"صراط" - روزانه حوادث بسیاری پیرامون ما اتفاق می افتد . از قتل و سرقت گرفته تا کلاهبرداری و خیانت . از اینرو ، تنها جهت مطالعه وقایع صورت گرفته برای زندگی بهتر و عبرت آموزی از این حوادث بخشی از اخبار حوادث جراید را از نظرتان می گذرانیم.
درگيري عجيب پليس و آتش نشانان
مأموران كلانتري 164 قائم با حمله به ايستگاه 36 تهران 4 آتشنشان را بازداشت كردند .
اختلاف جزيي بين مأموران كلانتري 164 قائم با آتشنشانان ايستگاه 36 تهران درگيري شديدي را رقم زد. در اين حادثه كه بيشتر به مانور شباهت داشت تا درگيري باورنكردني، مأموران پليس به داخل ايستگاه آتشنشاني ريختند و پس از كتككاريهاي عجيب 4 آتشنشان را بازداشت كردند.
چنين درگيرياي در حالي صورت گرفت كه همه پليس تهران به خاطر برپايي اجلاس سران غيرمتعهدها در آمادهباش شبانهروزي بودند و كلانشهر تهران در امنيت كاملي فرو رفته بود. مقامات ردهبالاي پليس تهران و آتشنشاني همه متأسف از اين حادثه شوكآور هستند. پليس حادثه را آنچنان بزرگ نميداند و آتشنشاني اصرار به مجازات مقصران حادثه ميكند.
اين اقدام عجيب ساعت 17 عصر سهشنبه 7 شهريورماه سالجاري در بلوار ارتش مينيسيتي تهران رخ داد و در آن گروهي از مأموران كلانتري 164 به داخل ايستگاه آتشنشاني 36 رفتند، نه تنها گروهي از آتشنشانان را به باد كتك گرفتند بلكه 4 تن از آنان را به صورت غيرقانوني دستبند زده و با خود به كلانتري بردند.
اين 4 آتشنشان تا ساعت 11 شب در بازداشتگاه بودند. با آزادي آتشنشانان از بازداشتگاه كه پس از رايزنيهاي مسئولان آتشنشاني با مقامات پليس تهران صورت گرفت گروهي از آتشنشانان ايستگاههاي مختلف تهران در اعتراض به اين اقدام غيرقانوني تصميم گرفتند دست به اعتراض بزنند كه با وارد عمل شدن دكتر خوشزاد - رئيس آتشنشاني - و گوشزد كردن وظيفه انساني آنها در ازاي پايتختنشينها اين اقدام صورت نگرفت.
يكي از آتشنشانان كه بسيار ناراحت است و حتي از يادآوري صحنه دلخراش حمله پليس به ايستگاه بغض ميكند به خبرنگار شوك گفت: هنوز هم فكر ميكنم خواب ديدهام ما بارها و بارها همكاريهاي صميمانهاي با پليس داشتيم و هميشه آنها را مثل خودمان زحمتكش ميدانستيم و احترام خاصي براي پليس قائل بوديم اما با اين كاري كه صورت گرفت نميدانيم از چه سازماني امنيت را بخواهيم.
اين مرد عصباني گفت: «روز حادثه وقتي مأموران از يكي از پرسنل آتشنشان ايستگاه 36 خواستند كه از سرويس بهداشتي ايستگاه استفاده كنند وي فرصت خواسته تا از افسر نگهبان ايستگاه اجازه بگيرد كه با اعتراض مأموران كلانتري 164 قائم روبهرو شده است و همين درگيري لفظي باعث ورود مأموران به داخل ايستگاه شده و صحنه دلخراشي را رقم زده است.»
وي افزود: «نميدانيم پليس كه اطلاع دارد ورود به حريمهاي خصوصي بايد با اجازه مقام قضايي باشد چطور به خودش اجازه داد به داخل آتشنشاني حمله كند. مأموران گروهي از ما را به باد كتك گرفتند و آخر سر 4 تن از همكارانمان را دستبند زده و با خود به كلانتري بردند. ما كه شوكه شده بوديم سريع مسئولان رده بالا را در جريان قرار داديم و رايزنيها براي آزادي 4 آتشنشان آغاز شد و اين در حالي بود كه احساس ميكرديم خيلي از چيزها را از دست دادهايم.»
وي ادامه داد: «همه همكارانمان در ايستگاههاي مختلف تهران وقتي شنيدهاند چنين اتفاقي رخ داده است همصدا شدند تا شديداً اعتراض بكنند اما وجدانمان اجازه نداد، ما براي مردم كار ميكنيم و ميدانيم اميدشان در مواقع خطر به ما است به خاطر همين از اين تصميم چشمپوشي كرديم و مسئولان رده بالا نيز قول پيگيري دادهاند.»
