به گزارش پایگاه خبری صراط به نقل از همشهری آنلاین، به آن کوچه عربها هم میگویند، چون تا سالها، مهاجران عرب و ایرانیهای ساکن عراق که در زمان صدام حسین از این کشور رانده شدند، در اینجا، یعنی بازارچه مروی مشغول کسبوکار شدند و تجارت موفقی راه انداختند.
کوچه وقفی که « مروی» شد
نام کوچه از مالک قدیمی زمینهای این منطقه گرفته شده، «محمدحسنخان مروی» حاکم مرو در دوره فتحعلیشاه، که بعد از حمله ازبکها به تهران آمد وبا عزت و احترام فتحعلیشاه مواجه شد و «فخرالدوله» لقب گرفت. محمدحسنخان از کارهای درباری سر باز زد و در غربیترین نقطه محله عودلاجان در همین کوچه مروی، مقابل عمارت شمسالعماره خانه و باغی برای خودش تدارک دید و همانجا زندگی کرد.
خان مروی ثروت زیادی در تهران بهدست آورد و در شمال کوچه دستور ساخت مسجد و یک مدرسه دینی را داد. تمام اموال او که شامل چند آبادی، چندین خانه، دکان، باغ و ... میشد در زمان حیاتش یا بعد از آن، وقف همین مدرسه شد. این مسجد و مدرسه به نام او «خان مروی» شهرت داشت و کوچه نیز با توجه به بناهایی که محمدحسنخان در آن ساخت، کوچه مروی نام گرفت. مدرسه مروی در زمان رضاشاه کارکرد دینی خود را از دست داد و به دبستان و دبیرستان تبدیل شد. از شخصیتهای نامآور فرهنگ ایران که در این مدرسه درس خواندند میتوان از جلال خالقیمطلق، مرتضی ممیز، پرویز تناولی، جلال آلاحمد و حسین الهی قمشهای نام برد.
همه شهرتهای یک کوچه
کوچه مروی بخشی از شهرتش را مدیون اولین بناهای قدیمی، مهم و زیبایی است که آن را از شرق تا غرب خیابان ناصرخسرو احاطه کرده است، «شمسالعماره« نخستین ساختمان بلندمرتبه پایتخت در زمان ناصرالدینشاه، که اکنون یکی از جاذبههای دیدنی تهران است. این کاخ درست روبه روی کوچه مروی قرار دارد.
«سرای روشن» اولین مرکز بازرگانی ایران که گفته میشود توسط مادر دکتر علی امینی، بانو فخرالدوله راه اندازی شده که آن هم در همین کوچه قرار دارد و «سرای مظفریان»، «بازار قدیمی» و «مسجد آقامحمود » (مسجد حکیم) که همه شاهکاری در حوزه معماری به شمار میآیند، از دیگر میراث ماندگار اینجا هستند.
اما آنچه که این کوچه را باز هم مهم میکند روایت یکی از دوستان استاد شهریار است که درباره «محمدحسین بهجت تبریزی»، شاعر غزلسرای معاصر گفته گویا مدتی در یکی از خانههای این کوچه زندگی میکرد.
دوست استاد نقل کرده: «زمانیکه شهریار برای خواندن درس پزشکی به تهران آمد، همراه با مادرش در خیابان ناصرخسرو، کوچه مروی یک اتاق اجاره میکند، آنجا عاشق دختر صاحبخانه میشود، صحبتی بین مادران آنها مطرح و یک حالت نامزدی بهوجود میآید! قرار میشود که شهریار بعد از اینکه دوره انترنی را گذراند و دکترای پزشکی را گرفت با دختر عروسی کند. شهریار رفته بود خارج از تهران تا دوره را بگذراند و وقتی برگشت متوجه شد پدر دختر، او را به یک سرهنگ داده است و آنها با هم ازدواج کردهاند، شهریار دچار ناراحتی روحی شدید و حتی مدتی هم بستری میشود.»
گفته شده بهترین غزلهای شهریار در همین دوران سروده شد.
تاریخ ۲۰۰ ساله
هر چه هست کوچه مروی با تاریخ ۲۰۰ سالهای که بر آن رفته، بخشی از تهران قدیم را در خود جای داده است. حضور در این کوچه که در بازار تهران کنار ناصرخسرو جاخوش کرده و قدم زدن در پیادهراه زیبای آن که نهری کوچک از میانهاش روان است، با ستونها و ایوانهایی با معماری شگفتانگیز، برای کسانی که به تاریخ و فرهنگ این سرزمین علاقهمندند روز خاطرهانگیز را رقم میزند.