متهم در نوجوانی و در یک مراسم عروسی حین رقص چوب با جوانی درگیر شده و او را به قتل رسانده است.
این پرونده پنج سال قبل تشکیل شد. ساعت یک بامداد نوزدهم بهمن سال 95 به مأموران کلانتری 151 یافتآباد خبر رسید درگیری در جشن عروسی در یکی از تالارهای پذیرایی به خون کشیده شده است. مأموران به تالار موردنظر رفتند و با جنازه خونین پسر 24سالهای به نام کامران روبهرو شدند. جنازه با دستور قضائی به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس به بازجویی از میهمانان جشن عروسی پرداخت.
در بررسیها روشن شد درگیری خونین هنگامی آغاز شد که میهمانان در حیاط مشغول رقص چوب بودند و دعوا میان کامران و دوستانش و پسر نوجوانی به نام حسام و خانواده او رخ داد. پلیس به بررسی فیلم دوربینهای مداربسته تالار پرداخت و حسام را شناسایی کرد. به این ترتیب پسر 16ساله بازداشت شد. این متهم که سعی داشت با دروغگوییهایش پلیس را گمراه کند، هر بار ادعای تازهای مطرح و یکی از میهمانان را بهعنوان عامل جنایت معرفی کرد؛ ولی سرانجام لب به بیان حقیقت گشود و به قتل اعتراف کرد.
متهم 16ساله در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران در حالی پای میز محاکمه ایستاد که اولیای دم برای او حکم قصاص خواستند. حسام در دفاع از خودش گفت: باور کنید من چاقو را روی سینه کامران کشیدم و به سینه او فرو نکردم. تعدادی از میهمانان چاقو داشتند و ممکن است یکی از آنها ضربه کشنده را به مقتول زده باشد.
در پایان جلسه قضات با توجه به نظریه کمیسیون سه و پنجنفره پزشکی قانونی که اعلام کرده بودند حسام هنگام ارتکاب قتل رشد عقلی نداشته، او را در راستای ماده 91 قانون مجازات اسلامی از قصاص معاف و به پرداخت دیه و پنج سال زندان محکوم کردند. این حکم در دیوان عالی کشور مورد بررسی قرار گرفت و تأیید نشد.
قضات دیوان عالی کشور اعلام کردند از آنجا که کمیسیون هفتنفره پزشکی قانونی در گزارشی نوشته است رشد عقلی حسام هنگام ارتکاب جرم احراز نشده، لازم است در این خصوص بررسیهای بیشتری در دادگاه انجام و متهم یک بار دیگر محاکمه شود.
بهاینترتیب با نقض حکم، حسام در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد. او که از کانون اصلاح و تربیت به دادگاه منتقل شده بود، روبهروی قضات ایستاد و در تشریح جزئیات درگیری گفت: آن شب در جشن عروسی در حال رقص چوب بودیم. همه حلقه زده بودند و میهمانان نوبت به نوبت وارد حلقه میشدند و پایکوبی میکردند.
کامران وارد حلقه شد و میخواست چوب را از یکی از میهمانان بگیرد. بههمینخاطر پدرم به او اعتراض کرد و گفت بهتر است اجازه دهد ابتدا بزرگان فامیل به پایکوبی بپردازند؛ ولی کامران عصبانی شد و با مشت به صورت پدرم زد. من که از دیدن این صحنه عصبانی شده بودم، وارد دعوا شدم.
عمویم هم جلو آمد که کامران ضربهای هم به او زد. همان موقع یکی از دوستان کامران به نام نقی به هواخواهی از کامران با چاقو ضربهای به شانهام زد. همین چاقوکشی باعث شد تا دعوا بالا بگیرد و سایر میهمانان وارد دعوا شوند. من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم چاقویی را که در جیب داشتم بیرون آوردم و روی سینه کامران کشیدم.
متهم درباره اینکه چرا چاقو حمل میکرد، به قضات گفت: عمویم قبلا بارها من را تهدید به مرگ کرده بود. به همین خاطر و از ترس او همیشه در جیبم چاقو داشتم.
او درباره علت اختلافهای دنبالهدار خانوادهاش با خانواده قربانی نیز گفت: خانوادههای ما از سالها قبل بر سر زمین با هم مشکل داشتند، ولی من به این خاطر کامران را نزدم و این گفته را قبول ندارم.
بعد از پایان گفتههای متهم دو شاهد در جایگاه ویژه ایستادند و شهادت دادند حسام ضربه چاقو را به کامران زده است.
در پایان جلسه هیئت قضائی وارد شور شد و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، پسر نوجوان را به پرداخت دیه و پنج سال زندان محکوم کردند. این حکم در شعبه 31 دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد و قطعی شد.