شكايت قضايي
يكي از مقامات رده بالاي آتشنشاني درخصوص حمله پليس به ايستگاه آتشنشاني با ابراز تأسف شديد گفت: «وقتي ماجراي اين حادثه را شنيدم باور نميكردم. ظلم بزرگي در حق آتشنشانان صورت گرفته و همه اقدامات غيرقانوني بوده است.»
وي افزود: «در حال حاضر در بازرسي ويژه ناجا و دادسراي انتظامي شكايتي مطرح كردهايم و منتظريم تا تعطيلات ويژه به خاطر سران غيرمتعهدها تمام شود. ما كوتاه نخواهيم آمد. منتظر هستيم ببينيم چه ميشود چرا كه به حريم آتشنشانان ما تعرض شده است و ما خواستار مجازات قانوني عاملان اين حمله هستيم.» اين مقام آتشنشاني پايتخت در پايان گفت: «چند مأمور پليس كار بسيار زشتي كردهاند حتي اگر آتشنشانان به آنان اجازه نميدادند از سرويس بهداشتي ايستگاه استفاده كنند آنان حق برخورد نداشتهاند. در حال حاضر آتشنشاناني كه كتك خوردهاند در حال پيگيري اقدامات پزشكي قانوني هستند و بهطور جدي اين شكايتها را پيگيري
خواهيم كرد.»
بنابراين گزارش، دكتر خوشزاد رئيس آتشنشاني تهران كه روزگاري نه چندان دور با درجه سرداري، يكي از مقامات پليس تهران و ناجا بود بعد از اين حادثه در جمع آتشنشانان ايستگاه 36 حاضر شد و قول داد با پيگيريهاي ويژهاي اجازه پايمال شدن حق آنان را ندهد.
حادثه بزرگي نيست
يكي از مقامات پليس تهران نيز به خبرنگار شوك گفت: از بروز اين حادثه متأسف هستيم، اما نبايد آن را حادثه بزرگي بدانيم، اختلافي بين يك مأمور پليس و يك آتشنشان رخ داده كه آن هم به خاطر استفاده از سرويس بهداشتي بود و بعد درگيري گستردهتر شده است.
اين مقام پليس در پاسخ به سؤال خبرنگار شوك كه آيا مأموران پليس حق برخورد و ورود به حريم آتشنشاني بدون حكم قضايي را دارند و به چه جرمي 4 آتشنشان را بازداشت كردهاند، گفت: ماجرا در حال بررسي است و مراجع ذيصلاح در حال پيگيري آن هستند و تا زمان مشخص شدن نتايج اين تحقيقات نميتوان اظهارنظري كرد.
-------------------------------------------------------------------------------
دستور جديد در قديميترين پرونده زنداني زن
قديميترين زن زنداني ايران پس از ۱۸ سال ديروزبراي بار ديگر پاي ميز محاكمه رفت و جالب اين كه باز هم جلسه دادگاه تجديد شد.
فاطمه مطيع تاكنون بارها محاكمه شده اما هنوز هيچ يك از احكامي كه درباره وي صادر شده به قطعيت نرسيده است چراكه اصرار بر بيگناهي دارد و در كنار شواهدي كه عليه وي وجود دارد مداركي نيز به دست آمده كه احتمال دخالت نداشتن وي در قتل را قوت ميبخشد.
فاطمه مطيع آخرين بار از سوي قاضي شعبه ۱۰۵ دادگاه عمومي شهر ري به مرگ محكوم شد اما ديوان عالي كشور اين حكم را نپذيرفت.
مأموران پليس تيرماه سال ۷۲ جسد مردي به نام مجيد را در حالي كه پشت فرمان خودرواش در خياباني در جنوب تهران رها شده بود، پيدا كردند و آن را به پزشكي قانوني فرستادند. متخصصان بعد از انجام آزمايشهاي لازم مرگ مجيد را قتل تشخيص دادند و اعلام كردند وي با زهري كشنده مسموم شده است. پس از آن بود كه تحقيقات جنايي آغاز شد و مأموران فهميدند مجيد آخرين بار در مجلس ختم يكي از اقوام دورش شركت كرده و از آنجا به خانه يكي از بستگانش رفته است.
در اين مرحله زن و مرد صاحبخانه تحت بازجويي قرار گرفتند و فاطمه به قتل اقرار كرد. وي گفت: با كشاندن مجيد به خانهاش در دوغ وي سمي پودري شكل ريخت و وي را به قتل رساند. اين اعترافات باعث شد زن ۴۳ ساله در قتل گناهكار شناخته شود.
