سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۲۱:۵۶

صدای آسمانی سحرگاه نوزدهم؛ آخرین لحظات آدمی قبل از مرگ

سحرگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان، لحظاتی آغاز می شود که ساعات روزهای پایانی عمر پر برکت امام عدالت و انسانیت در جهان مادی ست.
کد خبر : ۵۵۵۹۷۶

امیرالمومنین علی(درود خدا بر او) در این ساعات پایانی عمر خود، صحنه هایی از انسانیت تمام عیار انسانی کامل را به تصویر کشیده است. آن سحرگاهی که در بزرگترین انسان بشر را به دلیل تحقق عدالتش در آن ترور شد.
در این شبی که آغاز نخستین، قدر است. سه‌گانه‌ای برای خواندن در شب‌های قدر. شب قدر، شبی است که در تمام سال هیچ شبی به فضیلت آن نمی رسد و عمل نیکو در آن بهتر از هر عمل در هزار ماه است. اعمال شب قدر

 سحرگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان
نماز آغاز می شود و تو - امام همه تاریخ- قامت می بندی تا نماز همه بشر قبول شود. ابن ملجم در نزدیکی امام به نماز ایستاد و هنگامی که امیرالمؤمنین (ع) سر از سجده اول برداشت ......
و آنگاه  در آن حال امام فرمود: «بسم اللّه و باللّه و علی ملّة رسول اللّه»، و گفت: «فزت بربّ الکعبه: به خدای کعبه قسم که رستگار شدم. » راویان تاریخ، روایت های گوناگونی از این آخرین نماز در مسجد کوفه گفته اند و نوشته اند. اینجا.

| رضا دین‌پرور:
نفسش را که در گلویش ریخت       سوخت انگار از تبش محراب
حضرت آفتاب پا می کرد             کوفه را با اذان خود از خواب
آه از بعد این عذاب غریب            که شکسته شود به سجده سرش
با لب تیغِ زاده ی ملجم                 بی مهابا خنک شود جگرش
آه از خون که ریخت بر رویش      آه از آخرین خسوف علی
چقدر ضرب تیغ سنگین بود          سکته انداخته در حروف علی
رکن عالم شکست و هاتف گفت      اهل عالم "تَهَدَّمَت وَالله"

صدایی از آسمان برخاست
شب سرنوشت است. شب قدر. قدر تو را تنها خدا می داند و تو با سر به دیدار حق شتافتی. هیچ دلی و هیچ ظرفیتی توان فهم تو را ندارد. این است که ناگاه صدایی از آسمان برخاست:
«نَادَی جَبْرَئِیلُ بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ بِصَوْتٍ یَسْمَعُهُ کُلُّ مُسْتَیْقِظٍ تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ‏ أَرْکَانُ‏ الْهُدَی‏ وَ انْطَمَسَتْ وَ اللَّهِ نُجُومُ السَّمَاءِ وَ أَعْلَامُ التُّقَی وَ انْفَصَمَتْ وَ اللَّهِ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی قُتِلَ ابْنُ عَمِّ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی قُتِلَ الْوَصِیُّ الْمُجْتَبَی قُتِلَ عَلِیٌّ الْمُرْتَضَی قُتِلَ وَ اللَّهِ سَیِّدُ الْأَوْصِیَاءِ قَتَلَهُ أَشْقَی الْأَشْقِیَاء»
در این هنگام ندایی از جبرئیل از میان آسمان و زمین برخاست که هر انسان دل بیداری، آن‌را می‌شنید: «  به خدا قسم! پایه‌های هدایت نابود و محو شد، به خدا قسم ستارگان آسمان و نشانه‏های تقوا محو و بی‌فروغ شده‌اند و دست‌آویز محکمی که میان خالق و مخلوق بود گسیخته شد، پسر عم مصطفی(ص) کشته شد، علی مرتضی به شهادت رسید و بدترین اشقیاء او را شهید نمود.» (مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۴۲، ص ۲۸۲،)

