حجتالاسلام رفیعی در ادامۀ سخنانش درباره ویژگیهای یاران حضرت امام حسین علیه السلام گفت: یکی از ویژگیهای یاران امام حسین و یا ویژگیهای ملت امام حسین(ع)، نشاط و شادابی است. یاران اباعبدالله در شرایط سختی قرار داشتند، هرچه سختی فکر کنید، در آنجا جمع شده بود، از بستن آب تا محاصره 30هزارنفری، از تهدیدی که زن و بچه را احاطه میکرد و شمشیرهای برّانی که در انتظار ایشان بود، پس از عاشورا هم که خیمهها تاراج شد. در صورت کلی از جهت ظاهری شرایط بسیار سختی بود، اما جالب است که امام همراه با اصحابشان نشاط غیر قابل وصفی دارند؛ یعنی این مصائب به هیچ وجه بهگونهای تأثیر روانی نداشته است که در آنها کسالت و خستگی و ناشکیبایی ایجاد کند.
وی افزود: مسئله نشاط و شادابی بسیار مهم است، حتماً باید روی این مسئله کار شود. در دعاهای رسول خدا صلی الله علیه و آله داریم «امنُنْ علَینا بالنَّشاطِ و أعِذْنا مِن الفَشَلِ و الكَسَلِ و العَجزِ»؛ خدایا، بر ما با نشاط منت بده و ما را از کسالت و بیحالی و عجز دور کن. امیرالمؤمنین در صفات اهلتقوا در نهجالبلاغه میفرماید مؤمن «یصْبِحْ فَرِحاً». یکی از صفات مؤمنان در روز قیامت؛ خداوند میفرماید «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُّسْفِرَةٌ»؛ چهرههایی در آن روز گشاده و نورانی است.
حجتالاسلام رفیعی ادامه داد: حبیب وقتی شب عاشورا با یکی از اصحاب مزاح میکرد، به او گفت "الآن چه وقت شوخی است؟"، حبیب فرمود "اتفاقاً الآن شب شادی است، «أیُّ مَوضع أحقُّ مِن هذا بالسُّرور»؟ پس کجا سزاوارتر به شادی است جز امشب؟"، از این جهت امام سجاد در توصیف اصحاب سیدالشهداء میفرماید چهرهشان نورانی و شاداب بود «تُشْرِقُ أَلْوَانُهُم.»، بدنهاشان آرام بود، اضطراب نداشتند، بهقدری آرام بودند که در شب عاشورا تا صبح قرآن و مناجات داشتند.
وی اضافه کرد: یا وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر شهادت امیرالمؤمنین(ع) را به ایشان داد، فرمود "چقدر بر شهادت صبر داری؟"، گفت "اینجا موطن صبر نیست بلکه محل بشارت و شکر است؛ «لَیْسَ هَذا مِنْ مَواطِنِ الصَّبْرِ، وَ لکِنْ مِنْ مَواطِنِ الْبُشْرى وَ الشُّکْرِ.»"، پس در نگاه آموزههای دینی، شهادت، شادابی و محل شکر است.
این کارشناس دینی با تأکید به اینکه "جامعه و جوانان ما نیاز به شادابی دارد"، گفت: افسردگی، عجز، بیحالی و سستی برای همه مانند سمّ است. یکی از حربههای دشمن نیز ایجاد یأس و ناامیدی و همچنین ایجاد عجز و ناتوانی در مردم است؛ یعنی بهگونهای مشکلات را برجسته میکنند که گویی تمام دنیا گلستان است و فقط کشورمان ایران فقر و گرفتاری و بیماری را دارد. خیلیها با دیدن اینگونه اخبار به هم میریزند. در یک گروهی در شبکه مجازی حضور یافتم و افسردگی گرفتم؛ به مسئول گروه گفتم "یک خبر مثبت در این فضا نیست؟!"، اینقدر پیشرفت در مسائل پزشکی، هستهای و... در کشور داریم، اما مدام مشکلات را برجسته میکنیم، نباید مگسوار بر زبالهها بنشینیم و مدام از بدیها بگوییم. همین آدمهایی که یأس را در جامعه پمپاژ میکنند، وقتی یک اتفاقی در دنیا مثل سیلها و بیماریها و بلایای طبیعی بیفتد، سکوت میکنند و متأسفانه فقط بهدنبال یافتن نقاط ضعف در کشور خودشان هستند.
