"صراط" - سرویس سیاسی / شاید عجیب ترین و رساترین توصیفی که بشود از تغییر نظرات حشمت الله طبرزی داشت این است که او را مبدع لفظ «امام خامنه ای» می دانند، اما او در کمتر از یک دهه تغییر 180 درجه ای را تجربه و از منتقدین ولایت فقیه شد و طرح دوره ای بودن مقام رهبری و تجدید نظر در قانون اساسی را مطرح کرد، روزگاری نشریه اش مدافع سرسخت هاشمی رفسنجانی و دولت او بود اما روزگاری هم رسید که او در همان نشریه افشاگری هایی را در مورد دولت وی مطرح کرد، کار به همین جا ختم نمی شود البته پیام دانشجو همان نشریه ای بود که یکی از جنجالی ترین پرونده های تاریخ انقلاب یعنی پرونده مربوط به برادر محسن رفیق دوست را افشا و پیگیری و در نتیجه یکی از متهمان این پرونده یعنی فاضل خدادا محکوم به اعدام و دیگر متهم این پرونده یعنی مرتضی رفیق دوست(برادر محسن رفیق دوست) محکوم به حبس ابد شد.
حشمت الله طبرزدی در سالهای جنگ نیز به عنوان داوطلب به جبهه رفته و از گزند ترکشها هم در امان نماند و دو برادرش را هم در جنگ از دست داده است اما بعدها ادعا کرد که به عنوان بسیجی به جبهه نرفته بود، او همچنین روزگاری نقدهایی را بر نظریه قبض و بسط سروش وارد می کرد و امروز او رسما خود را یک سکولار می داند، حشمت الله طبرزدی در ماجرای کوی دانشگاه و وقایع سال 78 به عنوان یکی از مسببین آشوبها به زندان محکوم و چند سال پیش محکومیتش به پایان رسید ، حشمت الله طبرزدی این روزها به رویای یک حکومت سکولار می اندیشد.
طبرزدی کیست ؟
حشمت الله طبرزدي روزنامه نگار، فعال سياسي و فارغ التحصيل رشته مهندسي راه و ساختمان از دانشگاه اميركبير بود كه از آغاز دهه شصت به عضويت دفتر تحكيم وحدت در آمد ، چند سال بعد با همكاري عده اي ديگر اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان و فارغ التحصيلان دانشگاه ها مراكز آموزش عالي را تأسيس كرد.
وي از طرفداران پر شور و جدي نظام جمهوري اسلامي بود كه ارادت خاصي نسبت به مقام معظم رهبري و آقاي هشمي رفسنجاني داشت و او بود كه براي اولين بار مقام معظم رهبري را با نام امام خامنه اي خطاب كرد و در ادامه اين ارادت خاص مبلغ مرجعيت مقام معظم رهبري قرار گرفت.
نقطه شروع مخالفت هاي حشمت الله طبرزدي با نظام جمهوري اسلامي تورم شديد در دولت هاشمي رفسنجاني و به همراه آن در دوران پس از دوم خرداد1376 بود.
او نيز در سال هاي پاياني دهه هفتاد به يك چهره شاخص در بين دانشجويان و مخالف شديد نظام بدل شد كه در همان دوران جبهه ي دمكراتيك ايران را تأسيس كرده و خود را يك سكولار مي دانست.
در پي فتنه اسرائیلی - امریکایی 88 و تظاهرات غير قانوني هواداران جنبش فتنه انگيز سبز در تاسوعا وعاشوراي حسيني فعاليت هاي گسترده اي عليه نظام انجام داده بود كه توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) دستگير و به دستگاه قضا تحويل داده شد و هم اكنون در زندان به سر مي برد.
رفاقت با نوری زاد و انحراف فکری در طبرزدی
عنصر ديگري كه تفكرات انقلابي طبرزدی را دچار تحولات اساسي و بنيادي در اعتقادات و تصميماتش کرده آشنایی و دوستی با فردی بود که تا امروز وی را در انحراف همراهی می کند .