اين زن در جلسه دادگاه قتل را انكار كرد و گفت كه از ماجراي مرگ مجيد چيزي نميداند. او ادعا كرد: «وقتي مأموران سراغ من و همسرم آمدند شوهرم از من خواست اعتراف كنم. وي گفت كه برايم رضايت ميگيرد. وي مدعي شد در آن زمان بيمار رواني بوده و روزي 15 قرص آرامبخش مصرف ميكرده و تحت تأثير آن قرصها اعتراف به قتل كرده است.»
دادگاه اظهارات فاطمه را قابل قبول ندانست و با توجه به اعترافات وي، برايش حكم قصاص صادر كرد. پس از چندين بار برگزاري جلسه و نقص در پرونده صبح ديروز جلسه رسيدگي به پرونده قديميترين زنداني زن ايران برگزار شد. در اين جلسه با توجه مواد 148 تا 172 قانون دادرسي كيفري، تأكيد بر آن دارد كه شهادت شاهدان در قتل بايد از روي حس - حواس پنجگانه- باشد وگرنه پذيرفته نيست.
به گفته وكيل خرمشاهي، در پرونده فاطمه مطيع غير از شهادت شهود كه بتواند ارتباط اصول علم وعقل را ايجاد كرد چيز ديگري وجود ندارد چراكه در خصوص دليل ديگر يعني اقرار موكل قبلاً مشخص شده كه منطبق با دفاعيات نيست.
به همين دليل دستور حضور هر هشت شاهد اعلام شد كه از اين 8 شاهد 4 تن درگذشته- يكي از شاهدان ليلا عروس سابق فاطمه است و ديگري پسر معتاد و مفقودالاثر هستند و دادگاه گفته اگر اين شهود حاضر نشوند دستور بازداشت آنان صادر خواهد شد.
بنا به اين گزارش؛ تنها 3 شاهد وجود دارند كه تنها ليلا در دادگاه حاضر شده و ادعا كرده بخاطر گذشت سالهاي زيادي از جنايت چيزي به خاطر ندارد و 2 شاهد ديگر نيز در جلسه بعدي بايد حاضر شوند.
-------------------------------------------------------------------------------
تولد نوزاد در نسل پنجم پيرزن 108 ساله
تولد نوزادي در روستاي باقرآباد بالاي بم نسل پنجم پيرزن 108 ساله روستايي را كليد زد.اين خانواده در استان كرمان روزگار ميگذرانند كه بسيار استثنايي و جالب توجه است.
در اين خانواده پنج نسل پي در پي در حال گذراندن زندگي در كنار يكديگر هستند، اين درحالي است که نسل پنجم اين خانواده 15 روز قبل با تولد امير حافظ متولد شد و به اين ترتيب زن 108 ساله نرماشيري در حالي كه در صحت و سلامت كامل قرار دارد امير حافظ را به عنوان نديده خود در آغوش گرفت و تولد اين كودك چند روزه را جشن گرفت.
بدين ترتيب امير حافظ به جز مادرش چهار مادر ديگر را نيز در كنار خود دارد. اينگونه است كه بچهها، نوهها، نتيجهها،نبيرهها و نديده زن 108 ساله نرماشيري جمعيتي معادل 250 تن را تشكيل ميدهند كه در كنار يكديگر و متحد با هم در روستاي «باقرآباد بالا» زندگي ميكنند و روزگار خوشي را كنار يكديگر ميگذرانند. پسر بزرگ اين زن 75 سال سن دارد و دختر بزرگش 85 سال روزگار گذرانده است.
خانم جان رضواني اظهار داشت: من 6 بچه دارم كه سه پسر و سه دختر هستند و 243 نوه، نتيجه، نبيره و يك نديده دارم كه خداوند 15 روز پيش نديده را به ما تقديم كرد. خانم جان در حالي كه به نظر كاملاً سالم و سرحال است و به خوبي صحبت ميكند و كمرش هم خم نشده است گفت: روزگارم به خوبي ميگذرد و همه بچههايم كنارم زندگي ميكنند. من همه آنها را به اسم ميشناسم و زندگيشان را پيگيري ميكنم و در كنار يكديگر اگر مشكلي باشد دور يكديگر جمع ميشويم و حلش ميكنيم.
-------------------------------------------------------------------------------
دستگيري زورگير در خواب
جوان زورگيري که از حدود ۴ماه قبل تحت تعقيب پليس قرار داشت و اعضاي بدنش نيز زخمي شده بود در يک پاتوق استعمال موادمخدر دستگير شد.
