بعدازظهر هجدم مرداد امسال اهالي محله جبار آقا ديزيچه شهرستان مباركه در استان اصفهان با شنيدن صداي كمكخواهي چند مرد سراسيمه از خانههايشان بيرون آمدند و متوجه سه برادر شدند كه با چاقو زخمي شده و به فاصله كمي از يكديگر در خيابان رها شدهاند.
در پي اين حادثه سه مرد زخمي به بيمارستان منتقل شدند.يكي از همسايهها نيز در تماس با مركز فوريتهاي پليسي 110 موضوع را گزارش كرد.
ردپاي دايي در حادثه خونين
در پي اين اتفاق، كارآگاهان جنايي با حضور در محل حادثه به تحقيق از همسايهها پرداختند كه معلوم شد آنها صداي مشاجره و درگيري را از خانه همسايه خود به نام عبدالخالق كه دايي افراد زخمي بوده است، شنيدهاند سپس با آمدن به خيابان متوجه زخمي شدن سه برادر شدهاند.
كارآگاهان جنايي در بررسي از محل حادثه با ديدن رد لكههاي خون افراد زخمي مقابل خانه عبدالخالق اطمينان يافتند كه عامل درگيري خونين همين مرد ميانسال ـ عبدالخالق ـ است.
بنابراين با هماهنگي قضايي وارد خانه متهم شدند و او را دستگير كردند. در بررسي از خانه متهم يك قبضه چاقو كشف و ضبط شد.
مرگ دو برادر
در حالي كه تحقيق از اين مرد آغاز شده بود، مسوولان بيمارستان گزارش دادند كه دو نفر از برادران زخمي به نامهاي علياصغر و صفرعلي به علت شدت خونريزي تسليم مرگ شدند.
كارآگاهان جنايي با اطلاع از موضوع با حضور در بيمارستان موضوع را به قاضي شرافت، كشيك ويژه قتل گزارش كردند و با دستور قضايي اجساد به پزشكي قانوني انتقال يافت.
در اين مرحله پليس به تحقيق از برادر مقتولان كه تنها شاهد حادثه بود، پرداخت كه او گفت دايياش عامل اين درگيري مرگبار است.
مرد نجات يافته از مرگ برادرانش گفت
شاهد حادثه گفت: روز حادثه داييام با برادر كوچكترمان بر سر آبياري زمين كشاورزي درگير شد و او را كتك زد.
با بالا گرفتن درگيري، همسايهها برادرم را نجات داده و دقايقي بعد او به خانه مادرمان كه در همان خيابان بود، بازگشت.
وي اضافه كرد: روز حادثه نوه داييام به دنيا آمده بود. زنگ در خانه را كه به صدا درآوردم، داييام بيرون آمد. همان موقع علت مشاجره آنها را پرسيدم كه توجهي به حرفهايم نكرد و پس از ناسزاگويي با چاقو به من حمله كرد و پس از زخمي شدن بسختي خود را به خيابان رساندم و كمك خواستم.
شاهد حادثه با اشاره به كشته شدن دو برادرش گفت: يكي از برادرانم به كمكم شتافت كه داييام بار ديگر به هر دو نفر ما حملهور شد.
در اين موقع برادر ديگرم كه به ما ملحق شده بود نيز از سوي داييام با چاقو زخمي شد. وقتي در بيمارستان به هوش آمدم، متوجه مرگ دو برادرم شدم.
اظهارات اوليه متهم
در پي اطلاعاتي كه مرد نجات يافته در اختيار پليس قرار داده بود، عبدالخالق ـ عامل جنايت ـ بازجويي شد و ادعا كرد خواهرزادههايش به او ناسزا گفته و فحاشي كردهاند كه او عصباني شده و آنها را كشته است.
در پي اظهارات متناقض متهم، تحقيق از او ادامه پيدا كرد تا اينكه روز گذشته عامل جنايت در اعتراف جديد خود گفت كه انگيزهاش از جنايت انتقام بر سر آبياري زمين كشاورزي بوده است.
جنايت به دليل آبياري زمين كشاورزي
متهم به قتل گفت: به دليل مدت زمان آبياري زمين كشاورزي، با يكي از خواهرزادههايم دعوا كرده و او را كتك زدم. برادر ديگرش روز حادثه به هواخواهي او به سراغم آمد. در حال گفتوگو با هم بوديم كه مشاجرهمان بالا گرفت و عصباني شدم. همان موقع با چاقوي سلاخي كه گوسفند قرباني كرده بودم، به سوي خواهرزادهام حمله كردم.
متهم اضافه كرد: ابتدا او را زخمي كردم. سپس دو برادرش كه قصد كمك به او و درگيري با من را داشتند نيز با چاقو زخمي كردم. سراسيمه وارد خانه شده و با پنهان كردن چاقوي خونآلود، لباسهايم را عوض كرده و ساعتي بعد از خانه بيرون آمدم و قصد فرار داشتم كه پليس مرا دستگير كرد.
سرهنگ حسينزاده، رييس پليس آگاهي اصفهان روز گذشته درباره اين پرونده به خبرنگار ما گفت: در پي اعتراف متهم 56 ساله به قتل دو خواهرزادهاش و زخمي كردن ديگر خواهرزادهاش، وي اكنون با قرار قانوني روانه زندان شده است.
