"صراط" - سريال كلاه پهلوي از آن سريال هايي است كه از همان قسمت اول، حاشيه هاي فراواني را به همراه داشته است. حاشيه هايي كه از دلايل گوناگون سرچشمه مي گرفت، از نوع پوشش زنان در سريال گرفته تا آرايش و محتواي كلام و مكالمات جاري شخصيت هاي سريال و... . سريال كلاه پهلوي همانطور كه از وجناتش پيداست آمده تا خيانت طبقه ي حاكم و طبقه ي روشنفكران غرب گرا را به ملت ايران به نمايش بكشد. طبقه اي كه اعتقاد داشت براي رسيدن به پيشرفت بايد از سر تا پا غربي شد و غربي انديشيد. برخورد دو طبقه ي اجتماعي در سريال كلاه پهلوي از هر چيز ديگري بيشتر به چشم مي آيد. طبقه ي اول همان روشنفكراني كه پيشرفت و توسعه را بدون غربگرايي امكان پذير نمي دانند و حتي گرايش به فِرقي همچون فرامانسون ها دارند -صحنه ي رونمايي از ميدان شهر- و طبقه ي دوم كه كاملاً مذهبي هستند و با ايمان پر حرارتي كه دارند قصد پيشرفت اما به طرقي غير از طرق غرب گرايي دارند . مشكل اين ها هم تحجر بيش از حد است. جدا از اين كه از نظر تاريخي در آن روزگار چه گذشته است اين اشكال عمده در سريال وجود دارد كه كارگردان فارغ از طبقات اجتماعي مياني شده است، در حالي كه يكي از مهمترين اقشار آن روزگار ميانه رو ها بودند اما از نظر كارگردان يا همه ماسون و غربگرا هستند يا مؤمنان سنتي خشك!
به گزارش سرویس اجتماعی صراط، از نظر روانشناسي تصويري كه از قشر روشنفكر در اين سريال ارائه مي شود به شدت معقول تر و سپيد تر از طبقه ي مؤمن و مذهبي است. طبقه ي روشنفكر طبقه اي است كه تحصيل كرده است، كم تر عصباني مي شود، به دنبال تشنج نيست، طراح پروژه هاي عمراني است، به دنبال رونق و آباداني است، به همه احترام مي گذارد، حتي براي يك خدمتكار نيز به اندازه ي يك ارباب حرمت قائل است، سعي در آموزش علوم روز دنيا از جمله زبان فرانسه را دارد، سعي در احداث بيمارستان دارد، خوش پوش و مبادي آداب است، با هر كسي با توجه به ارزش هاي طرف مقابل صحبت مي كند، عذر خواهي كردن برايش دشوار نيست، اهل تهاجم نيست و...
اما در مقابل طبقه ي مؤمن و با ايمان چه كساني هستند؟ افرادي كه متعصب هستند، به زنان احترام قائل نيستند و جمع زنانه را فتنه انگيز مي دانند، اهل ديكتاتوري هستند يعني اگر حرفي بر خلاف ميل آنها بزنند از كوره در مي روند و تهديد مي كنند - صحنه اي كه زارعي به دليل اظهار نظر هاي شخصي بلانژ او را تهديد به تعطيلي كلاس ها مي كند - ، اجازه ي اظهار نظر به كسي را نمي دهند، عقده اي هستند و حرف هاي خودشان را وحي منزل مي دانند، به تمام مسائل گير مي دهند و به خاطر اشتباهات ديگران (مثلاً چادر سر نكردن خدمتكار) آنها را به شدت تحقير مي كنند و نگاه تحقير آميز دارند، بوي شعار زدگي مي دهند و... اما طبقه ي روشنفكر غرب گرا كاملاً معقول به نظر مي رسند. جالب اينجاست كه اگر يك غير ايراني را مخاطب اين سريال كنيم و از او بخواهيم به اين سوال كه به نظر شما كدام يك از اين دو طبقه رفتار منطقي تري دارند؟، پاسخ دهد يقيناً رفتار گروه روشن فكر را معقول تر مي داند. اين تازه گوشه هايي از اشكالات كلاه پهلوي است، اشكالاتي كه يا ديده نمي شود يا ديده مي شود و نا ديده گرفته مي شود!
اما در مقابل طبقه ي مؤمن و با ايمان چه كساني هستند؟ افرادي كه متعصب هستند، به زنان احترام قائل نيستند و جمع زنانه را فتنه انگيز مي دانند، اهل ديكتاتوري هستند يعني اگر حرفي بر خلاف ميل آنها بزنند از كوره در مي روند و تهديد مي كنند - صحنه اي كه زارعي به دليل اظهار نظر هاي شخصي بلانژ او را تهديد به تعطيلي كلاس ها مي كند - ، اجازه ي اظهار نظر به كسي را نمي دهند، عقده اي هستند و حرف هاي خودشان را وحي منزل مي دانند، به تمام مسائل گير مي دهند و به خاطر اشتباهات ديگران (مثلاً چادر سر نكردن خدمتكار) آنها را به شدت تحقير مي كنند و نگاه تحقير آميز دارند، بوي شعار زدگي مي دهند و... اما طبقه ي روشنفكر غرب گرا كاملاً معقول به نظر مي رسند. جالب اينجاست كه اگر يك غير ايراني را مخاطب اين سريال كنيم و از او بخواهيم به اين سوال كه به نظر شما كدام يك از اين دو طبقه رفتار منطقي تري دارند؟، پاسخ دهد يقيناً رفتار گروه روشن فكر را معقول تر مي داند. اين تازه گوشه هايي از اشكالات كلاه پهلوي است، اشكالاتي كه يا ديده نمي شود يا ديده مي شود و نا ديده گرفته مي شود!
اینو خوب اومدی