جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۳۱ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۲:۰۴
محمد ایمانی

خام خون‌آشامان نشوید

«مردم‌ربایی» یا «ربودن افکار عمومی»، کار روتین کلاهبرداران سیاست است. چنانکه روایت انتخابات را از پله دوم، بلکه چهارم و پنجم انجام می‌دهند!
کد خبر : ۵۶۲۰۹۶

انتخابات 28 خرداد از جهات مختلف، حائز اهمیت است و نباید اجازه داد سارقان حرفه‌ای سیاست و رسانه، «حقیقت‌ربایی» کنند. سارقان حرفه‌ای، سوژه را سرگرم می‌کنند، یا شوک به او می‌دهند، و هنگامی ‌که گیج شد، سرمایه‌اش را می‌ربایند. «مردم‌ربایی» یا «ربودن افکار عمومی»، کار روتین کلاهبرداران سیاست است. چنانکه روایت انتخابات را از پله دوم، بلکه چهارم و پنجم انجام می‌دهند!
گفتنی درباره انتخابات، بسیار است و در این مجال، تنها به چند مورد‌ اشاره می‌شود:
1- آمریکا، انگلیس و اسرائیل، به واسطه انتخاب آقای رئیسی و پیش‌بینی روی کار آمدن دولتی باانگیزه و انقلابی، ضربه کم‌نظیری از ملت ایران خورده‌اند. اما پادوهای آنها پس از ناکامی‌ در مأموریت اول، اکنون تقلا می‌کنند حقیقت پیروزی بزرگ ملت ایران و شکست سهمگین دشمنان او را تحریف کنند. حتما میزان مشارکت و تحلیل علل نوسان آن مهم است و باید آسیب‌شناسی شود. اما مهم‌ترین اتفاق انتخابات، شکست اردوگاه دروغی است که به مدت چند ماه، در حال اجرای سنگین‌ترین عملیات روانی برای تمدید «مدیریت منفعل نسبت به غرب» و ممانعت از انتخاب رئیس‌جمهور انقلابی بود. انتخابات 28 خرداد، روز عزای بزرگ آمریکا و انگلیس و اسرائیل (و ارتجاع سعودی) است که برای جبران سرشکستگی‌هایشان در منطقه، روی انتخابات ایران سرمایه‌گذاری وسیعی کرده بودند. هزاران وطن‌فروش در داخل و خارج هم در این میان، عارشان نبوده که با خیانت به مردم خود، کاسبی کنند.
2- بخشی از این سامانه سیاسی و رسانه‌ای آلوده، همان است که «اکبر- گ» (از عناصر فراری مدعی اصلاح‌طلبی)، اواخر اسفند 98 درباره یک قلم خیانت‌شان نوشت: «ما کارمندان دولت‌‌‌های راست افراطی، از طریق کروناهراسی، ایران و ایرانیان را نابود خواهیم کرد. ما کارمند رسمی ‌‌بخش پروپاگاندای دولت ‌‌ترامپ، بوریس جانسون، نتانیاهو و سعودی هستیم. وظیفه ما وحشت‌افکنی پیرامون شیوع کرونا در ایران است تا با فروپاشاندن سازمان اجتماعی، مردم را به خشونت جمعی بکشانیم... گمان باطل نکنید که ما «مخالف سیاسی»، «مدافع حقوق بشر»، «فمینیست» و... هستیم؛ نه، ما فقط کارمند پروپاگاندای دولت‌های راست افراطی هستیم. تلویزیون مال بن‌سلمان است و «منبع معتبر» هم کسی جز خود او نیست... ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدید‌ترین تحریم‌‌های تاریخ نتوانست با ایران انجام دهد، ما موظفیم انجام دهیم».
