روزنامه همدلی دیروز در مطلبی به نتایج سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری پرداخت و با بیان اینکه «اصلاحطلبان سؤالاتی پیش روی دارند» نوشت: «اول باید از خود بپرسند که چه کردند که بخشی از مردمی که در 25 سال اخیر، چهار دوره بیشترین آرا را به سبدشان واریز کردند، این بار رای باطله را بر آنان ترجیح دادند؟ کمی جدیتر به دنبال جواب این سؤال بروند که مردمی که با اشاره یک فایل تصویری چند دقیقهای از سران این جناح به صندوقهای رای هجوم میبردند، هم اکنون چه شده است که نزدیک به 30 میلیون نفرشان پشت به همه چیز این انتخابات کردند؟ بدون احتساب وضعیت رد صلاحیتها نقش خود را در این وضعیت بپذیرند. رای نامزد مورد حمایتشان را قاب کنند و توی دفاترشان بزنند روبهروی صندلیشان و با هربار نگاه کردن به آن از خود بپرسند اگر شورای نگهبان نامزدی برایشان نگذاشت، چه اجباری داشتند که با کسی که نامزدشان نبود به میدان بیایند؟ از خود بپرسند چگونه بود که بزرگان عضو تشکلهای رسمی جناحشان تکتک به حمایت از نامزدی پرداختند، اما نتوانستند در یک جمعبندی حزبی به این نتیجه برسند؟ اگر به توان بسیج خود اطمینان نداشتند، چرا نامزدی را مطمئن نکردند که رویشان حساب نکند تا او بهتر و صحیحتر تصمیم بگیرد و وارد یک بازی از پیش باخته نشود و زبان حریف را برای چهارسال و شاید هم هشت سال دراز نکند؟»
روزنامه مدعی اصلاحطلبی تأکید کرد: «هر جوابی برای این سؤالات مستلزم پذیرش صریح و بدون تفسیر و تعبیر «شکست» در این انتخابات است. باید بپذیرند که نمیتوانند شکست در این انتخابات را به گردن شورای نگهبان بیندازند.»
این روزنامه به اصلاحطلبان توصیه کرد: «شکست را واقعا بپذیرید، نه از سر بزرگواری و ادعای اخلاقی پذیرش شکست، بلکه از سر اذعان به نقش خود در تخریب این سرمایه بزرگ ملت ایران که میتوانست کشور را به ساحل آرامشی برساند. سپس عذرخواهی کنند به گونهای که تلاششان برای جبران این خسارت را آغاز کنند و در مرحله بعد که مهمترین خواسته فعالان سیاسی و اجتماعی در همه این سالها بوده است، دندان طمع خودشان و آقازادههایشان به قدرت را بکنند و دور بیندازند و این نکته مهم و اساسی را بپذیرند که مطمئن باشند در ساختار کنونی جایی ندارند، اما میتوانند در همان چیزی که خود جامعه مدنی میخواندند در کنار مردم موثرتر واقع شوند.»
همتی رأی نیاورد چون تکرار روحانی بود
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان «همتي رئيس جمهور بود اگر...» نوشت: «رئيسجمهور شدن عبدالناصر همتي نه تنها محال نبود بلكه از قضا بسيار هم محتمل بود؛ چراكه انتخابات اين دوره رياستجمهوري يك تفاوت اصلي با تمام ادوار قبلي داشت و آن اينكه مسئله اقتصاد كشور و معيشت جامعه در هيچ دورهاي به ايناندازه تبديل به نقطه اصلي و مركز ثقل انتخابات نشده بود و اين همان چيزي بود كه ميتوانست برگ برنده همتي باشد... اما به دلايلي كه نميدانم، نتوانست از اين ويژگي منحصر به فرد و برگ برنده خود بهره مناسب- يا حتي كمترين بهرهاي- ببرد. او در مناظرات انتخاباتي نه تنها نشان داد كه چيز چنداني در چنته ندارد بلكه در بهترين حالت تنها توانست خود را به نسخهاي جعلي از روحاني سالهاي 92 و 96 تبديل كند. البته نسخهاي به مراتب ضعيفتر كه بيتوفيقياش در نتايج اعلام شده كاملا مشهود و معلوم است.»
این روزنامه در ادامه نوشت: «انگار رقبت چنداني نداشت كه در اين ميدان خودش را نشان دهد بلكه به عكس او بيشتر تمايل داشت، دغدغههاي فرهنگي و اجتماعياي را بيان كند كه نه تازگي داشت و نه كسي حل و فصل آن را در قدّ و قواره و قدرت و اختيار او ميديد. گاهي هم كه ميخواست بالاخره سخني از اقتصاد بگويد چيزي جز ضرورت رفع تحريمها و تصويب «FATF» و برقراري ارتباط با كشورهاي عرب همسايه و... نداشت! يعني سخناني از جنس همانهايي كه رئيس سابقش در دو دوره انتخاباتي گفته و البته نتيجهاش را هم گرفته بود. غافل از اينكه شرايط كشور و حتي جهان به طور كلي متفاوت از سال 92 و حتي 96 است. ما اكنون در ايران پسابرجام و جهان پساترامپ زندگي ميكنيم. اما سخنان همتي از جنس حرفهايي بود كه بيشتر ناظر به دوران اوباما و به محك تجربه درنيامدن توافق «برنامه جامع اقدام مشترك» بود. خب اگر قرار بود با اين سخنان بار كشور بار شود، در دولت فعلي صدها بار امكان وقوع آن بالاتر بود.»
رئیسی مثل روحانی وعدههای 100 روزه ندهد
روزنامه آرمان دیروز در مطلبی نوشت: «پیشنهاد به آقای رئیسی این است که قول مدتدار، همچون آقای روحانی که وعدههای صد روزه میداد، ایشان ندهد.»
