۲۵خردادسال گذشته، مأموران کلانتری۱۴۰ باغ فیض از قتل سه عضو یک خانواده در برج مسکونی سپید باغ فیض باخبر و راهی محل شدند. مأموران پلیس با حضور در محل با جسد زوج جوان و دختر خردسال آنها روبهرو شدند که با ضربات چاقو کشته شده بودند.
به دستور بازپرس ویژه قتل، اجساد به پزشکی قانونی منتقل شد و زن همسایه مورد تحقیق قرار گرفت. آن زن به مأموران گفت: «ساعتی قبل صدای سر و صدای مرد و زن همسایه را که در واحد۷۶ برج ساکن بودند شنیدم. وقتی در آپارتمانم را باز کردم دیدم مرد همسایه که کوروش نام دارد با پسرخالهاش میلاد درگیر شده است. میلاد در آن درگیری با چاقو ضربهای به کوروش زد. او وقتی مرا دید با فریاد خواست داخل خانه بروم و در را ببندم. از ترس در را بستم، اما از دوربین چشمی دیدم میلاد بعد از حادثه سوار آسانسور شد و فرار کرد.»
آن زن در حالیکه هراسان بود، ادامه داد: «لحظاتی بعد سرایدار برج که مردی افغان بود خودش را به طبقه هفتم رساند تا خونهایی راکه روی زمین ریخته شدهبود پاک کند. جلوی این کار را گرفتم و با مأموران تماس گرفتم. بعد از آن زنگ آپارتمان کوروش را زدم، اما کسی در را باز نکرد تا پلیس و امدادگران از راه رسیدند و بعد از گشودن در خانهاش با جسد کوروش که پشت در ورودی افتادهبود، مواجه شدیم. جسد همسرش هم در راهروی خانه و جسد دختر چهارسالهشان هم در سالن پذیرایی افتاده بود.»
عکس مقتولین
دستگیری عامل جنایت قتل عام در باغ فیض
با ثبت این توضیحات و بررسی دوربینهای مداربسته برج مشخص شد، متهم بعد از ورود به پارکینگ چاقو را در محلی مخفی کرده و سپس با خودروی سراتواش آنجا را ترک کردهاست. در بررسیهای بیشتر نیز مشخص شد برج سپید، ملک ارثی این خانواده بوده و میلاد، کوروش و داییشان در آن برج شریک بودند.
با بهدست آمدن این اطلاعات، کارآگاهان به آپارتمان میلاد رفتند، اما مشخص شد میلاد چند روز قبل خانوادهاش را به باغی در منطقه کردان بردهاست. به این ترتیب متهم در یک قرار ساختگی با داییاش در برج سپید دستگیر شد.
متهم در تحقیقات اولیه جرمش را انکار کرد و گفت در این حادثه نقشی نداشته است. او گفت: «چند روز قبل قرار بود با کوروش به دفتر خانه برویم و سندی بهنام بزنیم، اما خبری از او نشد. چند بار با او تماس گرفتم و زنگ آپارتمانشان را زدم، اما پاسخی نشنیدم. این شد که برج را ترک کردم، اما قبل از ترک برج با دیدن لکههای خون فکر کردم آن لکهها برای گوشت و مرغی است که خریداری شده است. به همین خاطر از سرایدار خواستم آنها را پاک کند.
با انکارهای متهم پرونده در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیسآگاهی پایتخت قرار گرفت و بالاخره متهم در بازجوییهای فنی به جرمش با انگیزه حسادت اعتراف کرد.
جلسه محاکمه و درخواست قصاص
با اقرارهای متهم، وی راهی زندان شد و پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا اینکه بعد از تعیین شعبه در وقت رسیدگی روی میز هیئت قضایی شعبهپنجم دادگاه قرار گرفت.
ابتدای جلسه اولیایدم درخواست قصاص کردند. در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و با اقرار به جرمش در شرح ماجرا گفت: «کوروش و همسرش که ترنم نام داشت هم دانشگاهی بودند. مدرک تحصیلی هر دوی آنها از دانشگاه شریف بود. کوروش برجساز بود و با همسرش رابطه خوبی داشت. شرایط زندگی آنها با به دنیا آمدن دخترشان بهتر شد و آنها غرق در خوشی و شادی بودند.»
متهم ادامه داد: «کوروش وضع مالی خیلی خوبی هم داشت. او مدتی قبل یک تلویزیون ۶۰میلیونتومانی خریدهبود و میخواست یکماشین لکسوس هم بخرد. من وضع مالیام متوسط بود به همین خاطر همسرم با دیدن زندگی آنها همیشه به من سرکوفت میزد و مرا سرزنش میکرد. این اوضاع باعث شد من به کوروش حسادت کنم.»
متهم در خصوص قتل گفت: «روز حادثه با کوروش قرار ملاقات داشتم تا یک ملک را به نامم سند بزند. این شد که به خانهاش رفتم و با هم مشغول صحبت شدیم. او از شرایط خوب مالی و زندگیاش حرف زد که فهمیدم ارثیه زیادی به او رسیده و قصد دارد به برجی در جردن نقل مکان کند. به یاد حرفهای همسرم و تحقیرهای او افتادم. همه این افکار باعث شد حس حسادتم بیشتر شود و در یک لحظه کنترلم را از دست دادم و با چاقو به گردن کوروش ضربه زدم. همان موقع دختر چهارسالهاش از اتاق بیرون آمد و با فریاد به سمت پدرش رفت. میخواستم او را دور کنم، اما چاقو به شاهرگش خورد. با قتل پدر و دختر تصمیم گرفتم همسر او را هم به قتل برسانم. این شد به اتاق رفتم و او را هم کشتم.» او در آخرگفت: «پشیمانم. میدانم به خاطر حسادت مرتکب سهقتل شدم، ولی درخواست گذشت دارم.» در پایان هیئت قضایی با اعلام ختم جلسه وارد شور شد.
منبع: روزنامه جوان