3- موضوع کاهش مشارکت را باید درست روایت کرد. از تأثیر حداقل ده درصدی کرونا بر اساس پیش‌بینی همه مراکز نظرسنجی که بگذریم، بسیاری از مردم چند سال است با نتایج سوءمدیریت برخی دولتمردان، دست و پنجه نرم می‌کنند. در واقع کشور همزمان با تحریم دشمن، گرفتار سوءمدیریت داخلی بوده است. مردم در هفت، هشت ماه گذشته، شاهد دستورهای پیاپی گرانی از سمت دولت، دپوی چندباره میلیون‌ها تن کالا در گمرکات و بنادر، کمیابی کالاهای اساسی، و معضل مسکن و اجاره‌بها بوده‌اند. برخی مدیران، متأسفانه چنان قبل از انتخابات با معیشت طبقات ضعیف تا کردند که گویا نه غم مردم را می‌خورند و نه متولی تدارک امید و نشاط برای مشارکت انتخاباتی هستند.
4- این خبر را مرور کنید؛ سردبیر نشریه صدا (ارگان حزب اتحاد ملت)، ۱۶ آذر ۱۳۹۸ درباره شوک بنزینی سال 97، به سایت انصاف‌نیوز گفت: «چرا روحانی چهار روز قبل از گرانی بنزین آنگونه سخنرانی می‌‌‌کند؟ کدام رئیس‌جمهور اعلام کرده بود که فلان ‌قدر کسری بودجه داریم؟ آقای روحانی در یزد از کسری بودجه گفت و یکسری حملات هم به رئیسی انجام داد. همین روش را در کرمان به شکلی دیگر ادامه داد. مهم‌‌تر از همه اینها اعلام کرد به توافقات پشت‌پرده هم‌ پایبند است؛ همه اینها، یعنی روحانی می‌‌خواهد به هر قیمتی شده، دوباره با آمریکا مذاکره کند. اینجا بود که قمار کرد. وقتی دید چیزی دستش ندارد، بنزین را گران کرد تا جامعه به شرایط اقتصادی واکنش نشان دهد؛ فشار از پایین اتفاق بیفتد تا در بالا چانه‌زنی کنند که مذاکره انجام شود. می‌‌گویند وزیر اطلاعات در جلسه دولت هشدار داده اگر بنزین را گران کنید، ‌جامعه به‌هم می‌ریزد و روحانی خندیده است. اینکه می‌‌گویند گران کردن بنزین تصمیم غیرکارشناسی و اطلاع‌رسانی آن هم غلط بوده؛ اتفاقاً از نظر روحانی، تصمیم هم کارشناسی بوده و هم نحوه اطلاع‌‌رسانی- در واقع اطلاع‌‌نرسانی- درست بوده تا جامعه بیشتر عصبانی شود»!
5- همزمان با انتشار این روایت، دبیرکل حزب اتحاد ملت، سخنانی قابل تأمل را بر زبان راند: «اعتراضات اخیر، موجب ریزش رای اصلاح‌طلب‌ها نشده یا اگر شده خیلی کمتر از میزانی است که از رای اصولگراها ریزش کرده. اعتراضات معمولا در حواشی شهرهای بزرگ و در مناطقی که مردم از برخورداری مالی کمتری بهره‌مند هستند، اتفاق افتاد. اینجاها به‌طور سنتی جاهایی بوده که مردم مناسکی رای می‌‌دادند، یعنی همان‌طور که نماز می‌خوانند و روزه می‌گیرند، می‌‌آمدند و رای می‌‌دادند، خب اینها الان آسیب ‌دیده‌اند. بنابراین برخلاف دوره‌های قبل که کاهش مشارکت، بیشتر به ضرر اصلاح‌طلب‌ها بود، بعد از این اعتراضات اخیر در حقیقت کاهش رای بیشتر در اردوگاه اصولگرایان اتفاق افتاده است»!