محمد نوري زاد كه بعد از فتنه 88 نام او را در بسياري از تحركات ضد انقلاب مشاهده مي كنيم، نه به دليل نقش پر رنگش در وقايع فتنه 88 بلكه به خاطر نامه هاي سر گشاده اش به رهبر انقلاب و توهین های هتاکانه وی به برخی مسئولین می شناسیم .
قلم نوری زاد در دوره ی سیاه دوم خرداد سلاحي بود که از سنگر امید بخش کیهان، رجاله های سیاسی و فرهنگی را هدف گرفته بود.
آن زمان که آیت الله مصباح یزدی یک تنه و مردانه به جهادی فرهنگی علیه منحرفان قیام کرد و آماج هجوم سخیف سست دینان قرار گرفت ، نوری زاد از معدود کسانی بود که قلم به دست گرفت و از روحانیت و شخص علامه مصباح دفاع نمود تا جائی که رهبری در مجلسی از این اقدام او با اسم و تفصیلات با تحسین سخن گفتند . ارادت و ایمان نوری زاد به انقلاب امام و رهبری چیزی قابل کتمان نیست.
شاید از همین رو باشد که ضد انقلاب در توهماتشان نوری زاد را به عنوان نفوذی نظام یاد کرده و اینک از وی می ترسند .
ريشه مخالفت هاي وي با نظام جمهوري اسلامي و يا افرادي از قبيل محمد نوري زاد را بايد در عقده ها و جاه طلبي هايشان جست وجو كرد كه آنقدر از تفكرات پيشينشان فاصله گرفته اند كه لحن بيانيه هاو نامه هاي سرگشاده اش با گروهك هاي تروريستي، منافقين و شبكه هاي ضد انقلاب تفاوتي ندارد.
طبرزدي در طول دوران انحطاط خود در برخورد با مشرب دوگانه افرادي مانند نوري زاد كه در ظاهر خود را به شكل انسان هاي متدين در مي اورند اما در خفا اعتقادات مذهبي را به سخره مي گيرند به ان درجه از انحراف فكري رسيد كه با در پيش گرفتن مكتب افرادي مانند نوري زاد ، روش زندگي خود را ابتدا بر اصل ظاهرسازي قرار داد تا بتواند به عنوان يك چهره ارزشي به اصول و ارزش هاي نظام حمله و از ماحصل اين انتقادها تفكرات انحرافي خود را به جامعه القا كند.
طبرزدی و پیوستن به جریان برانداز سبز
حشمت الله طبرزدی بر اثر فعل و انفعالاتی که توسط افرادی نظیر محمد نوری زاد بر تفکرات وی صورت گرفته است ،به جنبش سبز پیوسته و امیدهایی به این جنبش دارد او اگر چه علیرغم همه ی نقدهایش بر هاشمی و خاتمی و اصلاح طلبان در مواقع لزوم از حرکت آنها حمایت کرده و به رفتار آنها امید می بندد اما ماجرای جنبش سبز قدری فرق می کند اصولا طبرزدی بیشترین و معنادار ترین تغییرات را بین عناصر سیاسی ایران تجربه کرده است او روزی رهبری را لقب امام می دهد و روزی خواهان برچیده شدن مقام رهبری می شود، روزی هاشمی را امیرکبیر ایران و سردار سازندگی می نامد و روزی او را رئیس باند قدرت و روز دیگر او را راه حل بخشی از مشکلات، روزی خاتمی را دست نشانده هاشمی می داند و روز دیگر عوامل او را دروغگو یا نو فرصت طلبانی می نامد که از حرکت او در 18 تیر استفاده ابزاری و تبلیغاتی کرده اند و روزی به حمایت آنها میپردازد.
*مجتبي عليان
حشمت الله طبرزدی در سالهای جنگ نیز به عنوان داوطلب به جبهه رفته و از گزند ترکشها هم در امان نماند و دو برادرش را هم در جنگ از دست داده است اما بعدها ادعا کرد که به عنوان بسیجی به جبهه نرفته بود، او همچنین روزگاری نقدهایی را بر نظریه قبض و بسط سروش وارد می کرد و امروز او رسما خود را یک سکولار می داند، حشمت الله طبرزدی در ماجرای کوی دانشگاه و وقایع سال 78 به عنوان یکی از مسببین آشوبها به زندان محکوم و چند سال پیش محکومیتش به پایان رسید ، حشمت الله طبرزدی این روزها به رویای یک حکومت سکولار می اندیشد.