وي افزود: در اين حادثه مرگبار شاهد بوديم كه عامل جنايت به جاي آنكه با گفتوگو مشكل خود را با خواهرزادههايش حل و فصل كند، در اوج عصبانيت با آنها درگير شده و بيآنكه به عواقب جرم خود فكر كند، دو نفر از آنها را كشته و خود را نيز در آستانه مجازات مرگ قرار داده است.
یک محکوم به اعدام که با همدستی پسرعموی کینهجویش همسر، پدرزن و برادرزن وی را به رگبار بسته بود پس از 8 سال فرار دستگیر شد.
جالب اینکه داماد خانواده قربانیان که تیرانداز اصلی بود، پس از مدتها فرار بازداشت شده بود، توانسته است از زندان ایلام فرار کند.
این مرد در ایلام همسرش را مرتب زیر باد کتک میگرفت و زندگی را برای وی جهنمی کرده بود.
سال 83، زن جوان که از این وضع خسته شده بود به خانه پدرش رفت و آزار و اذیتهای همسر بداخلاقش را برای آنان تعریف کرد، برادر و پدر زن آزار دیده که با دیدن صورت کبود وی بسیار ناراحت و از سويی عصبانی شده بودند، تصمیم گرفتند از دامادشان شکایت کنند.
دومین روز اردیبهشتماه سال 83 «مهناز» به همراه پدر و برادرش «علیاکبر» به پاسگاه پیازآباد بخش هلیلان رفتند و از «بهمن» به دلیل شکنجههایش شکایت کردند. مهناز که صورتش کبود شده بود، به مامور گفت: همسرم به من و خانوادهام توهین میکند و مرا کتک میزند. وی مدتی مرا در خانه زندانی کرده بود تا اینکه دیروز از آنجا فرار کردم و به خانه پدرم رفتم.
از سوی دیگر بهمن که پی به شکایت همسر و خانوادهاش در پاسگاه برده بود دست به اقدام هولناکی زد و به همراه پسرعمویش چند کیلومتر دورتر به کمین نشست. نیمساعت بعد مهناز به همراه پدر و برادرش در حال بازگشت به خانه بودند که در میانه جاده بهمن و پسرعمویش به نام «کهزاد» با 2 اسلحه کلاشینکف راه را روی آنان بستند و پس از درگیری لفظی به سویشان شلیک کردند که در این رگبارهای وحشتناک، مهناز، پدر و برادرش به طرزی هولناک از پا درآمدند.
با این سناریوی خونین، تیمی از ماموران پاسگاه به صحنه جنایت رفته و با مخابره ماجرای قتلها به بازپرس کشیک جنایی از شاهدان درگیری رگبار تحقیق کردند. چند مردی که از دور شاهد این شلیکهای مرگبار بودند به پلیس گفتند 2 تن از روستاییان به نام بهمن و کهزاد دست به این جنایت زدهاند. بدینترتیب ماموران برای دستگیری 2 پسرعموی جنایتکار وارد عمل شدند که شواهد نشان داد آنها پس از به قتل رساندن همروستاییهایشان از آنجا گریختهاند. بدینترتیب با دستور بازپرس جنایی ایلام، پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار تیم ویژهای از پلیس آگاهی ایلام قرار گرفت و آنها نیز برای یافتن سرنخی از عاملان جنایت تجسسهای میدانی خود را آغاز کردند. با وجود عملیات ویژه پلیسی، کارآگاهان هیچ سرنخی از پسرعموهای فراری به دست نیاوردند تا اینکه 5 قاضی شعبه اول دادگاه کیفری استان ایلام، بهمن و کهزاد را به صورت غیابی محاکمه و به جرم قتل عمد به اعدام محکوم کردند.
2 سال بعد
2 سال از ماجرا نگذشته بود که کارآگاهان موفق شدند سرنخی از بهمن در یکی از روستاهای ایلام به دست آورند و در یک عملیات ضربتی وی را دستگیر کنند. بهمن که ابتدا قتل همسر و خانوادهاش را نمیپذیرفت با روبهرو شدند با شاهدان ماجرا، لب به اعتراف باز کرد و گفت: به دلیل مشکلاتی که از پیش با آنها داشته و ناسزاهایی که برادر و پدر مهناز به وی گفتهاند، عصبانی شده و آنها را به رگبار بسته است.
فرار اعدامی
بهمن برای اجرای حکم اعدام پشت میلههای زندان افتاد و هنوز 6 ماه نگذشته بود که وی توانست از زندان ایلام فرار کند. بهمن بعد از این فرار توانست زندگی زیرزمینیای داشته باشد و کارآگاهان که در حال ردزنیهای اطلاعاتی بودند اینبار ردپایی از کهزاد که با اسم مستعار «آیت» و به عنوان نگهبان در شرکتی در اصفهان مشغول به کار بود به دست آوردند. آنها با زیر نظر گرفتن رفت و آمدهای وی در عملیاتی غافلگیرانه روز 8 شهریورماه سالجاری وی را در محل کارش دستگیر کردند.