وقتی خبر حضور داعش در عراق به خصوص جنایات آنها در موصل و حتی مناطق کردنشین را شنید، دیگر نتوانست تحمل کند، کار و درس را در حوزه علمیه قم رها کرد و به یاری هموطنانش در عراق شتافت، البته پیشتر از سوی جامعةالمصطفی در مأموریتهای تبلیغی در سامرا، العلم و بیجی با سپاه بدر همکاری میکرد.
سیدمحمد؛ اولین نفر از سمت چپ
سه بار به منطقه اعزام شد، بار آخر در شب ۲۳ ماه مبارک رمضان سال ۹۴ راهی شد و شب عید فطر بود که با مادرش تماس گرفت و گفت: فردا نماز عید فطر را در حرم امامین عسکریین (ع) اقامه میکنم، میتوانید من را از تلویزیون ببینید، البته مادر جان إنشاء الله همین روزها یک خبر خوشی به شما میدهند! مادرش خیلی خوشحال شد، پیش خودش فکر کرد که در سپاه بدر ارتقای درجه گرفته است، هر چند از سیدمحمد خواست که پشت تلفن آن خبر خوش را بدهد، نگفت، بلکه گفت: میخواهم سورپرایزت کنم و یک مرتبه خبر را بشنوی.
امام جماعتی سیدمحمد
سیدمحمد بعد از اقامه عید فطر به همراه چند نفر دیگر از همرزمانش برای شکستن محاصره مدافعان حرم آلالله به قریه المزرعه (منطقهای حد فاصل بیجی و تکریت) رفت که در مسیر خودرویش مورد حمله تروریستی قرار گرفت و در ۲۸ تیرماه سال ۹۴ به درجه شهادت نائل آمد و سورپرایزش نیز شهادتش بود، چرا که مادرش را پیش حضرت زهرا (س) رو سفید کرد.
خوشحالی داعش از شهادت ۴ روحانی ایرانی
بعد از شهادت سیدمحمد، تروریستهای تکفیری داعش با ابراز خوشحالی در فضای مجازی تصاویری از چهار شهید روحانی ایرانی را منتشر کردند که طی یک سال آنها را در عراق به شهادت رسانده بودند؛ حجج اسلام هادی ذوالفقاری، محمدرضا حائری طبسی، سیدرضا بطحایی و محمد موسوی ناجی.
پیامی که داعش در فضای مجازی منتشر کرد
در یکی از روزها که سیدمحمد مدافع حرم بود، شنید یکی از افراد اهل سنت به شهادت رسیده است، با شنیدن زمان تشییع پیکر آن شهید؛ هماهنگیهای لازم را انجام داد تا با جمعی از مسؤولان عراقی برای تسلای دل بازماندگان در مراسم شرکت کنند، این اقدام سیدمحمد مورد توجه رئیس آن طایفه قرار گرفت و بعد از مراسم آنها را به منزل خودش دعوت کرد.
سیدمحمد در سر پست
دلبندم از حسین بخوان
پدرش از روحانیهای سرشناس بود، از همان بچگی با مفهوم جهاد و شهادت آشنا بود، با اینکه خانوادهاش از اتباع عراقی ساکن ایران بودند، اما پدرش سه سال در جبهههای حق علیه باطل دوشادوش رزمندگان ایرانی حضور داشت. در همان دوران کودکیاش با اینکه پنج سال بیشتر نداشت، بقیه کودکان همسن و سال را دور خودش جمع میکرد و برایشان از کربلا میگفت و روضه میخواند.
دیدبانی سیدمحمد
وقتی هم که دیپلمش را گرفت، راه پدرش را ادامه داد و بعد از گذشت چند سال مفتخر به پوشیدن لباس پیامبر اکرم (ص) شد. در این سالها که خداوند به او پسری عطا کرده بود به عشق امام حسین (ع) نامش را حسین گذاشت و با اینکه پسرش هنوز چند ماه بیشتر نداشت، میکروفن را دستش داد و گفت: برای اهل بیت (ع) بخوان، چون دوست داشت حسینش ذاکر اباعبدالله (ع) شود.
سیدمحمد در جمع همرزمانش
امانتی که روز آخر به مادرش سپرد
روز آخر قبل از اعزام به منزل مادرش رفت، نامهای را به دست مادرش داد و گفت: این وصیتنامه من است، میخواهم دوباره راهی جبهه شوم، دوست دارم سیدحسین؛ فرزندم را همانند من تربیت کنی، فرزندم دست شما امانت است و او تمام دارایی من است، همان طور که مرا تربیت کردی، در اولین فرصت به او قرآن بیاموز، بعد به حوزه بفرست تا خادم اهل بیت (ع) باشد.
سیدمحمد و راهی که به سوی قتلگاه میرود
مادر سیدمحمد در حالی که به سیمای فرزندش نگاه کرد، باور نداشت این دیدار آخر باشد و گفت: خودت بر میگردی و از بچهات نگهداری میکنی. بعد از این صحبتها با پدرش که برای تبلیغ به اهواز رفته بود، تماس گرفت و گفت: زمانی که شما از تبلیغ برگردید، من هم از جبهه بر میگردم!
خوشحالی رهبر انقلاب از درایت خانواده شهید
بعد شهادتش توفیقی دست داد تا خانواده شهید موسوی ناجی دیداری را با رهبر انقلاب داشته باشند، در آنجا پدر شهید از مقام معظم رهبری درخواست کرد که با توجه به راضی بودن همسر شهید، خطبه عقدی میان برادر کوچکتر شهید و همسر شهید قرائت کنند که معظمله بعد از جویا شدن زمان شهادت سیدمحمد (۵ ماه گذشته بود)، خطاب به خانواده شهید موسوی ناجی فرمودند: احسنت به شما و خانواده که مسأله تنهایی همسر و فرزند شهید برایتان مهم است و با آغوش کشیدن فرزند شهید، نگذاشتید پسر و همسر شهید تنها بمانند که بعد از آن صیغه عقد را جاری کردند.
هدیه رهبر انقلاب به خانواده شهید سیدمحمد
درباره شهید
حجتالاسلام شهید سیدمحمد موسوی ناجی در ۱۵ بهمنماه سال ۶۹ به دنیا آمد و در روز ۲۸ تیر ماه سال ۹۴ در عراق و در دفاع از حرم آل الله در منطقه قریه المزرعه توسط تروریستهای داعش به شهادت رسید، مزارش نیز در قطعه شهدای مدافع حرم گلزار شهدای علی بن جعفر(ع) قم و در جوار مزار شهید سراجی دیگر شهید مدافع حرم از محله آل یاسین قرار دارد. از او یک فرزند پسر به نام سیدحسین به یادگار مانده است.
سیدحسین بر سر مزار پدر شهیدش