در پي اعلام گزارش هايي مبني بر اقدامات مجرمانه يک جوان ۲۱ ساله که با زورگيري هاي خود اهالي منطقه پنجتن را به ستوه آورده بود، تلاش ماموران انتظامي با دستورات سروان حضرتي (رئيس کلانتري طبرسي شمالي) براي دستگيري اين جوان آغاز شد اما با توجه به اين که زورگير مذکور ازخانواده طرد شده بود و جا و مکان مشخصي نداشت، عمليات پليسي براي دستگيري وي به نتيجه نمي رسيد تا اين که او در آخرين زورگيري خود، راکب موتورسيکلتي را به کوچه خلوت کشاند و با تهديد به مرگ او به وسيله چاقو، موتورسيکلتش را سرقت کرد.
جوان زورگير همچنين همه وجوه نقد و اموال همراه راکب موتورسيکلت را نيز از او گرفت و متواري شد. اين درحالي بود که مالباخته زورگير را شناسايي کرده بود و از محل اختفاي وي در منطقه التيمور اطلاع داشت. وقتي مالباخته ماجرا را به ماموران انتظامي اطلاع داد، بلافاصله گروهي از ماموران کلانتري طبرسي شمالي با کسب مجوز قضايي در ساعات اوليه صبح و هنگامي که زورگير جوان در پاتوق معتادان در خواب بود عازم مخفيگاه شدند و او را به همراه ۴تن ديگر از افرادي که در اين لانه کثيف حضور داشتند دستگير کردند.
اين درحالي بود که نقاط زيادي از بدن متهم زخمي بود. او در بازجويي هاي انجام شده گفت: هنگام ارتکاب جرم وقتي با موتورسيکلت به زمين مي خوردم و يا بر اثر مقاومت طعمه ها زخمي مي شدم جرات رفتن به درمانگاه را نداشتم؛ چرا که مي ترسيدم که دستگير شوم.گزارش خراسان حاکي است: تحقيقات پليس براي دستگيري همدستان ديگر اين زورگير ادامه دارد و تاکنون ۳تن از مالباختگان وي را شناسايي کرده اند.
-------------------------------------------------------------------------------
سرانجام مبهم پرونده يک متجاوز
پرونده «عقرب سياه» قرار بود پس از تأييد حکم اعدام از ديوان عالي کشور در اختيار رئيس قوهقضاييه قرار بگيرد اما نه اين گونه شد و نه به دادگاه کيفري برگشت.
با گذشت 39 روز از تأييد حکم اعدام صادق مرادي متجاوز معروف به «عقرب سياه» در ديوان عالي کشور، هنوز خبري از زمان اجراي حکم اين فرد نيست.
حکم پرونده متهم معروف به «عقرب سياه» که به اتهام ربودن و تجاوز به تعدادي از زنان و دختران جوان تهراني از سوي دادگاه کيفري استان تهران به اعدام محکوم شده بود، در تاريخ 4 مردادماه جاري در شعبه 14 ديوان عالي کشور تأييد شد.
رئيسپليس مبارزه با مواد مخدر فرماندهي استان كرمان افزود: ماموران در قالب چند گروه عملياتي تحقيقات براي دستگيري اعضاي باند فوق و توقيف محموله آنها را آغاز كردند تا اينكه شامگاه شنبه يازدهم شهريور امسال ماموران اداره مبارزه با موادمخدر استان اطلاع يافتند، چنگيز و همدستانش قصد دارند محموله موادمخدر را از ارتفاعات كرمان به يكي از استانهاي مركزي انتقال دهند.
قاضيزاده يادآور شد: با توجه به حساسيت موضوع سه گروه عملياتي پليس مواد مخدر عازم ارتفاعات كرمان شدند و محل را زير نظر گرفتند تا اينكه معلوم شد قاچاقچيان با يك خودروي تويوتا در حال انتقال مواد افيوني هستند.
قاضيزاده افزود: ماموران با اخطار به متهمان، از آنها خواستند تسليم شوند اما قاچاقچيان به سمت ماموران آتش گشودند.
وي اضافه كرد: در پي تيراندازي قاچاقچيان، ماموران مبارزه با مواد مخدر نيز به مقابله با سوداگران مرگ پرداختند و با آنها درگير شدند. در پي اين درگيري مسلحانه كه يك ساعت به طول انجاميد ماموران، چنگيز ـ قاچاقچي و شرور سابقهدار ـ و دو نفر از همدستان او را به هلاكت رساندند.
اين مقام پليس يادآور شد: در بازرسي از خودروي تويوتاي به جا مانده از متهمان كشته شده، بيش از 620 كيلوگرم موادمخدر از نوع ترياك كشف و ضبط شد.
بنابراين گزارش، اجساد سه قاچاقچي با هماهنگي قضايي به پزشكي قانوني منتقل شد. اين در حالي است كه جستجوي ويژه ماموران مبارزه با مواد مخدر استان كرمان براي دستگيري چهار مين عضو اين باند كه با استفاده از تاريكي شب از محل متواري شده، ادامه دارد.
برای پلیس متأسفم .
برای پلیس متاسف هستیم