روایتی از امیرالمومنین درباره آخرین لحظات هر آدمی قبل از مرگ

به مناسبت پاسداشت این ساعات تاریخی زندگی این انسان کامل، مروری کرده است بر روایتی از با عنوان «‌ العدلِ و المعاد » که در جلد ششم کتاب «بحار الانوار» آمده است. در این روایت به نقل از حضرت امیرالمومنین (ع) فردی ماجرای انتقال انسان از دنیا به دنیای پس از مرگ را پرسیده است. پاسخ حضرت‌ امیرالمؤمنین (ع) بسیار دقیق و درس آموز است. امام علی(ع) در این روایت می فرماید:

وقتی‌ کسی از دنیا می‌رود، وقتی آخرین‌ روز از روزهای‌ دنیایی او و اوّلین‌ روز از روزهای‌ پس از مرگ او فرا می رسد،
سه‌ چیز برای‌ او مجسّم‌ می گردد: مال‌، فرزندان و عمل‌ او.

سپس‌ متوجه مال می‌شود و می گوید: به‌ خدا سوگند من‌ برای‌ جمع‌آوری‌ تو بسیار حریص‌ بودم‌ و نسبت‌ به‌ از دست‌ دادن‌ و رها نمودن‌ تو بسیار بخیل‌؛ حال در این‌ هنگامِ تنگدستی‌ و بیچارگی‌ ‌ تو برای‌ من‌ چه‌ می‌کنی؟
مال‌ در جواب‌ می گوید؛ فقط‌ کفن‌ خود را از من‌ می‌توانی‌ دریافت‌ کنی‌.

سپس‌ به‌ فرزندان‌ خود می گوید: سوگند به خدا من‌ نسبت‌ به‌ شما بسیار دوست‌ بودم‌، در هر حال‌ محافظ‌ شما بودم‌ تا گزند و ناراحتی‌ بر شما وارد نشود ؛ اکنون‌ در این‌ موقع‌ خطیر چه‌ کاری‌ از شما برای من ساخته‌ است‌؟
آنها در پاسخ‌ می گویند: ما تو را به سوی‌ قبر می‌بریم‌ و به خاک می‌سپاریم.

سپس‌ نظر به اعمال‌ صالحه‌ و حسناتی‌ که‌ انجام‌ داده‌ می‌کند و می گوید: من‌ نسبت‌ به جا آوردن‌ شما بسیار بی‌رغبت‌ بودم‌ و شما برای‌ من‌ بسیار سنگین‌ بودید؛ امروز از شما برای‌ نجات‌ من‌ چه‌ کاری‌ ساخته‌ است‌؟
عمل انسان‌ در پاسخ‌ می گوید: من‌ رفیق‌ تو و قرین‌ تو هستم،‌ در میان‌ قبر و در روز حشر از تو دور نمی‌شوم‌ تا هر دو در پیشگاه‌ حضرت‌ پروردگار حاضر شویم‌.

اگر میت در حال‌ احتضار و سکرات‌ مرگ‌، مطیع‌ و ولیّ خدا باشد، کسی‌ نزد او می‌آید که‌ از تمام‌ مردم‌ بویش‌ معطّرتر و منظرش‌ زیباتر و لباسش‌ فاخرتر است‌، به محتضر نوید می‌دهد: ترا به‌ نسیم‌های‌ جان‌فزا که‌ از جانب‌ خدا می‌وزد و گلهای‌ خوشبو و بهشت‌ پر نعمت بشارت‌ باد ‌؛ به‌ عافیت‌ وارد شدی‌ ، قدمت‌ مبارک‌ باد، خوش‌ آمدی‌!
آن شخص می پرسد : تو کیستی‌؟
در پاسخ‌ می گوید: من‌ عمل‌ نیکوی‌ تو هستم‌ که‌ از دنیا به‌ سوی‌ بهشت‌ می‌آیم‌.