طبرزدی کیست ؟
حشمت الله طبرزدي روزنامه نگار، فعال سياسي و فارغ التحصيل رشته مهندسي راه و ساختمان از دانشگاه اميركبير بود كه از آغاز دهه شصت به عضويت دفتر تحكيم وحدت در آمد ، چند سال بعد با همكاري عده اي ديگر اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان و فارغ التحصيلان دانشگاه ها مراكز آموزش عالي را تأسيس كرد.
وي از طرفداران پر شور و جدي نظام جمهوري اسلامي بود كه ارادت خاصي نسبت به مقام معظم رهبري و آقاي هشمي رفسنجاني داشت و او بود كه براي اولين بار مقام معظم رهبري را با نام امام خامنه اي خطاب كرد و در ادامه اين ارادت خاص مبلغ مرجعيت مقام معظم رهبري قرار گرفت.
نقطه شروع مخالفت هاي حشمت الله طبرزدي با نظام جمهوري اسلامي تورم شديد در دولت هاشمي رفسنجاني و به همراه آن در دوران پس از دوم خرداد1376 بود.
او نيز در سال هاي پاياني دهه هفتاد به يك چهره شاخص در بين دانشجويان و مخالف شديد نظام بدل شد كه در همان دوران جبهه ي دمكراتيك ايران را تأسيس كرده و خود را يك سكولار مي دانست.
در پي فتنه اسرائیلی - امریکایی 88 و تظاهرات غير قانوني هواداران جنبش فتنه انگيز سبز در تاسوعا وعاشوراي حسيني فعاليت هاي گسترده اي عليه نظام انجام داده بود كه توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) دستگير و به دستگاه قضا تحويل داده شد و هم اكنون در زندان به سر مي برد.
رفاقت با نوری زاد و انحراف فکری در طبرزدی
عنصر ديگري كه تفكرات انقلابي طبرزدی را دچار تحولات اساسي و بنيادي در اعتقادات و تصميماتش کرده آشنایی و دوستی با فردی بود که تا امروز وی را در انحراف همراهی می کند .
محمد نوري زاد كه بعد از فتنه 88 نام او را در بسياري از تحركات ضد انقلاب مشاهده مي كنيم، نه به دليل نقش پر رنگش در وقايع فتنه 88 بلكه به خاطر نامه هاي سر گشاده اش به رهبر انقلاب و توهین های هتاکانه وی به برخی مسئولین می شناسیم .
قلم نوری زاد در دوره ی سیاه دوم خرداد سلاحي بود که از سنگر امید بخش کیهان، رجاله های سیاسی و فرهنگی را هدف گرفته بود.
آن زمان که آیت الله مصباح یزدی یک تنه و مردانه به جهادی فرهنگی علیه منحرفان قیام کرد و آماج هجوم سخیف سست دینان قرار گرفت ، نوری زاد از معدود کسانی بود که قلم به دست گرفت و از روحانیت و شخص علامه مصباح دفاع نمود تا جائی که رهبری در مجلسی از این اقدام او با اسم و تفصیلات با تحسین سخن گفتند . ارادت و ایمان نوری زاد به انقلاب امام و رهبری چیزی قابل کتمان نیست.
شاید از همین رو باشد که ضد انقلاب در توهماتشان نوری زاد را به عنوان نفوذی نظام یاد کرده و اینک از وی می ترسند .
ريشه مخالفت هاي وي با نظام جمهوري اسلامي و يا افرادي از قبيل محمد نوري زاد را بايد در عقده ها و جاه طلبي هايشان جست وجو كرد كه آنقدر از تفكرات پيشينشان فاصله گرفته اند كه لحن بيانيه هاو نامه هاي سرگشاده اش با گروهك هاي تروريستي، منافقين و شبكه هاي ضد انقلاب تفاوتي ندارد.