6- شبیه این گزارش‌های تلخ و وقاحت‌آمیز را خبرگزاری دولتی «خبر آنلاین» در تاریخ 19 بهمن 92 و در یادداشتی با عنوان «جایزه بهترین کارگردانی برای روحانی؛ در حاشیه چگونگی توزیع کالاهای اساسی» منتشر کرد: «توزیع سبد کالا با شیوه‌‌‌ای که انجام شد، نه یک اتفاق بود و نه عملی که تبعات آن برای روحانی و مردانش غیرقابل پیش‌‌‌بینی باشد. او دقیقاً همین - ازدحام، دعوا و مرافعه و احیانا له شدن زیر دست و پا- را پیش‌‌بینی می‌‌کرد و اصلا آن را برای پیشبرد استراتژی خارجی خود لازم داشت. نگاه کنیم به اظهارات اخیر وندی شرمن که گفته «شما در اخبار دیدید ایران اخیرا به‌طور قابل مشاهده‌‌ای غذا بین مردم فقیر جامعه توزیع کرده تا نشان دهد کاهش محدود تحریم‌‌‌ها، تأثیر مستقیم داشته.». این دقیقاً همان نتیجه‌‌ای بوده که روحانی از توزیع سبد کالا داشته، روحانی به یک نمایش برای ارائه در جشنواره‌‌های خارجی نیازمند بود؛ اینکه مردم حاضرند برای چند کیلو مرغ و برنج با هم درگیر شوند. درست است که روش توزیع چندان مناسب نبود، اما اگر بتوان جایزه فستیوال جهانی را به خود گرفت، به تحقیر چند روزه‌‌‌ای که بازیگران آن شدند، می‌‌ارزید»!
7- حماسه انتخابات در بحبوحه کج کارکردی چنین مدیریتی از یک طرف، و بمباران رسانه‌ای «تشنگان خون ملت ایران» از طرف دیگر، در امنیت و شکوه کامل برگزار شد و قابل مقایسه با انتخابات در هیچ جای دیگر نیست. در این میان، خیلی اعتماد به نفس بالایی می‌خواهد که کسانی در گذشته، رای مردم را با وعده دلاری هزار تومانی ربوده باشند، سپس همان دلار 3700 تومانی را به 33 هزار تومان و 24 هزار تومان برسانند، و حالا بدون اینکه خجالت بکشند یا خنده‌شان بگیرد، برای کاهش مشارکت مردم سوگواری کنند! نکته عجیب، کاهش 23 درصدی مشارکت به نسبت انتخابات چهار سال قبل، آن هم با وجود تأثیر دست‌کم 10 درصدی کرونا، و همچنین کاستی‌های اجرایی روز رای‌گیری نیست. (آقای وهاب‌زاده مشاور وزیر بهداشت می‌گوید «گروه‌های حساس، بیماران و سالمندان، جمعیتی حدود 10 میلیون نفر را تشکیل می‌دهند که بسیاری از آنها به‌خاطر نگرانی از کرونا نتوانستند در انتخابات شرکت کنند). شگفتانه، حماسه مردم نجیبی است که با وجود همه خباثت‌های دشمن و جفای دوست‌نمایان، حصار تحریم را شکستتد و آن حماسه بزرگ را آفریدند. از یاد نبریم که از انبوه رسانه‌ها و چهره‌های ائتلاف مدعی اصلاح‌طلبی و اعتدال گرفته، تا حلقه انحرافی و برخی مدعیان منحرف عدالت‌خواهی، چقدر در این چند ماه فضا‌سازی مسموم کردند.
8- انصاف نیست درباره طیف اصلاح‌طلبان، یک قضاوت مشترک ارائه بدهیم. اما این هم حقیقتی است که باید مرزبندی‌ها در طیفی که مدعی است می‌خواهد در چارچوب نظام کار کند و ضمنا بخشی از فعالان آن عینا مثل ضدانقلاب ورشکسته یا بدتر از آن رفتار می‌کنند، معلوم شود. نمی‌شود شاکله و سران یک اردوگاه سیاسی - به جز چند استثنا - بسیج بشوند تا فلان نامزد رای بیاورد، اما وقتی کل رای این ائتلاف زیر سه میلیون (یک ششم رای نامزد منتخب مردم) شد، رای‌ندادگان به علل متفاوت را مصادره به مطلوب ضدانقلاب کنند! گفتند مردم زیر میز بزنند و مردم متفقا زیر میز دولت متبوع این طیف زدند. حالا چرا صورت مسئله و موضوع را جابه‌جا می‌کنند؟ مشکل این ریزش پایگاه اجتماعی، در درون این طیف و کارنامه‌شان است. استناد به رای باطله که می‌تواند دلایل متعدد داشته باشد، یا آنها که به هزار و یک دلیل رای نداده‌اند، مشکل جبهه اصلاحات را برطرف نمی‌کند. به ‌نظر می‌رسد بخشی از سروصدا و هیاهو درباره میزان مشارکت، لاپوشانی ناکامی ‌انتخاباتی و ضمنا تلاش برای‌ ترمیم شکاف عمیقی است که در این جبهه رخ داد و موجب عبور رسمی ‌از تحریمی‌هایی مثل موسوی و برخی احزاب همسو شد. این همان شکافی است که در اثر ریزش پایگاه اجتماعی، ابتدا «شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان» (شعسا) را در بحبوحه انتخابات مجلس به انحلال کشاند و سپس در «نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان» (ناسا)، موجب دودستگی شد. این شکاف، میان آنهایی است که می‌خواهند زیر سقف ایران و جمهوری اسلامی باشند، و آنها که پا در مسیر بی‌بازگشت خیانت گذاشته‌اند.