این روزنامه اصلاحطلب در ادامه نوشت: «علیالقائده کادری که ایشان به کار میگیرند باید کادری باشد که بتواند وعدههای خود را عملی کند و امید را به جامعه بازگردانند...ایشان باید بر اساس شعارهایی که داده عمل کند و آنها را در فراروی خود قرار دهد و مطابق آن عمل کند. به این منظور که جامعه احساس نکند که رئیسجمهور از آنها فاصله گرفته است.»
روحانی در سال 92 وعده داد که در 100 روز گشایش عظیم اقتصادی ایجاد میکند. وی نه تنها به این وعده عمل نکرد بلکه در پایان دولت اول، وعده گشایش 100 روزه را انکار کرد.
نکته قابل تأمل اینجاست که روحانی در انتخابات ریاست جمهوری 96، باز هم وعده گشایش 100 روزه را مطرح کرد ولیکن تا هماکنون نیز به این وعده عمل نکرده است.
متاسفانه دولت روحانی تمام تخممرغهای خود را در سبد برجام چید و این رویکرد خسارتبار، اقشار مختلف مردم را با مشکلات عدیده معیشتی و اقتصادی مواجه کرد.
یک مقایسه ساده برای طیف اصلاحطلب
روزنامه شرق در سرمقاله دیروز خود نوشت: «شما [سیدابراهیم رئیسی] اینک رئیسجمهور ایران هستید و هرچند که امثال من به شما رأی ندادهایم، وظیفه همه ملت است که شرافتمندانه به شما کمک کند. کمترین کمک، البته این است که تذکرات و هشدارها و نصایح خود را صریح بیان کنیم.»
باید از این روزنامه پرسید که در این 8سال که دولت مورد حمایت اصلاحطلبان بر سر کار بود برخورد با منتقدان به چه گونهای بود؟! دولتمردان که با انواع و اقسام اهانتها (نظیر بیشناسنامه، بروید به جهنم، بیسواد، تازه به دوران رسیده و...) منتقدان را نواختند و از سوی دیگر همین روزنامههای اصلاحطلب نیز هرگاه انتقادی علیه دولت توسط جریان منتقد وضع موجود مطرح میشد، روزنامههای طیف موسوم به اصلاحطلب (حامیان وضع موجود) نیز انتقادها را با عناوینی مانند «حمله به دولت» تخطئه میکردند.
این نوشتار در ادامه آورده: «16 سال پیش در چنین روزهایی در همین روزنامه مقالهای با عنوان «انتخاب احمدینژاد و رفتار مدنی» نوشتم و ضمن تبریک، مواردی را به ایشان گوشزد کردم. دو توصیه یا پیشبینی کردم که سوگمندانه هر دو محقق شد و گذشت آن زمانی که آنسان گذشت. به ایشان گفتم که با ریاستجمهوری شما دو خطر در پیشروی ماست؛ یکی اینکه محتملا اجماع جهانی را علیه ما برمیانگیزید و دیگر اینکه احتمال عوامزدگی اجرائی گسترش مییابد. اینک نیز به شما همان دو خطر را گوشزد میکنم.»
این روزنامه تلاش کرده تا میان سید ابراهیم رئیسی و رئیسجمهور دورههای نهم و دهم مشابهت سازی نماید که به نظر میرسد هر کسی در جامعه میداند این گزاره تا چه حد عوام فریبانه است.
موضوع دیگر اینکه خوب است تا رسانههای جریان موسوم به اصلاحطلب مقایسه میان وضعیت جامعه و اقتصاد در آن دوره و اکنون داشته باشند. در 8 سال گذشته که دولت مورد حمایت اصلاحطلبان با وزرا و مدیران اصلاحطلب روی کار بود و نه تنها اجماعی علیه ایران صورت نگرفت بلکه برجام هم به امضاء رسید، تحریمها چند برابر شد و در شرایطی که این جماعت به خواستههای غرب عمل کردند و وعدهها را برای خوشایند غربیها زودتر از موعد انجام دادند، وضعیت اقتصادی جامعه چنین شد.
نفس راحت بازار سرمایه
روزنامه دنیای اقتصاد دیروز در گزارشی نوشت: «بازار سهام در یک سال گذشته دستخوش تحولات متعددی بوده است. در شرایطی که قطار رونق بازار سهام در طول سالهای 97 و 98 رشدی آهسته و پیوسته و متناسب با تورم را پیش روی خود داشت، افزایش حجم پول و کاهش نرخ بهره بینبانکی که ناشی از بهموقع نبودن عملکرد دولت در انتشار اوراق بدهی بود، روند صعودی بازار سرمایه در سال 99 را به حباب عظیم تورمی تبدیل کرد. این مسئله سبب شد در طول ماههای بعد از مردادماه شاهد چرخش روند بازار سهام و تسریع روند نزولی شکلگرفته در مرداد سال قبل باشیم. از آن زمان تاکنون این روند نزولی شاهد تحولات و تصمیمات متعددی بوده که تنها یکی از آنها استفاده از دامنه نوسان نامتقارن است. این تغییرات پیدرپی سبب شد در طول این مدت با افزایش تصمیمات و ناکامیهای شکلگرفته در پی آن، هم اعتماد از بازار سرمایه رخت ببندد و هم با محدودشدن نقدشوندگی در این بخش از اقتصاد کشور صفهای فروش سهام طولانیتر شود. این امر سبب میشود با رفتن دولت فعلی و روی کار آمدن دولت آتی امیدواری به تغییر نگاه دولتمردان و مسئولان نسبت به بازار سرمایه شدت بگیرد و بازار حداقل تا مشخصنبودن نگاه دولت بعدی در مورد بازار سرمایه نفس راحتی بکشد.»