طبرزدي در طول دوران انحطاط خود در برخورد با مشرب دوگانه افرادي مانند نوري زاد كه در ظاهر خود را به شكل انسان هاي متدين در مي اورند اما در خفا اعتقادات مذهبي را به سخره مي گيرند به ان درجه از انحراف فكري رسيد كه با در پيش گرفتن مكتب افرادي مانند نوري زاد ، روش زندگي خود را ابتدا بر اصل ظاهرسازي قرار داد تا بتواند به عنوان يك چهره ارزشي به اصول و ارزش هاي نظام حمله و از ماحصل اين انتقادها تفكرات انحرافي خود را به جامعه القا كند.
طبرزدی و پیوستن به جریان برانداز سبز
حشمت الله طبرزدی بر اثر فعل و انفعالاتی که توسط افرادی نظیر محمد نوری زاد بر تفکرات وی صورت گرفته است ،به جنبش سبز پیوسته و امیدهایی به این جنبش دارد او اگر چه علیرغم همه ی نقدهایش بر هاشمی و خاتمی و اصلاح طلبان در مواقع لزوم از حرکت آنها حمایت کرده و به رفتار آنها امید می بندد اما ماجرای جنبش سبز قدری فرق می کند اصولا طبرزدی بیشترین و معنادار ترین تغییرات را بین عناصر سیاسی ایران تجربه کرده است او روزی رهبری را لقب امام می دهد و روزی خواهان برچیده شدن مقام رهبری می شود، روزی هاشمی را امیرکبیر ایران و سردار سازندگی می نامد و روزی او را رئیس باند قدرت و روز دیگر او را راه حل بخشی از مشکلات، روزی خاتمی را دست نشانده هاشمی می داند و روز دیگر عوامل او را دروغگو یا نو فرصت طلبانی می نامد که از حرکت او در 18 تیر استفاده ابزاری و تبلیغاتی کرده اند و روزی به حمایت آنها میپردازد.
*مجتبي عليان
بیداری ایرانی داره فراگیر میشه . اندکی صبر سحر نزدیک است .
منظور از سحر سقوط حکومت اسلامی نیست دلبندم چون حکومت شلوار نیست که مدام عوضش کنیم بلکه برطرف کردن ایرادها از راه مسالمت آمیز و مدنی است . برای نمونه فساد اداری .
هیتلر با اون قدرت عظیم نظامی و پشتیبانی مردمی داخل آلمان ادعا میکرد حکومتش 1000 سال پابرجا میمونه ولی اینطور نشد ! چرا !؟ چون بقیه کشورها وجودشو خطرناک تشخیص دادند و در نهایت حذف شد .
در ضمن میگن صبر کوچیک خدا 40 ساله ، پس هنوز وقت دارید !
منظورتان از سنگز امید بخش!!! کیهان چیست؟ انشالله اگر به پای تملق های قلمهای درباری از قلم به مزدهای امروز قدرت نگذاریم شوخی آخر سال است دیگر؟؟؟
"افرادي مانند نوري زاد كه در ظاهر خود را به شكل انسان هاي متدين در مي اورند اما در خفا اعتقادات مذهبي را به سخره مي گيرند"
شما با کدام منبع اتصال به غیب از آنچه در خفای افراد می گذرد باخبرید! اوف بر شما! به خدا پشت کرده اید و بر بندگان خدا دروغ می بندید!
هیچکس نفهمید چی گفتی!!!
فرو ماند چه فرو ماندني .
حشمت الله طبرزدي به شهر ما خوش آمدي
بهر حال داغ دو برادر و جانبازی خودش توقع داشت مسیولین بهتر عمل نمایند .. ظرفیت که کم باشد و شیطان و شیطان ها هم فعال کار به این جاها ی دل گیر می رسد
باهات موافقتم
تا کی می خواهید هر کسی که از شما بر می گرده و ضد شما میشه با عنوان تحقیر آمیزی مثل بی راهه رفتن، ظرفیت کم داشتن، اسیر شیطان شدن، مال حرام خوردن، طلحه و زبیر بودن، مزدور غرب و اسرائیل شدن خطاب کنید. یک اپسیلون فکر کنید شاید خودتون به بی راهه رفتید.