حجتالاسلام رفیعی یکی از آفتهای مهم شادی را در عدم شناخت در عوامل شادیبخش معرفی کرد و گفت: برخی شادی و شادابی را با حرام آمیخته میکنند. لذتی که فرد از گناه میبرد، شادابی نیست بلکه لهو و لغو است. در مجلسی که شراب و ابتذال باشد، لذتی میبرید، اما شادابی نخواهید چشید، انتهای این گناهها افسردگی است. رسول خدا(ص) فرمود «مَنْ أَذْنَبَ ذَنْباً وَ هُوَ ضَاحِكٌ دَخَلَ النَّارَ وَ هُوَ بَاكٍ»؛ یعنی هرکه بر اثر گناهی شادی کند، در حال گریه وارد آتش میشود؛ پس شادیِ برگرفته از گناه، شادی دینی نیست.
وی افزود: شادمانی حاصل از تمسخر دیگران هم صحیح نیست، اگر یکی را دست بیندازیم و بخندیم، عقوبت دارد، خداوند میفرماید «وَیْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»؛ وای بر هر عیب جوی بدگوی. پس عیبجویی و تمسخر ناپسند است. سوم اینکه برخی از آزار دیگران شادمان میشوند، انسانها و حیوانات را اذیت میکنند تا شاد باشند؛ مثل دوربین مخفیهایی که میسازند. هرچند شاید اقتضای یک برنامه شاد باشد، اما تمسخر و دست انداختن و آزار دیگران شادابی نمیآورد. شادابی و فرح و نشاط در گروی معصیت و تمسخر و آزار دیگران نیست.
حجت الاسلام رفیعی درباره عوامل شادیبخش گفت: انسان مؤمن با فضل خدا شاد میشود؛ مثلاً توفیق زیارت اهلبیت(ع)، توفیق خدمت به مردم، شاد کردن یتیم و یا داغدیده، دستگیری از یک درمانده. شاید خیلی از شما در اربعین زیارت امام حسین(ع) مشرف شده باشید، چندین کیلومتر از نجف بهسمت کربلا که میروید، خسته میشوید، اما همین که نگاهی به حرم میاندازید، وجد و آرامش مییابید.
وی اضافه کرد: دومین عامل سرور و شادی این حدیث است که امام صادق فرمود انسان سه جا شاداب میشود: الوفاء؛ یعنی وفای به عهد. یکی به انسان قول دهد و به آن وفا کند. مردی که به زنش قول میدهد و عمل میکند. دولتی به مردمش قول دهد و وعده خود را به سرانجام میرساند، اینها شادیآور است. دومین عاملی که امام به آن اشاره کرد رعایةالحقوق است. اگر حقوق رعایت شود، انسان شاداب است. وقتی مردم به دادگاه میروند و بیعدالتی و تبعیض میبینند، ناراحت میشوند اما اگر ببینند در یک اداره و بیمارستان و سازمان همه را یکجور میبینند، نشاط مییابند. جامعهای که در آن تبعیض باشد و نورچشمیها جولان دهند و خود را متفاوت از دیگران قلمداد کنند و مسئولان هم با آنها بها دهند، معلوم است که مردم ناراحت میشوند. یک جوان 5 سال دنبال کار است، مدرک و شرایطش هم دارد، بعد میبیند یک نفر بهواسطه اینکه پسر فلان وزیر و وکیل است، دارای شغل میشود، یا فاصله مسئولان ما با مردم زیاد شده است، فاصله بین طبقات زیاد شده است. امام خمینی(ره) وقتی به قم آمدند، یک خانه استیجاری تهیه کردند، بعد که قلبشان مشکل پیدا کرد، به جماران رفتند. هر مقام و مسئولی از کشور یا کشورهای دیگر قصد ملاقات داشتند، باید همانجا میرفتند.