان ۴ موسسه برای ورود به حوزه فرزندخواندگی، فرهنگسازی برای ترویج این اقدام خیرخواهانه در کشور و حمایت مالی از خانوادههای فرزند پذیر اعلام آمادگی کردهاند. من اطمینان دارم اگر نیاز خانوادههایی که فرزند خاص دارند احصا شود و به خیران و موسسههای خیریه وصل شود هیچ خانوادهای به دلیل هزینه درمان فرزند خاص از این سنت مقدس و حسنه کنار نمیکشد. قطعاً با حضور و فعالیت موسسههای خیریه در حوزه فرزندخواندگی تعداد کودکان شیرخوارگاهها هم به حداقل خود میرسد.
بعضی از خانوادهها انتقاداتی را به حوزه فرزندخواندگی بهزیستی مطرح میکنند و میگویند در پروسه فرزند پذیری،گاهی اوقات پارتیبازی میشود یا اینکه کارمندان بهزیستی ایرادگیر هستند و باید شرایط را برای فرزند پذیران راحتتر کنند؟
من به عزیزان فرزندپذیر درخواست میکنم خودشان را جای کارشناسان بهزیستی که در برابر آینده کودکان مراکز نگهداری مسئولیت دارند بگذارند. کارشناسان نمیتوانند بیگدار به آب بزنند. باید صلاحیت خانوادهها احراز شود. بعضی از خانوادهها از سر احساس برای فرزندخواندگی پا پیش میگذارند و بعد ممکن است با کوچکترین بهانه فرزندان را به بهزیستی پس بدهند. میدانید چه آسیبهای روحی به کودکی وارد میشود که فضای خانواده را تجربه میکند و بعد دوباره مجبور میشود به محیط شیرخوارگاه برگردد؟
بعضی از خانوادهها هم درخواست غیرمنطقی دارند. مثلاً فرد ۵۵ ساله متقاضی فرزند نوزاد است. ما همه شرایط را باید در نظر بگیریم و نمیتوانیم به شخصی که در آستانه ۶۰ سالگی است و هیچ فرزندی ندارد، فرزند نوزاد واگذار کنیم. برای همین است که بعضی خانوادهها ممکن است چند سال در نوبت فرزندخواندگی بمانند.
مثلاً بعضی خانوادهها فقط فرزند دختر میخواهند آنهم زیر دو سال. به ازای هر فرزند دختر زیر دو سال بهزیستی ۱۷ متقاضی وجود دارد. اما ما کودکانی داریم که ششساله هستند و محروم از خانواده و هیچ متقاضی برای آنها وجود ندارد. همین شرایط پیش میآید که ما از سال ۹۰ تا آلان ۱۵ هزار متقاضی فرزند پذیری داریم. البته این روزها با ترویج سنت فرزند پذیری کودکان خاص اتفاقات خوبی افتاده است. امیدوارم روزی برسد که باافتخار بگوییم حتی یک کودک هم در مراکز شبه خانواده وجود ندارد.