آیا با این حرفها می توان غیر از این تصور کرد که شما خودتان را ملاک خیر و شر می دونید و اعمال و رفتار همه رو به نسبت ارادت به خودتون می سنجید؟
و لابد اگر کسی خلاف این فکر کنه حتماً ملاکش غرب و اسرائیل و بی بی سی و اینها و غیر از این هم چیزی نیست!!!. شما مظهر خیر کامل هستید و اونها مظهر شر کامل! این آخر منطق صفر و یک شماست هر کسی با ما نیست با آمریکا و غرب و ما حقیم و بقیه ناحق و طاغوت!
کمی با دقت اطرافت را ببینی می فهمی که چه کسی مشکل دارد؟! ما برای اینکه بدانیم اشتباه رفته ایم یا خیر در مذهبمان مقیاسی جدی داریم و آن هم «ولایت فقیه» است. اگر کسی بر مدار ولایت باشد، احتمال خطایش کمتر است و اگر کسی نباشد، حتما زیر چتر شیطان است. این از اصول اعتقادی شیعه در دوران غیبت است، مگر اینکه شیعه نباشی و یا ...!
مثلا حق دادن به تمام مخالفان انقلاب اسلامی از هر نوعی چپ ؛ راست ؛ بالا ؛ پایین و حتی دزدها بیت المال و...........
یعنی وجدانا" برای یک مرتبه که شده نباید یکی از کارهای انقلاب اسلامی را تایید می کردی ..
بعد با این بینش شما خود را مظهر خیر ؛ ( 1 ) و حق می دانی . این درسته ؟؟؟؟
راستی نظر شما در خصوص کافرانی که کاریکاتور حضرت محمد صلوات الله علیه را انشار می دهند چیست ؟؟؟
با توجه باینکه پاسخ سوال من را در خصوص هولو کاس را ننوشتی ؛ نمی دانی اطلاعاتی نداشتی یا جزء خط قرمز های اقامتت می باشد
کاریکاتور حضرت محمد و هولوکاست چه ربطی به زندان انداختن هر مخالف و منتقدی در نظام شما داره؟ اگر منظورتان روژه گارودی است بد نیست مقایسه کنید نحوه دادرسی و مجازات این شحص رو با کسانی که نه علیه یک واقعه بلکه علیه عملکرد یک شخص صحبت کردند. آیا در غرب شما مصداقی دارید که کسی رو بخاطر انتقاد یا حتی درشت گویی نسبت به یک رئیس جمهور یا نخست وزیر زندانی کرده باشند یا حکم تبعید صادر کنند؟ اگر اظهار نظر در مورد مسائل مختلف حق است چرا شما اجازه نمیدهید کسانی که نظری برخلاف شما در مورد هولوکاست دارند در ایران از رسانه های استفاده کنند و جواب شما را بدهند؟ چطور محدودیت در مورد انکار هولوکاست در فرانسه بد است ولی محدودیت در اثبات هولوکاست و هر چیز دیگری در نظام اسلامی شما ممنوع است
چه عجب بلاخره شما قبول کردید بنده کانادا هستم. عزیزم اینجا نتنها صحبت از هولوکاست بلکه انتقاد و کفرگویی علیه دین اسلام و هر دین و آیین دیگری هم محکوم است. اگر کسی مدرک و دلیلی دارد می تواند ارائه کند ولی حرف بدون دلیل به هر کسی که باشد محکوم است.
رضا جان خوب شد معنی امر به معروف و نهی از منکر را فهمیدیم. قبلاً می گفتند بزرگترین امر به معروف و نهی از منکر انتقاد از حاکم و فرمانروا مسلمین است اما شکر خدا از صدقه سر شما معانی عوض شده و زندانی کردن افراد مخالف نامش امر به معروف نهی از منکر شد. طبرزدی، نوری زاد، زیدآبادی و اکثر زندانیان که اکنون در زندانهای شما هستند گناهشان عملیات تروریستی و دزدی و جنایتکاری نیست متاسفانه شما عادت دارید برای لوث کردن مخالفنتان از هیچ تهمت و ناسزایی در حقشان دریغ نکنید. کسی نه از صدام دفاع کرده نه از رجوی از ریگی ولی شما می خواهید بگویید هر کسی مخالف ماست جنایتکاره! این آخر حرف شماست و معنی امر به معروف کردن هم یعنی زندان رفتن!
امیدوارم منتشر بشه
موفق باشید