9- مشارکت بالا بسیار مطلوب است، اما کافی نیست و باید دید چه چیزی به آن ضربه می‌زند؟ در دو انتخابات ۹۲ و ۹۶، حدود ۷۳ درصد رای دادند. اما خروجی وعده‌های خلاف واقع، جز یأس و سرخوردگی عمومی نبود؛ چنانکه مقبولیت فرد منتخب آن روز، اکنون زیر شش درصد است. مغرضان بهانه‌جو، مشارکت بالا باشد یا پایین، بهانه‌ای برای شیطنت پیدا می‌کنند. مگر انتخابات سال 88 با مشارکت 85 درصد مردم برگزار نشد؟ آیا مغرضان دهان‌شان بسته شد، یا از روزنی دیگر وارد شدند؟ اتفاقا وضعیت امروز کشور، بسیار با ثبات‌تر از انتخابات 88 است، چرا که اغلب نامزد‌ها برخلاف سال 88، در تله نامزد‌های بداخلاق برای دوقطبی کردن فضا و به جان هم انداختن مردم نیفتادند؛ مخصوصاًً نامزد پیروز که انصافا ‌تراز‌های بالای اخلاقی را نشان داد و «ادب مرد به ز دولت اوست» را به تصویر کشید. بداخلاقی‌های 88 و بی‌انصافی‌های 92 و 96، اسباب تبدیل جشن ملی مشارکت، به تلخکامی ‌بود.
10- خبر مهم انتخابات، تغییر ریل دولت به خدمتگزاری و اعتماد و اتکا به ظرفیت‌های بزرگ کشور است. اما هیاهوی بزرگی به راه افتاده تا این خبر بزرگ را غیب کند یا از چشم‌ها بیندازد. این پیروزی، به اندازه انتخابات مجلس و شاید بیش از آن ارزشمند است، به‌ویژه اینکه نرخ مشارکت در این دو سال، 7 درصد افزایش یافته است. آقای رئیسی با وجود حجم بی‌سابقه تخریب‌ها، به اندازه دو رئیس‌جمهور قبلی در اولین دوره انتخاب آنها (سال‌های 84 و 92) رای کسب کرده؛ اما با وجه تمایز «رعایت اخلاق و انصاف». او فقیه و حقوقدانی متخلق است که به جای هوچی‌گری سیاسی، مبارزه واقعی با فساد دانه‌درشت‌ها کرده است. رئیسی همان‌قدر که به شخصیت محبوب ملی در این سال‌ها تبدیل شده، مغضوب مفسدان دانه‌درشت و کابوس شبانه‌روز آنهاست.
11- انتخابات، بخشی از مصاف آخرالزمانی جنود عقل و ایمان و امید، با جنود شیطانی جهل و یأس بود. ملت ایران در این مواجهه، با وجود قصور و تقصیر برخی مدیران، خوش درخشید. پس از این هم، بار اصلی بر دوش دولت تازه‌نفس است که ضمن همدلی و هماهنگی با دو قوه دیگر، تقویت امید و اعتماد و همت عمومی برای ساختن ایرانی قوی‌تر و با نشاط‌تر را اولویت حرکت خود قرار دهد؛ ان‌شاء‌الله.